حکومت اسلامی، تاب مقاومت نخواهد داشت - سالار آشناگر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۴ فروردين ۱٣۹۱ -
۱۲ آوريل ۲۰۱۲
بهار سال ١٣٩١ همراه بود با اعتراف خامنه ای به اوضاع وخیم اقتصادی کشور. او با نامگذاری سال ١٣٩١ خورشیدی به سال حمایت از سرمایه ی ملی! و تولید کار! به این معضل عظیم که سراسر ایران را فراگرفته غیر مستقیم اشاره کرد. او چارهی برون رفت از این اوضاع نابسامان و اقتصاد ورشکسته را در تشویق به سرمایه گذاری و تولید ملی دانست. الفاظی چون، ملی را که قبلا از ادایش، هراس داشتند، اینبار بر زبان میراند تا شاید از این شگرد ابداعی مشایی و احمدینژاد، علیالرغم اکراهش، به جای استفاده از لفظ امت اسلام، سود جوید!
کسی که در حال غرق شدن است به هر چیزی متوسل میگردد تا بلکه به ساحل برسد.
رژیم به امید دستیابی به سلاح اتمی است که ماندگاری حکومت اسلامیش را تضمین کند و خود را بیمه سازد.
در رابطه با تشویق سرمایه گذاری داخلی:
دادن رشوه های کلان به چین و روسیه و هزینهکردن درآمدهای عظیم حاصل از نفت ایران، برای دستیابی به انرژی اتمی و سلاح هسته ای و خطر دستیابی ایران به سلاح اتمی و سیاستهای حمایت از تروریزم جمهوری اسلامی در سراسر جهان، حکومت ایران را، در آستانه ی جنگ با غرب قرار داده است. با توجه به این وضع، شعار حمایت از تولید ملی! آقای خامنه ای با اقبالی چندانی روبرو نخواهد شد. کدام سرمایه گذاری حاضر خواهد شد در کشوری که هر آن در معرض جنگ و نابودی و نا امنی است، سرمایه اش را به کار اندازد. ناامنی اقتصادی سبب شده که ثروتمندان نیز علاقه به سرمایه گذاری در ایران ناامن را نداشته باشند و سال سرمایه وکار خامنه ای تنها در سطح شعار بماند.
حتی حکومت هم که تنها راه را در بیمه کردن خود توسط دستیابی به سلاح اتمی میبیند و در این راه دار و ندار مردم و خوان ایران را به یغما داده، آهی در بساط ندارد که سرمایه های دولتی را بکار اندازد. آمار ورشکستگی و تعطیلی کارخانه ها و صنایع داخلی هرروزه جسته و گریخته از زبان همین منابع حکومتی به بیرون درز میکند. حکومتی که خود به سبب ناامنی حتی بخشی از ذخیره ی ارزی باقیمانده اش را به چین برده تا ازگزند محفوظ بماند و برای نگهداری از آن و معامله کردن و سود جستن چین از آن، حاضر است حتی هزینه نیز بپردازد. بسیار بعید است که بتواند به وعده و وعیدهای سرآغاز سال ٩١ عمل کند و در تشویق به سرمایه گذاری در کشور، موفقیت کسب کند. چرا که حکومتش با بزرگترین بحران چه در رابطه با دنیا و چه در داخل ایران روبرو است. فیل هواکردنهای اخیر، احمدینژاد نیز به سبب تکرارش دیگر برای خودشان هم مزاحی بیش نیست .
خط فقر:
بطور رسمی خط فقر در ایران برای خانواده ٤نفره مبلغی معادل ٩٠٠٠٠٠ تومان اعلام شده و حقوق پایهای کارگران چیزی کمتر از ٤٠٠٠٠٠ تومان است. با توجه به وضعیت اسفناک کارگران ایران که اکثریت آنان زیر خط فقر قرار دارند، از طرفی تعطیلی رو به گسترش کارخانه های تولیدی، نمیتوان به تولید کار امیدی داشت، چرا اگر کاری بود، هیچ کارگری حاضر نبود به کاری که دستمزدش، پایینتر از نصف خط فقر است تن در دهد. وعده های پارسال احمدی نژاد هم که یکی از آنها، ایجاد چندین میلیون فرصت شغلی بود، هنوز که هنوز است چیزی جز وعده سرخرمن نبود! این وعده های خامنه ای و سفرهای چندباره ی آقای احمدی نژاد به بندرعباس و شهرستانها نیز، جز عده ای خوشباور را نمی تواند، امیدوار سازد.
این رقم خط فقر، تازه در خوشبینانه ترین حالت است، ولی آمار ارائه شده از طرف خبرگزاریها بسی بیش از اینهاست. به نقل قول زیر توجه تان را جلب میکنم.
جام جم آنلاین: شورای عالی کار در نشست خود حداقل دستمزد سال آینده کارگران و مشمولان قانون کار را با ۱٨ درصد افزایش نسبت به سالجاری ٣٨۹ هزار و ۷۵۴ تومان تعیین و تصویب کرد.
خبرگزاری ایسنا ضمن اعلام رقم تقریبی یک میلیون و چهارصد هزار تومان به عنوان خط فقر میزان حداقل دستمزد کارگران برای سال ٩١ را نیز همین قدر الزامی دانسته است. در (١٣٩٠) دستمزد حداقلی کارگران ۴ مرتبه زیر این خط است (٣٣٠ هزار تومان) و حتی خوشبینترین تحلیلگر مسائل کارگری و اقتصادی کشور نیز نمیتواند به مخیله اش راه دهد که دستمزد کارگران در سال ٩١ دستکم دو برابر سال گذشته شود (٦٦٠ هز ار تومان) و به رقمی نزدیک به نصف خط فقر برسد!!
گرانیهای سرسام آور نیز که همچنان سیر صعودی دارد و پرداخت یارانه های نقدی، سبب تشدید این روند نیز شده است. به این نقل قول از خبرگزاریها در مورد گرانیها نگاهی بیندازید:
خبرگزاری مهر ، در گزارشی با عنوان «گرانفروشی به بهانه نوسانات ارزی» اعلام کرد، «مردم دل نگران از افزایش قیمت کالاهای پرمصرف سبد کالایی خود، در شرایطی قرار گرفتهاند که پیشبینی بازار برای آنها مقدور نیست و باز هم به سمتی رفتهاند که حداقل کالاهای پرمصرف مورد نیاز خود در ماههای آینده را به صورت عمده خرید کرده و در منزل نگهداری کنند تا از نوسانات قیمتی در امان بمانند.»
به گزارش همین خبرگزاری، «بررسی قیمتها در بازار نشانگر این است که قیمت قند ۴۰۰ گرمی ۸۱۰ تومان، شکر ۸۰۰ گرمی ۱۴۹۰ تومان، ماکارونی ۸۷۰ تومان، برنج ۲ و نیم کیلویی ایرانی ۱۰ هزار و ۵۵۰ تومان،، عدس ۹۰۰ گرمی ۲۷۵۵ تومان، لوبیا چیتی ۹۰۰ گرمی ۳۲۰۰ تومان و لپه ۹۰۰ گرمی ۲۵۹۰ تومان است. در عین حال، چای قرمز عطری ۵۰۰ گرمی ۵۸۸۰ تومان، تن ماهی ۱۸۰ گرمی ۲۰۷۰ تومان، رب ۸۰۰ گرمی ۱۶۰۰ تومان، روغن ۴ کیلویی ۹۲۱۵ تومان، پنیر سفید ۴۰۰ گرمی ۱۶۹۰ تومان است.»
«همچنین پودر ماشینی ۷۰۵ تومان و پودر دستی ۶۲۵ تومان است. هر بطری شیر نیز ۱۲۰۰ تومان است. در عین حال، قیمت هر بسته ماهی قزلآلا ۹۰۰ گرمی ۶۵۵۰ تومان، کره ۲۵۰ گرمی ۸۰۰ تومان، مخلوط گوساله یک کیلویی ۱۳ هزار ۱۱۵ تومان، چرخکرده ممتاز مخلوط یک کیلویی ۱۲۲۹۵ تومان، ماهیچه گوسفندی هر کیلو ۱۹ هزار و ۱۷۵ تومان، آبگوشتی گوسفندی هر کیلوگرم ۱۳ هزار و ۵۰ تومان، و خورشتی گوساله هر کیلوگرم ۱۳ هزار تومان است. تازه ترین آمار باز قیمتهای سرسام اورتری را بیان میکنند: مرغ کیلویی ٥٥٠٠تومان برنج کیلویی ٤٣٠٠ تومان گوشت گوسفندی کیلویی ٢٤ هزار تومان
افزایش یارانه های نقدی و نتایج آن:
این در حالی است که احمدی نژاد، در قبال افزایش سرسام آور قیمت کالاهای مورد نیاز مردم، ٢٨٠٠٠ تومان به این یارانه ها اضافه کرده است. این موضوع،حتی داد لاریجانی رئیس مجلس را نیز در آورده وگفته است این کار غیر قانونی احمدینژاد کشور را به مرز ورشکستگی کامل و طوفان تورم میبرد. تا جائیکه خامنه ای دوباره دخالت کرده و بودجه ی تصویب نشده سال ٩١ را در حالیکه روز قبلش رد کرده بودند، روز یکشنبه به امر ایشان، مجلسیان آنرا نیز تصویب کرده ! چرا که او گفته صدایش در نیارید !که اوضاع بسیار بدتر از اینها هست و تا ببینم چه بر سرمان میآید! مصلحت نظام حکم میکند که این را نیز کش ندهید!!
ولی اثرات این سیاست و برداشتن یارانه ها از سوخت بلافاصله قیمت بنزین وگازوئیل را بالا برده و بطبع میتوان انتظار داشت که باز هم در بالا رفتن قیمت کالاهای مورد نیاز مردم نتایجش دیده شود.
در حالیکه احمدی نژاد هنوز در رابطه با دادن یارانه های پارسال ١٥٠٠٠ میلیارد تومان کسر بودجه دارد و برای پرداخت ٢٨٠٠٠ تومان اضافه یارانه ها از حساب بانکها بدون مجوز برداشت کرده است، چه برسر مردم خواهد آورد، برایشان زیاد اهمیت ندارد. او که به آینده امیدی ندارد، تنها در صدد است که در برابر جناح رقیب حکومتی برای خود با سیاست پوپولیستی کسب آرا و محبوبیت کند، خودی نشان دهد.
این در حالیست که تحریمهای بینالمللی هر روز عرصه را بر ایران تنگتر کرده است. حتی از دوستان نزدیک حکومت، چین نیز خرید نفت را از ایران کم کرده و شرکتهای چینی، حاضر به بیمه کردن کشتیهای نفتکش ایران نیستند. هر روز این حلقه ی محاصره اقتصادی تنگتر میشود. موسسات بزرگ بانکی از آن جمله سوئیفت دادن خدمات خود را به بیش از ٣٠ بانک ایران قطع کرده است. بسیاری از کشورها به سبب این تحریمها از جمله هند و چین معاملات خود را با ایران با ارز کشور خود با ایران انجام میدهند و یا ناچار به معامله ی پایاپا و تهاتری هستند، در عوض نفت، کالاهای بنجل خود را به ایران سرازیر کرده و در قبال آن، جانماز چینی و رکعت شمار دجیتالی و سخت افزارها و نرمافزارهای محرومکردن ایرانیان از دستیابی به اطلاعات انترنیتی و ابزار استراق سمع و اینترنیت حلال ملی دریافت میدارند!! هند نیز معاملات خود را با ایران با رپیه انجام میدهد و یا برنج باسماتی که با خاک سربدار آلوده شده و در اروپا خریدار ندارد به بازار ایران سرازیر میکند تا بازهم بیشتر بازار برنجکاران و شالیکارهای ایران را به روز سیاه بنشاند.
تهی شدن بنیانهای ایدئولوژیک و جنگ جناحهای حکومتی:
اختلاسهای کلان که برخی از آنها هم افشا شدند، نشان از این دارد که سران این حکومت دینی، از بنیانهای ایدئولوژیکشان نیز تهی شدهاند و دستاندرکاران این حکومت نیز امیدی به آیندهی نظامشان ندارند. آنان که از اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی ایران، بیش از دیگران اطلاع دارند، بهتر میبینند که برای خود چاره ای بیندیشند و در اقصا نقاط دنیا اندوخته های خود را به بانکها بسپارند و برای اینکه در آنجا در گزند نباشند املاک و داراییهایشان را به حساب فرزندان و خویشاوندان خود ثبت میکنند. یکی از نمونه ی آشکار شده، اختلاس ٣٠٠٠هزار میلیاردی بود، که امام دستور داد که کسی از آن حرف نزند تا آبروشان بیشتر از اینها نرود! ولی مردم ماجرای رئیس بانک مرکزی،آقای خاوری و اندوخته های وی در کانادا و املاک وی را که بنام فرزندانش، در آنجا ثبت شده را، فراموش نمیکنند. دزدیها و رشوه خواریهای حتی نزدیکان خامنه ای در جریان ماجرای شهرام جزایری و ماجرای محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی و پسر صرافش در رابطه با فروش دلارهای دولتی به قیمت گزاف در بازار، ماجراهای مافیای سپاه پاسدران و دست داشتن با باندهای مواد مخدر وکالاهای قاچاق، نشان از آن دارد که بیش از پیش این حکومت ایدئوژیک اسلامی از بنیان تهی شده و تنها وسیله ی ماندگاریشان پول و ثروتشان نیز با خطری بزرگ روبرو شده که ناچارند برای آن چاره ای بیندیشند.
در رابطه با عقب نشینی ایران و سرفرودآوردن در برابر واقعیات
این حکومت که در جنگ اقتصادی تاب مقاومت در برابر غرب را ندارد، درچند روز آینده ناچار باید سرفرود آورد و سندی را امضا کنند که نشان از تائید شکست و دست کشیدن از آرزوهایشان برای بیمه خود را دارد. برای اینکار در تلاشند که به نحوی ماجرا را در داخل کشور توجیه کنند. پس سرگرم آماده کردن اذهان مردم هستند.آنان در این رابطه دچار دستپاچگی نیز شده و روزی به ترکیه میتازند و میگویند ترکیه را برای مذاکره نمی پذیرند و پیشنهاد بغداد و دمشق که حکومت پشتیبان و دوست در حال احتضارشان را میدهند و سپس روز بعد مهمانپرست سخنگویشان میگوید ما این حرفها را با ترکیه نداریم و میپذیریم در استانبول مذاکره بکنیم! از طرفی یکی دیگر از سرانشان آقای عباسی دوانی میگوید ما که نگفتیم تا آخر باید به غنی سازی اورانیوم ادامه دهیم. و یا یکی از آیتالله هاشان میگویید زمان از جنگ خیبر گذشته و زمان مدارا و دوستی با دشمنانمان فرا رسیده است. از طرفی رفسنجانی یاد صحبتها ونامه های گذشته اش برای امام راحلش افتاده و میگوید ما که نباید برای همیشه با امریکا قهر باشیم!و بیاد وضع بیکاران و اوضاع نابسامان اقتصادی افتاده است! او را پیش کشیدهاند تا زمینه را آماده کند و او باید بد وبیراه ها را نیز بشنود وهمچون سپاپ اطمینان رژیم هم باشد ولی خودشان کار را تمام میکنند. البته با این امید که امتیازی حالا بدهند و وقتی بخرند که برای غرب نیز معقول باشد و به وقت و در فرصتی دیگر اگر توانستند جان بدر برند دوباره کار خود را پیش برند. غرب و بخصوص اوباما نیز نیازمند گرفتن امتیازی از جمهوری اسلامی است که در برابر حریف انتخاباتیش درست بودن سیاست خود را نشان دهد. شواهد حاکی از این است که حکومت ایران برای دادن امتیاز آماده تر از هر زمانی است.
ولی آیا این حکومت میتواند با دادن امتیاز اوضاع وخیم اقتصادی و سیاسی اش را نجات دهد؟ امری است دور از انتظار به نظر میرسد. دیگر قطار بی ترمز احمدی نژاد ناچار به توقف شده و اوضاع به سالیان پیش خفقان هرگز برنخواهد گشت. امسال مردم ایران نشان دادند که انتخابات حکومت نمایشی بیش نیست و با وجود فتواهای رژیم علیه چهارشنبه سوری و نوروز مردم وسیعا آغاز سال تازه را شادی کردند و در حالیکه نظام دستور داده در کودکستانها نیز برنامه های رقص کودکان راممنوع سازند، مردم بخصوص در کردستان درمقیاس دهها هزار نفری به رقص و پایکوبی در خیابانها و میادین پرداختند و زن و مرد وپیر وجوان به پایکوبی پرداختند به این امید که دیگر امسال، سال پایان این پسمانده های تاریخ جنایت بشری باشد. و باشد دمی مردم ایران در ایرانی آباد وآزاد و دور از ستم و نابرابری و تبعیض بیاسایند و برای سعادت و رفاه بیشتر گامها را استوارتر سازند.
|