در بساط غلامحسین فرنود
ابوالفضل جمالی
•
طبق عادت همه ساله سری به بازار کتاب میزنم. گذرم به کتابفروشی دهخدا (تبریز) میافتد. در بساط کتابفروشی، کتابِ تازه منتشر شدهای نظرم را به خود جلب میکند. نویسندهی کتاب را سالهای سال است که میشناسم، از رهگذر «سنگسار ناقدان» و «ابر دلباخته» و «قهرمان بزرگ» و جُنگ «ارک» و غیره.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۵ فروردين ۱٣۹۱ -
۱٣ آوريل ۲۰۱۲
در آستانهی نوروز ۹۱، شب عید، جنب و جوش است و خانهتکانی و خرید و …
هر کسی این روزها سری به بازار میزند. خواستهها مختلف است و بازارها گوناگون و خریدها نیز به اقتضای مطلوب درون و برون خریدار رنگوارنگ.
طبق عادت همه ساله سری به بازار کتاب میزنم. گذرم به کتابفروشی دهخدا (تبریز) میافتد. در بساط کتابفروشی، کتابِ تازه منتشر شدهای نظرم را به خود جلب میکند. نویسندهی کتاب را سالهای سال است که میشناسم، از رهگذر «سنگسار ناقدان» و «ابر دلباخته» و «قهرمان بزرگ» و جُنگ «ارک» و غیره. از یاران نزدیک «صمد» است و «بهروز» و «علیرضا». نامهایی که در پیشم بسی اعتبار دارند و تاریخی در پسِ پشت خود.
این بار اما عنوان کتاب است که مرا به خود میخواند و در پیچاپیچ اندیشه میگرداندم. نیما از دورادور زمان فریاد برمیآورد:
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومهی تاریک من که ذرهای با آن نشاطی نیست
و جدار دندههای نِی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش میترکد
ـ چون دل یاران که در هجران یاران ـ
قاصدِ روزان ابری، داروگ! کی میرسد باران؟
بهراستی کی میرسد باران؟
از “در بساط نکتهدانان” چند نسخه از «آغا تقی» میخرم تا به دوستان و آشنایانِ کتابخوان عیدی بدهم. آقایی که در کتابفروشی مشغول وارسی تکبهتک کتابهاست، یکمرتبه متوجه خرید چندین جلدی من از این کتاب میشود. نگاهم میکند و با لبخند میگوید: هله ده آقای فرنودو سئونلر وار! (هنوز هم آقای فرنود دوستدارانی دارد!) در جوابش میگویم: کیست که نداند غلامحسین فرنود هنوز هم یاد و بوی یار (صمد) میدهد و از اینرو، مسلماً دوستداشتنی هستند. دوستداران ایشان کم نیستند، حتّا در آنسوی مرزها که با نام او یاد «بهروز» و «علیرضا» میافتند.
غلامحسین فرنود، این جستجوگر خستگیناپذیرِ اندیشه و هنر، اینبار ما را به بساط نکتهدانان کشانده است. نکتههایی که با تعهد و حسّ مسئولیت، آنها را در نوشتهها و آثار نویسندگان، اندیشمندان و هنرمندان دیگر یافته، در ذهن و اندیشهی خود جلا داده و فرآوردهاش را با تیزبینی و ظرافت تمام، در بساطی فراخ گسترانده و خواننده را به تأمل و تعمق در تکتک مجموعهی بساط فراخوانده است.
“در بساط نکتهدانان” بهواقع، روزنوشتهای غلامحسین فرنود است که در بهار و تابستان ٨٨ طی مدت شش ماه در روزنامهی «عصر آزادی» تبریز هر روز بهچاپ میرسید.
تورق کتاب نشان میدهد که دایرهی موضوعی مولف بس گسترده است.
ادبیات، سینما، شعر، تئاتر، نقاشی، طنز، کاریکاتور، فلسفه، تاریخ و دیگر موضوعات متنوع کتاب با نگاهی روزآمد و زبانی نو مخاطب را به اندیشیدن فرامیخواند. این شیوهی عرضهی مطلب، بهدور از اطناب مُملّ و اِجمال مُخلّ بسی آموزنده و برانگیزاننده است.
خواننده به فراخور بضاعت خویش با توشه برچیدن از «بساط» ذهن و حافظهاش را صیقل میدهد، اندیشهاش را عمق میبخشد و در نهایت به مولفِ ظریفاندیش و خوشبیان آن دستمریزاد میگوید. ضمن اینکه نمیتواند زحمات ویراستار خوشذوق کتاب را ارج نگذارد و سپاسگزار کار شایستهاش نباشد.
این کتاب به همت دیگر نویسنده و روزنامهنگار خوشفکر آذربایجانی– حمید بخشمند – گردآوری، مرتب و به زیورِ نشر آراسته شده است و…
در پایان سخن، بهجا میماند این آرزو که: ای کاش آقای فرنود رخصت میدادند تا سایر مقالات و یادداشتهای پراکندهی ایشان نیز که محصولِ نزدیک به نیم قرن قلمزنی اوست، گردآوری و به چاپ سپرده میشد. تحقق این کار سترگ بیشک گام ارزشمندی در اشاعهی دانش و اندیشه در این مرز و بوم خواهد بود.
چشم به راه میمانیم تا آن روز ...
اسفند ۱٣۹۰
|