یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

احزاب کردستان ایران از این زاویه


رسول سیلکه


• هر جامعه ای فرهنگ خاص خود را دارد و احزاب کردستان هم از درون این جامعه و فرهنگ مختص خود متولد شده اند، مشکلات خود و جنبش و مشکلات پیش روی آن را در گذشته و حال به صورت آشکار برای مردم ارائه داده اند. تزریق یک عنصر خارجی که از هر جهت با جامعه کردستان هماهنگ نیست، هر چند هم مفید باشد، باز جوابگو نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ فروردين ۱٣۹۱ -  ۱٨ آوريل ۲۰۱۲


چندی پیش گفتگویی تحت عنوان "بررسی مشکلات پیشمرگها در احزاب شرق کردستان" از سوی خانم سوسن محمد خانی با زاهد حنبلی در سایت فارسی زبان "اخبار روز" منتشر شد و خوراک تبلیغاتی سایتهای جمهوری اسلامی شد که از چند لحاظ قابل بررسیست.
میگویند: روزی یک نفر مشغول خواندن روزنامه بود و داد میکشید و میگفت "توی این مملکت هیچ چیز سر جای خودش نیست" مردی از راه میرسد و میبیند که یارو روزنامه را سر و ته نگه داشته.
بنده بخاطر اینکه بیشتر از هر کس دیگری به آقای زاهد حنبلی نزدیک هستم و با وی در یکی از این احزاب همکار بوده ام، میخواهم از زاویه ای دیگر به درون این احزاب نگاه کنم.
ابتدا باید پرسید که اگر واقعا نوک پیکان بسوی این احزاب است و دارای مشکلات درون حزبی هستند و باید در بنیانها و رفتارهای خود بازنگری کنند و انتشار این گفتگو به آنها کمک خواهد کرد، چرا به زبان فارسی و در یک سایت فارسی زبان منتشر شود؟
سایتهای فارسی زبان مانند روز آنلاین و اخبار روز و... که برای مقالات مختلف دستمزد پرداخت می کنند و معلوم نیست این درآمد و بودجه از کجا و کدام کیسه ها تامین میشود *، بسیاری از نویسندگان را از هر فکر عقایدی به خود جذب کرده اند و میشود گفت، برای روزنامه نگارهایی که (بیشتر در اروپا) تنها منبع درآمدشان بیمه بیکاری یا سوسیال است، یکی از منابع درآمد محسوب میشود. روزنامه نگارهای کرد نیز خارج از این طیف نیستند و بهترین سوژه هم برای روزنامه نگاران کورد مسائل کوردستان و احزاب کردستان است و بخاطر اینکه شخص روزنامه نگارباید در یک زمان مشخص مقاله را تحویل سایت دهد مجبور است به هر شیوه ی ممکن چند ورقه را از کلمات رنگارنگ که در فرهنگ لغت "دهخدا" نیز یافت نمیشوند و بازی دادن آنها پر کند، به همین دلیل میتوان تناقضات بسیاری در نوشته ها و افکار آنها پیدا کرد.
من اینجا به یک نکته اشاره میکنم که زیاد از همه در این مقالات به آن اشاره میشود و آن هم جنگ مسلحانه است. متاسفانه روزنامه نگارهای کرد هنوز در این واژه دیدگاه روشنی از خود نشان نداده اند، از یک سو برخی از احزاب کردستان را متهم به کمپ نشینی و دور شدن از مردم کردستان میکنند و از سوی دیگر احزاب درگیر در جنگ را متهم به کشتار و ترور‌! و هیچ آلترناتیوی هم برای این دو ندارند ارائه بدهند.
برای نمونه شخصی به اسم "مختار زارعی" در تلوزیون جمهوری اسلامی همه احزاب کردستان را در طول سه دهه اخیر به ترور و گرونگانگیری متهم میکند، در حالی که هیچ مدرک یا سندی ندارد ارائه بدهد و دقیقا نقش یک پاسدار ابولفضل را برای رسانه های جمهوری اسلامی ایفا میکند.
در کردستان ایران که دارای احزاب سیاسی متعددیست، اصطلاحی با نام "روشنفکر" در میان بیشتر کسانی که خود را روشنفکر مینامند مساویست با ضدیت با احزاب سیاسی، در حالی که هیچکدام صاحب نظر نیستند و فقط نظرات دیگران را کپی و بازگو میکنند. هیچکدام انتقادپذیر نیستند و انتقاد را با لحنی تند جواب خواهند داد. به نظر من این طیف بیشتر از اینکه روشنفکران جامعه کردستان باشند، ادای روشنفکرها را در می آورند و بیشتر ژست روشنفکری میگیرند.
اصل مطلب را با اشاره ای به سیستم احزاب کردستان شروع میکنم.
سیستم بیشتر احزاب کردستان که کپی سیستم حزب بلشویک و در دوران سیطره شوروی سابق بر منطقه پایه گذاری شد که بنده در مقاله ای دیگر قبلا مفصلا به نقد آن پرداخته بودم و فعلا از موضوع بحث خارج است، اما بنا به وضعیت جامعه کردستان و غربت نشین بودن این احزاب امکان تعویض آن در این موقعیت زمانی و عدم حضور اعضا و هوادارن احزاب در رای گیریها و انتخابات درون سازمانی، مشکلات خاص خود را دارد و تحلیل آن نیز در این مقاله نمیگنجد.
پیشمرگه و مسائل ریز مانند تفریح و موارد حاشیه ای که در هر جامعه و شهر و روستایی بنا بر موقعیت این جامعه متفاوت است و بخش عظیمی از گفتگوی خانم محمدخانی و کاک زاهد نیز به آن اختصاص دارد:
پیوستن به حزب که اختیاریست و شخص با روحیه ای انقلابی وارد آن میشود و اکثرا به جز عده ی معدودی با همان روحیه یا پیشمرگ میمانند و یا به عنوان یک عضو در بیرون حزب فعالیت میکنند. این را باید به یاد داشته باشیم اکثر افرادی هم که اکنون در رهبری این احزاب قرار دارند در این احزاب پرورده شده اند و بجای پرداختن به مسائل حاشیه ای و توقع تامین یک زندگی عالی که از عهده یک جنبش غربت نشین خارج است، به کار مطالعه و نویسندگی و ترجمه پرداخته اند و کتابهای بسیاری نیز به چاپ رسانده اند. کسانی که از فرصتهای درون حزب استفاده مثبت کرده اند و اکنون حتی در دانشگاههای کردستان عراق تدریس میکنند. برگزاری سمینارهای درون حزب، شرکت در جلسه های متعدد و فرصتهایی که در اختیار افراد حزب قرار داده میشود مانند برگزاری انتخابات از یک ارگان کوچک کاری گرفته تا سطح رهبری حزب و کاندید شدن برای مسئولیتهای مختلف و به عهده گرفتن مسئولیتها بر اساس انتخابات درون سازمانی و فعالیت در زمینه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، فنی و ... به افراد شخصیت دیگری میدهد. در مقابل، کسانی هم هستند که به خیال اینکه حزب یک دولت تشکیل داده و دارای وزارتخانه و منابع اقتصادی و صندوق پول است ویا یک شرکت بازرگانی و تجاریست که به محض ورود به آن حقوقی کلان دریافت میکنند و پس از مدتی در اروپا تشریف پیدا خواهند کرد، وارد حزب میشوند، طبیعیست چنین کسانی حتی بعد از اتمام دوره آموزشی دچار نوعی افسردگی میشوند و آن را ترک میکنند و بعضا سر از ایران در میاورند. این را هم بدانیم که هیچ یک از احزاب قول یک زندگی عالی را نداده اند که افراد را به درون خود جذب کنند، حتی به محض ورود فرد داوطلب، وی را از مشکلات پیش رو مطلع میکنند و کسانی را هم که خانواده خود را ترک کرده و یا سرپرست خانواده هستند را در حد ممکن از پیوستن به حزب منصرف میکنند.
احزابی که خود مانند یک جنبش انقلابی در خاک یک کشور دیگر بطور غیر مستقیم با مردم در ارتباطند، عموما منابع مالی خود را از اعضای برون حزبی تامین میکنند و این مبلغ مسلما زیاد نیست و پیشمرگ هم چیزی به اسم حقوق دریافت نمیکند چون راهی را انتخاب کرده که حاضر است در آن راه جان خود را نیز فدا کند، پس در اینجا چیزی به اسم حقوق یا هر اسم دیگر معنا ندارد و این روحیه است که آنها را واداشته که به راه خود ادامه دهند و اگر جنبش را همانند یک قطار در نظر بگیریم آنها نقش "لوکوموتیو" آن را بازی میکنند.

زنان و کودکان درون حزب
زنان درون حزب با وجود تاثیرات و تبعیضاتی که ریشه در دین، تاریخ، فرهنگ و سنت مردمان شرقی و بخصوص کردستان دارد، در مسائل سیاسی درون حزب از تمام حقوق و مزایایی که در قوانین بین الملل در رابطه با زنان گفته شده، برخوردارند؛ حتی در بعضی موارد از مزایایی که از آن به عنوان "تبعیض مثبت" یاد میشود، سودمند میشوند. در مسائل اجتماعی نیز کاملا مختارند. موارد استثنایی که در هر خانواده ای از جهان ممکن روی دهد یک امر طبیعیست و هیچ تضمینی هم در هیچ جای جهان برای این موارد وجود ندارد.
کودکان نیز به غیر از مزایا و امکاناتی که حکومت کردستان عراق برای تحصیل آنها ارائه داده است، از امکانات حزب نیز برخوردارند، حقوق مالی، ایاب و ذهاب، اردوها، فستیوالهای کودکان، کلاسهای آموزشی موسیقی و ورزشی و... و چاپ و انتشار ماهنامه کودکان و غیره.
در تمام دنیا سازمان ها و احزاب سیاسی و شرکتهای بازرگانی و غیره، سلسله مراتبی حاکم است که هر یک از اعضا خود را در قسمتی از آن میابند که قسمتهای قبلی را پیموده باشند، اینکه چه کسی در چه نقطه ای از هرم قرار دارد بستگی به امتیازات کسب شده توسط فرد دارد، این امتیازات نیزعموما بر اساس مدرک تحصیلی، سابقه عضویت، شایستگی، فعالیت، انضباط و حرفه شخص تعیین و جمع آوری میشود و حقوق و مزایای درون سازمانی نیز برهمین اساس تعلق میابد. پله های صعود در تمام سازمانهای دمکراتیک دنیا نیز تقریبا بر همین اساس است.

مسئله نظامی یا مسلح بودن پیشمرگه ها
در اوایل دهه نود میلادی که حکومت بعث از کردستان عراق عقب نشینی کرد و کنترل این مناطق به دست کردها افتاد، احزاب کرد ایران هم این وضعیت را مناسب دیدند تا مرا کز اصلی خود را از کوهستانهای مرزی به داخل خاک کردستان عراق انتقال دهند تا از بمبارن و توپ بارانهای جمهوری اسلامی در امان بمانند. این امر با همکاری کردهای عراق در آنوقت انجام شد، بطوری که اعضا و پیشمرگان احزاب آزادانه در شهرهای کردستان عراق رفت و آمد داشتند، دستگاههای اطلاعاتی جمهوری اسلامی نیز این فرصت را غنیمت شمردند تا به اهدافی را که سالیان زیاد در آرزویش بودند، برسند و آن هم فلج کردن جنبشهای ملی کردستان ایران بود. این همزمان شد با جنگ داخلی در کردستان عراق، جنگ برادر کشی که هیچوقت از ذهن مردم آنجا پاک نخواهد شد. کشورهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه به هر دو طرف جنگ اسلحه و تانک و توپ میدادند و در این میان رژیم ایران به غیر از پشتیبانی مالی و نظامی به تقریبا تمام احزاب کردستان عراق، دهها مراکز جاسوسی و سدها تروریست نیز روانه آنجا کردند، این تروریستها با همکاری افراد بومی سدها نفر از کادر و پیشمرگان و اعضا را در داخل شهرها و منازل و محل زندگیشان ترور کردند و بیشتر افراد مهم را نشانه میرفتند، تعداد زیادی زن، کودک، روزنامه نگار، شاعر، هنرمند، و افراد غیرحزبی نیز در میان آنها حضور داشتند. کار به جایی رسید که دیگر هیچ کس امنیت جانی نداشت، هرکسی در انتظار مرگ دست وپنجه نرم میکرد، تعداد بسیاری به کشورهای دیگر پناهنده شدند و کسانی هم که ماندند از راهی که به عنوان یک پیشمرگه انتخاب کرده بودند ناامید نشدند و ماندند و از خود و خانواده و احزاب خود دفاع کردند و تا به امروز نیز ستون اصلی احزاب را تشکیل میدهند. از آن دوران تا به امروز هیچ تضمینی وجود ندارد که آن فجایع دوباره نشود، بنابراین سلاح و آموزشهای نظامی و دفاعی یکی از الزامات برای پیوستن به صفوف پیشمرگ محسوب میشود.

با افراد خاطی درون احزاب چگونه رفتار میشود؟
کسانی که در حزب مرتکب خطا میشوند اگر جزئی باشد در داخل حزب به آن رسیدگی میشود و اگر جدی باشد مانند قتل و غیره، با همکاری نیروهای پلیس و دستگاه قضایی حکومت کردستان عراق به آن رسیدگی میشود، در حزب بازداشتگاه به آن معنا که در اذهان عمومی مردم ایران حک شده وجود ندارد به خصوص در این سالهای اخیر به شدت زیر نظر پلیس کردستان عراق هستند و هر چند گاهی مورد بازدید قرار میگیرند. تنها موارد و اشخاصی که برای اهداف ترور از جانب دستگاههای اطلاعاتی رژیم ایران وارد حزب و بعدا شناسایی میشوند، برای مدت محدودی نگهداری و بعد از یک سری آموزشهای انسانی و اخلاقی تحویل پلیس کردستان عراق داده میشود تا از طریق آنها به ایران برگردانده شود.

مسئله پناهندگی اعضای حزب در کردستان عراق و کشورهای غربی
ابتدا باید گفت هیچکدام از احزاب کردستان ایران در کردستان عراق تقاضای پناهندگی نکرده اند، بنابراین هیچ یک از مفاد بین المللی حقوق پناهندگان شامل این احزاب نمیشود، کسانی که در داخل مناطق زیر نفوذ احزاب زندگی میکنند تا وقتی که آنجا را ترک نکرده اند پیشمرگه محسوب میشوند، اما هنگامی که آنجا را ترک میکنند و در کردستان عراق یا کشورهای دیگر تقاضای پناهندگی سیاسی می کنند، از طرف حزب بطور کامل پشتیبانی میشوند و بسیاری از آنها در سالهای گذشته از سوی مرکز "یو ان اچ سی آر" روانه کشورهای اروپایی و آمریکایی شدند. اما در سالهای اخیر و دوران جنگهای عراق و جنگ آمریکا با صدام، این مرکز بین المللی به اردن نقل مکان کرد و تنها یک زیرشاخه فرعی که هیچ قدرت اجرایی خاصی در رابطه با پناهندگان نداشت در اربیل باقی ماند و به همین دلیل بسیاری از متقاضیان پناهندگی حزبی و غیر حزبی پشت درهای بسته این سازمان ماندند. تحویل نگرفتن پناهندگان بنا به درخواست احزاب کرد جز یک شایعه مضحک بی اساس چیز دیگری نیست، به این دلیل که نهادی مانند سازمان ملل و یا کنسولگری های کشورهای خارجی در همه جای دنیا مستقل عمل میکنند و زیر فشار یا تقاضای احزاب نیستند و قبول یا رد پناهندگی نیز با استقلال خودشان انجام میشود، حتی در خیلی موارد شاهد هستیم افراد متقاضی پشتیبانی شده از سوی این احزاب با جواب منفی از سوی مراکز "یو ان" و کنسولگری ها روبرو میشوند. اگر بگوییم فلان حزب یا سازمان به "یو ان" دستور داده که پناهنده تحویل نگیرد، به نظرم مضحکانه است. حکومت کردستان عراق نیز برای اعطای پناهندگی قوانین مربوط به خود را دارد، اداره مهاجرت کردستان عراق برای کنترل بیشتر بر سیل پناهندگان از ایران وارد میشوند، به همکاری این احزاب نیاز دارد، در سالهای اخیر نمونه هایی از پخش مواد مخدر توسط ایرانیان پناهنده در این مناطق توسط منابع رسمی گزارش شده و این مسائل آنها را واداشته که از متقاضیان پناهندگی درخواست ضمانت شود. البته این به این معنا نیست که اگر کسی ضمانت حزبی نداشت نمیتواند تقاضای پناهندگی دهد، مدارک و شواهد شخص متقاضی مهمترین ضمانت این شخص محسوب میشود، همان کاری که در "یو ان" و کشورهای غربی انجام میشود.
در پایان باید به این نیز اشاره کنیم که هدف از نوشتن مطلب دفاع از اشتباهات این احزاب نیست و این بدان معنا نیست که این احزاب فاقد مشکلاتند، ولی باید از زوایای دیگر آنها را نگاه کرد. آیا اگر این احزاب جنبش کردستان را ادامه نمیداند و در برابر مشکلات تفریحی و رفاهی کمرشان خم میشد و از زیر بار مسئولیتی که بر دوش گرفته اند شانه خالی میکردند، آگاهی ملی و خواست ملی و حس ملیتی در میان مردم و جوانانی که در داخل کردستان ایران و زیر سلطه تبلیغاتی و فشارهای اجتماعی و شدیدترین تبعیضات رژیم ایران مورد هجوم زبان و فرهنگ غیر مادری که از دوران دبستان بر آنها تحمیل میشود، قرار دارند، تا این حد بود؟ چرا در آذربایجان این حس به این اندازه وجود ندارد؟ اگر جشنهای نوروزی را در کردستان ایران مشاهده کنید این را به خوبی درک میکنید.
هر جامعه ای فرهنگ خاص خود را دارد و احزاب کردستان هم از درون این جامعه و فرهنگ مختص خود متولد شده اند، مشکلات خود و جنبش و مشکلات پیش روی آن را در گذشته و حال به صورت آشکار برای مردم ارائه داده اند. تزریق یک عنصر خارجی که از هر جهت با جامعه کردستان هماهنگ نیست، هر چند هم مفید باشد، باز جوابگو نیست و باید زمان زیادی را برای نورمال کردن آن صرف کرد. به هر حال راه های زیادی برای احزاب کردستان ایران در پیش نیست، یا باید قفلی به در جنبش بزنند و اثرات ناگورا آن را ببینند و یا باید این وضع موجود را با هر نامی که هست ادامه دهند.  


* توضیح اخبار روز: اخبار روز هیچ منبع درآمد مالی ندارد و به هیچ کدام از نویسندگانی که برای آن مقاله می فرستند نیز دستمزد پرداخت نمی کند. همکاری با اخبار روز به صورت داوطلبانه صورت می گیرد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست