سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

زندانی اویــن
برای فریبرز رئیس دانا


کاوه بنایی


• به تو چـه, ۶۰ درصد کارگران زیر خط فقر زندگی می کنند؛ به توچه که ۷ میلیون بیکار آشکار و پنهان داریم، به تو چه که هر دقیقه ۲ کیلو مواد مخدر کشف می شود؛ به توچه کودکان کار و خیابان... زندانی کردن تو, سهم تو, در دفاع از زحمتکشان است! ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۴ خرداد ۱٣۹۱ -  ۲۴ می ۲۰۱۲




مرد زندانی می خندید
شاید به زندانی بودن خویش
وشاید به آزادی من!!
راستی زندان کدام سوی میله هاست؟؟
                                    "چــه گــوارا"


پربهاترین تکه خاک میهن, زندان است. آنهم زندان اوین, برای رفتن به آنسوی دیوار بتــونی, وآمدن به این سوی , زندانی چــه بهائی که نمی پردازد! اوین تکه, تکه وجودش, صدا و فریاد وخاطره ست.سالیان سال ست, دو رژیم, نقش خویش را برآب و هواو خاک آن می زنند.
زنان ومردانی از جنس آهن, آفتاب, سپیده و طلوع, بر فراز آن غنوده اند. آرمیده اند و رها گشته اند. اینک تو را از مردمی کندند که ذره ذره, آب شدنشان را در سخنرانی هایت, مصاحبه هایت, درنوشته هایت بیان کردی. زندگانی شعله می خواهد! در ستیز با تاریکی که آنان فراهم کردند, شمشیر از نیام نکشیدی, چراغ افروختی (زرتشت), نقش آنان را در روشنائی اندیشه ات آشکار کردی و به همین دلیل در میان دیوارها تو را جای دادند.
این است روزگار ما, صدائی در میهن با طول موج های متفاوتی که شنیدن اش, حس کردن اش, ادراک خاص خود را دارد. آنچه از اعماق, آرام, آرام در حال فوران است با به بند کشیدن تو و امثال تو آیا از تلاطم می افتد؟
مرگ در میهن صدای آرامی دارد. روزمره به در خانه ها می رود و سهم خویش را بر میدارد. فراهم نمودن چنین وضعیتی, نتیجه آن سیاستی شد که هزینه اش را تنها کارگران, زحمتکشان و تهیدستان جامعه بابت تحکیم پایه های "قدرت نو" در چراغ سبز به سرمایه مالی پرداخت می کنند.
قبل از به بند کشیدن, نیروهای امنیتی "سیبل" شدن ات را عنوان کردند. حال با تو خواهند گفت:
به تو چـه, ۶۰ درصد کارگران زیر خط فقر زندگی می کنند و فرزندان دختر و پسر خردسال شان روزها و شب ها باید در خیابانها پرسه بزنند و برای اینکه مرگ را عقب برانند، نامشان کودکان کار و خیابان و پسران و دختران تن فروش خیابانی نهاده اند.
به توچه که ۷ میلیون بیکار آشکار و پنهان داریم. روزانه سیصد جوان به جرگه اعتیاد وارد می شوند و ٣ تا ۴ میلیون معتاد در مملکت است که ۱۵ میلیون نفر درگیر مسئله اعتیاد داریم.
به تو چه که هر دقیقه ۲ کیلو مواد مخدر کشف می شود و سن اعتیاد به ۱۲ سال رسیده است! به توچه که ۴۷ درصد زندانیان کشور مسئله اعتیاد دارند.
به توچه که در نتیجه اقتصاد زیر زمینی ما, شبها تا دیر وقت, در اعماق شب , کودکان کار و خیابان با دست های کوچکشان, زمانی که زاهدان ما, شب را با ماه و ستارگان رصد می کنند و دعا می خوانند به بهبودی اوضاع, این کودکان در جابجائی "ارزش اضافی" ارزش خود را نشان می دهند.
به توچه رایانه چه می خواهد بشود یا نشود.سرمایه مالی با هدف سود هرچه را در این جهان می بلعد. دراین کشور هم, با تهدید, سفارش, نوازش, تحریم, به صندوق بین المللی پول, بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی, ماندن در سریر قدرت را باید حساب پس بدهیم.
فکر می کنی پا در هوا هستیم؟ به جائی بند نیستیم؟ هرچه انجام می دهیم را خود تعیین می کنیم؟ این همه را از ما بهتر می دانی! چرا مانند آنانی نمی اندیشی که از فرسنگ ها فاصله با چشمان دوربین خود ما را بالانس می کنند و کج و راست بودنمان را با دادن اطلاعیه, اعلامیه و نامه گوشزد می کنند؟ تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف! باید اسباب بزرگی فراهم گردد! اینجا از دست ما این بر می آید که در بندت کنیم. اسباب بزرگی در بیرون است. از شهر "رم" شروع شد, ادامه اش "کنفرانس لندن", "استکهلم" و اخیرا "کنفرانس واشنگتن" این یک بازی دومینو است. در"مارتن لابی" ما هم شیوه ها و روش های خود را داریم. اما اینجا, "قدغن" است. این را همه می دانند و پس از سبز شدن عده ای, حواس ما جمع شده که رنگی دیگر آنهم نوع سرخ اش ,گردن فرازی نکند. و قس الیهذا
زبان قدرت امروز, دیگر تکیه بر شانه های زخمی مردم نیست. در سایه غارت ثروت ملی و پیوند یافتن با هویتی دیگر در بیرون مرزها, توانسته حامیان خاص خود را بیابد و تعرض را در حال نهادینه کردن است. جامعه با دهها معضل, با نیروهای درگیر آن, در مقابل شان قرار دارند. همه وحشت رژیم در سازمان یابی این نیروست که دیگر مسئله اش, رنگ مو ولاک ناخن, پارتی, جشن تولد نیست! حاشیه نشینان, تهیدستان, کارگران و زحمتکشان در مسیری قرار داده شده اند که چاره ای جز تغییر وضع موجود برایشان نمانده است.
امنیتی کردن فضا, فشار مضاعف به همه اقشار اجتماعی, خود زمینه های نزدیکی نیروها را فراهم می نماید. یک سخنرانی, یک اتفاق ساده, یک رویداد غیرطبیعی در پدیدار گشتن اعتراض و حرکت خود را نمایان می کند. در سر تاسر میهن , این مسئله عینیت دارد و حیات خود را آشکار کرده است. گرچه در میهن هیچ تشکلی زبان گویای این خشم فروخفته نیست, و رژیم همه دریچه ها را مسدود نموده است اما هر شرایطی , نیروهای مقاومت خاص خود را بوجود می آورد. بر این اساس است که رژیم مبادرت به بازداشت, زندانی کردن اندیشه ورزان می نماید. و زندانی کردن تو, سهم تو, در دفاع از زحمتکشان است.

کاوه بنائی ــ رم 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست