یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

وزن هجایی در ترانه یار دبستانی


بیژن باران


• بهار آزادی پس از انقلاب بهمن ۵۷ تا خرداد ۶۰ بود. در این مرحله تاریخی نیروی گذشته گرا به تاراندن بقیه همرزمان انقلاب پرداخت. قلع و قمع نیروهای سکولار چپ و ملی با قلدری "هرزه علفهای" فالانژ در خیابانها و دانشگاه ها انجام شد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۴ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۱٣ می ۲۰۱۲


 همیشه جنبش دانشجویی نبض تپنده آرمانهای کشور است. دانشگاه مرز آینده گرایان خواهان تغییر وضع موجود و گذشته گرایان حافظ وضع موجود است. یکی از لحظات تاریخی جنبش دانشجویی ایران، 16 آذر ۱۳۳۲ با حمله کماندوهای شاهنشاهی به دانشکده فنی تهران در اعتراض به کودتای مرداد 32 و بازدید معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود. در این حمله 3 دانشجو- شریعت رضوی، بزرگنیا، قندچی- کشته شدند.

از آن پس 16 آذر روز دانشجو نامیده شد با سرودی بهمین نام و یادبود سالانه آن در کنفدراسیون دانشجویان و محصلین ایرانی- اتحادیه ملی. مفصل نخست آن بقرار زیر است: بار دگر/ شانزدهم آذر/ آمد و سر به سر/ در قلوبِ مردم/ شعله افکند/ جنبش دانشجویی ِ ایران/ به خون شهیدان/ در رهِ خلقمان/ خورده سوگند.. برای سرود 16 آذر نسخه های اجرایی فراوان در 60 سال گذشته پدید آمده؛ کلیپهای آن در یوتیوب اینترنت اند. www.youtube.com

گروهخوانی این سرود روحیه اتحاد را در جنبش دانشجویی تحکیم می کرد؛ نیز خاطرات روزهای خونین مبارزه، احساسات آزادیخواهی، آرمان عدالت را در شنوندگان زنده می کند. سپس در بهار آزادی 1359 سرود یار دبستانی من در مقابل رجعتگرایان چماق بدست روحیه وحدت دانشجویان را تحکیم کرد. اصولا دولتها ترانه های جدید با مضمون نقد و تغییر وضع موجود را در 90 سال گذشته در رسانه های گروهی رسمی/ دولتی غدغن کرده اند: از خون جوانان وطن با اشاره به اسطوره سیاووش در انقلاب مشروطیت، ای ایران، مرا ببوس، 16 آذر، سر اومد زمستون، یار دبستانی. مرور این ترانه ها امروزه بمثابه نماد مبارزه ارزشی خاطره‌انگیزند.

شرح حال هر یک ازاین سرودها، ترانه ها، شعرها، فیلمها، آلبومها- نشانگر مبارزه خلاقیت هنرمند برای تغییر وضع موجود و رسیدن به آزادی و عدالت می باشد. برای درک تجرید "مبارزه برای آزادی بیان" در شرایط مشخص ایران باید آنها را مطالعه کرد. در مطالعه روال پیدایش هر اثر هنری باید مقولات زیر را مداقه کرد: شرایط اجتماعی مقطع انقلاب، پیدایش شعر، اجرای آهنگ، مجوز پخش، ممنوعیت رسانه ای، فشار به هنرمند تا مرحله هجرت به خارج. در باره یار دبستانی، شرح حالهای خواننده، سراینده، کارگردان فیلم، استقبال جوانان از این ترانه- در منابع گوناگون اینترنتی آمده.

می توان هنرمند را در جامعه در 3 گروه زیر آورد: 1- انقلابی/ سیاسی آگاه به ساختار موسیقی/ هنر و تعهد. نمونه: تئودراکیس، سارتر، بتهوفن، برشت، نرودا. در ایران: فرخی یزدی، دکتر ارانی، گلسرخی، سلطانپور، دکتر ساعدی، شاملو، بهرنگی، دکتر براهنی، دکتر خویی. 2- صادق که حقیقت محیط از او عبور کرده؛ با وجدانش محک خورده؛ در هنرش بازسازی می شود. او در هنرش ناخودآگاه برای تغییر و تعالی جامعه می کوشد. نمونه: پیکاسو، وان گوگ، اشتاینبک. در ایران: فروغ، بیضایی، کیمیایی، هدایت، علوی، دکتر کدکنی. 3- حاشیه خودشیفته که با کمک حاکمیت به تجربه کاری و تبلیغ آثار خودش می پردازد. پس از مرگش به فراموشی می گراید. نمونه: هزاران شاعر و هنرمند لحظه ای با تاریخ مصرف محدود آثارشان. شهره گی آنی هنر حاشیه بخاطر پادویی شاعر برای مطرح کردن خود در رسانه هاست.

موضع دولتها در مورد این 3 گروه قلع و قمع و ممنوع الاثری گروه اول، عدم درک آثار گروه دوم در ابتدا و سپس عدم اجازه برای بازتکثیر و پخش در رسانه های دولتی، مماشات با گروه سوم است. اثرات این برخورد دولت پراش هنرمندان بخارج، افت سطح هنر در جامعه، کند کردن شکوفایی فرهنگی جامعه می باشد. البته استعدادهای خلاق جوان جای پای گذشتگان را پر می کنند؛ با نبوغ خود سد سانسوز را دور زده؛ ولی تجربه هنر در افراد انباشت چند دهه ای نمی شود. لذا هنر خلاق جوان و تجربه گرا می ماند؛ به هنر جهانی بالغ وصل نمی شود.

بهار آزادی پس از انقلاب بهمن 57 تا خرداد 60 بود. در این مرحله تاریخی نیروی گذشته گرا به تاراندن بقیه همرزمان انقلاب پرداخت. قلع و قمع نیروهای سکولار چپ و ملی با قلدری "هرزه علفهای" فالانژ در خیابانها و دانشگاه ها انجام شد. کمیته های انقلاب به ایجاد رعب در خانه ها، 4راهها، بین مردم مشغول بوده؛ جوانان را زیر ضربه بردند. سر اومد زمستون فداییان و ترانه یار دبستانی فروغی در بهار آزادی گل کردند.

پس از بهار آزادی جوانان حتی غیرسیاسی برای ابراز شخصیت، هویت، منش فردی خود- خارج از گردونه کنترل پیران- زیر شلاق می روند. جوانان نوجو و خلاقند؛ آنها فردیت مدرن راهنمایشان است نه تقلید و تکرار گذشتگان. سانسور آثار ادبی، تاریخی، هنری، اجتماعی، سیاسی 2باره حکمفرما شد. ترانه یار دبستانی فریاد جوانان در برابر بنیانگرایان کنترل کننده پندار، گفتار و کردار مردم بود.

شعر یار دبستانی شرح این ضربات بر پیکر جوانان بوسیله اصحاب تمدن پیشامدرن صاحب "دشت بیفرهنگی،چوب الف، ترکه بیداد" تا اعدامهای گروهی پس از بهار آزادی است. اکنون نیروهای استعمار بیرون رانده شده اند. امید جوانان بخود شان در برابر "هرزه علفها" ی گذشته گراست. این سرود 30 سال در محافل و تشکلات دانشجویی طنین انداخته. اکنون این سرود جنبش دانشجویی، در نبود استعمار و رودروی گذشته گرایان حافظ وضع موجود، فریاد متحد جوانان است.

در اواسط دهه‌ی ‌٧٠ دانشجویان یار دبستانی من را گروهی در تجمعات، بویژه در حمله لباس شخصیها به کوی دانشگاه تهران تیر ‌٧٨، می خواندند. این ترانه در ‌١٥ بهمن ‌٨٢، از تلویزیون پخش شد. چند خواننده دیگر از جمله جمشید جم، خشایار اعتمادی بر روی فیلم کما سال 82 آنرا خوانده اند.

فریدون فروغی ۱۳۲۹- ۱۳۸۰ آهنگساز، نوازنده گیتار و پیانو، شاعر، خواننده ی پاپ است. در ۱۳۵۷ فروغی با انتشار آلبوم نوار کاست بت شکن به اوضاع کشور اعتراض کزد؛ ترانه‌ی روسپی او مجوز پخش انبوه نتوانست بگیرد. پس از انقلاب او کنسرت اجرا می‌کرد. ترانه‌های این کنسرت را در آلبوم آغازی نو با ترانه های ضربی حقه و شیاد ارایه داد. در 1359 فریدون فروغی برای تیتراژ فیلم از فریاد تا ترور ساخته منصور تهرانی این ترانه را خواند؛ ولی فیلم با صدای فریدون مجوز پخش نتوانست بگیرد؛ لذا خواننده ای دیگر جانشین شد. بدون اعلام منع کتبی فعالیت فروغی، به تهرانی گوشزد شد که باید صدای فروغی از تیتراژ فیلم‌اش حذف شود. همزمان زمزمه‌ی ممنوعیت فعالیت هنری فروغی شنیده ‌شد. او در همین سال ترانهٔ کوچهٔ شهر دلم را ‌خواند.

شهیار قنبری زاده 1329 تهران- مقیم لس آنجلس خواننده، ترانه ساز، آهنگساز است. او در رثای دوست اش نوشت: «فریدون فروغی برای دومین بار می‌میرد. نخستین بار وقتی مرد که نتوانست بخواند. دومین بار وقتی مرد که می‌خواست بخواند. فریدون را فراموشی و خاموشی کشت.» سیاوش قمیشی، زاده 1324 دزفول- مقیم لس آنجلس، آهنگساز، خواننده، شاعر است. او ترانه آدمک، پس از آدمک فروغی، را در باره فروغی خواند.

منصور تهرانی زاده 1337 بندر ترکمن، کناره دریای خزر- مقیم سوئد، ترانه سرا، آهنگساز، کارگردان است. او ترانه برای اجرای این خوانندگان نوشت: گوگوش، ابی، هایده، ستار، رامش، مازیار، لیلا فروهر، شماعی زاده، عارف، حمیرا، مارتیک نلی، افشین مقدم، فرزین، کوروش یغمایی، ویگن در سفر کوتاه ش پس از انقلاب به ایران.
*
تقطیع کمک می کند تا سرودها بر اساس الگوی غالب هجایی رده بندی شوند. وزن سطر شعر هجایی را می توان به رکن یا آجر یا الگوی هجایی تجزیه کرد؛ برای هر – می توان 2 کوتاه قرار داد. پس سر آجر این 2 الگوی هجایی– ل- - و – ل ل- دراز اند. در شعر نو هجایی تکرار، توالی، ثابت بودن الگوی هجایی ارکان/ آجرها در سطر اهمیتی ندارد؛ زیرا الگوی هجایی تابع شگردهای بیانی از جمله لحن، تکیه، مکث می باشد که بر شنونده تاثیر دارند.

تازه خود این عدم تکرار آجر مشخص در سطر آزادی بیان شاعر را بیشتر می کند. در شعر هجایی بخش کشیده، تکیه دار، بامکث هم وجود دارد که آنرا با موسیقی پاپ سازگارتر می کند. اوزان عروضی برای موسیقی سنتی مناسبترند. می توان ترانه را تکخوانی شعر با موسیقی و سرود را گروهخوانی شعر با موسیقی انگاشت.

در نوشتار موسیقی، نت یا نغمه نام واحد صدایی با فرکانس ثابت؛ نیز علامت نوشتاری آن صدا می باشد. هر نت کشش زمانی/ دیرند هم دارد که با گرد   = 4 ضرب، سفید   = 2 ضرب، سیاه   = 1 ضرب، چنگ   تا 4لاچنگ ادامه دارد. همسان با کشش نت یا صدا، سکوت هم اندازه پذیر است. سکوت گرد   = 4 ضرب، سکوت سفید = 2 ضرب، سکوت سیاه   = 1 ضرب، سکوت چنگ   تا سکوت 4لاچنگ ادامه دارد.

در سنت نقد ادبی فارسی، تقطیع برای شعر نوشتاری بر اساس واژه ها و هجاها قرار داشت. ولی در تقطیع آوازخوانی شعر باید نه تنها ملفوظات بلکه مکثها، تکیه ها، لحن، تن را هم مکتوب کرد. تا بلندخوانی شعر استاندارد شود؛ نه بدیهه. در تقطیع هجایی این نشانه ها بکار می روند: و = واژه، ه = هجا، س = سطر، ل   = کوتاه، -   = دراز. 7 مصوت کوتاه: ل =   ِ، ُ ، َ ، ی در دی، اُ در نوروز، همزه، ع. 3 مصوت دراز: - = آ، ای در ایران، او. در تقطیع هجایی شعر زیر، مکث و توقف نفس هم به تعداد هجاهای سطر افزوده می شوند. در آینده کشیدگی، تُن، لحن، عاطفه هم به تقطیع افزوده خواهد شد.

ترانه یار دبستانی تقطیع هجایی می شود. این ترانه 16 سطری چند ترجیع بند 8-هجایی همراه دارد. رکن غالب – ل- ل بوده؛ 14 سطر هجای آخر دراز دارند. راوی اول شخص مفرد در مفصل 1 و جمع در مفصل 2 تا آخر است. در هر 4 مفصل این سرود 8هجایی قافیه ثابت می باشد: abcb dcec cefe gede؛ سطر های زوج یعنی 2، 4، 6، 8.. 16 در هر مفصل یک قافیه دارند. 3چهارم سطرها به هجای دراز ختم می شوند که طنین و مکث تولید می کنند. تعداد 62 هجای کوتاه و 66 هجای دراز برابر اند. شاید این تعادل هجایی برابری نیروی صف "ما" و "آنها" را القاء می کند.

سطر بندی این شعر بنا به 8 هجا بقرار زیر است. 4 سطر با هجای کوتاه و 12 سطر با هجای دراز ختم می شوند. 2 سوم هجای پایان سطرها دراز است که حالت تاکید آمرانه به شعر می دهد. رکن هجایی "چوب الف" یعنی – ل ل – 14 بار تکرار می شود.


مقطع تاریخی: انقلاب بهمن 57 و غلبه روزافزون فالانژها در سرکوب دانشگاهها
میزان: 4/2 یعنی 2 روی 4 ضربی
تنظیم: ارکستر*
پخش: در فیلم از فریاد تا ترور، ساخته تهرانی
خواننده: فریدون فروغی1329- 1380
نام: یار دبستانی من
شعر: منصور تهرانی1337- مقیم سوئد
آهنگ: منصور تهرانی
سال: 1358

* خوان کارلوس، فلوت نواز اهل بولیوی، بپاس جنبش دانشجویی افتخاری در ارکستر نواخت.

1. یار دبستانی من. 3و، 8ه = - ل ل - - - ل - = 5- + 3ل = 8 کل.                  
2. با من و همراه منی 5و، 8ه = - ل ل - - ل ل - = 4- + 4ل = 8 کل.                  
3. چوب الف بر سر ما 5و، 8ه = - ل ل - - - ل - = 5- + 3ل = 8 کل.                  
4. بغض من و آه منی 5و، 8ه = - ل ل ل – ل ل - = 3- + 5ل = 8 کل.
5. حک شده اسم من و تو 6و، 8ه = - ل ل ل ل ل ل ل = 1- + 7ل = 8 کل.
6. رو تن این تخته سیاه 5و، 8ه = - ل ل - - ل - - = 5- + 3ل = 8 کل.
7. ترکهٔ بیداد و ستم 4و، 8ه = - ل ل - - ل ل - = 4- + 4ل = 8 کل.
8. مونده هنوز رو تن ما 5و، 8ه = - ل ل - - ل ل - = 4- + 4ل = 8 کل.
9. دشت بی فرهنگی ما 4و، 8ه = - ل - - - - ل - = 6- + 2ل = 8 کل.
10. هرزه تمومِ علفاش 3و، 8ه = - ل ل – ل ل ل - = 3- + 5ل = 8 کل.
11. خوب، اگه خوب؛ بد، اگه بد 6و، 8ه = - ل ل - - ل ل - = 4- + 4ل = 48 کل.
12. مُرده دلای آدماش 3و، 8ه = - ل ل – ل – ل - = 4- + 4ل = 8 کل.
13. دست من و تو باید این 6و، 8ه = - ل ل ل ل – - - = 4- + 4ل = 8 کل.
14. پرده‌ها رو پاره کنه 4و، 8ه = - ل- ل – ل ل ل = 3- + 5ل = 8 کل.
15. کی میتونه جز من و تو 6و، 8ه = - - - ل – ل ل ل = 4- + 4ل = 8 کل.
16. درد ما رو چاره کنه 4و، 8ه = - ل- ل- ل ل ل = 3- + 5ل = 8 کل.
17. تکرار سطر 1 مجموع: 62- 66ل = 128 کل.

منابع:    http://www.fereidoon-forooghi.ir /   http://adamak.org
ترانه یاردبستانی من با صدای فریدون فروغی
wwww.4shared.com   
کلیپ ترانه یار دبستانی من در فیلم از فریاد تا ترورساخته منصور تهرانی
www.4shared.com   
سایت منصورتهرانی http://www.mansourtehrani.com /
news.gooya.com   
radiofarda.org   
www.jour4peace.com
www.glassyguards.com   
www.youtube.com
fereidoon-foroughi.blogsky.com ‏12‏/05‏/2012

سال 1358 و قریب به چهار ماه از پیروزی انقلاب می گذرد. نامه ی سرنوشت یک خلق در چهارچوبی به نام قانون اساسی توسط چهار حقوقدان برجسته و طراز اول تنظیم می شود. چهار ماه بعد که هنوز جوهر سیاهه خشک نشده، یکی از رهبران طراز اول انقلاب نقدی مفصل بر آن می‌نویسد. لانه‌ی جاسوسی توسط انجمن های اسلامی دانشجویان فتح می‌شود. گروهک‌های ریز و درشت با گرایشات اعتقادی و ایدئولوژیک متفاوت در همه جا به چشم می‌خورند. هنوز کشور به امنیت کامل نرسیده: ترور شخصیت های برجسته، بمب گذاری ها، حرکت های تند حزبی نظیر سوزاندن جسد عضو قدیمی سازمان مجاهدین توسط مجاهدین مارکسیست شده، تبینات روشنفکرانی با تحلیل/ تئوری های هوشمندانه مانند بیژن جزنی، فعالیت های گروه های مختلف از فرقان گرفته تا لیبرالهای از بند رها شده، از تکنوکرات های چپ جوان گرفته تا دکتر پیمان. نقد ترانه‌ی یار دبستانی کوروش آریانا با کمی ویرایش اینجا آورده می شود. www.cloob.com

این فضای سال 1358 است. سالی که 12 ماه پیش از آن یاران دبستانی دست در دست هم با ایمان و اعتقادی یک دست به پا خواستند. آنها به امید آرمان شهری با روزهای پر امید و شب های درخشان از مهتاب یگانگی و وحدت سینه ها را در برابر گلوله ها دیوار کردند تا خونشان شهادت نامه‌ی آرمانشان باشد. تا به پا خواستن یک خلق برای همیشه در قلب سرخ این خاک جاودانه شود. آری یاران دبستانی دیروز پرچم داران انقلاب امروز بودند. یاران دبستانی که دست در دست هم سرود فتح فردا را می خواندند. آنها شانه به شانه‌ی یکدیگر به قربانگاه می‌رفتند. دورانی که اعتراض خود به تنهایی یک دانشگاه بود؛ بُعد وسیعتری از یک فریاد که به شکلی تمامآً گروهی و ملی تعمیم یافته بود. اعتراضی که دیگر سرب و تازیانه هم نمی توانست آن را مهار کند. چرا که دانشجویان این دانشگاه درس های خویش راه زیرزمین های تاریک در خطوط سرخ از خون شب‌نامه‌ها و اعلامیه‌ها خوانده بودند. آنها امتحانشان را در بستر حادثه ها و گریز از بن بست ها و شکنجه در پشت میله های آهنین پس داده بودند. آری آنان از مرگ نمی هراسیدند؛ با ترس بیگانه بودند؛ در ذهنشان تنها واژه‌ی آزادی بود و در قلب شان ایمان.

سال 58 ایران در یک گردنه‌ی تند سیاسی و تاریخی قرار گرفته بود. مردم درد کشیده و جان در گرو اعتقاد گذاشته، چشم امید به سوی نوع بی قید و شرط دموکراسی دارند، دموکراسی که هندسه‌ی آن را عدالت، آزادی و قانونمندی ساخته باشد. در چهار چوب آن رسانه ها و مطبوعات، شاعران، سینماگران و تمامی جامعه‌ی هنر و فرهنگ نیز سهمی از آن هرم مقدس را داشته باشند. در همین روزهاست که ترانه یار دبستانی من بر روی فیلم از فریاد تا ترور ساخته می شود. هر چند فیلم بعد از چند هفته اکران دیگر اجازه‌ی پخش نمی یابد. آوای فریدون فروغی هم بر روی فیلم بایکوت می شود.

آوایی که برای اولین بار یار دبستانی را فریاد کرده بود ممنوع الصدا شد. اما با پایان کار فیلم از فریاد تا ترور، ترانه یار دبستانی تولدی دوباره می‌یابد. گویا این ترانه تاریخ مصرف ندارد. تا زمانی که یک ملت به حقوق از دست رفته اش اعتراض کند؛ فریاد آزادی خواهی سر دهد، یار دبستانی با آنها خواهد بود. در کنار آنها برای شکستن ترکه‌ی بیداد و ستم ترانه‌ی یگانگی خواهد بود. همانطور که یک خلق در برابر یک حکومت حقوق از دست رفته‌اش را طلب کرد؛ به بهای خون‌ها و پیکرهای مثله شده در غروب پر از فریاد 57 به حق خود رسید. شاید تولد یار دبستانی را که در سال 58 در ذهن سراینده جرقه می‌خورد؛ باید سالها پیش در بن بستها، شکنجه ها، اعدام‌ها جستجو کرد. مبارزات و جریانهایی که در دهه 50ش در فوق بآنها اشاره شد. چرا که مفهوم و پیام این ترانه ریشه در اعتراض به گذشته‌ای پر از ظلم، استبداد و اختناق دارد:

حک شده اسم من و تو/ رو تن این تخته سیاه
ترکه‌‌ی بیداد و ستم/ مونده هنوز رو تن ما
دشت بی‌فرهنگی ما/ هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب، بد اگه بد،/ مرده دلای آدماش

شاید دشت پر از هرزه علف ها که در بی باوری و بی فرهنگی یک نسل شکفته اند تنها و تنها با داس آگاهی و خود باوری ما ریشه کن شود تا بذر شکفتنی با غرور را دستان خسته‌ی تو، دستان دربند من در دشت پر از فریاد این خاک بکارد. آغاز دوباره‌ی این ترانه را به هنگامی تازه‌تر و نه از دهان رسانه ها، که این بار از زبان توده ها می‌شنویم. آری رویش دوباره یار دبستانی در باغچه‌ی خونین کوی دانشگاه 78 بود. وقتی که از قشرهای مختلف جامعه از کاسب بازار گرفته تا روشنفکرهای کرواتی با هم این ترانه را فریاد کردند. پس از تیر 78 این ترانه جایگاه مردمی تر و با اهمیت تری از گذشته پیدا کرد.




 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست