حنجره های نمور
ویدا فرهودی
•
قلم ورای سیاهی به نور می نگرد
به مرگ ثانیه ی در عبور می نگرد
به روزها ی بدون امید فردا ها
و زجرساعت تلخ مرور می نگرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۷ خرداد ۱٣۹۱ -
۲۷ می ۲۰۱۲
قلم ورای سیاهی به نور می نگرد
به مرگ ثانیه ی در عبور می نگرد
به روزها ی بدون امید فردا ها
و زجرساعت تلخ مرور می نگرد
به زَهر این همه تکرار بی دریغ دروغ
درون حنجره های نمور می نگرد
نگاهِ خاطره های زبهت لبریزاش
به گریه های جدایی، صبور می نگرد
به دار های به پاکرده در مسیرعروج
برامتدادِ بلوغ ِحضور می نگرد
شب است و تا به طلوعی دو باره باید رفت
به لحظه لحظه ی رویای دور می نگرد
که جا به جاش ستاره تو را به یاد آرَد
به چشمکی که زَنـَد چون بلور می نگرد
در این زمان که شکیبی غریب باید داشت
به انهدام هزاران غرور می نگرد
اگر چه رخت ببستی در آن تهاجم وَهــم
به گـَرد سرخ مسیرت، ز دور می نگرد
و ما جرای تو را بی قرار می گوید
قلم که رغم سیاهی به نور می نگرد...
ویدا فرهودی
خرداد ١۳٩١-پاریس
|