یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیروزی تاریخی وعبرت انگیز یک زن مصمم در میانمار - پرویز داورپناه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۴ فروردين ۱٣۹۱ -  ۲ آوريل ۲۰۱۲


این دیگر دروغ اوّل آوریل نیست. پیروزی خانم سوچی در انتخابات میانمار اثبات کرد که حق بر تر از زور است.
خانم سوچی توانسته است روز اول آوریل سال جاری یکی از ۴۵ کرسی پارلمان میانمار (برمه) را به دست‌ آورد.
انتخابات میان‌دوره‌ای میانمار روز یکشنبه (اول آوریل) پس از اصلاحاتی که در این کشور صورت گرفته از اهمیت زیادی برخوردار است. آنگ سان سوچی ۲۰ سال از عمرش را در حبس خانگی گذرانده است و حزب وی یکی از ۱۷ حزب مخالفی است که در این انتخابات شرکت کرده است.
خانم سوچی چهره ای مصمم در سراسر جهان است که بیشترین سالهای زندگی اش را در راه آزادی و آرمانش داده است. آرمانی که بر اساس آن می خواهد کشورش، میانمار، از زیر یوغ رژیم دیکتاتوری رها شود.

خانم سوچی گفته است:
«من به نبرد مسلحانه اعتقاد ندارم، زیرا این سنت را به جای خواهد گذاشت تا هرکس که سلاح‌های مجهزتری در اختیار دارد، قدرت را از آن خود کند. حتی اگر جنبش دموکراسی‌خواهی از راه توسل به روش‌های خشونت‌آمیز به پیروزی برسد، باز در ذهن مردم این اندیشه را به‌جای خواهد گذاشت که هر که زورش بیشتر است، برنده نهایی است. این تفکر، کمکی به برقراری دموکراسی نمی‌کند.»*

خانم سوچی معتقد است:
«شرافت سیاسی به معنای صادق بودن در عرصه سیاست است. یکی از مهمترین چیزها برای فردی که در این عرصه کار و فعالیت می‌کند، این است که وی هرگز نباید مردم کشورش را فریب دهد. سیاستمداری که مردم را فریب می‌دهد، فاقد شرافت سیاسی است و سران حکومت کشور من اصلاً معنای شرافت سیاسی را نمی‌دانند، ‌زیرا همواره مشغول فریب‌دادن مردم هستند...»*

آنگ ‌سان سوچی که در عین داشتن گرایش‌های بودایی، بخشی از دوران نوجوانی و جوانی خود را در هندوستان گذرانده و به باور برخی محققان، زندگی در این کشور به تأثیرپذیری وی از اندیشه‌های مبارزاتی گاندی و رویکرد وی در نبرد سیاسی عاری از خشونت انجامیده، خود معتقد است:
«من خودم را نه یک سیاستمدار گاندی‌وار تلقی می‌کنم و نه یک سیاستمدار بودایی. البته من یک بودایی هستم و در طی تمامی مراحل زندگی‌ام تلاش کرده‌ام به اصول آئین بودایی‌عمل کنم. واقعیت این است که من ستایشگر کسانی هستم که جنبش اولیه استقلال برمه را پایه‌ریزی کردند. دلیل اصلی من برای مخالفت با روش‌های مبارزاتی خشونت‌آمیز این است که توسل به این اقدامات باعث پایه‌ریزی یک سنت غلط می‌شود؛ سنت تغییردادن وضعیت سیاسی از راه توسل به زور. اگر شما خواهان پایه‌ریزی یک سنت قوی از دموکراسی در کشور هستید، یکی از اصول اساسی برای آفریدن این سنت، ایجاد تغییر سیاسی صلح‌آمیز از طریق به‌شمار آوردن اراده مردم است؛ اراده‌ای که خود را از طریق صندوق‌های رأی آشکار می‌کند و نه از طریق نیروهای مسلح. ما که خواهان تغییردادن نظامی هستیم که معتقد است «حق با کسی است که زور دارد»، باید اثبات کنیم «حق» برتر از زور است.

«...نبرد برای دموکراسی نبردی برای بهبود زندگی روزانه ماست و نبردی است دائمی و توقف‌ناپذیر... من می‌دانم که رژیم توانایی این را دارد که هر بلایی که دوست دارد بر سرم بیاورد و با این حال هیچ ترسی از آنها ندارم. نترسیدن من ناشی از ناآگاهی‌ام نسبت به این توانایی رژیم نیست. نترسیدن من ناشی از عدم نفرت من به رژیم است. ترس و نفرت دست در دست هم جلو می‌روند...»*

آنگ سان سوچی دختر ژنرال آنگ سان است که در سال ۱۹۴۷ در مورد استقلال میانمار که در آن زمان برمه خوانده می شد، با بریتانیا وارد مذاکره شد. ژنرال آنگ سان یکسال بعد، و زمانیکه آنگ سان سوچی تنها دو سال داشت، ترور شد.
آنگ سان سوچی در سال ۱۹۸۸ و پس از بیست سال تحصیل در خارج از کشور از جمله در بریتانیا، به میانمار بازگشت. در این سال، میانمار دستخوش تظاهرات گسترده مردم برای دموکراسی و سرکوبی های ارتش بود و سرانجام نظامیان حکومت را در دست گرفتند.
سوچی وارد سیاست شد و با گروهی از همفکرانش اتحاد ملی و دموکراسی را بنیاد نهاد و خود دبیر کلی آن را بر عهده گرفت. حکومت نظامیان او را بازداشت کرد و شرط آزادی او را خروج وی از برمه اعلام داشت. اما آنگ سان سوچی از ترک میانمار خودداری کرد و در انتخاباتی که سال بعد تحت فشار دولت نظامیان برگذار شد پیروز گردید. اما انتخابات توسط حکومت نظامیان باطل وآنگ سان سوچی بار دیگر بازداشت شد. نتیجه این رسوایی بین المللی، اعطای جایزه صلح نوبل به آنگ سان در سال ۱۹۹۵ بود، اما نظامیان تسلیم نشدند. در همان سال، دولت، آنگ سان را رها کرد اما حکم بر آن داد که اگر وی میانمار را برای دیدن خانواده اش ترک کند، دیگر هرگز اجازه بازگشت نخواهد یافت.

آنگ سان برای بار دوم تصمیم گرفت در میانمار بماند. او از دیدن کودکانش محروم بود و دیگر هرگز شوهرش را که در سال ۱۹۹۹ از بیماری سرطان درگذشت ندید.
در طول بیست سال گذشته، همزمان با دریافت جوائز متعدد، آنگ سان سوچی زندگی شخصی اش را فدای کشورش کرده، اما اوتا انتخابات اول آوریل ۲۰۱۲به هدف نرسیده بود، گرچه هنوز هم آخرین سخن را نگفته است.
آنگ سان سوچی (Aung San Suu Kyi) در سال ۱۹۴۵ در رانگون پایتخت کشور میانمار به دنیا آمد.
نام وی برگرفته از ۳ نام پدرش، ژنرال آنگ سان، نام مادربزرگ پدری‌اش سو، و نام مادرش چی است.
پدرش بنیانگذار ارتش نوین برمه (میانمار) و از مذاکره کنندگان استقلال برمه از انگلستان در سال ۱۹۴۷ بود.
وی که یکی از قهرمانان استقلال برمه شناخته می‌شود، ۶ ماه پیش از اعلام استقلال این کشور کشته شد.
مادرش نیز به عنوان یک چهره سیاسی در دولت جدید برمه حضور داشت و به عنوان سفیر به هند و نپال اعزام شد و فرصتی فراهم آورد تا آنگ سان در سال ۱۹۶۴ به تحصیل علوم سیاسی در دهلی بپردازد.
آنگ سان سوچی در ۱۹۶۹ دوره‌ کارشناسی در رشته‌های فلسفه، علوم سیاسی و اقتصاد را در کالجی در آکسفورد به پایان رساند. سپس به مدت ۳ سال در نیویورک زندگی کرد و در سازمان ملل به کار پرداخت.
او همزمان مجبور بود برای تأمین مخارج خود مطالبی برای مایکل اریس محقق فرهنگ تبت بنویسد. آن دو در ۱۹۷۲ با یکدیگر ازدواج کردند. او در ۱۹۸۵ دکترای خود را در دانشگاه لندن از دانشکده مطالعات مشرق‌زمین و آفریقا، دریافت کرد.*
آنگ سان سوچی در سال ۱۹۸۸ برای نگهداری از مادر بیمارش به برمه بازگشت و از همان سال فعالیت‌های دموکراسی‌خواهانه خود را آغاز کرد.
او پس از بازگشت به برمه درگیر مبارزات علیه ژنرال نه وین، دیکتاتور وقت شد که در ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۸ طی یک کودتای نظامی به قدرت رسید. این مبارزات توسط ارتش به شدت سرکوب شد.
دیدار او با شوهرش مایکل اریس نیز در کریسمس ۱۹۹۵ آخرین دیدار بود. در آن زمان آنگ سان در برمه باقی ماند و شوهرش کشور را ترک کرد، ولی درخواست‌های بعدی شوهرش برای دریافت ویزا با امتناع دولت برمه روبرو شد.
اریس در ۱۹۷۷ از سرطان غیر قابل علاج خود آگاه شد. علی‌رغم درخواست مستقیم کوفی عنان و پاپ ژان پل دوم از حکومت برمه برای دادن ویزا، دیکتاتورها به این بهانه که امکانات لازم برای نگهداری از مایکل اریس را ندارند از دادن ویزا به او سر باز زدند.
آنان در عوض پیشنهاد دادند که آنگ سان سوچی برای دیدار او از کشور خارج شود. او به طور موقت از بازداشت خانگی در آمد تا بتواند از کشور خارج شود.
ولی او که می‌دانست در صورت خروج دیگر اجازه ورود به کشور را نخواهد یافت از این کار امتناع کرد. اریس در سال ۱۹۹۹ در روز ورود به ۵۳ سالگی خود درگذشت.
در ماه مه سال ۱۹۹۰ حکومت نظامی برمه دستور برگذاری انتخابات را صادر کرد. با اینکه سوچی در رانگون در حبس خانگی به سر می برد، حزب تحت رهبری او (لیگ ملی برای دموکراسی) در این انتخابات با اکثریت قاطع به پیروزی رسید.
ژنرال‌های ارتش از پذیرش پیروزی لیگ ملی برای دموکراسی سر باز زدند و همچنان قدرت را در میانمار در دست دارند. با وجود اعطای جایزه صلح نوبل به خانم سوچی، او تا سال ۱۹۹۵ در حبس بود.
رفت و آمد خانم سوچی به شدت محدود شد. او بار دیگر در سال ۲۰۰۰ بازداشت، و ۲ سال بعد بدون قید و شرط آزاد شد.
آنگ سان سوچی نپذیرفت که برمه را ترک کند و گفت ترجیح می‌دهد در کنار مردم کشورش بماند. در حدود ۱سال بعد، در پی بروز درگیری بین هواداران خانم سوچی و طرفداران دولت، بار دیگر سوچی زندانی شد. از آن موقع تا پیش از آزادی سال ۲۰۱۰، سوچی تقریبا بی وقفه در حبس بوده است.

در سال ۲۰۰۳، خانم سوچی در اولین حضور خود در انظار عمومی پس از چندین سال حبس، از پشت دروازه‌های خانه‌اش با عده‌ای از راهبان بودایی معترض ملاقات کرد.
چند روز بیشتر نگذشت که نظامیان برمه برای سرکوب آنچه که جدی‌ترین خطر برای ژنرال‌های این کشور طی ۲ دهه گذشته محسوب می‌شد، دست به سرکوب خشونت‌بار اعتراضات زدند.
از آن زمان تا به امروز، در مواردی معدود به دیپلمات های ارشد بین المللی اجازه داده شده تا با آنگ سان سوچی دیدار داشته باشند. دولت‌های غربی همواره برای آزادی خانم سوچی تلاش کرده‌اند.
سوچی ۲فرزند پسر دارد که یکی از آنها، به نام کیم آریس، ساکن تایلند است. وی صاحب چند نواده می‌باشد که آنها را ندیده است.
آنگ سان سو چی در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۰ از بازداشت خانگی خارج شد.
با اجرای فرمان آزادی آنگ ‌سان سو چی، رهبر مخالفان دولت میانمار و برچیده شدن ایستگاه‌های پلیس در اطراف خانه وی، دوران حصر خانگی این برنده جایزه صلح نوبل سرانجام سپری شد و صدها نفر از حامیان خانم سوچی، وی را در مقابل درب منزلش مشاهده کردند.

پیداست که راه یافتن یک یا چند نماینده ی حزب خانم ... به پارلمان در یک انتخاب میان دوره ای که از بیش از ششصد نماینده ی مجلس تنها چهل و پنج تن از آنان باید از نو انتخاب شوند از لحاظ ظواهر کمّی می تواند کم اهمیت پنداشته شود. اما در واقع آنچه به این انتخابات اهمیت بسیار می بخشد، علاوه بر ورود رهبر بلامنازع آزادیخواهان برمه به پارلمان، که در حوزه ی انتخابی خود بیش از نود و نه در صد آراء را نیز به دست آورده است، این است که با هلهله های شادی صدها هزار تن از مردم این کشور که از پیروزی رهبر خود چون جشنی ملی استقبال کرده اند و می کنند دیکتاتورها بار دیگر می بینند که ده ها سال خفقان نیز نمی تواند عشق به آزادی را در یک ملت از میان بردارد. هرچند که نمودارشدن چنین حقیقتی برای چند صدمین بار همه ی نظام های دیکتاتوری جهان را بیش از پیش از مردم و اراده ی آزاد آنان بیمناک می سازد و بر دل های بسیاری از آنان لرزه می افکند، اما چنین واقعه هایی همچنین اخطاری است به همه ی آنها.
این اخطار بدین معنی است که مردم گاه می توانند با بهره برداری از کمترین فرصتی پایه های خودکامگی آنان را متزلزل کنند و حتی کل نظامی را که بر آن یله داده اند از میان بردارند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ماحذ:

*کتاب « راه من»، زندگی و اندیشه های آنگ سان سوچی، ترجمه ی بیژن اشتری، انتشارات فرهنگ.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست