نامه ای از "لوتر" به پاپ
کیوان مهجور
•
اخیر نامه های بدون پاسخ به "رهبری" صورت شواهدی برای ثبت در تاریخ پیدا کرده. از موارد مشابه در تاریخ نامه ای است از "لوتر" که به پاپ "لئوی دهم" نوشته که شباهتش به وضعیت موجود حداقل نشانگر آنست که در قیاس کجای تاریخ ایستاده ایم و این ربطی به توهماتی چون "پیشرفت" و "جهانی" شدن ندارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٨ فروردين ۱٣۹۱ -
۲۷ مارس ۲۰۱۲
اخیر نامه های بدون پاسخ به "رهبری" صورت شواهدی برای ثبت در تاریخ پیدا کرده. از موارد مشابه در تاریخ نامه ای است از "لوتر" که به پاپ "لئوی دهم" نوشته که شباهتش به وضعیت موجود حداقل نشانگر آنست که در قیاس کجای تاریخ ایستاده ایم و این ربطی به توهماتی چون "پیشرفت" و "جهانی" شدن ندارد.
کیوان مهجور
زندگی در میانه این دیوهای زمانه که مدت سه سال است علیه آنها به جنگ برخاسته ام مجبورم کرده که به تو فکر کنم، "لئو" به تو فکر می کنم از آن جهت که تنها دلیل جنگ و مبارزه من تلقی شده ای. درست است کسانی را که می خواهند مرا از شکوه نام تو بترسانند به نظر تحقیر نگریسته ام، با وجود این آنچه نادیده گرفتنش مشگل است ودلیل دوباره نوشتن من شده است اینست که متهم به بی خردی عظیمی شده ام که گناهی بزرگ تلقی شده که در آن حتی تو را از قلم نیانداخته ام. قسم می خورم که تا آنجا که به یاد می آورم هرکجا که در نظر آمده ای با سخنانی در خور و همراه با احترام از تو سخن گفته ام. اگر کاری جز این کرده ام به هیچ وجه مورد تائید من نیست و باید با کسانی که در موردم قضاوتی چنین کرده اند همراه شوم و از این بی تقوائی توبه کنم چرا که حیات مقدس تو در سرتاسر جهان به واسطه مردانی بزرگ ستوده شده است و من آنقدر ابله نیستم که تا به کسی که تا این حد مورد ستایش مردم است حمله کنم.
در آموزه هایم همواره توجه داشته ام کسانی که مورد خطابم هستند نه به سبب اخلاق بدشان که به سبب خدا نشناسی شان مورد عتاب قرار گیرند. مصصمم در عوض توبه با شوری که در من است و به دلیل نفرتی که از قضاوت مردم دارم، پیروی از مسیح کنم که در آن شور روحانی خود مخالفین خود را "جوجه های تازه سر از تخم در آورده بدنهاد"، " ابلهان کور"، "ریاکاران" و "فرزندان شیطان" نامید.
من حقیقتا از حوزه اسقفی تو در "رم" متنفرم زیرا که نه تو و نه هیچکس دیگر نمی تواند انکار کند که آن حوزه از "سودوم" و "بابل" فاسدتر است و جایگاه مردمان محروم، ناامید، و خدانشناس شده است. خشم من از آن جهت است که مسیحیان به نام تو مورد تمسخر واقع شده اند. تا وقتی روح ایمان در من است در مقابل آن حوزه ایستاده ام. می کوشم وظیفه خود را نسبت به برادران مسیحی ادا کنم و در مقابله با آن "بابل" پر آشوب، جائی که خشم بسیاری از چاپلوسان را بر انگیخته ام، در مورد طاعون "رم" هشدار دهم. شاید بیرحمی ویرانی اش را به حداقل برسانم.
خوب می دانی در این سال ها جریانی – مثل سیلی که جهان را فرا گرفته باشد- از رم جاری است که به ویرانی تن و روح مردم و مایملکشان پرداخته. مثل روز بر همه روشن است که کلیسای رم که روزی مقدس ترین مکان ها بود بدل به کمینگاه دزدان هرزه، بی شرمانه تر از هر فاحشه خانه، امپراطوری گناه، مرگ و جهنم شده است. آنقدر بد که حتی اگر "دجال" هم ظهور کند قادر نیست چیزی به آن اضافه کند.
در این میان تو "لئو" مثل بره ای در میان گرگ ها، مثل دانیال نبی در میانه شیرها، یا حزقیال نبی در میانه عقرب ها زندگی می کنی. چگونه می توانی در مقابل دیوها مقاومت کنی. حتی اگر دستیاران خود، کاردینال های با علم و معرفت را به یاری بخوانی، در میانه انبوه دیگران چه می توانی بکنی؟ این وظیفه تو و کاردینال هایت بود که در مقابل شر طریق نجاتی پیدا کنی، اما نقرس این شر دست شفابخش را به سخره می گیرد و اسب و عرابه از راننده اش اطاعت نمی کند. به سبب محبتم به تو است که همواره از اینکه تو را، عالیجناب "لئو"، در این روزگار به این مقام رسانده اند متاسفم. چون تو ارزش پاپ بودن در روزگار بهتری را داری. کلیسای رم ارزش کسی چون تو را ندارد. سزاوار این بود که خود شیطان را به مقام پاپ بر می گزیدند. چون در حقیقت او است که بر آن "بابل" بیش از تو حکمفرمائی می کند.
می شد که تو آنچه را که دشمنانت با افتخار شکوه و قدرت تو می دانند با مستمری ناچیز کشیشی یا ارث و میراث خانوادگی خود عوض کنی؟ در این کلیسای رم چه به دست آورده ای، "لئوی" عزیز؟ امروز هر خلافکار زشتکاری با خیال آسوده و با استفاده از نام تو به ویرانی مایملک و روح مردم پرداخته تا ایمان و حقیقت خدا و کلیسایش را پایمال کند. آه "لئوی" غمگین بر خطرناکترین تخت ها نشسته ای. من به تو حقیقت را می گویم چون خوبی تو را می خواهم.
|