سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نقدهایی به اکبر گنجی (۱)


بیژن پوریوسفی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٣۰ تير ۱٣٨۵ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۰۶


حالا گنجی یک قهرمان شده برای هم سال ها و هم نسلان من که هنوز می خواهند امیدوار بمانند. امیدوار به اینکه بالاخره روزی فرا خواهد رسید تا شاهد آزادی، تکثر، به رسمیت شناختن فرد، پذیرفتن انسان های متفاوت و ... در این کشور باشیم. قهرمانی البته متفاوت با اسطوره های فرا انسانی عهد عتیق. قهرمانی امروزی که نه می تواند شق القمر کند و نه رویین تن است و نه می تواند به تنهایی کاری به پیش ببرد. قهرمانی که اشتباه می کند اما با همه این اوصاف روحیه سرسختی و امید را در ما بیدار نگه می دارد. ما را برای گرفتن حقوق انسانی مان به کوشش فرا می خواند. به ما می آموزد که برای رسیدن به مطلوب مجبوریم پاپیش نهیم و آستین بالا زنیم. به ما تحمل دیگری و مدارا و پذیرش تفاوت و دموکرات بودن را یادآور می شود. و همه این هاست که از او یک قهرمان ساخته و یا اگر از واژه قهرمان هراس داری؛ از او یک "لیدر دموکرات" ساخته .
و همین است که بار مسئولیت من "شهروند دموکرات" را سنگین تر می کند. چرا که رفتار شهروندان است که بر روی شیوه عمل کرد لیدر های دموکرات تاثیر می گذارد و اگر شهروند اشتباهات و لغزش های لیدر های دموکرات را به آنان ننمایاند، یا از سر دوست داشتن و ارادت زشتی هاشان را عیان نسازد؛ در پروسه تصمیم گیری و عمل نقشی بر عهده نگیرد، بر رفتار و عملکرد لیدرهای دموکرات ریزبینی به خرج ندهد و دست از نقد ونقادی بشوید؛ آنگاه دور از ذهن نیست که یک لیدر دموکرات به یک لیدر غیر دموکرات تبدیل شود. حتی اگر گنجی باشد .
و گنجی هم همانند بقیه لیدرهای دموکرات از اشتباه مصون نیست چه در عرصه عمل سیاسی و چه در عرصه معرفت. فی المثل یکی از این خطاها نحوه تعامل او با گروه ها و افراد سیاسی ایرانی است. این قابل فهم و درک است که انسان در روابط شخصی خویش، خاطرات، نوستالژی را در نظر قرار دهد، با حسی انسانی به دوستان، همراهان، همکاران، همفکران سابقش می نگرد. اما در عرصه سیاست، پیوند ها و قرابت های سیاسی (خصوصا برای اپزوسیون) جدا از منافع مشترک، با توجه به اهداف، ایده ها، آمال و نزدیکی بنیان های معرفتی است که شکل می گیرند و لاجرم گنجی از این قاعده مستثنی نیست. آنطور که از گفتار و نوشتار و موضع گیری های اخیر گنجی بر می آید او در پی راهی برای تبدیل حاکمیت اقتدارگرا به حاکمیتی دموکرات، لیبرال، سکولار است او می خواهد کشوری بسازد که در آن حق متفاوت زیستن، حق فرد بودن، حق دگر اندیشی و مهم تر از آن دگرباشی پذیرفته شود. بنابراین متحدان استراتزیک او نیز باید انسان هایی دموکرات و لیبرال و مدافع سکولاریسم و یا لائیسیته باشند. گنجی سیستم جمهوری را بهترین سیستم حکومتی در دنیای فعلی به شمار می آورد و بارها از جمهوری تمام عیار سخن گفته و خود را یک جمهوری خواه عنوان کرده است. بنابر این همراهان اصلی او هم بایست بیشتر از میان جمهوری خواهان باشند. اما گویا گنجی هنوز نتوانسته است از فشار خاطره های خود رهایی یابد و از این رو آنطور که باید و شاید خود سیاسی اش را از دوستان سابقش جدا نکرده و ارتباط گیری های جدید درستی را آغاز نکرده است. او هنوز در پی همراهی دوستان سابق خویش است که اکنون و در طی تغییر و تحولات سال های اخیر با آنان از نظر ایده و فکر فاصله ای بزرگ یافته. دردهایی را می بیند که آنان از آن می گذرند، چاره هایی را می جوید که دوستان سابقش از بیخ و بن با آن مخالفند. گنجی کسانی را که به عنوان همراه خویش برگزیده است به درستی حلاجی نکرده است. متحدان اصلی او به هیچ وجه اعضای گروه هایی که به نام اصلاح طلب معروف شده اند، نیستند. گروه هایی که بسیاری از دوستان قدیمی و همراهان سابق گنجی در پروژه شکست خورده اصلاحات به آنان   تعلق فکری و مالی دارند. آنان در گذشته نه چندان دور و در همین ٨ سال اصلاحات نشان داده اند که چه از نظر معرفتی و چه از نظر شهامت و چه از نظر جایگاه و پایگاه اقتصادی و اجتماعی مناسب پروژه دموکراسی خواهی و جمهوری خواهی او با آن ابعادی که ذکرش رفت؛ نیستند. این سخن به این معنی نیست که حالا باید گنجی دوستانش را به دور بریزد (که دخالت علنی و آشکار در حوزه خصوصی زندگی گنجی تعبیر خواهد شد) و همچنین به این معنی نیست که حالا باید مستبدانه جلو ورود این افراد را به تغییر و تحولات پیش رو گرفت. این سخن تنها به این معناست که گنجی متحدان واقعی اش را باید نه در بین دوستان سابقش که در میان دانشجویان، روشنفکران سکولار و تحول خواهان جمهوری خواه پیدا کند و تکیه گنجی بر اصلاح طلبان ممکن است به عقیم ماندن پروژه جمهوری خواهی ایرانیان بیانجامد. همان طور که این امر در عدم همراهی آنان در اعتصاب غذای سه روزه در حمایت از زندانیان سیاسی مشهود است. تاکید می کنم که گنجی بعنوان یک قهرمان مدرن و یک لیدر دموکرات نمی تواند به تنهایی هدف جمهوری خواهی ایرانیان را به مقصود برساند و در این راه نیازمند همراهی و همکاری گروه های سیاسی است و در این میان باید انتخاب درستی در یافتن همراهان و متحدان خویش به عمل آورد .
نکته دیگر نوع برخورد فلسفی اکبر گنجی با تحولات سیاسی است. وی نیازهای حیاتی سیاسی ایران را به درستی درک می کند. درمان ها و راه حل ها را در می یابد اما آنان را در پیچه جملات ناقص و معوج و به همراه استدلالات ناقص فلسفی می پیچد و عرضه می کند و آدم ها را ممکن است وارد مباحث بی انتهای بی پاسخ فلسفی کند. این درست که افراد ناگزیر از برگزیدن نگاهی فلسفی به پیرامن خویش و جهان واقع اند اما گاه گاه درگیر شدن در تناقضات بنیادین فلسفی ممکن است باعث شود که نتوان تاکتیک های درست و مناسبی را برای پیش برد یک پروژه خاص و رسیدن به یک هدف مشخص اتخاذ کرد. گنجی حتی پا را از این فراتر نهاده و جملاتی را بعنوان حقیقت مطلق ادا می کند که هیچ استدلالی را هم برایشان پیش نمی کشد و به راحتی می توان آن ها را به چالش کشید. برای مثال وی به درستی بر این امر تاکید می کند که جامعه ایرانی نیازمند گذاری مسالمت آمیز و به دور از خشونت و خشونت ورزی به دموکراسی و آزادی است. او ترس ها و خطراتی را که خشونت می تواند در جامعه فعلی ایران (که به دلیل پیشینه تاریخی و مذهب غالب، مبانی عدم خشونت را در خود به همراه ندارد) ایجاد کند و سایه هول انگیزی که خشونت ورزی ممکن است بر آینده سیاسی ایران بیاندازد را درک کرده است. بنابر این حق دارد و باید بر طبل مدارا و عدم خشونت بکوبد. اما آن علاقه اش به فلسفه و بر ساختن جملات قطعی و کلی و بی نقص باعث می شود که او بی دلیل و بی آنکه سابقه تاریخی گذارها به دموکراسی را در نظر بگیرد می گوید "خشونت، خشونت می آفریند و هیچ جامعه ای با خشونت هرگز به دموکراسی نخواهد رسید" جمله ای که به سادگی و با نگاهی گذرا به گذارهای خشونت باری که منتهی به دموکراسی شده اند می توان آن را به چالش گرفت .
اکنون گنجی نه یک فیلسوف و نه یک روزنامه نگار است. او اکنون یک لیدر دموکرات با پروژه ای معلوم و مشخص است و باید خود را برای ایفای درست این نقش مهیا کند .


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست