یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رنگین کمان وال استریت


زنانی دیگر


• گرچه جنش اشغال وال استریت رنگین کمانی از امید و بشارت است اما نباید نسبت به آن توهم داشت. جنبشی ناهمگون که طبقات فرودست جامعه بدون تشکل مستقل و هدفمند در آن شرکت دارند، می‌تواند به راحتی با برخی اصلاحات جزئی در سیستم سرمایه‌داری بخش زیادی از بدنه خود را از دست داده و نیروهای رادیکال آن نیز سرکوب شوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٨ فروردين ۱٣۹۱ -  ۲۷ مارس ۲۰۱۲



در «اعلامیه اشغال شهر نیویورک» که به وسیله ی فعالین جنبش اشغال وال استریت نوشته شده است آینده جنبش با روشنی کامل ترسیم می شود:« ما می نویسیم تا تمام کسانی که احساس می‌کنند به وسیله ی شرکت‌های چند ملیتی فریب داده شده‌اند، بدانند که ما متحدان آنها هستیم. همچون خلقی متحد ما واقعیت را می بینیم: آینده ی بشریت همکاری همه ی اعضای آن را الزامی می دارد؛ قدرت یک دولت دموکراتیک وابسته به توده‌هاست اما شرکت‌ها از هیچ کس برای استثمارخلق ها و کره زمین اجازه نمی گیرند؛ هیچ دموکراسی واقعی‌ای نمی تواند وجود داشته باشد اگرشرایط حیات آن به وسیله قدرت‌های اقتصادی دیکته شود. ما در شرایطی به شما روی می آوریم که دولت ها زیر سلطه ی شرکت‌های چند ملیتی هستند که سودآوری برایشان بیشتر از انسان‌ها، منافع بیش از عدالت و به بردگی کشاندن بیشتراز برابری اولویت دارد.»

خصوصیت مهاجران و اعتصاب کنندگان ِ بحران اقتصادی ۱۹۲۹ در روزگار والدین ِ اشغال کنندگان امروزی، نوعی همبستگی و غمخواری و اخلاق برابری جویانه بوده است؛ این که به فکر دیگران باشی و در اوج تنگدستی نانت را تقسیم کنی. حال این خصیصه در جنبش وال استریت تولد دوباره یافته است. اینجا مردمی حضور دارند که با وجود تفاوت های معنادار سنی، طبقاتی و نژادی برای دفاع از جنبش «اشغال» دست به تظاهرات زده‌اند و در زمستانی سرد همراه دوستان بی خانمانشان در یک صف ایستاده‌اند. محل خیزش کنونی خیابان است و همین باعث همبستگی با بی‌خانمان‌ها می‌شود و معترضان در سراسر کشور معنی بی خانمانی و ممنوعیت خوابیدن در پارک‌ها و خوابیدن زیر چادر را می‌فهمند. (۱)

۱. عوامل شکل‌گیری جنبش
بحران سرمایه‌داری در بسیاری از کشورهای فقیر و غنی سبب جنبش‌های اعتراضی شده است و جنبش«اشغال وال استریت» یکی از آن‌هاست. این جنبش که با شعار «وال استریت را اشغال کنیم» آغاز کرد در واقع مرکز مالی و سیاست‌گذاری «وال استریت»، یکی از نهادهای فاسد سیستم سرمایه‌داری امریکا را هدف قرار داده است. وال استریت دست‌کم به مدت چهاردهه به طور مطلق برخط مشی روسای جمهور امریکا نظارت دارد. این مرکز مالی و سیاست‌گذاری به واسطه ی وابستگی سیاستمداران هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه به قدرت پول، و به خاطر دسترسی به جریان اصلی رسانه‌ای عملا و قانونا کنگره را فاسد کرده است. انتصاب‌های تایید شده توسط این نهاد عملا باعث سلطه ی آن بر دستگاه‌ها و نهادهای مختلف دولتی از جمله دیوان عالی ، شده است؛ دیوانی که با قضاوت‌های جانبدارانه در حوزه‌های گوناگون همچون انتخابات، کار،‌محیط زیست و قانون قراردادها تمایل خود به دریافت رشوه را نشان داده است. بنابراین کسانی که از قدرت پول برخوردارند، با حمایت وال استریت، نه تنها امتیاز انباشت آن را دارند بلکه از حق مالکیت بر طبیعت و منابع آن نیز بهره‌مند می‌شوند و حق فرمانروایی بر نیروی کار و توانایی‌های خلاق مردم را نیز دارا هستند. این سرمایه‌داران درحالی که خود بر بیشترین بهره از ارزش تولیدی برجامعه حاکم هستند با اجیر کردن «روشنفکران» ِ خود فروخته مدام بحث‌هایی در مورد ضرورت ریاضت اقتصادی برای تامین کسری بودجه راه می‌اندازند.
سیاست‌های حمایت شده توسط وال استریت از اواخر دهه ی ۱۹۷۰ به تضعیف اتحادیه‌های کارگری پرداخت، با بسترسازی برای مهاجرت نیروی کار ارزان و نامتشکل از خارج به امریکا باعث بیکاری گسترده شد، تکنولوژی‌های پیشرفته را جایگزین نیروی کار کرد که باعث دامن زدن به بیکاری شد، صدور سرمایه به کشورهایی که نیروی کار ارزان و مازاد داشتند بازهم به بیکاری دامن زد به طوری که هم اکنون نرخ بیکاری ۱٨ درصد و تعداد بیکاران بین ۱۰ تا ۱۴میلیون نفر است. بیکاری گسترده باعث ارزان شدن نیروی کار و پایین آمدن دستمزدها شد. به گونه‌ای که دستمزدهای حقیقی نیروی کار در امریکا طی سالیان ۱۹۷٨ تا ۲۰۰۷ به طور متوسط سالانه سی وهفت صدم درصد کاهش داشته است و این در حالی است که نرخ بهره‌وری صنعت طی همین دوره، سالانه ۲۶/٣ درصد رشد داشته است.
آنچه از نیروی کار دریغ می شد به حساب سرمایه داران می‌رفت. استفاده از انواع نوآوری‌های مالی مانند مشتقات اعتباری، وام‌های رهنی، اوراق تجاری، قرضه، بهادار، انواع کارت‌های اعتباری، تأسیس موسسات مالی، بانک‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری، همه مجراهایی برای سرمایه‌گذاری‌های جدید ِ طبقه سرمایه داردربخش مالی و اعتباری بودند. وقتی چنین مازادی در بخش اقتصاد سرمایه گذاری شد، مزدبگیران قدرت خرید خود را از دست دادند و قادر نبودند در بازار کالا و خدمات، تقاضا ایجاد کنند.
سرمایه ی مالی و اعتباری انبوه شده که نیاز به بازار داشت آغاز به «اعطای» وام به طبقات متوسط کرد و روز به روز بازار خود را وسیع‌تر کرد به طوری که بدهی‌های سنگین وام گیرندگان به بانک‌ها از ۷٣۴ میلیون دلار در سال ۱۹۷۵ به ۱٣ تریلیون دلار در سال ۲۰۰۶ رسید. ناتوانی پرداخت این دیون توسط وام‌گیرندگان باعث ورشکستگی وام گیرندگان و بحران مالی برای دارندگان سرمایه مالی و اعتباری شد.
در اثر این سیاست‌های اعتباری و پولی از سال ۱۹٨۷ تا کنون آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار بیش از نصف دارایی خالصشان را از دست داده‌اند و آمریکایی‌های لاتینی تبار دو سوم آن را. از سال ۲۰۰۰، پنج و نیم میلیون شغل صنعتی از بین رفته و بیش از ۴۲۰۰۰ کارخانه تعطیل شده است، فارغ التحصیلان با بیکاری عظیمی روبه رو هستند و ۴۰ تا ۵۰ میلیون نفر درحال تزلزل شغلی هستند. در سال ۲۰۱۰ یک درصد جمعیت، ۴۲ درصد ثروت را دراختیار داشتند درحالی که ٨۰ درصد جمعیت فقط ۱٣ درصد از ثروت ملی را دارا بودند. در دوره ی بوش پسرچهارصد ثروتمند ۷۰۰ میلیارد دلار به ثروتشان افزوده شد و در چنین وضعیتی اوباما تنها کاری که کرد وضع مالیات‌های بیشتر بود. ثروتمندان درسال۱۹۵۵ حدود ۵۱ درصد از درآمدشان را مالیات می‌دادند اما در۲۰۱۰ به ۵/۷ درصد رسید.
تسلط منطق کسب حداکثر ِ سود در تولید و مصرف، دوره ی سی ساله اخیر را به دوره‌ای تبدیل کرد که نه تنها طبقات فرودست و طبقات متوسط را به خاک سیاه نشاند بلکه طبیعت را هم به نابودی کشاند. امریکا بزرگترین تولید کننده گازهای گلخانه‌ای و بزرگترین آلاینده و ویرانگر محیط زیست در تمامی طول تاریخ و در تمام دنیاست. (۲)

۲. اولین جرقه‌های جنبش
اولین جرقه ی جنبش «اشغال» از طریق انتشار یک فراخوان ساده توسط نشریه ی «تبلیغ شکنان» با این مضمون:«۱۷ سپتامبر، خیابان وال استریت، چادرها را بیاورید!» زده شد. حضور در «خیابان» و گسترش جنبش از شهری به شهری دیگر و تصرف یک مرکز عمومی در هر شهر، جاهایی که اهرم‌های عمده ی قدرت حضور دارند؛ فضای عمومی را به یک وسیله ی ارتباطی و مکانی برای گفتگو و مناظره تبدیل کرد. کیل لاسن سردبیر این نشریه معتقد است که در آن مقطع به دودلیل امکان بازتولید تجربه‌ای همچون تجربه ی میدان تحریر را در امریکا مناسب می‌دیدیم: الف: نیاز جناح چپ سیاسی به فرصتی برای عرض اندام و ب: آمادگی مردم؛ مردمی که شغل و کار خود را از دست داده بودند و امیدی برای کسب شغل و درآمد نداشتند. علاوه بر این افرادی که افتضاح اقتصادی سال ۲۰۰٨ را به بار آورده بودند به هیچ‌وجه به خاطر کلاهبرداری‌هایشان در وال استریت محاکمه نشدند. (٣)
سردبیر این نشریه می‌افزاید:«ما در نشریه ‌اما از ۲۰ هزار نفر از نیروهای فعال خواستیم که به جنوب منهتن سرازیر شوند و چادرهای خود را برپا کنند.»
لاسن معتقد است تجربه تونس و مصر و انقلابیون در استفاده از فیس بوک و تویتر الهام بخش مردم در آمدن به خیابان بوده است. اما غیر از وقایع بهار عرب، دانشجویان فعال در جنبش اشغال وال استریت، از جنبش وضعیت گرایان پیروی می کنند. جنبشی که همان نشانه‌های یک انقلاب جهانی را، که در جنبش ماه می سال ۱۹۶٨ در پاریس وجود داشت، در خود دارد.
ناگهان همه دانشگاه‌ها و در پی آن شهرها در می ۶٨ قیامی جهانی به راه انداختند که واجد ریشه های تئوریک و فلسفی در جنبش خود یعنی «situationism » بودند. اندیشه ی اصلی آنها این است که اگر شما به عنوان یک نیروی اجتماعی ایده قوی و رفتاری متحدانه دارید و اگر آن لحظه موعود رسیده باشد، همه چیز برای یک انقلاب فراهم است. برخی این پس زمینه تئوریک را برای جنبش اشغال وال استریت قائلند. البته می ۶٨ بیش از آنکه یک انقلاب بنیادین باشد، انقلابی در سطح فرهنگ بود، اما این جنبش بسیار جدیتر است زیرا که در مواجهه با یک بحران اقتصادی - اکولوژیک قرار دارد. (۴)

٣. گرایش‌‌های متفاوت ِ جنبش
این جنبش با برگزاری تعداد زیادی راهپیمایی، گردهمآیی و ابتکارات سیاسی دیگر گروه‌های گوناگون با خواسته‌های متفاوت را دربر ‌گرفت؛ ازجمله سندیکاها، انجمن های محلی، دانشجویان، مخالفان جنگ و حامیان محیط زیست. هم چنین می توان ازمارکسیست‌ها، سوسیالیست‌ها، لیبرال‌ها، آنارشیست‌ها، رادیکال‌ها، دموکرات‌ها، محافظه کاران و تی پارتی‌ها که خواهان نظام راست گرای کهن هستند و می خواهند دست دولت اوباما را از سیستم درمانی کوتاه کنند، نام برد.
بیشتر افراد شرکت کننده در وال استریت به غیر از دانشجویان، بیکاران، از زنان و بی‌خانمان‌هایی تشکیل شده که از نظر بانک‌ها و شرکت‌های بزرگ، هیچ نقش استراتژیکی در اقتصاد ندارند. بخش زیادی از بی‌خانمان‌ها را زنان تشکیل می‌دهند و عده‌ای از آنان نیز تا کنون دستگیر شده‌اند. در وال استریت صف ِ مستقل طبقه کارگر وجود ندارد، اما کارگران صنعتی و خدماتی بدون صف‌بندی مستقل در جنبش حضور دارند، فروشنده ها، معلمان و پرستارها و همچنین هنرمندان که پایه‌ای از این جنبش محسوب می شوند.
برخی از سرمایه داران و رهبران شرکت‌های چند ملیتی نیز با این جنبش اعلام همبستگی کرده‌اند و می کوشند موضع ضد سرمایه داری جنبش را به انتقاد از « افراط های سیستم » تقلیل دهند. تی‌پارتی‌ها با حضورشان در این جنبش قصد دارند با دولت اوباما تسویه حساب کنند و حزب دموکرات آمریکا می خواهد این جنبش را به سوی منافع انتخاباتیش جهت دهد.
حضور گسترده و همزمان گرایشات متفاوت و گاه متضاد در جنبش عملا سازماندهی و همکاری را بسیار دشوار کرده است.

۴. مطالبات جنبش
با توجه به وجود گرایش‌های متفاوت در جنبش بدیهی است که مطالبات متفاوتی نیز طرح شود. در درون جنبش بحث بر سر « تک مطالبه محور» بودن یا «چند مطالبه محور» بودن ادامه دارد. به نظر کیل لاسن سردبیر چپ‌گرای نشریه ی «تبلیغ شکنان» مطالبات مشخصی همچون بازگشت قانون «گلاس –استیگل» (۵)، اعمال قانون یک درصد مالیات برمعاملات بورسی و قانون ممنوعیت معاملات و تجارت صوری، درجنبش طرح شده است اما هنوز جزئیات آن روشن نیست. به هر روی آنچه روشن است این جنبش قدرت های اقتصادی را به چالش گرفته و آن‌ها را مسئول مشکلات ۹۹ درصد مردم می داند و همین به خودی خود یک عمل مهم سیاسی است. جف گودوین (۶) معتقد است که معترضان بیشتر به «شهوت سرمایه داری مالی حمله می کنند» تا به خود سرمایه داری. آنها با معترضان یونان و اسپانیا نقطه مشترک دارند و درحال مبارزه اند. فعالان جنبش می دانند بیکاری، ریاضت اقتصادی، ضبط خانه های مردم به دست بانک ها، محدود کردن سندیکاها و یا با قرض تحصیل کردن همه در ارتباط با قدرت حاکم مالی هستند. به نظر دیوید هاروی (۷) جنبش باید مطالبات زیر را در دستور کار خود بگذارد: عرضه خدمات عمومی‌ای همچون آموزش و مراقبت بهداشتی در سطح عمومی به طور رایگان، ملغی کردن حق انحصاری قدرت‌ها در رسانه‌ها، مجازات تقلب وخریداری انتخابات؛ ممنوعیت خصوصی سازی دانش و فرهنگ؛ ممنوعیت بهره کشی از دیگران؛ از بین بردن نابرابری‌ها و اختلافات شدید طبقاتی و برقراری یک دموکراسی اقتصادی یعنی تضمین حق مردم در اتخاذ تصمیمات کلان در خصوص سرمایه‌گذاری‌های اجتماعی؛ نرخ‌های بهره، جریانات سرمایه، تولید شغل وگرم شدن زمین.
شعارهای روی پلاکاردها نشان می‌دهد که برخی از مطالبات مذکور در سطح جنبش نیز طرح شده‌اند:« دموکراسی، نه زرسالاری » « وال استریت دولت ها را اشغال کرده، وال استریت را اشغال کنیم » « شرکت ها خلق نیستند »....

۵. جمع‌بندی
گرچه جنش اشغال وال استریت رنگین کمانی از امید و بشارت است اما نباید نسبت به آن توهم داشت. جنبشی ناهمگون که طبقات فرودست جامعه بدون تشکل مستقل و هدفمند در آن شرکت دارند و گرایش‌های مختلف سرمایه‌داری با ابزارهای مالی و سرکوبشان با آن همراه شده‌اند می‌تواند به راحتی با برخی اصلاحات جزئی در سیستم سرمایه‌داری بخش زیادی از بدنه خود را از دست داده و نیروهای رادیکال آن نیز سرکوب شوند. جمهوری‌خواهانی که به دولت اوباما نقد دارند، محافظه‌کاران و اصلاح‌طلبانی که مدافع نظام سرمایه‌داری و سیستم سرمایه‌داری امریکا هستند و خواستار گفتگو و تنظیم مطالبات برنامه محور و گذاشتن آن‌ها روی میز انتخابات ۲۰۱۲ هستند در کنار آنارشیست‌هایی قرار گرفته‌اند که می‌خواهند برای به نمایش درآوردن رنج ۹۹ درصد مردم شکارچیان وال‌استریت را پای میز محاکمه بکشند، روند دمکراتیزه شدن را پی‌بگیرند و فضاهای متروک وبی‌صاحب نیویورک را اشغال خلاق کرده و آن‌ها را تبدیل به مکان‌هایی برای زندگی بیکاران و بی‌خانمان‌ها بکنند، خواستار افزایش مالیات ثروتمندان یا دست یابی به مقررات بهتر برای بانک‌ها نیستند بلکه خواهان دموکراسی اقتصادی هستند. این گرایش‌های ناهمگون گرچه می‌توانند در کسب دستاوردهایی در چارچوب سیستم همراه بوده و حامی یکدیگر باشند اما زمانی که مطالباتی سیستم سرمایه‌داری را هدف قرار دهد بسیاری میدان را خالی خواهند کرد. باید از همین الان به فکر آن روز بود و چاره‌ای اندیشید.
آیا تشکل‌های مستقل مطالبه‌محور می‌توانند راهکاری برای آینده باشند؟ تشکل‌هایی مستقل و هدفمند که همگام با کل جنبش و مطالبات آن، مطالبات خاص خود را نیزپیگیری کنند؟

زنانی دیگر، اسفند ۱٣۹۰


۱. نقل به مضمون از مقاله‍ی «بدون حتی یک آدامس بادکنکی آمده ایم اینجا تا بیندازیمتان بیرون!» از مایک دیویس
۲. آمار وارقام از متن سخنرانی دکتر مالجو در دانشکده‍ی اقتصاد تهران و سایر منابع اینترنتی
٣. یکی از بزرگترین کلاهبرداری‌های وال استریت، کلاهبرداری ۶۵ میلیارد دلاری «برنارد مدوف»، از بزرگترین اختلاس‌های تاریخ محسوب می‌شود. مدوف متهم به بزرگترین کلاهبرداری در وال استریت چند سال پیش به حداکثر مجازات، یعنی ۱۵۰ سال حبس محکوم شد. وی که قبلا رئیس غیراجرائی بورس نزدک بود؛ پس از اعلام دخالت در ۱۱ فقره اتهام از جمله کلاهبرداری در بازار سرمایه؛ پولشوئی و ارائه مدارک نادرست؛ بازداشت شد. این یکی از بی‌شمار کلاهبرداری‌ها در وال استریت بوده است.
۴. ا«ریشه و خاستگاه جنبش اشغال وال استریت» - مصاحبه جاستین الیون با کیل لاسن، سردبیر نشریه‍ی «تبلیغ شکنان» - ترجمه‍ی نادر فتوره‌چی
۵. قانون گلاس استیگل مصوبه ۱۹٣٣ تفکیک بانک‌های تجاری و بانک‌های سرمایه‌گذاری را الزامی می‌کرد. این قانون در سال ۱۹۹۹ لغو شد..‎
۶. «جنبشی که به نارضایتی های مردمی سرعت می‌بخشد، وال استریت در مرکز حمله» جف گودوین
۷. «مردم در مقابل وال استریت» دیوید هاروی – ترجمه ارسلان ریحان زاده.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست