زمان دیگر
! A super magical Poem
جهان آزاد
•
بنشین و فکر کن به ردیف درختهای سپیدار
پشت پنجره های شکسته ی تاریک.
و بوی ناخوش باروت، از اجاق مطبخ خلخالی
و واپسین تبسم ناهید ، در آفتاب سرخ سنندج
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣۰ فروردين ۱٣۹۱ -
۱٨ آوريل ۲۰۱۲
بنشین!
بنشین کنار من،
وفکرکن به زمانی که دیگر
این دستگاه ظلم نباشد
و روزنامه نویسان
در سایه ی درخت تنومند صلح بنشینند
و با خیال تخت
شطرنج و تخته نرد ببازند
و روی خاک سرد جماران با زغال اخته بنویسند
که سیزده نحس است
حتی،
امام سیزدهم.
بنشین رفیق
بنشین،
بنشین کنار من
و فکر کن به آن سوار بزرگوار مجرب،
که بر مزار تموچین نماز می خواند،
ومهرو تسبیحش از خاک گورکان و سمرقند،
واز تبرٌک خونین تربت تیموراست.
و مردم "نهار خوران" می گویند:۱
که آن سوار.
- والا تبار-
با "یزید مهلـٌب"،۲
آسیابی را در گرگان
با خون گردانده ست
و از جوارمرقد مولای متقیان، در نجف اشرف
به نوفله شاتو در بلاد فرنگستان
و بعد.......به تربت شاه عبدالعظیــــــــــــــــــــــــــــــــم
هجرت کرده ست
تا با دو دست سرد شفا بخش اش
چندین هزار اصله درخت اصیل ایرانی را
تمام قد،
و سرنگون، باخون
درخاک خاوران بنشاند
درست مثل انوشیروان که مزدکیان را
بنشین رفیق
بنشین
و فکرکن به هیبت شیرعَلـَم ٣
که باد حمله ورش می کند
- دمبدم،-
به سوی بندر حیفا
واز دهان کبود و کف آلوده اش ُبراده ی برکت
روی نوارغزه فرو می ریزد
بنشین و فکر کن به ردیف درختهای سپیدار
پشت پنجره های شکسته ی تاریک.
و بوی ناخوش باروت، از اجاق مطبخ خلخالی
و واپسین تبسم ناهید ، در آفتاب سرخ سنندج ۴
و هیکل شکسته ی قابوس، پای نعش مشبک توماج
وفکر کن به سراب سعادت کارگرانِ سراب و کشک سرا ۵
و ورشکستگی دفتر امام جمعه ی صحنه
و افلاس کارگزاران نامدار صحنه های سیاسی
و نیزفکر کن
به حیرت مردی که ازکنار پادگان عجب شیر
می گذرد
وخیره می شود به پاسدار ِ نگهبان وزیر لب می گوید:
" عجب شیری"!؟
به ماهیان تشنه ی اقیانوسی فکر کن
که در جستجوی قطره ی آبی که سرب نداشته باشد
از خاکهای سوخته ی چیچست ۶
تا آبهای راکد مرداب گاو خونی
می کوچند
وفکر کن به جوانان آفتابی آن شهر،
در ولایت مجنون و سنگسار
که روی خط زلزله اطراق کرده اند
و آفتابگیر سبز کلاه جوانی شان را کاردهای سلاخی
و نیش ذوالفقار،
با رنگ سرخ ِ تازه و شفاف خون
هاشور می زند
اما
آنها هنوزمی کوشند
که شاهنامه بخوانند
وعیدقربان را از سالنامه حذف کنند
فردا
آن کاروان حُـلٌه، باز زشهر فرنگ می آید
این بار
محموله ی نفیس شترهایش
دیگرکلاه پهلوی و بسته های هندی نعلین زرد نیست۷
یا طاقه ها ی فاخر دستارهای کشمیری ٨
این بار، بار ِ ناقه ی رهوار ، تحفه ای است که باز
ما خبرگان وکار شناسان زبده، برای شناختن جنسش
باید
با دایی ِ رشید ِ جناب پزشکزاد
سی سال بحث داغ داشته باشیم
سی سال آزگار
و گفتمان کشک و سماق و زرشک
ترجیع قیل وقال عالمانه ی مان باشد
چقدر فکر توطئه شیرین است
بنشین رفیق
بنشین کنار من
بنشین و فکر کن به زمانی که کودکان دبستان مهر
از آموزگارشان سئوال کنند
که ظلم یعنی چه
و او بگوید: چی، چی، چی
من جز زبان عشق نمیدانم!
این واژه ی قدیمی
شاید،
میراث جاهلان بیابانگردی است که از شرق و غرب واز شمال وجنوب،
به تیسفون و نهاوند و شوش و خراسان و پارسوماش تاخته اند ۹
و آنرا
هنوز در محاصره دارند.
اکنون پرندگان سبز و سفید و سرخ گواهند
که روی عرعر ِ هفتا و چند ساله ی بن بست ِ رهبری
دیری ست
کلاغ پنج انگشتی نشسته است
که منقارش
فلزاسکله های جنوب را مخطط کرده ست
**
آ
من خسته ام
و با گروهی از خس و خاشاک
می خواهم خطر کنم
وز خط ِ خار دار خلافت
گذر کنم
آیا........!
۲٨ فوریه ۲۰۱۰
۱- نهارخوران: گردشگاه خوش آب و هوایی است در جنوب گرگان.
۲- یزید مهلب: سردار تازی که مقاومت جانانه ی مردم گرگان در برابر حمله ی اعراب او را چنان بخشم آورد که سوگند خورد تا پس از تسخیر آن شهر از خون مردمش آسیابی را بگردانند و از آردش نان پخت کنند که او از آن سد جوع کند و تازیان با تمهیداتی چنین کردند.
٣- ماهمه شیریم شیران علم حمله مان از باد باشد دمبدم: مولوی
۴- اشاره به برادران ناهید که خلخالی جلاد آنان رابا چند مبارز دیگر درسنندج به جوخه ی تیرباران سپرد.
۵- کشک سرا شهری است از توابع مرند
۶- نام باستانی دریاچه ی ارومیه
۷- روحانیون باور دارند که نعلین زرد توانایی جنسی را می افزاید!
٨- گویا خمینی کشمیری بود!
۹- پارسوماش: زادگاه کورش ونام باستانی مسجد سلیمان است که نفتِ ایران نخستین بار در آنجا استخراج شد.
|