دعوت جبههُ سندیکایی طبقهُ کارگر اروپا از رزمندگان کارگری برای بازساخت «سندیکالیسمی مبارز»
•
ما بر لزوم از سرگیری مبارزهُ طبقاتی سازمان های خود که بنیان و اساس اتحاد و پیروزی های کارگران میباشد، و خروج از اتحادهای نادرستی که سندیکالیسم متجمع فعلی ارائه میکند، و برای بازگشت به تنها اتحاد واقعی که امر اتحاد را در اساس و بویژه در مبارزه تامین میکند، تاُکید مینمائیم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٨ فروردين ۱٣۹۱ -
۲۷ مارس ۲۰۱۲
در شرایطی که نظام سرمایه داری در بحران فرو رفته و نهادهای وابسته به آن متجاوز از ٣۰ سال است که تمام دست آوردهای اجتماعی و دموکراتیک را مورد تهاجمی وحشیانه قرار می دهند ، امروز اتحادیهُ اروپا تخریب کامل شرایط و موقعیت های زندگی مردم در یونان را به معرض نمایش گذاشته و آمادهُ تحمیل شرایطی مشابه در تمام اروپا می شود . برای نمونه طرح «مکانیسم اروپائی ثبات»، در شرایط قربانی کردن مردم اروپا با هدف «نجات یورو»، طراحی گردیده است.
در برابر این تهاجم بی انتها، کارگران برای دفاع از خود به سازمانهایی نیاز دارند که بر پایهُ منافع خود در آنها تمرکز یابند. اما «کنفدراسیون سندیکاهای اروپائی، ETUC» که مستقیماٌ از طریق اتحادیهُ اروپا تامین بودجه میگردد، خود را بعنوان یک «شریک اجتماعی» مطرح کرده و از تمام پسروی ها و کلیهُ برنامه های تحمیلی (رقابت آزاد و عدم تحریف و...) در بین کارگران پشتیبانی کرده است.
در فرانسه کنفدراسیون دموکراتیک کار فرانسه (CFDT) در راس محور این سندیکالیسم در حال زرد شدن قرار دارد: مدافعه از شکست ناشی از عقب نشینی های سال ۲۰۰٣، پشتیبانی از اساسنامهُ اروپائی در سال ۲۰۰۵، محکوم نمودن اعتصابات گسترده در شرکت ملی راه آهن فرانسه (SNCF)، در پالایشگاهها و در حمل و نقل، همراهی با سارکوزی در توطئه بر علیه قوانین مشاغل دولتی، انجام مانور و عملیات حساب شده برای قطعه قطعه کردن مبارزات کارگری و جلوگیری از تثبیت و قطعیت یافتن مبارزات بصورت مبارزاتی «با هم و همزمان »،...
متاسفانه سازمانهای عمدهُ جنبش سندیکایی اروپا، کنفدراسیون عمومی کار فرانسه (CGT) وفدراسیون سندیکاهای اروپا (FSU)، همانند رهبران خود که ترجیح داده اند در شورای اقتصادی و اجتماعی (CES) لنگر بیاندازند، و مشابهُ استراتژی سندیکالیسمی که در راس خود حول کنفدراسیون دموکراتیک کار فرانسه (CFDT) جمع شده اند، بتدریج دستخوش یک انحراف از مسیر گردیده اند.
این سندیکالیسم سازشکار، استعداد ایستادگی و مقاومت در برابر بولدوزر ضد اجتماعی که از سال ۱۹۹۵ بر روی شکست ها و عقب نشینی های عمده (علی رغم مبارزات بزرگ و بسیار وسیع سالهای ۲۰۰٣ و ۲۰۱۰) در حال گذر میباشد، نداشته و بعلاوه در جنگ اجتماعی قریب الوقوعی که در راه است، مقاومت نخواهد کرد.
در حالیکه کنگره های CGT و FSU برای سال ۲۰۱٣ در نظر گرفته شده اند، پرسشی اساسی برای جنبش سندیکایی و بدنه های مبارز آن مطرح است: آیا کارگران می توانند در شرایط برگرداندن سازمانهای سندیکایی به ریشهُ طبقاتی شان، ساختار سازمانی آنها را تصحیح و مرتب بکنند، بازگشت به شرایطی که طی دورهای طولانی توسط اساسنامهُ CGT و قوانین اتحاد آن ارائه گردیده اند: «مقاومت در برابر دست اندازی روزمرهُ سرمایه، و خواست سرنگونی سیستم سرمایه داری بخاطر جامعهُ جدیدی که در آن کارگران وسایل تولید و توزیع را تصاحب خواهند کرد»؟
آنچه که در کنگره های آیندهُ فوق نقش عمده را بازی می کند، جایگزینی فلان مدیر با آن دیگری نیست. بلکه نوع سازمان و شخصیتِ مبارزان و مدیرانی است که جنبش سندیکایی باید جهت پیشبرد پیروزمندانهُ پیکارهایی که در راه است، خود را به آن مجهز نماید. ما بر لزوم از سرگیری مبارزهُ طبقاتی سازمانهای خود که بنیان و اساس اتحاد و پیروزی های کارگران میباشد، و خروج از اتحادهای نادرستی که سندیکالیسم متجمع فعلی ارائه میکند، و برای بازگشت به تنها اتحاد واقعی که امر اتحاد را در اساس و بویژه در مبارزه تامین میکند، تاُکید مینمائیم.
به این دلیل است که ما تمام مبارزان، همهُ اعضای سندیکاها و آنطرف تر، تمام مزد بگیران را جهت طرح این بحث در سازمانهای خود، در همهُ سطوح و در تمام مراحلی که در پیش است، فرا می خوانیم!
مارس ۲۰۱۲
جبههُ سندیکایی طبقه کارگر
منبع: سایت WFTU
ترجمه : ح - امید
|