یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آلترناتیو موثر و کارآمد خروج از بحران و انحطاط جامعه در ایران - احمد نوین



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ٣۰ آوريل ۲۰۱۲


فردا اول ماه مه است. روز جهانی کارگر، روز همبستگی بین المللی با کارگران جهان و تجسم همبستگی روز اتحاد بین المللی طبقه کارگر علیه بهره کشی و بی عدالتی نظام سرمایه داری است.
روز تاکید بر خواست های کوتاه مدت و بلند مدت طبقه کارگر است. روز تاکید بر ضرورت سازماندهی طبقه کارگر، در همه سطوح است. روز برجسته کردن اهمیت تعمیق آگاهی های دمکراتیک و طبقاتی طبقه کارگر است.

در تمام طول تاریخ بشری، جوامع انسانی که برای رفع احتیاجاتشان از حالات رمه های انسانی خارج شده بودند و هم سرنوشتی شان آنها را به ایجاد جامعه سازمان داده شده رسانده بود، باستثناء کمون های اولیه در بقیه دوران های دیگر مثل دوران برده داری، دوران فئودالی و اکنون دوران سرمایه داری، طبقه غالب، طبقه ای که اداره جامعه در چنگال خویش داشته و دارد، اقلیتی کوچک بوده و هست.
اقلیتی که برای تامین منافع خویش و غارت جامعه، اکثریت مردم را با توسل به شیوه تولیدی غالب در زمان استثمار میکرده و اکنون نیز در نظام سرمایه داری استثمار میکند.
طبیعی است که این بی عدالتی ها با واکنش ها، مخالفت ها و مبارزات طبقات و اقشار فرودست و استثمار شده، روبرو میشده است. اکنون نیز در حاکمیت نظام سرمایه داری، شاهد مبارزات مردم تحت ستم با عملکردهای نظام سرمایه و طبقه سرمایه دار و دولت های سرمایه داری هستیم، چه با سرمایه داری بومی در کشورهای پیرامونی سرمایه داری و چه با سرمایه داری در کشورهای صنعتی پیشرفته جهان، کشورهای مرکزی سرمایه داری.
اکنون نظام سرمایه داری در سراسر جهان، شیره جان کارگران و زحمتکشان را میمکد. طبقه سرمایه دار همه امکانات رفاه و همه ثروت های کلان را در اختیار خویش قرار داده، و تنها آن مقداری را به کارگران و دیگر مزد و حقوق بگیران تحت ستم، یعنی اکثریت جامعه میدهد، که این نیروهای کار قادر باشند که با آن بنابر استاندارد موجود جامعه شان، حداقل های زندگی شان را تامین نمایند.
هر کجا هم که مردم تحت ستم- عمدتاً کارگران و زحمتکشان و مدافعان حقوق آنها- برای دست یابی به حقوق انسانی شان اقدام بکنند، سرمایه دارن و نمایندگان آنها در قدرت، بخش مسلط طبقه حاکم، در یک هماهنگی جهانی برای درهم شکستن مقاومت و مبارزه مردم لگدمال شده با استفاده از همه وسایل ممکن کارگران، زحمتکشان و مزد و حقوق بگیران تحت ستم جامعه را سرکوب مینمایند. خواه این مردم حق طلب در یونان ، خواه مردم ستمدیده فلسطین و یا مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران و یا در هر کجای دیگر جهان باشند.
در کشور ما ایران با وجود آنکه مردم تحت ستم بیش از یک قرن است که برای دست یابی به حق تعیین سرنوشتشان مبارزه و چندین بار انقلاب کرده اند، اما، هر بار بعد از پیروزی های اولیه عاقبت توسط ارتجاع داخلی و بیاری دولت های استعماری و امپریالیستی از صحنه خارج و مغلوب شده اند.
یکی از علل اساسی شکست های ملت ایران این بوده که هر بار نیروئی از طبقات و اقشار سرکوبگر و چپاولگر رهبری مبارزات مردم را بدست گرفته و مجدداً جامعه را بانقیاد نمایندگان طبقات ستمگر در آورده است. بنابر این، مجدداً اقلیتی کوچک بر سرنوشت اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور ما حاکم شده است.
برای اینکه این دور باطل شکسته شود، باید جامعه ما به آگاهی ها و سازماندهی ای دست پیدا نماید که در پایان مبارزه بر علیه رژیم ارتجاعی حاکم بر کشورمان، در پایان به شکست رساندن برنامه ها، دسیسه ها و اهداف غارتگرانه امپریالیست ها در باره کشورمان، حکومت متکی بر اکثریت قریب باتفاق شهروندان کشورمان، حکومتی ترقیخواه، آزادیخواه و برابری طلب، سکان اداره کشور ما را بدست بگیرد.
از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق شهروندان ایران، کارگر و زحمتکش هستند بنابر این دولتی که میتواند رفاه، آزادی، برابری و پیشرفت را نصیب ما نماید، دولت کارگری است.
این دولت، برای اولین بار در تاریخ کشور ما نه متکی به اقلیتی ناچیز نه متکی به طبقه ای استثمارگر بلکه متکی به اکثریت جامعه، کارگران و زحمتکشان است.
تنها این دولت کارگری است که قادر خواهد بود زمینه پایان یافتن مناسبات استثمارگرانه را با برنامه ریزی علمی ایجاد نماید و تمام هم و غم اش، تامین منافع اکثریت قریب به اتفاق شهروندان کشور باشد.
دولت کارگری قادر خواهد بود که بعوض گسترش صنعت مونتاژ، صنعتی شدن جامعه را در دستور کار قرار بدهد. دولت کارگری، از آنجا که با نظارت، حمایت و پشتیبانی همه بخش های تحت ستم و رهبری طبقه کارگر و زحمتکش بوجود آمده است، تنها دولتی است که نیازی به "ارتش ذخیره کار" ندارد، لذا، در حاکمیت این دولت است که بیکاری میتواند ریشه کن شود.
تنها این دولت است که میتواند کشور ما را با تکیه به نیروی لایزال کارگران و زحمتکشان و ثروت های طبیعی کشورمان، خود کفا نموده و از قید و بند وابستگی های سیاسی و اقتصادی به امپریالیسم رها نماید. البته چگونگی تحقق این اهداف، به شرایط جهانی هم ارتباط دارد.
اگر کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان و مبارزین ترقیخواه ملیت های ساکن ایران موفق به تعمیق آگاهی های دمکراتیک و سازماندهی مستقل خودشان بشوند و بتوانند مبارزاتشان را بهم پیوند بدهند، مبارزه مخفی و علنی را تلفیق کنند، مبارزاتشان راسراسری و عاقبت چرخ تولید را در کشور ما متوقف نمایند، آنگاه، میتوانیم امیدوار باشیم که مردم ترقیخواه کشور ما شاهد پیروزی را در آغوش خواهند کشید و حق تعیین سرنوشت خودشان را بدست خواهند آورد.
در این قسمت به برخی از وظائف کارگران ایران در اول ماه مه که در مصاحبه "رادیو همبستگی با کارگران ایران" که - توسط امیر جواهری با محمود صالحی، از فعالین کارگری ایران و سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی - برجستگی داشته است اشاره میکنم.
محمود صالحی در رابطه با فشارهائی که حکومت اسلامی ایران به طبقه کارگر و فعالین کارگری ایران وارد میکند، از جمله حکم ضد انسانی برای رضا شهابی عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، که در بیدادگاه حکومت اسلامی به ۶ سال حکم حبس تعزیزی محکوم و ۵ سال نیز ممنوع از فعالیت های اجتماعی شده است اشاره میکند و میگوید:
" صدور این احکام طبیعی است. طبقه کارگر ایران با این موقعیت بزرگ شده است. با بگیر و ببند، زندان و تبعید، اخراج از کار، تعقیب، گریز، تماس تلفنی، بزرگ شده است.".
" این چیزی است که همیشه پشت درب منزل ما است. ما یا باید هر روز بنشینیم و صحبت نکنیم از حق خودمان دفاع نکنیم یا آنکه خودمان را برای این چیزها آماده بکنیم. هیچ چاره دیگری نیست."
"ما از حقوق خودمان دفاع میکنیم. ما میگوئیم، دستمزد ماهیانه ای که برای ما تعیین میکنید، کفاف ۱۰ روز زندگی ما را نمیدهد.ما میگوئیم، چرا گارگران را زندانی میکنید.؟".
افزایش قیمت کالای اساسی و مواد غذایی در ایران، آنچنان مشهود است که حتی خود ارگان ها و عوامل حکومت اسلامی نیز چاره ای جز اعتراف به نمیبینند.
بنابر گزارش آفتاب، بانک مرکزی خبر از گرانی ۱٨ تا ۱۴۶ درصدی ٣٣ قلم کالای اساسی و مواد غذایی در ایران داده است. آیت الله مکارم شیرازی که خود از حمایت کنندگان سرشناس رژیم ولی فقیه است در زیر فشار افکار عمومی در ایران نیز ناچار شده است که بگوید مشکل تورم و گرانی در جامعه غوغا می‌کند.
بعنوان نمونه چند روز قبل بنا بر گزارش بانک مرکزی، قیمت گوشت گوسفندی با استخوان از کیلویی ۱۵۶۴۴ تومان در فروردین ۱٣۹۰ به ۲۲۷٣۹ تومان در فروردین امسال، افزایش یافته و رشد ۴۵.٣ % را نشان میدهد.
حجت‌الاسلام سید محمد سعیدی در خطبه‌های نماز جمعه قم اظهار داشت : پدیده گرانی به طور افسارگسیخته خودش را نشان می‌دهد. در تائید این واقعیت غیر قابل انکار، امام جمعه طبس نیز گفت که گران شدن مداوم قیمت کالاها موجب نارضایتی مردم شده است.
این افزایش قیمت کالاهای اساسی و مواد غذایی در ایران آنچنان مشهود است که روزنامه های ۲ اردیبهشت ماه امسال نیز تیتر کردند که محمود احمدی نژاد هم به وجود گرانی ها در ایران اعتراف نموده است.
به گزارش اعتدال، علم‎الهدی امام جمعه مشهد نیز با تاکید بر گرانی کالای اساسی در ایران تاکید کرد که دولت محمود احمدی نژاد باید بداند کارنامه‌اش برای مردم با افتتاح‎های پیاپی و نمایشگاه‎های نمادین فایده‎ای ندارد.
البته روشن است که مسبب این نابسامانی هم همانند همه نابسامانی دیگر نظام، نه فقط محمود احمدی نژاد، بلکه در درجه اول همه دست اندکاران و مسئولین رژیم هستند که بعلت سیاست های ارتجاعی و بشدت چپاولگرانه حکومت اسلامی، مردم لگدمال شده ایران را به چنین سرنوشت سیاهی دچار نموده اند.
محمود صالحی در رابطه با برگزاری مراسم اول ماه مه، روز جهانی کارگر نیز میگوید " طبقه کارگر ایران، بهیچ وجه لازم نیست که برای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر، اجازه بگیرد. طبقه کارگر باید خود جوش به خیابان بیاید.".
او اضافه میکند که " من از همین تریبون اعلام میکنم که از تمام فعالین، از تمام رهبران کارگری میخواهم که بدنبال مجوز نروند.".
       در اینجا ضروری است که یک بار دیگر بر خواست های اعلام شده کارگران ایران در این مقطع تاکید شود. خواست هائی نظیر، حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری، حق برپایی تجمع، حق تحصن و اعتصاب، پرداخت حقوق معوقه کلیه کارگران، پرداخت دستمزدهائی که منطبق با نرخ واقعی تورم وهزینه متوسط یک خانوار که میبایست از سوی نمایندگان واقعی خود کارگران تعیین بشود، برخورداری کارگران از بیمه های تامین اجتماعی که از سوی نمایندگان واقعی تشکل های مستقل کارگری مورد تائید قرار گرفته باشد ، قرار گرفتن کارگران تحت پوشش بیمه های بیکاری که مبلغ آن بیش از حداقل زیست باشد، جلوگیری از اخراج های بی رویه کارگران که مورد تائید نمایندگان واقعی کارگران نیست، رفع آپارتاید جنسی در رابطه با زنان در همه زمینه ها، ممنوعیت کار کودکان، مخالفت با تبعیضات و رفتارهای غیر انسانی با کارگران خارجی و خانواده های آنان، توقف پروژه "هدفمند کردن یارانه ها" که توسط دولت جمهوری اسلامی اجرا میشود، رفع هر نوع ستم ملی و تبعیض از همه ملیت های ایران، مخالفت با تحریم اقتصادی ایران و تجاوز نظامی و هر نوع مداخله جویی و سلطه طلبی امپریالیستی، همبستگی با مبارزات کارگران در جهان و جلب حمایت بین المللی از جنبش کارگری ایران، پذیرش اول ماه مه به عنوان روز تعطیل رسمی و لغو هر گونه ممنوعیت و محدودیت دربرگزاری مراسم این روز از سوی کارگران و زحمتکشان.
اما در رابطه با تحولات کنونی در کشور ما:
اکنون، در آستانه اول ماه مه امسال، ایران در کانون تحولات جهانی قرار گرفته است.چگونگی حل معضلات داخلی ایران، تداوم و یا خاتمه دادن به حیات جمهوری اسلامی ایران، حقوق مردم ایران در تعیین حق سرنوشت شان، فزون طلبی و غارتگری نیروها و دولت های امپریالیستی در رابطه با ایران، مسئله جنگ و صلح در کشور ما، در منطقه و جهان بگونه ای بهم پیوند زده شده اند.
هر از چند گاهی نیز بدنبال تهدیدات جنگی اسرائیل و فشار آمریکا ، اوضاع بحرانی تر میشود و نقش این دو کشور در چگونگی تحولات آتی در ایران و منطقه برجسته تر میشود.
در چنین شرایطی سازمان یابی بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، در اینجا و آنجا با منافع و برنامه ریزی های امپریالیستی و کشورهای سطله جو پیوند خورده است. رسانه هائی فارسی زبان وابسته به محافل قدرت در کشورهای امپریالیستی در راستای آلترناتیوسازی ها و توجیه تحریم های اقتصادی، تبلیغ و برنامه سازی مینمایند. متاسفانه برخی از مدعیان دفاع از آزادی در ایران، اینجا و آنجا، با تبلیغات امپریالیستی همسو شده اند.
کسانی و نیروهائی با بزرگ نمائی غیر واقعی خطر حضور امپریالیسم و خطر جنگ، خواسته و ناخواسته همسو با سیاست های حکومت اسلامی ایران حرکت میکنند.
کسانی هم با چسبیدن به فرمول های معجزه آسا بی توجه به تحولات، استراتژی را جایگزین تاکتیک کرده اند و در فرقه بازی غرق شده اند.
در این میان چپ انقلابی به عنوان نیروی مدافع فرودستان جامعه میتواند با جلوگیری از ایجاد ابهام در ذهن توده های لگد مال شده در خدمت تمرکز بر وضعیت کنونی کشور در خدمت تقویت تحرکات آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران، در خدمت یافتن راه های همکاری و همگرائی نیروهای مردمی، بخصوص بخش های متنوع طبقه کارگر و دیگر مزد و حقوق بگیران تحت ستم ایفای نقش نماید.
اگر این مهم به واقعیت تبدیل شود آنگاه صدای سوم، صدای ترقیخواهانه کارگران، زنان، جوانان و مدافعین حقوق حقه ملیت های ساکن ایران، در پهنای کشور ما طنین انداز خواهد شد.
صدائی که در مقابلِ صدایِ مدافع رژیم، صدایِ مدافعِ منافعِ امپریالیست ها، صدای برتر و صدای نیرومندتر در فضای کشور ما خواهد بود.
آنگاه این صدا سوم، صدای ترقیخواهانه کارگران، زنان، جوانان و مدافعین حقوق حقه ملیت های ساکن ایران بگونه ای موثر قادر خواهد بود که مدافعین تحریم اقتصادی ایران، مدافعین تهدیدات و مداخلات امپریالیستی را افشاء نماید.
صدا سوم، صدای مردم بگونه ای موثر قادر خواهد بود که؛ علاوه بر افشاء جنایات حکومت اسلامی ایران، مبارزه تا سرنگونی رژیم، مبارزات آزادیخواهانه و ترقیخواهانه، دفاع مستمر از آزادی های سیاسی در ایران را نیز به پیش ببرد.
صدای سوم، صدای مردم، بواقع یک نیروی ضروری و جدی در مبارزات مردم ترقیخواه جامعه ما است. برای اینکه صدای سوم بتواند تا به آخر با انرژی و صلابت به وظیفه تاریخی اش عمل نماید، توجه به ستون فقرات این نیرو اهمیت حیاتی دارد.
در صورتی که ستون فقرات این نیرو را کارگران و زحمتکشان ترقیخواه و سازمان داده شده تشکیل دهند، آنوقت، نه تنها عاقبت حکومت اسلامی ایران سرنگون خواهد شد، نه تنها عاقبت دسیسه های امپریالیست ها و نیروهای مدافع آنها در سلطه جوئی شان شکست خواهند خورد بلکه، تضمینی خواهد شد که بعد از قطع دست امپریالیسم از کشورمان و سرنگونی جمهوری اسلامی، حکومتی سکان اداره کشورمان را در دست گیرد که، ضامن وجود آزادی های بی قید و شرط سیاسی و گستردگی دمکراسی در همه زمینه ها از جمله ضامن وجود دمکراسی در زمینه های اقتصادی باشد.
همانطور که اشاره شد، علاو بر کارگران، زنان هم از پایه های جدی در توان بخشی صدای سوم هستند. بدون شرکت گسترده زنان هیچ انقلاب آزادیخواهانه و برابری طلبانه ای به سرانجامی نخواهد رسید.
جوانان یکی دیگر از پایه های مهم صدای سوم در جامعه ما هستند. اکثریت قریب به اتفاق جوانان ما را فرزندان کارگران و زحمتکشان کشور ما تشکیل میدهند. نقش آنان در گستردن آگاهی ها و پیوند بخش های متفاوت جنبش و کمک به سازماندهی صفوف مبارزات مردمی غیر قابل انکار است. بخصوص که ۷۰% جامعه ما را جوانان تشکیل میدهند و بواقع یکی از ستون های قدرتمند گردان های انقلاب، جوانان هستند.
ایران یک کشور کثیر الملله است. بنابر این بدون شرکت فعال ملیت های ساکن ایران ساختن جامعه ای آباد، آزاد و دمکراتیک، ممکن و میسر نخواهد بود. طبعاً، ملیت های ساکن ایران در صورتی در انقلاب آزادیخواهانه مردم ایران شرکت خواهند کرد که امکان آزادی و دست یابی به حقوق حقه خودشان را در روز بعد از سرنگونی رژیم ارتجاعی مسط، ممکن ومیسر بدانند.
بنابر این تلاش برای بوجود آوردن زمینه شرکت داوطلبانه ملیت های ساکن ایران از ضروریات توان یابی جنبش آزادیخواهانه و بر ابری طلبانه مردم ایران است. واضح است که ملیت های ساکن ایران در صورتی که خواست های آنها هم در جنبش ترقیخواهانه مردم ایران منظور شده باشد و این خواست ها هم بطور مستمر مورد حمایت مردم در سراسر ایران قرار بگیرد، با تمام قوا در مبارزه بر علیه رژیم و ساختن جامعه ای آزاد ، آباد و دمکراتیک شرکت خواهند نمود.

اکنون حکومت اسلامی ایران در ضعیف ترین موقعیت خودش قرار دارد. هم در میان مردم تحت ستم ایران در انزوا است - لذا تنها تکیه گاهش سرنیزه و سرکوب است - و هم در سطح بین المللی. تا رژیم جهل و جنایت اسلامی ایران، بحال چنین درمانده و عاجز نبوده است.
اما بهررو این رژیم، بخودی خود سرنگون نخواهد شد. در شرایط فعلی، حکومت اسلامی ایران احتمال دارد برای ایجاد آمادگی برای رویاروئی های گسترده تر با میلیون ها مردم لگدمال شده و تحت ستم کشور ما ترجیح بدهد که با نوشیدن جام زهر، بقیمت زدن چوب حراج عمیق تر و گسترده تر به نیروی کار و ثروت های کشور ما، با یکی از محافل قدرت امپریالیستی از در مصالحه در بیاید.
در چنین وضعیتی احتمالاً خطر تجاوزات نظامی به ایران احتمالاً تخفیف پیدا خواهد کرد. اما، وضعیت اسفبار زندگی اکثریت قریب به اتفاق مردم تحت ستم ما بهبود نخواهد یافت. حتی بیش از بیش سرکوب ها تشدید نیز خواهند شد.
احتمال دیگر، شکست مذاکرات اخیر کشورهای ۱+۵ با حکومت اسلامی ایران است. در چنین صورتی هم با تشدید محاصره اقتصادی ایران و تشدید خطر تجاوزات نظامی دول امپریالیستی، تمام هزینه های سنگین چنین وضعیتی را عمدتاً کارگران و زحمتکشان کشور ما خواهند پرداخت.
راه نجات ما مردم سرکوب شده و تحت ستم، رهائی از چنگال حکومت اسلامی با تکیه به نیروی خودمان است. چاره دیگری نداریم. نه به امپریالیسم، نه به جمهوری اسلامی ایران، تکیه بر نیروی لایزال و ترقیخواهانه کارگران، زنان، جوانان و مبارزین آزادیخواه و برابری طلب ملیت های ساکن ایران، راه نجات ماست.
فردا اول ماه مه، روز جهانی کارگر است. امید که مراسم پُر شکوه روز جهانی کارگر در ایران، بطور خود جوش، با ورود گردان های طبقه کارگر به خیابانها و میادین شهرها، پیام آور رهائی طبقه کارگر، زحمتکشان و همه مزد و حقوق بگیران کشورمان، در سال جاری، نمایشی از اقتدار طبقه کارگر و زحمتکشان کشور ما باشد.
خود جوش، یعنی اینکه برای کسی تعیین نمیکنند که کدامین خواست ها را در تظاهرات پرچم کند و فریاد بزند. خود جوش، یعنی اینکه همه بخش های طبقه کارگر برای مقابله با طبقه سرمایه دار و دولت مدافع سرمایه - حکومت اسلامی - و اجحافات آنها و برای تحقق خواست های خودشان بمیدان میآیند.
البته، همین خود جوش بودن دست همه طیف ها و تشکل های متنوع طبقه کارگر و ومدافعین آنها را باز میگذارد که آنچه در تقویت طبقه کارگر، در سازماندهی طبقه کارگر، در تعمیق آگاهی های دمکراتیک و طبقاتی و جاده صاف کن مسیر رهبری طبقه کارگر صحیح تشخیص میدهند تبلیغ نمایند.
طبقه کارگر، زمانی در جایگاه رهبری ملت میتواند به وظائف تاریخی اش نزدیک شود که موفق گردد همه لگد مال شدگان نظام سرمایه داری و دولت های سرکوبگر را در صفوف منظم و متحد، قدم بقدم، به پیش ببرد.
فراموش نکنیم، ملت آزادیخواه و برابری طلب، آگاه و سازمان داده شده و مصمم، منشاء همه‍ی قدرت ها است.

* نام کامل مقاله: آلترناتیو موثر و کارآمد خروج از بحران و انحطاط جامعه در ایران، و اشاراتی در رابطه با تحولات کنونی کشور ما!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست