دخیل بستن رفسنجانی به خمینی در آستانه برگزاری مذاکرات هسته ای - تقی روزبه
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۲ فروردين ۱٣۹۱ -
۱۰ آوريل ۲۰۱۲
الف-درآستانه نشست بحران هسته ای ۵+۱ باایران، رفسنجانی با زدن فلاش بگ ورجعت به ماههای پایانی عمرخمینی، به نامه محرمانه وغیرتایپی اشاره می کند که ازوی خواسته است در حیات خود ۷معضل ومشکل اساسی نظام را که تنها اوقادربه حلشان است حل کند.یکی ازآن معضلات مربوط به برقراری رابطه با دولت آمریکاست.باین ترتیب رفسنجانی خواسته است باسپربلا قراردادن خمینی، تابوی مذاکره وبرقراری رابطه با آمریکا را شکسته و جبهه مدافعان آن را تقویت کند.هم چنانکه از خلال گفتگوی وی با فصلنامه مشهوداست، او تنش زدائی با دولت آمریکا ونیزبا عربستان درمنطقه را کلید خروج کشورازبحران وازجمله بحران اقتصادی،ورود سرمایه وایجاد اشتغال ازیکسو و کاهش فشارهای سیاسی واقتصادی ونظامی ازسوی دیگرمی داند.
همانطورکه انتظارهم می رفت سخنان وی با واکنش های تند بخشی ازحاکمیت ازجمله نماینده خامنه ای درسپاه، روزنامه هائی چون رسالت ویا روزنامه کیهان که وی را متهم به سانسورمواضع امام کردند،شماری ازامام جمعه ها وازجمله احمد خاتمی امام جمعه تهران وشماری از نمایندگان مجلس، مواجه شد.آنها عموما وی را متهم به ورود در حریم ممنوعه اختیارات رهبری،القاء وجود اختلاف درسطوح بالای نظام دربرابردشمن وتحریف مواضع خمینی کردند. ازجانب دیگراین واکنش ها شامل حمایت های صریح ویا ضمنی برخی از روزنامه ها دولتمردان نیز شدند. روزنامه مشرق وجمهوری اسلامی وسایت خبرآن لاین نزدیک به علی لاریجانی ونیزحمایت ضمنی عناصری چون محسن رضائی ازآن جمله بودند، که حاکی ازقوی ترشدن نسبی جبهه مذاکره است.درهمین رابطه چندی پیش محمد جواد لاریجانی دبیرستاد حقوق بشر درمصاحبه با رسانه ها(درسویس) اعلام داشت که اومدافع مذاکره با آمریکا است،و سایت الف متعلق به احمد توکلی نیزناپرهیزی کرده ومیزبانی سخن گوی وزارت خارجه آمریکا برای پاسخ به سوالات کاربران این سایت را اعلام داشته بودکه البته درپی حمله رقباء این برنامه را کنسل کردد. واقعیت آن است که وجود چندین عامل وفاکتورجدید فضا وزمینه مناسبی را برای طرح انتقادات وابرازنظرتوسط رفسنجانی فراهم ساخته است که اهم آنها عبارتنداز: تشدید شکاف بین خامنه ای واحمدی نژاد ،شکاف بین اصول گرایان( سنتی) واحمدی نژاد ومهمترازهمه تشدید بی سابقه بحران اقتصادی وفشارها وتهدیدهای خارجی.انتخاب مجدد وی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز درحالی که احمدی نژاد این مجمع را به مدت طولانی بدلیل ریاست وی وجهت گیری های آن تحریم کرده بود،قرینه ای دیگربرافزایش وزن نسبی رفسنجانی دراوضاع واحوال جدید است. تاکتیک رفسنجانی هم با توجه به تنش بین خامنه ای ودولت، تقویت کفه رهبری وتلاش برای جهت دادن واعمال نفوذ به آن است وجالب است که درهمین رابطه برخی از مواضع خود را –گاهی بطورضمنی وگاهی حتی بطورصریح- به نحوی مطرح می کند که گوئی خامنه ای هم با آن ها موافق است. مثلا درمورد نظام ریاستی ویا پارلمانی جمهوری باصراحت می گوید نظررهبری،برخلاف آنچه که باونسبت داده می شود موافقت با نظام پارلمانی نبوده است.درمورد مذاکره با آمریکا هم می گوید که افراطی ها درگذشته نگذاشتند، اکنون نیزمخالفت خواهند کرداما باید ازآنها عبورکرد.بااین همه در مورد میزان همراهی خامنه ای با موضعی که اوپیرامون رابطه با آمریکا مطرح ساخته است،درغیاب اطلاعات موثق نمی توان اظهارنظرقاطعی کرد،اما آنچه که روشن است چه نظام درکلیت خود وچه خامنه ای هیچ وقت مخالف اصل مذاکره نبوده اند وبرخی مذاکرات انجام شده در سالهای گذشته دراین یا آن عرصه نیزبدون نظرمساعد وی نبوده است. مسأله اصلی درمورد اتخاذتصمیم دراین رابطه را مصلحت(حفظ نظام) و رصد زمان مناسب ومذاکره ازموضع باصطلاح عزت تشکیل می داده است که بزعم خامنه ای تحقق آن متضمن حصول پیش شرط هائی بوده است که رئوس اصلی آن عبارت بوده اند:ازدست یابی به توانائی هسته ای(ونه الزاما تولیدآن) به مثابه یک عامل بازدارنده(امری که تعیین حددقیق آن،هم موردمناقشه است وهم تابعی ازنحوه برخورد قدرتهای خارجی)،ایجاد جبهه امن داخلی(که جزایجاد فضای خفقان وسرکوب وخشکاندن زمنیه های باصطلاح انقلاب مخملین،یکدست کردن حاکمیت(فقدان باصطلاح حاکمیت دوگانه) وهدایت سکان سیاست توسط خود وی،وبالأخره گذراندن خوان انتخابات مجلس نهم که حاکمیت بویژه پس ازرویدادهای انتخابات ٨٨ نگران آن بود، تا بقول وی دشمن نتواند سوء استفاده کند.ضمن آن که حاکمیت ازجهاتی توانسته است پیش شرط های فوق را بطورنسبی فراهم کند، اما شرایط وعوامل محاط برحاکمیت ثابت نبوده وهمه چیز درحال تغییراست وبهمین دلیل رژیم ازجهات متعدد دیگری آسیب پذیرترشده است. ازجمله آنکه قدرت های بزرگ غربی برروی پاشنه آشیل رژیم یعنی اختلال درآمدهای نفتی ومناسبات بانکی جهت استفاده ازارزهای نفتی دست گذاشته اند که حتی وزش اولیه آن لرزه براندام اقتصادی بحران زده رژیم افکنده است.علاوه برآن فشارهای نظامی از جمله نصب سپرموشکی در ترکیه،ورود ناوگان های جنگی بیشتربه منطقه وتدارک سپرموشکی درکشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای تکمیل حلقه محاصره نظامی ایران درکنارنارضایتی عمومی ازرژیم،موجب شده است که گذشت زمان به زیان جمهوری اسلامی رقم بخورد.درواقع دولت اوباما برآن است که ازطریق دامن زدن به جنگ سرد(دقیق ترنیمه سرد-نیمه گرم) همراه تهدیدهای نظامی و بازی با اهرم دیپلماسی وتحریم های پیگیروافزون شونده، رژیم ایران را بیش ازپیش زیرفشارقرارداده ودرسطح جهان منزوی سازد وگام به گام به عقب نشینی براند. اخطارهای دولت آمریکا مبنی برآنکه فرصت برای دیپلماسی درحال گذراست، بخوبی نمایانگراین سیاست است.بااین همه بنظرمی رسد تازمان انتخابات ریاست جمهوری دوردوم آمریکا فرصت کمابیش مناسبی برای عرض اندام دیپلماسی وجود داشته باشد،فرصتی که البته ازهردوسومورد تهدید بوده وممکن است بسیارشکننده وناپایدار باشد. هم توسط افراطی های درون جمهوری اسلامی وهم توسط جناح بازهای آمریکا وفشارهای دولت اسرائیل. درحقیقت درفازنخستین نشست دورجدید، دست یابی به توافق حول نفس تداوم مذاکرات وچانه زنی روی بسته ها وطرح های طرفین که درفضائی آکنده ازجنگ روانی ورجزخوانی ها صورت می گیرد،می تواند مهمترین نتیجه دوراول مذاکره باشد*.بی شک نه مشکلات فقط دربحران هسته ای خلاصه می شود و نه این بحران بسادگی با توجه به پیچیدگی معادلات دخیل درآن قابل حل است. اما حتی شروع وتداوم مسیرپرپیچ وخم گفتگو وچانه زنی می تواند تاحدی هم ازخطرات درگیری های نظامی وهم تشدید محاصره اقتصادی وآنچه که زمانی عسگراولادی برادرازآن بنام خطر قحطی نام برد، بکاهد.
ب-رفسنجانی بهنگام حیات خمینی ودرآستانه مرگ وی ازکارچاق کن های اصلی نظام وفرد مورد اعتماد خمینی بود.آن مشکلات هفتگانه ای که رفسنجانی درگفتگوی اخیرش بافصل نامه به همه آنها اشاره نکرده است،مشکلاتی بودند نظیر پایان دادن به مساله جنگ باعراق (ضرورت خوردن جام زهر آتش بس وآرام کردن امت همیشه درصحنه)، معضل جانشینی وی که نیازبه حذف منتظری ازیکسو و تجدید نظردرنظریه ولایت فقیه برای تبدیل آن به تن پوشی مناسب اندام کارچاق کن ها و ازدیگرسو،تغییرقانون اساسی و....ازجمله بن بست هائی بودند که گشودنشان تنها ازعهده خمینی برمی آمد.بگفته رفسنجانی امام ۵ مورد آنها را حل کرد،اما نتوانست ویا نخواست یکی ازمهمترین آنها یعنی گشودن گره کور مناسبات بادولت آمریکا را که بازهم خود وی دردفاع ازبحران اشغال سفارت آمریکا موتورمحرکه آن بود،حل بکند وچنانکه شاهدیم که این مشکل هم چنان بیخ ریش رژیم مانده است(رفسنجانی مدعی است که اگرخمینی مخالف آن بود،حتما آن را ابرازمی کرد). ناگفته نماندکه به وقت مرگ خمینی سردمداران حکومت بسیارنگران تداوم حیات جمهوری اسلامی بودند .تجربه تداوم بحران مناسبات با آمریکا نیز نشان می دهدکه اگرمعضلات دیگربا اشاره انگشت اقتدارخمینی حل نمی شدند، چه بسا بامرگ خمینی،شاهد زوال وفروپاشی(لااقل تدریجی نظام جمهوری اسلامی) بودیم.
آنچه که رفسنجانی فراموش کرد ازخمینی بخواهد!
معضل اصلی ومهمترین گره ازگره های هفتگانه پیشاروی نظامی که شالوده وپایه اصلی اش برولایت مطلقه ورهبری فراقانونی بنانهاده شده است،حل معضل جانشینی خمینی بود. ازهمین رولازم بود قبل ازهرچیزدراولین فرصت توسط خودرهبربیمارولی هنوززنده که واضع نظریه ولایت مطلقه فقیه ودارای مشروعیت برگرفته ازمرجعیت ورهبری "انقلاب اسلامی" بود،حل وفصل می گشت.امری که مستلزم اولادستکاری نظری وتئوریک ولایت درتناسب با وضعیت وعناصرموجود ازیکسو بود، وتعیین اگرنه صریح اما ضمنی مصداق آن ازدیگرسو که این خود به معنی انتقال مشخص قدرت حقیقی واعتباراو ازفرازسرارگانها وگرایشها بود.با حل این مسأله دیگرانجام تشریفات مربوط به امرگزینش مساله مهمی نبود وفرصتی برای استخوابندی قدرت واقعی فراهم می شد. بدون استفاده ازنفوذکلام و"مشروعیت" خمینی مهارگرایشهای گوناگون وبشدت واگرایانه که در درون روحانیت چندمرکزی وطبقه سیاسی حاکم وجود داشت، وتغییرتوازن نیرو به سود کفه رهبری ازنوع مطلقه اش آنهم بدون داشتن شرط مرجعیت ناممکن بنظرمی رسید. والبته رفسنجانی دراین مورد نه فقط درگرفتن حکم فقهی وحکومتی خمینی پیرامون جداکردن شرط مرجعیت وفقاهت ازولایت وحکومتگری نقش درجه اول داشت، بلکه در روشن کردن مصداق آن نیزکه درتقسیم کار حلقه نزدیکان به خمینی کسی جزخامنه ای نبود،نقش بی همتائی داشت. اوبه نقل ازخمینی که "تاوقتی خامنه ای را دارید ازچه نگرانید"،وادعای وجود چند شاهدمعتبر برای این ادعای خود، درگذاشتن سنگ بنای ولایت مطلقه دوران پساخمینی وگزینش شخص خامنه ای نقش بارزی داشت. او که درآن زمان اولویت و دغدغه اصلی اش رفع دشواری ها وبن بست های ورود به دوره "پساامام" و ماندن وتثبیت نظام بود،بدلیل لحظه بینی اش قادربه فهم این نکته نبودکه دارد بدست خودکودبه پای نهالی می ریزدکه مدل ولایت مشروطه دلخواهش را قربانی ولایت مطلقه و تمرکزمطلق قدرتی می کند که ممکن است روزی خانواده او را به محاکمه وزندان بکشاند وسایتش را فیلترکند(رفسنجانی راباید بطورکلی طرفدارولایت فقیه ازنوع مشروطه اش دانست که ازبالا وتوسط خبرگان کنترل ونظارت می شود). او لااقل برای کنترل منافع خود وباند های مربوط به خودش ونیزبقاء نظام درجهان کنونی به موازات غرس هیولای وحشتناک ولایت مطلقه،به پادزهری برای کنترل آن هم نیازداشت!. بی شک چنین پادزهری دربساط هیچ مستبدی با هرمرام ومسلکی وجود ندارد وآنچه ازقیدوبندهم به اوتحمیل شود ازبیرون وازپائین است.درهرحال خمینی رحل اقامت افکند ومیراث هیولائی او درکالبدجانشینان ومیراث دارانش به حیات خویش ادامه داددرحالی که شخص رفسنجانی محلل بزرگ این انتقال بشمارمی رفت. دراین فاصله وازآن زمان تاکنون رفسنجانی بکرات کوشیده است که ازبالا وتوسط مجلس خبرگان ویا گاهی با طرح شورای رهبری ویا بسیج روحانیت،براسب چموش قدرت که ازسواری دادن لازم به او وحامیانش ویا روحانیت سربازمی زد وبقاء درازمدت نظام را مورد تهدید قرارمی داد دهنه بزند،اما همه تیرهایش به سنگ خورده است. غافل ازآنکه قدرت وقتی مطلق شد ووقتی ازبسترزاینده خود جداشد،دیگرمهارپذیرنیست. او که زمانی به باور حامیانش مردعبورازبحران ها نامیده می شد،اکنون که ابرهای متراکم وهمه جانبه بحران های سرنوشت ساز،آینده حکومت اسلامی را تیره وتارساخته است،وهمه امیدها وتلاش های بی وقفه اش را درتشکیل حکومت اسلامی را در معرض تهدید ونابودی قرارداده است، یک باردیگر برای نجات نظام به تکاپوافتاده است.تکیه بربالا وحل مشکلات ازبالا وتوسط بالائی ها مثل همیشه یکی ازمهمترین ویژگی های تلاش های رفسنجانی را تشکیل می دهد.اینکه این تلاش ها درفضا ووضعیت جدید تاچه حد مثمرثمرباشند،واینکه بقول خود وی این بارافراطی ها تاچه حد باو فرصت ومجال بدهند،واینکه تاکتیک اصلی وی در همراه کردن خامنه ای باسیاست های مورد نظرش با اتکاء به شکست برنامه های اجراشده در سالهای اخیر وبا افول ستاره اقبال احمدی نژاد وبحران های عظیم پیش روی نظام، تاچه حد موثرافتد-برغم فراهم شدن برخی شرایط بسود تقویت کفه سیاست های مورد نظراو- همه وهمه بستگی به نتیجه کشاکش باندها و منازعات آنها دارد.درنزد اومسأله برسرانتخاب گزینه نوشیدن وننوشیدن جام زهرنیست، بلکه آنست که کدام گزینه به ماندن نظام بیشتر کمک می کند. آنچه که او درگفتگویش می گوید حاکی ازآنست که هنوز هم امیدواراست که با رفرم کنترل شده وازبالا ودررأس آن برقراری مذاکره وایجاد رابطه با آمریکا می توان نظام را ازبحران های خفه کننده بیرون کشید.
آنچه که دراین میان محرزاست، مولفه عمومی وپایداربحران وانباشت تضادهای داخلی وخارجی درهرصورت و با هر روندی که درپیش گرفته شود،بطوراجتناب ناپذیر،رژیم را دربرابرانتخاب ها وگزینه های مهم وسرنوشت سازی قرارداده است که انتخاب هرکدام ازاین گزینه ها- چه انتخاب گزینه همگرائی با نظام جهانی ونیازهای سرمایه جهانی وچه گزینه واگرائی ویا گزینه های بینابینی- داری پی آمدهای مهمی درسطوح گوناگون،اعم از درون حکومتی،تحولات اجتماعی ودرمنطقه ودرسطح جهانی همراه خواهد بود.
۲۰۱۲-۰۴-۱۰ ۲۲-۰۱-۹۱
www.taghi-roozbeh.blogspot.de
*-یکی ازنمونه های بارزاین نوع جنگ های روانی،گزارشی است که اخیرا روزنامه واشنگتن پست درآستانه برگزاری نشست هسته ای به نقل ازمنابع ومسئولین سابق وکنونی سیا ازپروازوفیلم برداری وشنودهای الکترونیکی ازتأسیسات هسته ای ایران توسط هواپیماهای جاسوسی نامرئی آمریکا به عمل آورده است. این کارسه سال است ادامه دارد.علاوه ایجاد شبکه های جاسوسی وخرابکاری درداخل ایران وتشکیل تیم آنالیزکننده ازکارشناسان سیا برای آنالیزاطلاعات دریافتی نیزبخشی ازاین گزارش ویا دقیق درزعامدانه اطلاعات ادعائی توسط سیا است. مطابق این گزارش طرفهای آمریکا درواقع دارند به به رژیم ایران گوشزدمی کنندکه ازهمه تلاش ها واقدامات آنها مطلع بوده وتمامی فعالیت آنها را تحت کنترل دارد.مقامات بلند پایه امنیتی آمریکا طبق این گزارش صراحتا پیام می دهندکه "که با اتکاء باین شبکه گسترده"آمریکا ازکوچکترین فعالیت های ایران درزمینه اتمی باخبراست.
|