چپهای اروپا و پارادوکس یونان
ماتایوس تسیمیتاکیس - مترجم: رسول رمضانی
•
شگفتی این پیروزی فقط ناشی از اهمیت تاریخی ظهور یک حزب چپ رادیکال در گفتوگوها نیست، بلکه این حزب توانسته به جای دامن زدن به مباحث دوقطبی پیرامون مسائلی نظیر مهاجرت غیرقانونی، امنیت ملی و نظم اجتماعی مساله عدالت اقتصادی و انسجام اجتماعی را پیش بکشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۶ ارديبهشت ۱٣۹۱ -
۱۵ می ۲۰۱۲
نتایج انتخابات یونان نه تنها بازار بورس بلکه دولتهای تمام دنیا را شگفتزده کرد. بالاخره به یونانیها این حق داده شد که درباره سرنوشتشان تصمیم بگیرند. پیام رایشان این بود: ریاضت و محرومیت راه مقبول اروپا نیست.
خلاصه اینکه یونانیها به ریاضت «نه» گفتند و به یورو «آری».
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و نیز رهبران موسسههای مالی اروپا، نظیر بانک مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول، بلافاصله امکان هرگونه چانهزنی بر سر طرح خروج یونان از بحران بدهی را رد کردند و بر ریاضت اقتصادی پا فشردند. در نظر آنها، این دوگانگی یونانیها نوعی پارادوکس است. اما باید گفت که این پارادوکس معنادار است.
طی دو سال اوج ریاضت مالی، یونانیها شاهد فروپاشی جامعهشان بودند. سروکله انبوه بیخانمانها در خیابانها پیدا شد، مساله سوءتغذیه کودکان باعث شد وزارت آموزش برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم مجبور به توزیع غذا در مدرسهها شود، نظام بهداشت و سلامت از هم پاشید، میزان اعتیاد و ابتلا به ایدز افزایش پیدا کرد، نرخ جنایت بالا رفت و باعث شد بعضی مناطق آتن به گتو تبدیل شود.مهمتر از همه اینکه نرخ بیکاری در یکی از جوانترین کشورهای اروپا بالای ۲۰ درصد است. دستمزدها به تدریج کاهش پیدا کرده و به سطح دستمزدها در بلغارستان رسیده است و بالاخره اینکه پنجمین سال رکود اقتصادی باعث شد تا سازمانهای بیمههای اجتماعی هم فرو بپاشند. بنا به آمارهای اقتصادی، یونانیها ظرف دو سال ۲۵ درصد درآمدشان را از دست دادند. میتوان چنین چیزی را با فاجعه انسانی ناشی از زلزلهیی هفتریشتری مقایسه کرد.جای تعجب نیست که نظام سیاسی یونان هم همین سیر قهقرایی را طی کرده است. برای اولین بار در تاریخ یونان مدرن، فروپاشی اجتماعی حاد فوقالذکر در سیاست این کشور نمود پیدا کرد. ٣۷ سال بود که یونان یک دموکراسی اروپایی دو حزبی به حساب میآمد که گاهی دو، سه حزب فرعی دیگر هم به پارلمان راه مییافتند. ولی در انتخابات اخیر ٣۲ حزب به رقابت برخاستند که از میانشان هفت حزب به پارلمان راه یافت. هیچ یک از احزاب نتوانست۲۰ درصد آرا را به دست بیاورد و تفاوتشان آنقدر زیاد است که بعید به نظر میرسد ائتلافی میانشان شکل گیرد. علاوه بر این، ٣۵ درصد اصلا رای ندادند و ۲۵ درصد آرا به احزابی اختصاص یافت که به مجلس راه نیافتند. افزون بر این، مردم از ورود گروه نئونازی طلیعه طلایی به پارلمان شوکه شدند؛ گروهی که اعضای آن بارها به حملات علیه مهاجران متهم شدهاند. بعضی بر این باورند که اعضای افراطی این گروه به داخل پلیس یونان هم نفوذ کردهاند.از دل این فروپاشی، یک پیروز هم سر برآورد. این پیروز کسی نبود جز الکسیس تسیپراس، رهبر ائتلاف چپهای رادیکال (سیریزا)، که پیشتر یک حزب فرعی در میان نیروهای چپگرا بود. در انتخابات اخیر، این حزب توانست آرای کسبشده در سال ۲۰۰۹ را سه برابر کند و در رده دوم پیروزهای انتخابات قرار گیرد. پیروزی حزب سیرزا نه فقط ناشی از نیروی فزاینده مخالف با نظام سیاسی فاسد یونان، بلکه نتیجه توجه این گروه به دو مساله اساسی مردم یونان بود:
مشکل یونان واقعا مشکل ساختاری اروپاست.
محور سهگانه صندوق بینالمللی پول، بانک مرکزی اروپا و اتحادیه اروپا، جنگی طبقاتی علیه حقوق کارگران به راه انداخته است، جنگی نه فقط در یونان بلکه در سرتاسر اروپا و به کمک ابزار انضباط و ریاضت مالی.
شگفتی این پیروزی فقط ناشی از اهمیت تاریخی ظهور یک حزب چپ رادیکال در گفتوگوها نیست، بلکه این حزب توانسته به جای دامن زدن به مباحث دوقطبی پیرامون مسائلی نظیر مهاجرت غیرقانونی، امنیت ملی و نظم اجتماعی مساله عدالت اقتصادی و انسجام اجتماعی را پیش بکشد. علیرغم تجزیه آشکار نظام سیاسی این کشور کوچک ولی مهم کنج اروپا، نتایج انتخابات یونان تاثیرات مثبتی هم دربرداشته است. به نظر میرسد این انتخابات باعث شده کشور از وضعیتی اضطراری که باعث میشد هر دو، سه ماه طرح ریاضتی جدیدی برش تحمیل شود، رها شود. همچنین، این انتخابات باعث شد اعتمادبهنفس مردمی که بارها به شیوهیی نژادپرستانه مورد حملات مطبوعات جهانی و نیز دولت خود این کشور قرار گرفته بودند احیا شود. یونانیها فراموش نمیکنند که چطور اعضای کابینه نخستوزیر سوسیالدموکرات، جرج پاپاندرو، مردم این کشور را متهم کرد به فرار مالیاتی، تنبلی، فساد و ناتوان از پیشرفت و انجام اصلاحات. تسیپراس توانست با تبدیل کشمکش برای برابری اقتصادی، به تلاش برای دستیابی به احترام، عدالت و حاکمیت دموکراتیک، عزت مردمان این کشور را احیا کند. وقتی رییسجمهور از او خواست که دولتی ائتلافی تشکیل دهد، تسیپراس گفت: «سه میلیون و ٣۰۰ هزار نفر از رایدهندگان از دو حزب اصلی دست شستند و به طرحهایی که مستلزم ۷۹ اقدام ریاضتی جدید و کاهش ۱۵۰ هزار نفر در بخش خدمات عمومی و کاهش ۱۱ میلیارد یورویی هزینهها بود «نه» گفتند.
یونانیها ۱۵۱ کرسی مجلس و ۵۱ درصد آرای خود را از احزاب حامی این طرحها دریغ کردند.»او از دو حزب اصلی خواسته بود که پیش از شروع گفتوگوها با آنها برای تشکیل ائتلاف، امضایشان بر موافقتنامههای بازپرداخت بدهیها را پس بگیرند. او پنج پیششرط برای مذاکرات گذاشته بود، از جمله لغو قوانین ضدکارگری، تحقیق برای احراز صحت بدهیها و لغو موافقتهای انجامشده با اتحادیه اروپا برای پرداخت بدهیها. همچنان که انتظارش میرفت، او نتوانست تشکیل دولت بدهد ولی به بازیگر اصلی سیاست یونان تبدیل شده است و بر باقی اروپا نیز تاثیر گذاشته است. طی روزهای مذاکرات این حزب برای تشکیل دولتی چپگرا، ارزش اوراق بهادار سقوط کرد و احتمال خروج یونان از یورو هم باعث شد که محافظهکاران اروپایی به فرانسوا اولاند، رییسجمهور سوسیالیست فرانسه، فشار بیاورند که توافقهای ثبات مالی اروپا را به چالش نگیرد اما حالا صدای سیاستهای معترض به ریاضت مالی، بلندتر از همیشه در شمال و جنوب اروپا به گوش میرسد.
منبع: روزنامه ی اعتماد به نقل از الجزیره
|