روشنفکر آذربایجان (ترک) کیست؟
به دو زبان فارسی و ترکی
محمد آزادگر
•
زبان فارسی نقدا در ایران نقش زبان ارتباطی را بازی میکند. ما با این زبان نه تنها با فارسها بلکه با بقیه ملل غیرفارس زبان که بمانند ما تحت ستم ملی هستند، میتوانیم دیالوگ داشته باشیم. استفاده نکردن از زبان فارسی و بایکوت کردن آن، عملا بمعنای کر و کور نگاه داشتن ما آذربایجانی ها و ترک های ایران است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۹ خرداد ۱٣۹۱ -
۲۹ می ۲۰۱۲
آفای مهران بهاری نوشته ای تحت عنوان: "هر روشنفکر آذربایجانی، روشنفکر آذربایجان نیست"، منتشر کرده است که میشود گفت مانیفست وی درباره «ملت شوندگی ترکهای ایران» است.
آقای مهران بهاری مینویسد:
"نویسندگان ترک که هنوزهم داوطلبانه آثارشان را تنها به فارسی مینویسند، آگاهانه یا ناآگاهانه، تحت تاثیر دیدگاههای سیاسی پان ایرانیستی قرار دارند و این بدان معناست که خودشان را از تاثیر پان ایرانیسم رها نساخته اند".
براساس حکمی که جناب مهران بهاری صادر میکند، مضمون و محتوی نوشته های نویسندگان اهمیت ندارد. آنچه که اهمیت دارد زبان نوشته است. یعنی اگر نویسنده ای هرچقدر هم علیه اصول حقوق بشر بنویسد و یا افکار راسیستی را تبلیغ کند و یا سیاستهای دولت دینی و جمهوری اسلامی را درون حرکت ملی پیش ببرد، آن نویسنده روشنفکر ترک است!
صدها روشنفکر آذریایجانی که از اصول حقوق بشر، عدالت اجتماعی و از منافع خلق آذربایجان دفاع میکنند و ده ها شاعر و رمان نویس و نویسندگان مقالات علمی و سیاسی که دردشان درد آذربایجان است و آثارشان عمدتا به مسائل ملی و اجتماعی آذربایجان اختصاص یافته، چون آثارشان را به فارسی نوشته اند ترکهای فارس شده و پان ایرانیست به حساب می آیند.
من فکر میکنم جناب بهاری معنا و مفهوم پان ایرانیسم را نفهمیده اند و یا اینکه نمی خواهند بفهمند! پان و پان ایرانیسم درادبیات سیاسی معنای مشخصی دارد.
زبان فارسی را هم ترکها (صحبت از میلیونها ترک است که ترکی را نمی توانند بخوانند و بنویسند) میتوانند بخوانند و بنویسند هم ملتهای غیرترک زبان. افکار و دیدگاهای جنبش ملی و روشنفکری آذربایجان در رابطه با حل مسئله ملی درایران را نه تنها ملل تحت ستم، بلکه فارسها نیز باید بخوانند و رویش تامل کنند.
جناب مهران بهاری یک گام دیگر پیش گذاشته می نویسد:
"من یک گام دیگر پیش میگذارم و ادعا دارم که یکی از سرنخ های جدی در شناختن پان ایرانیسم پنهان درمیان ترکها، به موازات آنهایی که داوطلبانه و تنها به فارسی مینویسند آنهایی نیز می باشند که داوطلبانه ترکی نمی نویسند".
در واقع اگر یک آذربایجانی ترکی هم بنویسد هنوز معلوم نیست او پان ایرانیست است یا نه، جناب بهاری باید او را معاینه کند ببیند که او پان ایرانیست است یا نه، آخر سرنخ شناختن پان ایرانیسم در دست اوست!!
به راستی مهران بهاری در باره خوداش چه فکر میکند؟ خودش را چگونه ارزش گذاری میکند؟ این ادعاهای جناب بهاری در جنبش ملی آذربایجان ولی فقیه بازی تهوع آوری بیش نیست.
آیا واقعا اکثریت نویسندگان آذربایجانی داوطلبانه فارسی مینویسند؟ آیا این حقیقت دارد؟ در ایران دوران محمد رضاشاه (من اینجا به گذشته های خیلی دور نمیروم و تاکیدم بیشتر به بعد از شکست حکومت ملی در آذربایجان است) و یا در جمهوری اسلامی آزادی زبان ترکی وجود داشته است؟
البته در دوران جمهوری اسلامی تعدادی مجله ترکی، لغت نامه، کتاب گرامر ترکی و شعر و داستان منتشر شده است. آیا به نظر جناب بهاری اینها برای خلق آثار فکری و هنری ... به زبان ترکی کافی است؟ فرض کنیم نویسندگان ما ترکی نوشتند، این نوشته ها را چه کسانی خواهند خواند. نویسنده مینویسد که نوشته هایش خوانده شود و تاثیر بگذارد، نوشته اگر خوانده نشود به چه درد میخورد؟
حتی دکتر جواد هیئت در مقدمه کتاب مقایسه اللغتین (ویژه نامه مجله وارلیق) تاکید می کند: «درکشورما که مهد شعر و ادب پارسی است، علیرغم وجود میلیونها ترک، تعداد کسانی که سواد ترکی دارند بسیار اندک اند.
البته این مسئله تازگی ندارد. سالها و شاید قرنهاست که زبان فارسی مورد علاقه و طبع آزمائی همه ایرانیان بوده و مردم این مرز و بوم، فارس و ترک، کرد وعرب حتی ترکمن و بلوچ به زبان فارسی تحصیل و تدریس کرده واحساسات و افکار خود را به این زبان باز گو کرده اند».
آقای حسن راشدی در مقدمه «ترکان و بررسی تاریخ، زبان وهویت آنها درایران» مینویسد: «نخست خواستم کتاب را به زبان مادری یعنی به زبان ترکی آذربایجانی بنویسم، لاکن بخاطر اینکه در مدارس زبانمان بطور رسمی تدریس نمیشود و حتی علیرغم گذشت ۲۷ سال بعد از انقلاب اسلامی، اجرا نشدن ماده ۱۵ قانون اساسی، یعنی به سبب اینکه در مدارس زبان های غیرفارس تدریس نمیشود و زبان مادری مان را تعداد اندکی میتوانند بخوانند و با در نظر گرفتن تحصیل خوانندگان به زبان فارسی و عادت به نوشتن و خواندن به این زبان، فعلا کتاب را به فارسی نوشتم.»
بنظرم نویسندگان ترک زمانی میتوانند خلاقیت های روشنفکری خود را نشان دهند که آذربایجانی ها حکومت ملی خود را داشته باشند (خود بتوانند سرنوشت خود را رقم زنند) و در ایران زبان ترکی مانند زبان فارسی زبان رسمی شده و ازحمایت دولت برخوردار گردد و مردم بتوانند به زبان مادری خود تحصیل کنند. هم اکنون زبان ما ممنوع است و تعداد نویسندگانی که بتوانند به زبان مادری خود بنویسند بسیار کم است.
درمملکتی که زبان مادری انسانها ممنوع است و حتی مطالبه حق برخورداری از زبان مادری جرم شناخته می شود و مجازات دارد، و نزدیک به صد سال است که رژیمهای پهلوی و جمهوری اسلامی زبان ترکی را سرکوب کرده اند و بجایش به زور زبان فارسی رابه ترکها تحمیل کرده اند، نویسنده ترک چگونه می تواند بوجود آید؟ (استثنا ها را کنار بگذاریم). طبیعی است که یک تعداد انسانها خودشان زحمت کشیده اند و این زبان را یاد گرفته اند. البته این خود بسیار با ارزش است، به این انسانها باید ارج گذاشت. لاکن برای آموزش زبان امکانات لازم است و این وظیفه دولت است. زبان ترکی آذربایجانی باید از مهد کودک گرفته تا مدارس و دانشگاهها در آذربایجان زبان اجباری گردد. یکی از اهداف اصلی جنبش ملی- دموکراتیک آذربایجان آزادی زبان آذربایجانی و رسمیت یافتن آن است. دراینجا باید به این مسئله نیز اشاره کنم که همه این امکان را ندارند که به جمهوری آذربایجان و یا ترکیه بروند و زبان ترکی یاد بگیرند.
در این رابطه جمهوری اسلامی صاحب امکانات وسیعی است. رژیم آدمهای خودش را برای آموزش زبان ترکی به کشورهای ترک زبان میفرستد و آموزش «افراد دستچین شده» را سازمان میدهد و یا آذربایجانی های جنوبی را که در جمهوری آذربایجان و یا ترکیه زندگی میکنند و زبان ترکی را خوب میدانند، بخدمت سیاست های خود می گیرد.
آقای بهاری مینویسد:
"وضعیت امروزما شبیه عربهای الجزایر تحت حاکمیت فرانسه در اوایل سده اخیر است که برای رهایی ازاستعمار زبانی مبارزه میکردند".
آقای بهاری به فاکت های غلط استناد کرده و واقعیت ها را جعل میکند! اولا الجزایری ها تنها بخاطر نوشتن به زبان عربی مبارزه نمیکردند، بلکه برای آزادی وطن شان از استعمار فرانسه مبارزه میکردند. دوما فرانس فانون چهره شناخته شده و مبارز برجسته علیه استعمار فرانسه آثارش را به زبان فرانسه - زبان استعمارگر- نوشته است. سوما زبان فرانسه پس از استقلال الجزایر سالهای طولانی در نقش زبان رسمی مورد استفاده بود و اکنون هم در کنار زبان عربی نقش مهمی دارد.
آلبر ممی، امه سزر و فرانس فانون که علیه استعمار فرانسه مبارزه میکردند، آثارشان را به زبان استعمارگران یعنی به زبان فرانسه نوشته اند! آیا به این روشنفکران آفریقایی میشود پان فرانسه گفت؟ مبارزه این روشنفکران در وهله نخست آزادسازی وطن شان از استعمار فرانسه بود. اگر وطن مستعمره باشد آیا از آزادی زبان می توان سخن گفت؟ وطن باید آزاد باشد تا زبان مادری نیز آزاد گردد. اگر زبان آزاد باشد نویسندگان و روشنفکران می توانند آثار خلاق خود را در سطوح بالا عرضه کنند.
آقای مهران بهاری مینویسد:
«وضعیت ما حتی بیش از الجزایری ها به یهودیهایی که در دنیا پخش شده بودند و در قرن نوزده حول زبان عبری روند ملت شوندگی را میگذراندند، بسیار شبیه است».
باید اضافه کنم که وضعیت ما به هیچ عنوان شبیه یهودی های قرن نوزده نیست. (شاید آقای بهاری باعلم کردن شیعه ترکی میخواهد برای آذربایجانی ها دین جدیدی سرهمبندی کند تا ما را به یهودی ها شبیه گرداند) این واقعیت روشنی است که در یهودیت دین (کلیمی) و ائتنیسیته (قومیت) تفکیک ناپذیراست. زبان عبری پس از تشکیل دولت اسرائیل زبان رسمی یهودیها و دولت اسرائیل شد. بخشی بزرگی از یهودیها قبل از تشکیل دولت اسرائیل به زبان "یودیش" (زبان امپراتوری خزرها که بعدها به اروپای شرقی و منطقه بالکان پراکنده شدند) حرف میزدند. زبان عبری زبان مهجوری میان یهودیان که در دنیا پراکنده شده بودند، بود.
عبری (آنهم عبری قدیم) را تنها خادمان دین یهود بکار میبردند. تئودرهرتسل"، پدر صهیونیسم، کتاب «دولت یهودیها» (دولت یهودی) را به زبان آلمانی نوشته که درسال ۱٨۹۶ در شهر لایپزیک - آلمان منتشر شده است. قابل ذکر است که تئودرهرتسل هیچکدام از زبان های عبری و یودیش را نمی دانست.
زبان عبری پس از تشکیل دولت اسرائیل زبان رسمی یهودی ها شد. زبان عبری از یهودی ها ملت نساخت، بلکه این دولت اسرائیل بود که زمینه رشد و گسترش و مدرن شدن زبان عبری را فراهم ساخت.
آقای مهران بهاری مدعی است:
«امروز سلاح مهم برای ملت شوندگی ترک ایران و نابودی و حذف استعمار فارس نوشتن به زبان ترکی است».
من هم معتقدم نوشتن به زبان ترکی آذربایجانی اهمیت دارد. فکر نمی کنم از روشنفکران آذربایجان کسی پیدا شود که اهمیت ترکی نویسی را انکار کند. زبان ترکی آذربایجانی هویت ماست! لاکن عمده کردن ترکی نویسی و استنتاج ملت شوندگی از آن و محدود کردن جنبش ملی - دموکراتیک آذربایجان به ترکی نویسی، نفهمیدن مسئله ملی است و از این رو سیاست نادرستی است. به اعتقاد من آذربایجانی ها یک ملت اند، ولی ملت بدون دولت. این ملت برای بدست گرفتن سرنوشت خود بایستی به شعور ملی بالا دست پیدا کند. توده مردم برای دست یابی به شعور ملی باید با حقوق خودش آشنا شود و قادر به تشخیص این مهم باشد که، آنکه حقوق ملی اش را انکار میکند و مدافعان حقوق ملی اش را سرکوب میکند، رژیم جمهوری اسلامی است .
ما در وضعیت فعلی برای بالا بردن شعور ملی هموطنانمان بیشتراز کدام زبان باید استفاده کنیم. کدام زبان را ترک آذربایجانی در ایران بهتر می خواند و می نویسد؟ طبیعی است زبان فارسی را. در ایران نزدیک به سی میلیون ترک زندگی می کند. چند درصد اینها بدون زحمت میتوانند ترکی بخوانند و بنویسند؟ تیراژ کتابهای ترکی نشان میدهد که تعداد ترکی خوانان بسیار اندک است. اگر گفته دکتر هیئت که «تعداد کسانی که سواد ترکی دارند بسیار اندک اند» و یا اشاره حسن راشدی که «زبان مادری مان را تعداد اندکی میتوانند بخوانند» را در نظر بگیریم؛ به کدام زبان روشنفکر آذربایجانی می تواند حرف حساب اش را به گوش ترک آذربایجانی برساند؟
در شرایط فعلی اگر ترکی نوشتن اصل قرار گرفته و عمده تلقی شود، آگاهانه یا نا آگاهانه مسئله ملی را در آذربایجان به انحراف کشانده و تشکیل دولت ملی آذربایجانی ها را به تعویق می اندازد.
حجم بزرگی از نوشته های آقای مهران به زبان فارسی است. جناب مهران اگر در قول خود که (ترکی نوشتن و آفریدن، زنده نگاه داشتن ملت ترک و نابودی و حذف استعمار فارس است) صادق و جدی است، چرا نوشته هایش را فقط به ترکی نمینویسد؟
آقای بهاری چون حدس میزد که ممکن است همچو سئوالی پیش بیاید، پیش دستی کرده میگوید اجبارا جهت تبلیغ، فارسی مینویسد، داوطلبانه فارسی نمینویسد!
البته باید به آقای بهاری یادآوری کرد: جناب! شما که معتقد هستید: ترکی نوشتن آفریدن و زنده نگاه داشتن ملت ترک و نابودی و حذف استعمار فارس است؛ چه نیازی به تبلیغ به زبان فارسی دارید؟
آقای بهاری مینویسد:
« در این اواخر خلق کرد و بویژه در میان روشنفکران کردهای عراق و ترکیه صداهای اعتراض علیه آنهایی که آثار ادبی، علمی و روشنفکری خود را بغیر از کردی به ترکی، فارسی وعربی مینویسند بلند شده است».
البته بعید نیست سه - چهار نفری مثل آقای مهران بهاری در میان ملت کرد نیز پیدا شوند!
کرد عراقی با کرد ترکیه از خیلی جهات بویژه دربکار گیری زبان کردی و تولید آثار ادبی، علمی و ادبیات سیاسی از زمین تا آسمان فرق دارند. در عراق در دوره هایی زبان کردی از آزادی برخوردار بوده است. تاثیرزبان کردی عراق در تمام کردستان غیرقابل انکار است. البته کردهای عراق به زبان عربی نیز آثار ادبی و سیاسی تولید کرده اند.
ولی ادبیات سیاسی کردهای ترکیه عمدتا به ترکی است.
ادبیات سیاسی روشنفکران کرد و نیز پ.ک.ک عمدتا به زبان ترکی است و حتی عبدالله اوجالان نوشته هایش را به ترکی نوشته است و بعدها به زبانهای دیگر ترجمه شده است. آیا ترکی نوشتن کردهای ترکیه جنبش رهایی بخش کرد را تضعیف کرده است؟ من نشنیده ام کسی از کردهای ترکیه پیدا بشود که پ.ک.ک وعبدالله اوجالان را به خاطر ترکی نوشتن پان ترکیست بنامد!
ادبیات سیاسی حزب دموکرات کردستان و کومله و دیگر سازمانهای سیاسی کرد ایرانی عمدتا به فارسی است. تا آنجا که میدانم، هیچ کردی، روشنفکر کرد را بخاطر اینکه نوشته هایش به زبان فارسی است برچسب پان ایرانیست نزده است.
اگر این حکم آقای بهاری را که هر روشنفکر آذربایجانی که فارسی بنویسد پان ایرانیست است جدی بگیریم آن وقت با این منطق روشنفکران کرد ترکیه که به ترکی مینویسند، پان ترکیست و روشنفکران کرد ایران که به فارسی مینویسند، پان ایرانیست هستند!!
زبان فارسی نقدا در ایران نقش زبان ارتباطی را بازی میکند. ما با این زبان نه تنها با فارسها بلکه با بقیه ملل غیرفارس زبان که بمانند ما تحت ستم ملی هستند، میتوانیم دیالوگ داشته باشیم. استفاده نکردن از زبان فارسی و بایکوت کردن آن، عملا بمعنای کر و کور نگاه داشتن ما آذربایجانی ها و ترکهای ایران است.
ما باید از هر زبانی که بتواند به رشد بیشتر شعور ملی و سیاسی شدن مردم آذربایجان کمک کند، استفاده کنیم. اگر روشنفکران ما که قادر بوده اند به زبان مادری ما ن آثار ادبی، هنری و علمی تولید کنند؛ همانگونه که تا کنون در شرایط خیلی سخت تر به این وظیفه خود عمل کرده اند چه بهتر، ولی نباید فراموش کرد که وظیفه اساسی روشنفکران و سازمان های سیاسی آذربایجانی بیدار کردن و آگاه کردن مردم آذربایجان و بسیج و سازماندهی آنها برای بدست گرفتن سرنوشت ملی خودشان است.
نظرات آقای مهران بهاری که بطور کوتاهی بدان اشاره کردم تنها در خدمت منفعل کردن فعالین ملی آذربایجان و قطع رابطه آنها با ملیت هائی است که دردشان درد مشترک ماست.
آذربایجان (تورک) آیدینی کیمدیر؟
مئهران بی باهارلی «هر آزهربایجانلی آیدین، آزهربایجان آیدینی دئییلدی“ باشلیغی آلتیندا بیر یازی نشر ائدیب کی دئمک اولار اونون «ایران تورکونون میلت لشمه» مانیفستی دیر. قیساجادا اولموش اولسا بویازی یه توخونماق ایستردیم.
مئهران بی باهارلی یازیر:
« تورک قلهم صاحیبلهرینین هله ده اٶز انتئلئکتوئل یارادیجیلیق و اثهرلهرینی کٶنوللو اولاراق و تکجه فارسجا یازیب یاراتماسی، اونلارین -بیلهرهک یا دا بیلمهیهرهک- پان ایرانیست سییاسی گٶروشلهره باغلیلیقلاری، اٶزلهرینی پان ایرانیسم ائتگیسیندهن قورتارامادیقلاری آنلامینا گلیر.»
مئهران بی ین وئردیگی حوکم اساسیندا آذربایجانین قلم صاحیب لرینین یازدیغی سوزون مضمونو یوخ بلکه یازدیغی دیل اونم داشیییر. یعنی اگر بیر یازیچی نه قدر ده اینسان حقلرینه قارشی چیخا و یا راسیستی دوشونجه نی تبلیغ ائده و یاخود دینی دوولتین و ایسلام جمهوری سینین سیاستلرین میللی حرکتین ایچینده یوروتسه بئله، او یازیچی تورک آیدینیدیر!
مئهران بی ین نظرینده یوزلرآذربایجان ضییالیسی کی اینسان حقلریندن، اجتماعی عدالتدن و آذربایجان خلقینین منافعینن مودافیعه ائدیرلر و اونلار شاعیر، رومان یازان و یا علمی و سیاسی مقاله یازانلار کی دردلری آذربایجان خلقینین دردیدیر و اثرلری اساسدا آذربایجانا ایختیصاص وئریلیب، چون فارس دیلینده اثرلرین یارادیب لار؛« فارسلاشمیش تورکلهر» و« پان ایرانیست» دیرلر!
منه بئله گلیر مئهران بی یا پان ایرانیستین آنلامین باشا دوشمور، یاخود ایسته میر باشا دوشسون! پان نین و پان ایرانیستین سیاسی ادبیاتدا کونکرت آنلامی وار.
فارسجا یازیلاری، هم تورکلر( سوز میلیونلار تورکدن گئدیر) اوخویورهم ده ایراندا یاشایان باشقا خلق لر. میللی مسئله نی ایراندا چوزمگه و میللی ظولمو آرادان قالدیرماغا آذربایجان میللی حرکتین و آذربایجان آیدینی نین باخیشلارین و فیکیرلرین نه تکجه میللی ظولمه معروض قالمیش میللت لر بلکه فارسلاردا ائشیتمه لیدیرلر.
مئهران بی داها بیر آددیم ایره لی آتیر:
«من بیر آددیم ایلهری آتیب، کٶنوللو و تکجه فارسجا یاراتما و بونا قوشوت (موازی) اولاراق کٶنوللو تورکجه یاراتمامانین، تورکلهر آراسیندا گیزلی پان ایرانیستلهری تانیما و آییرت ائتمهنین ان کسین و ان ساغلام ایپ اوجلاریندان بیری اولدوغونو ساولاییرام (ایددیعا ائدیرهم)».
یعنی مئهران بی یه گوره بیر آذربایجانلی تورکجه ده یازسا هله معلوم دئییل کی او پان ایرانیست دیر یا یوخ؛ مئهران بی اونو موعایینه ائتملی دیر گورسون او کونوللو تورکجه یازیب یا یوخ؛ چون تورکلرین آراسیندا گیزلی پان ایرانیست لرین تانینماسی نین و آیییرد ائتمه سینین ایپ اوجی اونون الینده دیر!!
دوغرودان مئهران باهارلی اوزو حققینده نه دوشونور، اوزونو نئجه دگرلندیریر! مئهران بی ین بو ایددیعالاری آذربایجان میللی حرکتینده ولی فقیه بازلیقدان بئش چومچه ده یوخاری دیر!
مئهران بی ین بو ایددیعا سی گوستریر کی بو بی نه قدر آذربایجانین میللی مسئله سینه مسئولیت سیز یاناشیر.
دوغرودان آذربایجانلی یازیچیلاری نین چوغونلوغی کونوللو فارسجا یازیرلار؟ گرچکدن بئله دیر می؟ ایراندا شاه دونمینده (من بورادا چوخ کئچمیشه گئتمک ایسته میرم . نظریم میللی حوکومتین یئنیلمه سیندن بویانا دیر) و یاخود ایران ایسلام جمهوریسی دونمینده دیل آزادلیغی وار اولوب مو کی آذربایجانلی یازیچیلار اوز آنا دیللرینده یازسینلار؟
البته ایسلام جمهورییتی دونه مینده بیر پارا آذربایجان تورکجه سینده درگی، سوزلوگ و قرامر، شعر و... نشر اولونوب. مئهران بی ین فیکرینجه بونلار تورکجه اثر یاراتماغا کیفایت ائدرمی؟ فرض ائلییه ک یازیچیلاریمیز تورکجه یازدیلار، بو یازیلاری کیم اوخویاجاق؟ یازیچی یازیر کی یازیلاری اوخونسون و اوخوجودا تاثیر بوراخسین. یازی اوخونمازسا نه یه لازیمدیر؟
حتا دوکتور جواد هیئت، "مقایسه اللغتین کیتابینین" (وارلیق درگی سینین اوزل سایی) مقدمه سینده تورکلرین تورکی سوادلارینین اولدوقجا آز اولدوغونا تاکید ائدیر. او بو حقده یازیر: « در کشور ما که مهد شعر و ادب پارسی است، علیرغم وجود میلیونها ترک، تعداد کسانی که سواد ترکی دارند بسیار اندک اند.
البته این مسئله تازگی ندارد. سالها و شاید قرنهاست که زبان فارسی مورد علاقه و طبع آزمائی همه ایرانیان بوده و مردم این مرز و بوم، فارس و ترک، کرد و عرب حتی ترکمن و بلوچ به زبان فارسی تحصیل و تدریس کرده و احساسات و افکار خود را به این زبان بازگو کرده اند».
حسن بی راشدی، « ترکان و بررسی تاریخ، زبان وهویت آنها در ایران» نین مقدمه سینده یازیر: ایلک اونجه کیتابی دوغما دیلیمیزده یعنی آذربایجان تورکجه سینده یازماق ایسته دیم ، لاکن دیلیمیزین مکتب لرده رسمی شکیلده درس وئریلمه مه سی و حتی ایسلامی انقلابین غلبه سیندن ۲۷ ایله یاخین کئچمه سینه رغما، آنا یاسانین (اساس قانونون) ۱۵-
جی ماده سی نین ایجرا اولماماسی، یعنی فارس اولمایان دیللرین مکتب لرده تدریس اولماماسی سببیندن، دوغما دیلیمیزده آز عده نین اوخوما ایمکانینی و اوخوجولاریمیزین فارس دیلینده تحصیل آلدیغیینی و بو دیلده یازیب- اوخوماغا عادت ائتدیکلرینی گوز اونونه آلاراق هله لیک کیتابی فارس دیلینده یازدیم».
« تورک قلهم صاحیبلهری اٶز انتئلئکتوئل یارادیجیلیق » لارینی اوزامان یارادابیلر کی آذربایجانلی لارین میللی حکومتی اولسون (اوز مقدراتلارین اوزلری تعیین ائده بیلسینلر). ایراندا آذربایجان تورکجه سی فارس دیلی کیمی رسمی دیل اولسون و دوولتین حمایه سینده اولسون و خلق اوز دیلینده تحصیل آلابیلسین. ایندی بیلدیگیمیز کیمی بیزیم دیلیمیز یاساق دیر و اوز آنادیلینده یازیچیلاریمیز اولدوقجا آز و نادیر دیر.
بیرمملکتده کی اینسانین اوز دیلی قداغان دیر و اوز آنا دیلینین حققینده بئله دانیشماغین موجازاتی وار و یوز ایله یاخیندیر کی پهلوی رژیمی و ایسلام جمهوری رژیمی آذربایجان تورک دیلینی تاپدالایب - ازیب و تورک دیلینین یئرینه زور ایله فارس دیلین آذربایجانلیلارین بوغازینا سوخوب، نئجه بو دیلین یازیچیلاری (استثنا لاری کنارا بوراخاق) وجودا گله بیلر؟
طبیعی دیر کی بیر سیرا اینسانلا ر اوزلری زحمت چکیب و اوز یانیندا بو دیلی اویرنیبلر. بو اوزو چوخ دگرلی دیر. بو اینسانلارا سایقیمیز اولمالیدیر. لاکن دیلی اویرنمگه امکانات لازیمدیر. بو ایش دوولتین وظیفه سیدیر.. تورک دیلی آذربایجان دا اوشاق باغچاسیندان توتموش مدرسه لرده وعالی مکتبلرده ایجباری دیل اولمالیدیر. آذربایجان میللی حرکتین ین اساس هدفلریندن بیری ده آذربایجان تورکجه سینین رسمی و دولت دیلی اولماسی دیر! بونودا بورادا قئید ائتمه لیم کی، هامینین ایمکانی یوخدور گئدیب باکیدا و یا تورکیه ده تورک دیلین اویره نسین.
البته ایسلام جمهوریسی بویوک ایمکاناتا مالیک دیر.او اوز آداملارینی تورک دیللی اولکه لره گوندریر و بو « گوندریلمیش آداملارین» تورک دیلینی موکمل اویرنمه لرینه ایمکانلار یارادیر! و یا خود بیر پارا باکیدا و یا تورکیه ده یاشاییب، آذربایجان و تورکیه تورکجه سینی یاخشی بیلن گونئیلی نی، اوز قوللوقچوسو کیمی ساتین آلا بیلیر!
مئهران بی یازیر:
«بیزیم بوگون ایچیمیزده بولوندوغوموز قوشوللار، الجهزاییرده (الجزائرده) ییرمینجی یوز ایلده فیرانسیز حاکیمییهتی آلتیندا ایکهن عرهبجه یازیب و یاراداراق سٶمورگه یاشامیندان قورتولما ساواشیمی (موباریزهسی) وئرهن عرهب خالقی و آیدینلارینین قوشوللارینا بنزهییر.»
مئهران بی یانلیش فاکت لارا دایانیر و واقعیت لری جعل ائدیر! بیرینجی، الجزایرلی لر تکجه «عرب دیلینده یازیب – یارادماق» اوچون موبارزه ائتمیردیلر، بلکه وطن لری الجزایری فرانسا ایستعماریندان قورتارماق اوچون موباریزه ائدیردیلر. ایکینجی، الجزایرین «سٶمورگه یاشامیندان قورتولما ساواشیمی (موباریزهسی) » نین دونیا مقیاسیندا تانیمیش موباریزی و گورکملی تمثیل چی سی "فرانس فانون" اثرلرین فرانسیز دیلینده یازیردی. اوچونجو، الجزایر ایستقلال الده ائدندن سونرادا اوزون ایللر فرانسا دیلی هله رسمی دیل کیمی الجزایر ده قولانیلیردی و ایندی ده فرانسا دیلی ایکینجی دیل حئساب اولونور.
فرانسا استعمارینا قارشی موباریزه آپاران "آلبر ممی"، "امه سزر" و "فرانس فانون" اثرلرین ایستعمارچی نین دیلینده یعنی، فرانسیز دیلینده یازیبلار! بو آفریقا آیدینلارینا فرانسا پانی دئمک اولارمی؟ بو آیدین لارین موبارزه سی بیرینجی نوبه ده وطن لرین فرانسا ایستعماریندان قورتارماق ایدی. وطن مستعمره ایسه، اورادا دیل آزادلیغیندان سوز گئده بیلر می؟ آنا وطن آزاد اولمالیدیر کی آنا دیل آزاد اولسون. دیل آزاد اولورسا اوندا « قلهم صاحیبلهری اٶز انتئلئکتوئل یارادیجیلیق» لارینی، چوخ یوکسه ک سوییه ده یارادا بیلرلر.
مئهران بی یازیر:
«بیزیم دوروم حتتا اونلاردان (الجزایرلردن ) داها چوخ، دونیا اوزه رینه سپهلهنمیش جوووت (یهودی) خالقینین اون دوققوزونجو یوز ایلده عیبریجه اطرافیندا میللهتلهشمهسینه بنزهرلیک گٶستهریر.»
بیزیم دوروموموزهئچ جوره یهودیلرین اون دوققوزونجو یوز ایللرینه اوخشارلیغی یوخدور.(بلکه ده مئهران بئی تورک شیعه سین علم ائتمکله ایستیرآذربایجانلیلارا بیر دین قوراشدیرسین تا بیزی یهودیلره بنزتسین!)
بونو هامی یاخشی بیلیر کی یهودی لرده دین (کلیمی) ایله ائتنیسیته (قومیت) بیرلشیب. عیبری دیلی اسرائیل دوولتی تشکیل تاپاندان سونرا یهودی لرین و اسرائیل دوولتینین رسمی دیلی اولور. یهودیلرین بیر بویوک قیسمی "یئدیش" دیلینی (دوغو آوروپایا و بالکانا سپه له نمیش خزر یهودی لرینین دیلی ) قولانیردیلار. اسرائیل دوولتینین تشکیلیندن اونجه ، عمومییتله یهودی لر یاشادیقلاری اولکه نین دیلین قولانیردیلار. عیبری دیلی دونیایا سپه لنمیش یهودی لرین ایچینده مهجور دیل ایدی . اسرائیل دوولتی تشکیل تاپمادان اونجه یهودی لرین نه مشترک دیللری وارایدی و نه وطن لری و نه مشترک گئچمیشلری اولموشدور. ( آذربایجانلیلارین مشترک دیل لری، کونکرت وطن لری و مشترک گئچمیشلری وار و...)
عیبری دیلی آنجاق دین خادیملری نین ایشلتدیگی دیل ایدی. تئودرهرتسل- ین (صهیونیسمین آتاسی) «یهودی لرین دوولتی» (یهودی دوولتی) کیتابینی ۱٨۹۶ نجی ایلده لایپزیک ده آلمان دیلینده یایینلاندی. بونودا بورادا قئید ائتمه لییم کی هرتسل نه عیبری و نه یئدیش دیللرینی بیلمزایدی. .
اسرائیل دولتی تشکیل تاپاندان سونرا عیبری دیلی یهودیلرین رسمی دیلی اولدی. عیبری دیلی یهود میللتینی یاراتمادی، ترسینه، اسرائیل (یهود) دولتی عیبری دیلینین تکامولونه، گلیشمه سینه و یهودی لر آراسیندا یاییلماسینا زمین یاراتدی.
مئهران بی یازیر:
«بوگون ایران تورکونون ده میللهتلهشمه؛ و فارس سٶمورگهچیلییی، یوخ ائدیلمه و سیلیملهنمهیه (حذف ائدیلمهیه) قارشی صاحیب اولدوغو ان اٶنهملی سیلاح، تورکجه یازیب یاراتماسیدیر».
منجه ده آذربایجان تورکجه سینده یازیب یاراتماغین اهمیتی وار، و اهمیتینی ده دانان یوخدور. او دیل بیزیم کیملیگیمیز، هویتیمیزدیر. آنجاق اونو اساس پرنسیپ گوتورمک و تورکجه یازمانی «میللهتلهشمه» آنلامیندا گتیرمک و آذربایجان میللی آزادلیق حرکتینی تورکجه یازماغا باغلاماق، میللی مسئله نی ترس باشا دوشمک دیر و یانلیش سیاست دیر. منجه آذربایجانلیلار بیر میللت دیرلر، دولت سیز میللت. بومیللت اوز مقدراتی نی الینه آلماق اوچون یوکسه ک میللی شعورا مالیک اولمالیدیر. کوتله ملی شعورا مالک اولماق اوچون اوز حقوقی ایله تانیش اولمالی دیر و بیلمه لی دیر کی اونون ملی حقوقونو دانان و تاپدالایان ایران ایسلام جمهوری سی دیر!
ایراندا یاشایان آذربایجان تورکی هانسی دیلی یاخشی اوخویوب، یازا بیلیر و باشا دوشور؟ طبیعی دیر فارس دیلین. ایراندا اوتوز میلیونا یاخین تورک وار. بونون یوزده نئچه سی تورک دیلین زور چکمه دن اوخویابیلیر. آذربایجان تورکجه سینده یایینلانان کیتابلارین تیراژی گوستریر کی تورک دیلینده اوخویانلارین سایی چوخ آزدیر. دوکتور هئیت دئمیشکن: «تعداد کسانی که سواد ترکی دارند بسیار اندک اند» و حسن بی راشدی نین دیلی ایله دئسه ک «دوغما دیلیمیزده آز عده نین اوخوما ایمکانینی » نظرده توتساق ؛ هانسی دیلده آذربایجان آیدینی سوزونو و دردینی آذربایجان تورکونون قولاغینا چاتدیرا بیلر؟
ایندیکی شرایط ده، تکجه تورک دیلینده یازماق پرنسیپ اولورسا - بیله رک و یا بیلمیه رک - میللی مسئله نی آذربایجاندا انحرافا چکه ر و دوامیندا آذربایجانلیلارین ملی دولتی نین قورولماسینی دالی سالار.
مئهران بی ین یازیلارینین بویوک حجمی فارس دیلینده دیر! مئهران بی اگر اوز سوزونه صادیقدیرسه : «تورکجه یازیب یاراتما تورک میللتینی یاراتما و یاشاتمادیر» و «فارس سٶمورگهچیلییی یوخ و حذف ائتمکدیر»، نه اوچون یازیلارینی تکجه تورک دیلینده یازمیر؟ نه دن اوز اینانجینا جیدی یاناشمیر! قالدی کی اونون تورکی یازیلاری آذربایجان تورکجه سی یوخ، تورکیه تورکجه سی دیر!
مئهران بی چون احتمال وئریردی کی بئله بیر سورغو قاباغا گلسین ، اونجه دن جاوابین حاضیرلایب: کونوللو فارسجا یازمامیشام، مجبورن فارسجا تبلیغ ائتمیشم! البته مئهران بی یه خاطیرلاتماق گرکیرکی، بی: سن کی اینانیرسان «تورکجه یازیب یاراتما تورک میللتینی یاراتما و یاشاتمادیر» و «فارس سٶمورگهچیلییی یوخ و حذف ائتمکدیر» او زامان مجبورن فارسجا تبلیغ ائتمگه ده ضرورت یوخدور!
مئهران بی یازیر:
« سون دٶنهملهرده کورد خالقی و اٶزهللیکله عراق و تورکییهلی کورد آیدینلاری آراسیندا بدیعی، بیلیمسهل و انتئلئکتوئل یازیلارینی کوردجهنین دیشیندا تورکجه، فارسجا و عرهبجه یازیب یارادان کوردلهره قارشی قیناما (ائعتیراض) و پیروتئست سسلهری یوکسهلمهکدهدیر».
اولا بیلسین کوردلرین ایچینده ده مئهران بی کیمی - بئش اوچ نفر- تاپیلسین! الله خیرائله سین!
عراق کوردی ایله تورکیه ده یاشایان کوردون چوخ جهتدن اوزللیکله، کورد دیلینی ایشلتمکده و او دیلده ادبی، علمی و سیاسی ادبیات یاراتماقدا یئردن گویه دک فرقی وار. عراقدا مختلیف دونملرده کورد دیلی آزاد اولوب. ادبی، بدیعی و.. اثرلر یارادیلیب. عراق کوردجه سی نین تاثیری بوتون کوردوستاندا دانیلمازدیر.. البته عراق کوردلری عرب دیلینده ده سیاسی و بدیعی ادبیات یارادیبلار.
تورکیه کوردلرینه گلدیکده ؛ اونلارین ادبی ،علمی و سیاسی ادبیاتی اساسا تورک دیلینده اولوب. عراق کوردلرینین دورومونو تورکیه کوردلری ایله یان یانا قویماق اولماز!
تورکیه ده کورد آیدینلارینین و ائله جه ده پ. کا.کا – نین سیاسی ادبیاتی عمومیتله تورکجه دیر، عبداله اوجالان اثرلرین تورک دیلینده یازیب و سونرا باشقا دیللره ترجمه اولونوب. تورکجه یازماق، کورد میللتینین قورتولوش حرکتینی تورکیه ده ضعیف لندیریب می؟ من ائشیتمه میشم تورکیه کوردلریندن کیمسه تاپیلا پ.ک.ک و عبداله اوجالانی و یا باشقا بیر کوردی تورک دیلینده یازدیقلاری اوچون پان تورکیست آدلاندیرا!
کوردستان دمکرات حیزبی و کومله نین و باشقا کوردستان سیاسی تشکیلاتلارین سیاسی ادبیاتی عمومییتله فارس دیلینده دیر.. من بیله نی ایراندا هئچ بیر کورد، کورد آیدینینی فارس دیلینده یازدیغی اوچون پان ایرانیست آدلاندیرماییب.
اگر مئهران بی ین بو حوکمونو کی هر آذربایجان آیدینی کی فارس دیلینده یازیر پان ایرانیست دیر جیدی توتساق اوندا بو منطیق ایله تورکیه کوردلری کی تورکجه یازیرلار باشدا عبداله اوجالان اولماقلا پان تورکیست دیرلر!! و ایران کوردلری ده پان ایرانیست دیرلر!!
فارس دیلی هر حالدا ایراندا عملا ایرتیباطی دیل رولو اویناییر. بیز بو دیل ایله نه تکجه فارسلارلا بلکه فارس اولمایان میللت لرله ده کی بیز آذربایجانلی لار کیمی میللی ظولمه معروض دیرلار دیالوگ قورا بیلیریک. فارس دیلینده ایندیلیک یازیب اوخوماماق عملده بیز آذربایجانلیلاری و ایراندا یاشایان تورکلری کور و دیلسیز ساخلاماق دئمک دیر.
هر هانسی بیر دیل کی بیزیم خالقین ملی شعورونون گوجلنمه سینده و سیاسی لشمه سینده یاردیمجی اولسا قوللانمالییق. البته اوز آنادیلیمیزده یازیچیلالاریمیز یازا بیلیرلرسه حتمن یازمالیدیرلار، نئجه کی بوگونه د ک چوخ چتین شرایطلرده ده یازیب و یارادیب لار.
آنجاق اونوتمامالییق کی آذربایجان آیدینی نین و ائله جه ده سیاسی تشکیلاتلارینین اساس وظیفه سی خلقینی، میللتینی آییلدیب و اونلاری میللی حقلرینین الده ائتمه سینه و اوزموقدراتلارینی اوز اللرینه آلماغا سفریر ائتمکدیر. مئهران بی باهارلی نین یوخاریدا توخوندوغوم فیکیرلری آذربایجان میللی فعاللارینی سیاسی فعالیتده منفعل قیلماقدا و اونون ایراندا یاشایان خلق لرله ایرتیباط باغلارینی قوپارماغا خیدمت ائله مکد ن باشقا بیر معناسی یوخدور.
|