سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آلن بدیو و فلسفه ی عشق


فرهاد گوران


• استوارت جفری ، تحلیلگر "گاردین"، در گفت و گو با آلن بدیو ، از او درباره عشق پرسیده است. و این بزرگ ترین فیلسوف زنده ی حال حاضر فرانسه، بار دیگر عشق را از منظر فلسفه ی وجود و رخداد خود واکاوی کرده است. نگاه بدیو به عشق ، زنده و هستیانه است. از نظر گاه او، عشق ، حقیقت را تولید می کند و در کنار سیاست، هنر و علم، چهار قلمرو رخداد حقیقت است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲ خرداد ۱٣۹۱ -  ۲۲ می ۲۰۱۲


 
 استوارت جفری ، تحلیلگر "گاردین"، در گفت و گو با آلن بدیو ، از او درباره عشق پرسیده است. و این بزرگ ترین فیلسوف زنده ی حال حاضر فرانسه، بار دیگر عشق را از منظر فلسفه ی وجود و رخداد خود واکاوی کرده است. نگاه بدیو به عشق ، زنده و هستیانه است. از نظر گاه او، عشق ، حقیقت را تولید می کند. بدیو می گوید حقیقت (true ) چه در اروپا و چه در هر جای دیگر جهان ، یک کلمه ی جدید است. این همان کلمه ی گم شده در تاریخ معاصر است . بنا به نظریه ی آلن بدیو؛ چهار ساحت رخداد حقیقت عبارت است از: عشق، سیاست، علم و هنر .
از نظرگاه بدیویی ، عشق صرفا قراردادی میان دو شخص خودشیفته نیست بلکه فراتر از آن است. در این ساختن و بودن، دو طرف عشق باید به فراسوی خودشیفتگی ( نارسیسیسم ) دست یابند و به نیروی عشق، هستی خود را از نو بیافرینند.
او می گوید" بسیاری از مردم امروزه سرخوشی عشق را نمی شناسند. آنها لذت جنسی را می شناسند. اما همه ما می دانیم که ژاک لاکان درباره لذت جنسی چه گفته است. بنا به استدلال ژاک لاکان، راوبط جنسی وجود ندارد. و در روابط صرفا جنسی ما با خودشیفتگی سر و کار داریم. واقعیت خودشیفتگی چیست؟ آن چیزی است که با امر خیالی نسبت دارد. اگر شما خود را به رابطه ی جنسی محدود کنید این خودشیفتگی است. شما نمی توانید این گونه با دیگری رابطه داشته باشید چرا که از این رابطه ی با دیگری همان لذتی را می طلبید که خود می خواهید" .
به گفته آلن بدیو ، سکس را می توان خریداری کرد اما عاشق را نمی توان خرید.
این سخن او یادآور تحلیل درخشان کارل مارکس از منطق مبادله ی پولی است؛ آنجا که در گفت و گویی خلاق و زنده با ویلیام شکسپیر و گوته، پول را دلال محبت جهانی میان انسان ها و ملت ها بر می شمارد.
پول همان ابزار مبادله ی واقعی و نمادین است و در عصر جهانی سازی دیگر نه فقط سیاه را سفید و بیوه را باکره، که جهان را " کالا" می کند و رابطه ی کالایی بدن ها را به جای شورمندی و آمیختگی عاشقانه می نشاند.
بدیو بر رهایی روابط جنسی از دام اخلاق تاکید می کند اما می گوید در صورت آزادی روابط جنسی باز مسائل عشق حل ناشدنی باقی می ماند.
از این رو فیلسوف کهن سال فرانسوی، مساله ی گشودگی عشق به روی حقیقت را پیش می کشد.
و اما وانمایی عشق در عصر رسانه و همگرایی دستگاه های قدرت با فناوری های " رابطه "ساز نیز ، دیگر سویه ی مبادله ی دروغین میل است. بدیو به شعارهایی که یک سایت اینترنتی عشق یابی( Meetic) در پیش گرفته است اشاره می کند؛" عشق کامل و بدون رنج"، عشق کامیاب بدون شکست"... این شعارها از نظر بدیو، هستی را از شعریت تهی می کند. این شعارها، به نوعی دعوت همگان به ازدواج های سازمان دهی شده، است، که این بار نه والدین که خود عاشقان دست اندر کار آن می شوند. اما عشق در دستگاه نظری بدیو علیه این کنش رسمی ساز و هر گونه رابطه ی مبتنی به بازتولید ساختارهای اجتماعی عمل می کند.
José Bové ، از فعالان جنبش ضد جهانی سازی، کتابی دارد با عنوان " جهان، کالا نیست". آلن بدیو هم به همین قیاس کتابی نوشته که عنوان مشابهی دارد؛" عشق ، کالا نیست".
بدیو، فیلسوفی ست که "امکانِ حقیقت" در هستی انسانی را جست و جو می کند، آن هم در زمانه ای که شور و میل جنسی جایگزین عشق شده و محصولات انبوه صوت و تصویر - از نوع هنر مایکل جاکسونی و ساسی مانکن و اقمار این دو و نیز برنامه های هنری ماهواره ها و شبکه های سرگرم کننده و ایدئولوژیک رسمی و غیر رسمی - جایگزین هنر راستین شده است.
از نظر بدیو ، کار عشق وقتی خراب می شود که به این فرض مغالطه آمیز تن دهیم که عشق نوعی "رابطه" است، اما عشق نه رابطه بلکه گونه ای تولید حقیقت است و در وضعیت عشق نه فقط یک تن بلکه دو تن در کارند. بدیو " نثر رمان" را خاستگاه واقعیت راستین عشق می نامد و به راستی که رمان همان هرکول شگفتی سازی باید باشد که هیولای متن های روانکاوانه را به تیر زهرآگین خود از پای در آورد. چنانکه "مادام بوواری" چنین کرد.
آرتور شوپنهاور گفته است " تعریف افلاتون از عشق ( در رساله ی مهمانی) تنها به کار جوانان یونان باستان می آید".
اکنون با نگاه به دستگاه نظری بدیو می توان نقد شوپنهاور از فلسفه ی عشق افلاتون و کانت را از نو به جریان انداخت؛ تعریف روانکاوی غربی نیز از عشق تنها به کار غربی ها می آید و غرب در اینجا نه قطب ایستاده در برابر شرق ، که همان سوبژکتیویته ی دروغین امر زیبا و امر والای کانتی است. همان که امروزه در کاباره ها و روسپی خانه ها، در شبکه های سکسی – این کانون های لغزان و سیال تامین و مبادله ی میل و همبسته با سلطه ی جهان گستر سرمایه - و ایضا در ساحت ها و نظام های سرکوبگر جنسیت در اینجا و آنجا، خود را در هیات امر واقعی و امر خیالی منفجر کرده است. از این رو پرسش حاد شب جهان ما شاید همان پرسش ویلیام شکسپیر در سپیده دمان روشنگری غربی باشد: چه کسی عاشق شده ، لیک نه در نگاه نخست؟
وقتی جهان به کالایی تبدیل می شود که بنیادش بر مبادله است ، عشق نیز به سکس و میل جنسی فروکاسته می شود. آن نگاه و خیره گی نخستینی که شکسپیر چنین شورمندانه در شعر خود بدان اشاره می کند در جریان تجاری سازی جهان و کالا شدگی احساس و میل انسانی، دیگر حتی اگر وجود داشته باشد حقیقت ندارد. فیلسوف کهن سال فرانسوی در پی بازگرداندن این حقیقت به ساحت هستی انسانی است.
..


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست