سارکو در هیبت "بازرس ژاور"
اردشیر زارعی قنواتی
•
رقابت نزدیک بین سارکوزی با "فرانسوا اولاند" کاندیدای حزب سوسیالیست از یک طرف و اقبال عمومی به سمت "ژان لوک ملانشون" کاندیدای جبهه متحد چپ که بر طبق نظر سنجی ها در طی هفته های اخیر محبوبیت وی از ۸ درصد به ۱۵ درصد رسیده است در کنار رای راست افراطی به رهبری خانم "مارین لوپن" می تواند بسیاری از معادلات پیشینی را دگرگون کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣۰ فروردين ۱٣۹۱ -
۱٨ آوريل ۲۰۱۲
انتخابات ریاست جمهوری فرانسه که دور اول آن در تاریخ ۲۲ آوریل ۲۰۱۲ و دور دوم آن ششم ماه مه همین سال برگزار می شود از هم اکنون به کانون بحث های سیاسی – اجتماعی این کشور بدل شده است. این بحث ها که در بستری از مولفه های اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاست خارجی انجام می گیرد، لاجرم تابعی از مطالبات و خواست احزاب سیاسی و طبقات اجتماعی موجود است که تاثیرگذاری دوگانه یی بر فضای "ایجابی و سلبی" جامعه فرانسه خواهد گذاشت. هم زمانی این انتخابات با حوادث تروریستی "تولوز" که منجر به کشته شدن ٣ نظامی فرانسوی در شهرک "مونتویان" در ۴۶ کیلومتری تولوز و ۴ یهودی اسرائیلی تبار در مدرسه دینی تولوز توسط "محمد مراح" جوان الجزایری تبار گردید، ظاهرا همان موهبتی بوده است که جناح راست این کشور به رهبری "نیکلای سارکوزی" رئیس جمهوری فعلی فرانسه به آن احتیاج داشت. در طول سال های اخیر در تمامی اتحادیه اروپایی موضوع مهاجرستیزی و مباحث پوپولیستی در این خصوص به یکی از محورهای مطلوب جناح راست تبدیل شده است که حادثه تولوز نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود.
این در شرایطی است که جناح چپ فرانسه تلاش می کند که کانون مباحث انتخاباتی حول وضعیت بد اقتصادی و گسترش نارضایتی طبقات متوسط و کارگری از سیاست های ریاضت اقتصادی دولت سارکوزی شکل گیرد. هم اکنون وضعیت اقتصادی فرانسه برای اولین بار در یک دهه ی گذشته یک رتبه اعتباری سقوط کرده است و بیکاری به مرز ۲/۵ درصد رسیده که از نوامبر ۱۹۹۹ به این سو بی سابقه بوده است. اصولا با توجه به فضای چندقطبی جامعه فرانسه و پراکندگی آراء در دور اول پیروزی برای کاندیدای احزاب رقیب در این دور و در شرایط عادی چون وضعیت کنونی امری دشوار و تقریبا محال می باشد. هم چنین با توجه به تجربه سال های اخیر در اروپا که به تبع بحران اقتصادی و در پیش گرفتن سیاست های ریاضتی موج عظیم نارضایتی در بین طبقه متوسط و طبقات فرودست به یک جنبش بزرگ اعتراضات خیابانی تبدیل شده و در وهله اول دولت مستقر را به جرم بی کفایتی در سیبل انتقادات قرار داده است، عبور از این ورطه را بیش از پیش برای کاندیدای حزب حاکم مشکل می کند.
رقابت نزدیک بین سارکوزی با "فرانسوا اولاند" کاندیدای حزب سوسیالیست از یک طرف و اقبال عمومی به سمت "ژان لوک ملانشون" کاندیدای جبهه متحد چپ که بر طبق نظر سنجی ها در طی هفته های اخیر محبوبیت وی از ٨ درصد به ۱۵ درصد رسیده است در کنار رای راست افراطی به رهبری خانم "مارین لوپن" می تواند بسیاری از معادلات پیشینی را دگرگون کند. به نظر می رسد که در لایه های زیرین اجتماعی تغییراتی در شرف تکوین است که از این پس نه راست میانه می تواند جایگاه خود در بین طبقه ی متوسط را حفظ کند و نه سوسیالیست ها قادر خواهند بود بدون تجدیدنظر در سیاست های راست روانه خود هم چنان از پایگاه اجتماعی سنتی خود هم چون اتحادیه های کارگری بهره لازم را ببرند. به همین دلیل هم اینک سارکوزی با بهره گرفتن از سیاست ضدمهاجرتی و اسلام هراسی بعد از وقایع تولوز به سبد آرای راست افراطی جبهه ملی دستبرد می زند و اولاند نیز با درک جنبش ضد ریاضت اقتصادی فعلی سعی می کند چهره یک چپ واقعی را به خود گرفته و مانع از ریخته شدن این آراء به سبد جبهه متحد چپ ملانشون شود.
هر چند بخت اصلی رسیدن به دور دوم از هم اکنون به نام نیکلای سارکوزی و فرانسوا اولاند نوشته می شود اما به عکس انتخابات ریاست جمهوری دور قبل فرانسه که موجب پیروزی سارکو بر "سیگولن رویال" نامزد سوسیالیست ها در دور دوم گردید این بار آرای ملانشون در دور دوم است که پیروز انتخابات را به کاخ الیزه می فرستد. در هفته های اخیر بزرگترین گردهمایی های انتخاباتی توسط ملانشون برگزار شده است و ابتدا در پاریس و میدان باستیل بیش از ۱۲۰ هزار تن گرد آمدند و چند روز بعد از حوادث تولوز در میدان اصلی این شهر نیز کاندیدای جبهه متحد چپ توانست حدود ۷۰ هزار نفر را گرد هم آورد. در دوره قبلی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نیروی سومی که در دوم تعیین کننده گردید آرای راست افراطی "ژان ماری لوپن" و راست میانه "بایرو" بود که بازرس "ژاور" داستان را در مقابل "ژان والژان" بیمه کرد. در صورتی که به نظر می رسد فرانسه "ویکتور هوگو" داستان بینوایان خود را این بار نه ایستایی در میانه که در فرجام خود با پایان ژاور و عاقبت به خیری والژان مفهوم می بخشد. نمودار نظرسنجی ها که ارتقای محبوبیت سارکوزی را تا ۵/۲٨ درصد به عنوان نفر اول یا با فاصله کم به عنوان نفر دوم نشان می دهد ارتباط مستقیمی با افول آرای حزب جبهه ملی خانم لوپن داشته و این در شرایطی است که برای نامزد مستقل راست میانه نیز درصد قابل اعتنایی منظور نمی شود. این موضوع از آنجا مهم می باشد که نشاندهنده این است که سرجمع آرای راست و پتانسیل این جناح نسبت به انتخابات ریاست جمهوری گذشته به میزان زیادی افت کرده است. از آنجا که تحت هیچ شرایطی آرای جبهه متحد چپ به رهبری ملانشون به سارکوزی تعلق نمی گیرد و این گروه که منظبط ترین رای دهندگان حزبی می باشند به صورت یکپارچه در ائتلاف با چپ میانه به رهبری سوسیالیست ها مشارکت خواهند کرد امید چندانی به پیروزی سارکو وجود ندارد. به همین دلیل از هم اکنون با توجه به این شرایط و آینده ی پر از ابهام وضعیت اقتصادی فرانسه این تصور شکل می گیرد که پیروز واقعی این انتخابات نه آن کسی خواهد بود که در کارزار نهایی پای به کاخ الیزه می گذارد بلکه طیف سومی به رهبری ملانشون است که ساختار کلان سیاسی – اقتصادی کشور برای رسیدن به "جهانی دیگر ممکن است" را به چالش می گیرد. این انتخابات می تواند فارغ از پیروزی کاندیدای ریاست جمهوری موجب تثبیت طیف سوم با رهبری چپ رادیکال در فضای سیاسی – اجتماعی فرانسه گردیده و موازنه قدرت درونی در این کشور را دستخوش تحولات اساسی کند. از آنجا که آخرین نظرسنجی های انجام گرفته حتی بعد از ماجرای تولوز نشاندهنده جابجایی اندکی در سبد آرای طیف های گوناگون بوده است به نظر می رسد که جناح راست حتی با استفاده از تمامی اهرم های انتخاباتی خود نیز فاقد وزن لازم برای پیروزی خواهد بود. فرانسه امروز و به طور کلی اروپای واحد هم اکنون بیش از آنچه به مردان قانون چون ژاور احتیاج داشته باشد به موقعیت بخشندگی والژانی محتاج بوده و به همین دلیل سارکو در هیبت ژاور کارت سوخته یی است که در قمار سیاسی و انتخاباتی بخت چندانی برای پیروزی نخواهد داشت.
|