معرفی کتاب
متشکر؛ ما خودمان آزاد و مستقل هستیم
علی صیامی
•
کتاب "متشکر؛ ما خودمان آزاد و مستقل هستیم" قصد دارد از یکسو خصوصیات فردی، تواناییها، دیدگاهها و خواستهای اجتماعی نسل جدید زنان و مردانِ امروزِ آلمان (و تلویحن غرب) را، که به زعم نویسندههایش مستقل و بالغ و تصمیمگیرنده و انتخابکنندهی روش زندگی زناشوییشان شدهاند، نشان دهد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣ خرداد ۱٣۹۱ -
۲٣ می ۲۰۱۲
معرفی کتاب
کتاب "متشکر؛ ما خودمان آزاد و مستقل هستیم" ۱ قصد دارد از یکسو خصوصیات فردی، تواناییها، دیدگاهها و خواستهای اجتماعی نسل جدید زنان و مردانِ امروزِ آلمان (و تلویحن غرب) را، که به زعم نویسندههایش مستقل و بالغ و تصمیمگیرنده و انتخابکنندهی روش زندگی زناشوییشان شدهاند، نشان دهد، و از سوی دیگر نظریات بازدارندهی رشد این نسل جدید؛ مخصوصن "اوا هرمان" و " آلیس شوارتسر" را( که به زعم نویسندههای کتاب خودشان را متولی، ایدئولوگ، دایه، نسخهنویس و مادرخواندهی زنان میدانند) به چالش بکشد. عنوانِ دومِ کتاب " بدرودی با دیکتهکنندگان نقشِ زن به زنان" است.
این کتاب کارِ مشترکِ دو نفره، با سهم بیشترِ شرودر از والدک است:
۱. کریستیان شرودر، متولد ۱۹۷۷، از سیام نوامبر ۲۰۰۹ وزیر خانوادهی کابینهی دولت آلمان به صدراعظمی آنجلا مرکل است. او جوانترین وزیر کابینه و اولین وزیرِ زنِ کابینهی آلمان است که در دورهی وزارتش باردار و بچهدارشده است. ۲
۲. کارولینه والدک، متولد ۱۹۷۷، همکار نزدیکِ کریستیان شرودر، مادری که به تنهایی سرپرستی تکدخترش را دارد.
با ورود این کتاب به بازار کتاب آلمان جنجالی در رسانهها از سوی گروهی از مخالفان و موافقان سیاستهای این وزیر برپاشد. این نوشتار وارد بحثهای داغِ روز در آلمان به چهرهی سیاسیوزارتی نویسنده، عضویتش در حزب دموکرات مسیحی و واکنشهای احزاب سیاسی به اوکاری ندارد.
انتخاب این کتاب جهت معرفی از طرف من به معنای همسویی، همرایی و یا دفاع ازهمهی نظریات ارائهشده در این کتاب نیست. جذابیت کتاب برایم بحثِ روزِ آزادی انتخاب فردیِ راهوروش زندگی زن و مرد است.
نویسندههای این کتاب در پشتیبانی طرحِ دیدگاههاشان، به نقد تحلیلیِ نظری دو قطب طیف فمینیستی آلمان؛ قطب راست: "اوا هرمان" ٣، به عنوان نماینده و مبلغِ دیدگاهِ سنتی ساختارخانواده، و قطب "آلیس شوآرتسر" ۴ ، به عنوان نماینده و مبلغِ دیدگاه فناتیک و مردستیز، پرداختهاند. نوک پیکان نظریات کتاب- یعنی همان عنوان دوم کتاب- مقابله، تحلیل و نقدِ دیکتهکنندهگی راه و روش زندگی برای زنان و مردان از جانب این دونفر، به عنوان سرنمون اندیشههای جزمی و مستبد در پهنهی حقوق بشر، است.
کتاب در سه بخش و با پیوستهای پایانیاش در ۲۴۰ برگ به چاپ رسیده است.
بخش یکم: مرد و زن: دربارهی فمینیسم به مثابهِ یک جهانبینی
بخش دوم: پدر، مادر، کودک: خانواده در گذرگاه آتشِ فمینیسمهای فناتیکِ خویشسرمشقخوانده
بخش سوم: خانواده، در جایگاه نخست! پس از بدرود با فمینیسمهای خویشسرمشقخوانده چه پیش خواهد آمد.
در زیر ترجمهی فرازهایی از بخش یکم کتاب.
»پیشترها زنی مستقل و خودباور نیاز به روحی شجاع و جنگجو داشت تا در مقابل تمامی بازدارندهها برای زندگی خودش تصمیم بگیرد. امروزه نیاز به بردباری و راحتیِ خیال ورزای کشتزار را دارد تا مصمم به راهِ خودش برود. اما هر راهی را که خودش، به عنوان راهِ زندگیاش انتخاب کند، باز کسانی هستند که راهِ بهتری را برایش نقش میزنند: آگاهانه و با تصمیم شخصی خانهداری را انتخاب کرده، مواجه با همدردیهایی میشود که بیهودهبودن راهش را تذکر میدهند(به همین چیز کوچک راضی هستی؟). کارِ تماموقت دارد و مادر هم هست، تحت ستم مضاعف است (چه جوری طاقت این همه کار رامیاری!؟). اگر فشار مضاعف نداشته باشد، پس به کودکانش ظلم میکند (چرا بچه به دنیا میاره، وقتی که اون رو به دست یه غریبه میسپره؟). نیمهوقت کار میکند، اگر از شوهرش توقع تقسیم بر دویِ همهی کارِ خانه را نداشته باشد، خودش را برای استثمار برگزیده(چی؟ اصلن غذا نمیپزه؟)، اگر از شوهرش کمک در کارِ خانه بخواهد، شهرش را استثمار کرده (اون پول به خونه بیاره، تو خونه رخت هم پهن کنه!؟) . زندگیِ تنهایی و بیبچه را انتخاب کنه، یامادری باشد که هم سرپرستی کودکش را به تنهایی برعهده دارد و هم در شغلش موفق است، به عنوان زنس سردوخشک یا خودخواه شناخته میشود (میخواین تا ابد به همین شکل زندگی کنین؟)«(صص۲۱-۲۰)
»...در آلمان تا سال ۱۹۷۶ مردها حق قانونی جلوگیری از کارکردن زنهاشان را داشتند، اگر که زن به امورِ خانهداری، بچهداری و شوهرداری نمی رسید. امتیازی برای مردان. ... در سال ۱۹۷۶ به یاری اعتراضات فمینیستها، بخصوص آلیس شوآرتسر، این قانون حذف شد:> در جامعهی ما، یک مرد بدون زن، به هرجال یک مرد است، اما یک زن بدون مرد، زن نیست.< و >یک زن حق موجودیت شخصی برای ادارهی خودش به عنوان یک "وجود" را ندارد، بلکه فقط در رابطه با مرد" موجودیت " مییابد.< جنبش زنان و فمینیسم توانست با اعترا ض به چنین قوانینِ جاافتاده در خودآگاهِ جمعی و وابسته کنندهی زن، زنان را از آنها برهاند.«(صص۲۶-۲۵)
»زنان نسل من از مبارزات سختی که نسل پیشین انجام داده، بسیار سپاسگزارند. اما نسل ما میخواهد این آزادی به دست آمده را برای واقیت بخشیدن به خواستهها و درک شخصیاش، و انتخاب آزادانهاش در چگونگی و راهِ زندگیاش بهره بجوید. این نسل نمیخواهد که به او امرونهی، و خطِ مشی زندگیاش دیکته شود، چه از سوی سیاستمداران و چه از سوی کلیسا و چه از سوی فمینیستها. ... تهآ دورن با فرمولبندی > فمینیسم مرده است، زنده باد جنگ طبقاتیِ F ۵< انتخاب راهِ زندگی زن توسط خودش را امری بدیهی معرفی میکند.۶ « (صص ٣۲-٣۱)
شاید بد نباشد، در اینجا از رمان "Feuer brennt nicht" از Ralf Rothmann یادکنم. سه شخصیتِ داستانیِ اصلیِ این رمان دوزن و یک مرد هستند. یکی از زنها مقامجو، مستقل، متکی به خود و تنها، و دیگری زنی با کاراکترِ مقابل. و شخصیت داستانیِ مرد رمان؟ ... . مطالعهی این رمان را به کسانی که مایلند بازتاب چنین بحثها و تیپهای اجتماعی را در تصاویر ادبی-داستانی بخوانند، پیشنهاد میکنم.
علی صیامی/هامبورگ/ دوم مه ۲۰۱۲
alisiami۱٣٣۲@yahoo.de
۱
„Danke, wir sind emanzipiert selber“ (Abschied vom Diktat der Rollenbilder) - Kristina Schröder und Caroline Waldeck , Piper Verlag; München ۲۰۱۲
۲ - تاریخ تولد کودکش: سیام ژوئن ۲۰۱۱
٣ - Eva Herrmann(متولد ۱۹۵٨ - آلمان) مجری برنامههای تلویزیونی. در سال ۲۰۰۶ کتابی با عنوانِ " Das Eva-Prinzip) انتشارداد، که در آن شدیدن از زاویهی دفاع از زنان خانهدار به فمینیستها و نسل ۱۹۶٨ تاخته و آنان را باعث کاهش ارزش مادری و کاهش آمار تولد کودکان دانسته بود. در سال ۲۰۰۷ به این ادعا افزود، »که هر چند دوران فاشیسم هیتلری سیاهترین دوران بود، اما چندین امر خوب و مثبت هم در آن دوران بود که باید به آنها ارزش گذاشت، مثلن ارزشگذاری به نقش مادر و خانواده، و همچنین اتوبان سازی.« این ادعا، که از سوی تعداد اندکی به تابوشکنی، و ازسوی اکثریت سیاستمداران و جمع رسانهای به فاشیستی بودنش تعبیر شد، عامل پایان پافتن حضورش در صحنهی رسانهای شد.
۴ - Alice Schwarzer (متولد ۱۹۴۲- آلمان) جنجال برانگیزترین زن فمینیست آلمانی، که او را مادر جنبش فمینیستی آلمان میدانند. دیدار کوتاهش با ژان پل سارتر در پاریس و آشنایی شخصی دورادورش با سیمون دوبووار، و حضور فعالش در جنبش ۱۹۶٨ اروپا، او را به شاخصترین زن مدافع جقوق زنان تبدیل کرد. ناشر و سردبیر مجلهی فمینیستیEmma در آلمان است. دفاع بی چون و چرایش از زن، به عنوان قربانی مردان، و دیدن مردان به عنوان باعثان همهی بدبختی زنان، او را به فردی مردستیز مشهورکرده است. جز در دوران جوانیاش در پاریس، که به مدت کوتاهی با مردی دوست بوده و سالها از رسانهها پنهانش میکرده،.تا در کتاب بیوگرافیاش (Lebenslauf. Kiepenheuer & Witsch, Köln ۲۰۱۱) آن را لو میدهد، با مردی زندگی مشترک نداشته است.
۵ و ۶
-F-Klassenkampf
-Thea Dorn: Die neue F-Klasse. Wie die Zukunft von Frauen gemacht wird, München ۲۰۰۷, S. ٣۴
|