یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اسرائیل چوب دو سر طلا


آرمان کوشا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۴ مرداد ۱٣٨۵ -  ۲۶ ژوئيه ۲۰۰۶


حمله   تجاوزگران   و نژاد پرستان   اسرائیلی   به   نوار   غزه ، قتل عام   مردم   فلسطین ، نابودی   زیر ساختهای   اقتصادی و منازل   مسکونی، قطع   آب و برق ، محاصره   کامل   اقتصادی   و در یک   کلام   سیاست "نسل کشی   بدون کوره های   آدم سوزی" باردیگر در رأس   برنامه   دولت   نژاد پرست   اسرائیل   قرار   گرفه   است، و درادامه   سیاست   فوق، طرح   حمله   به   لبنان   را   نیز   پیش   کشیده، چرا   که   اشغال   لبنان   نیز   از   اهداف   استراتژیک   صهونیستها   می باشد. حمله   همه   جانبه به لبنان   زمانی   صورت   گرفت، که در یک   درگیری   مرزی   میان   نیروهای   اسرائیل   و حزب اله   لبنان هشت   سرباز اسرائیلی   کشته و دو سرباز   به اسارت   در آمدند. اسرائیل   با امتناع   از   معاوضه   اسرا، حمله   سرتاسری و همه   جانبه ای   را که از مدتها پیش تدارک دیده بود آغاز کرد .
ظرف یک هفته که از این حمله می گذرد، صدها کشته، هزاران زخمی و بیش از نیم میلیون نفر آواره شده اند. بخش زیادی از پلها، بیمارستانها ، مدارس، منازل و شبکه آب و برق نابود شده ، و شهرهای لبنان مورد حمله جت های جنگنده قرار گرفته اند. شیوه حمله و سیاست نابودسازی زیرساختهای اقتصادی و کشتار آگاهانه و عامدانه غیر نظامیان از تاکتیک های جنگی فاشیست های هیتلری بوده است، که اکنون دولت اسرائیل آنها را به عاریت گرفته است .
دولت نژاد پرست اسرائیل برای توجیه حمله و عملیات وحشیانه خود و جلب مساعدت و حمایت امریکا ، اروپا ، و دولت های منطقه، تبلیغ   می کند   که گویا "این جنگ   در واقع   میان   اسرائیل و ایران   است، و پس از سرکوب عوامل   جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی، خاتمه   خواهد   یافت". دولت   اسرائیل برای   جا   انداختن   این   تبلیغ   تمام   عوامل   سیاسی   و رسانه ها را به خدمت   گرفته است. حمایت علنی و نامحدود امپریالیست امریکا، حمایت امپریالیست   انگلیس و "بیطرفی" موذیانه دیگر امپریالیستها و دولتهای   مرتجع، نتیجه   عملی   این طرفند   اسرائیل   می باشد. اثر این طرفند ارتجاعی متأسفانه در اپوزسیون   ایرانیها   نیز تأثیر خود   را به جا   گذاشته است. ده ها کانال تلویزیون لوس آنجلسی، نویسندگان و روشنفکران مزدور، سلطنت طلبها، آریا پرستان و سکت های شبه کمونیست حکمتیون، مروجین   این   طرفند   اسرائیل   می باشند. آنها   تلاش   می کنند، حس دیرینه همدردی و حمایت از خلق فلسطین و اخیراً لبنان را از میان اذهان عمومی محو کنند، و به جای آن احساسات جانبدارانه   نسبت   به نژاد پرستان اسرائیلی و کینه های نژاد پرستانه نسبت به خلق های عرب و مسلمان را جانشین کنند. هرکس و یا هر گروه که ماهیت نژادپرستی دولت اسرائیل را نشناسد، و یا انکار کند، تجاوزات و نسل کشی آن را در بستر مناسباتش با رژیم ایران توجیه کند و توضیح دهد به   همان دامی غلطیده است که سازمان جاسوسی موساد آن را پهن کرده است. برخلاف   بیانیه حزب "کمونیست کارگری" تجاوز اسرائیل به فلسطین و لبنان،   نه "جنگ   اسرائیل با   تروریستهای اسلامی" است و نه "جنگ اسرائیل با عوامل جمهوری اسلامی" و نه "این جنگ ربطی به مردم فلسطین و لبنان ندارد" است. اینها تز و تئوری های ساخته پرداخته موساد و رسانه های امپریالیستی اند، تا ماهیت فاشیستی و تجاوزگرانه اسرائیل را مخفی و یا مخدوش کنند. این تحلیل از همان قماش تحلیل است که در اشغال افغانستان این حزب را در کنار امپریالیستها، حامد کرزی و مجاهدین شمال قرار داد. اما، این جنگ ادامه‍ی سیاست نسل کشی و اشغال گری نژادپرستان اسرائیلی است بر علیه خلق های فلسطین و عرب، در راستای منافع امپریالیست امریکا، نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم. ماهیت   مشروعیت دفاع و مقاومت عادلانه مردم فلسطین و لبنان نه ربطی به جمهوری اسلامی دارد، و نه به ماهیت حماس و حزب اله، بلکه   ریشه در ذات   فاشیسم و تجاوزگری اسرائیل دارد. ایجاد هر گونه خلل در دفاع و مقاومت عادلانه مردم تحت عنوان "این جنگ تروریستها ست و ربطی به مردم فلسطین و لبنان ندارد" یک ایده ارتجاعی و مشکوک است، که در بیانیه فوق آمده که در عمل در خدمت نژادپرستان اسرائیل است. هر کس این واقعیت را انکار کند، اگر جنایتکار نباشد، یک احمق بتمام معنا می باشد. تحلیل و نتیجه گیری سکتهای حکمتیون سلطنت طلبان، و آریاپرستان دارای مشابهت های زیادی هستند. خزوعبلاتی از این قماش البته در قالب الفاظ و ادبیات فاشیستی از جانب جوجه پان ایرانیست هایی چون سرور کورش گلنار نیز نشخوار شده، که در جواب به این سروران باید گفت: هیتلر آسوده بخواب که کورش   بیدار است. تنها حُسن افرادی ازاین گونه در این است، که وجود آنها هر گونه شک و شُبه را در ماهیت فاشیستی   رژیم شاه   بر طرف می کند، و سرنگونی آن، هر چند منجر به حاکمیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی شد، اما به اندازه سر سوزنی   از ندامت و پشیمانی در انسانهای شرافتمند ایجاد نمی کند. رژیم جمهوری اسلامی به هر درجه مرتجع و جنایت کار باشد ربطی به ماهیت نژادپرستی و تجاوزگری اسرائیل ندارد. تجاوزگری اسرائیل با پیدایش جمهوری اسلامی ایجاد نشده است. آن ریشه در ذات صهونیسم و پیوند و پیوستگی به امپریالیستها   دارد. هر چند خرافات مذهبی پایه و اساس ایدولوژی صهونیست و دولت اسرائیل می باشد. آنها بنا به خرافات مذهبی، خود را "قوم برگزیده" می دانند که از طرف   خدا "سرزمین موعود" (از نیل تا فرات) به آنها ارزانی شده است. به عبارتی موجودیت خود را بر پایه ایده های   نژاد پرستی "قوم بر گزیده" و تجاوزگری به "سرزمین موعود" قرار داده اند. نژاد پرستان اسرائیلی سیاست نسل کشی مردم فلسطین را نیز با استناد به خرافات مذهبی   توجیه می کنند، که گویا مردم فلسطین همان اقوامی   هستند که در سفر افسانه ای   موسی از مصر به فلسطین راه بر او بسته بودند، و اکنون (پس از ۵۰۰۰ سال) به قصد انتقام آنها را سزاوار مرگ و نابودی می دانند. دولت اشغال گر اسرائیل ضمن تجاوزگری و نسل کشی، به مثابه چماق امپریالیست امریکا جهت سرکوب خلقهای منطقه نیز عمل می کند، و از این بابت چوب دو سر طلا می باشد .


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست