مردم لبنان در کشتارگاه فاشیسم
سعید کرامت
•
با توجه به ایدئولوژی حاکم بر طرفین این جدال، جنگ و محاصره اقتصادی و برعلیه جوامع عربی ممکن است پیروزی مقطعی برای اسرائیل ببار بیاورد اما در دراز مدت آب به آسیاب جریانات اسلامی میریزد. بربریت کنونی آمریکا و اسرائیل در منطقه، علاوه بر تقویت حماس و حزب الله، موضع جمهوری اسلامی را در رابطه با سرکوب بیشتر مردم آزادیخواه ایران را تقویت کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۶ مرداد ۱٣٨۵ -
۲٨ ژوئيه ۲۰۰۶
در طی دو هفته اخیر دنیا شاهد یکی از شنیع ترین، بی رحمانه ترین و خشن ترین جنایات برعلیه مردم لبنان بوده است. پیکر صدها نفر بر اثر بمباران هوایی و زمینی اسرائیلی لت وپار شده است؛ نزدیک به یک میلیون نفر آواره شده اند. اموال و مسکن هزاران خانواده برسرشان تخریب شده است. تجهیزات تهیه آب آشامیدنی، برق، سوخت و راههای ارتباطی یک ممکت را ویران کرده اند. دلایلی که برای توجیه این جنگ می آورند عمق بینش نژاد پرستانه مدافعین و شروع کنندگان این جنگ را نشان میدهد.
دلایل ساختگی بروز جنگ
ادعا میشود که گویا حزب الله لبنان با تجاوز به خاک اسرائیل و ربودن دو سرباز این جنگ را شروع کرده است. اگر قرار است در عکس العمل به چنین تجاوزی جنگی را با این ابعاد توجیه کرد، بایستی بخاطر تجاوزات مکرر اسرائیل به سرزمین فلسطنیان و سایر کشورهای عربی دنیا را ده بار ویران کرد. میگویند سربازان اسرائیلی بایستی آزاد شوند اما در عین حال بیش از ۹ هزار عرب غیرنظامی در زندانهای اسرائیل به سر میبرد اما حتی اسمی از آنها نیست. انگار این ۹ هزار نفر انسان نیستند، حق حیات ندارند؛ خانواده و بستگانشان چشم به انتظارشان نیستند.
نقش ایران: پروپاگاندای جنگی
ادعا میشود که به دستور جمهوری اسلامی و به منظور منحرف کردن جامعه بین المللی از مسئله اتمی ایران، حزب الله این بحران را بوجود آورده است. این یک پروپاگاندای جنگی در راستای سیاست نظم نوین واشنگتن است. درغیر این صورت اسرائیل میتوانست با در پیش گرفتن راههای دیپلماتیک برای حل مشکل پیش آمده اقدام و "توطئه" جمهوری اسلامی را هم خنثی میکرد. از سوئی دیگر، اگر جمهوری اسلامی این آتش را بر افروخته است، پس چرا آمریکا و انگلیس در راستای اهداف آن دولت عمل کرده و از اسرائیل نمی خواهند که به آتش بس تن بدهد؟
واقعیت این است که به میان کشیدن اسم سوریه و ایران در وقایع اخیر اهداف دیگری دارد. یکی از اهداف این اتهام بی اساس کشیدن پرده ساتر بر روی کشتاری است که در لبنان درجریان است. مصرف دیگرش اعلام جنگ غیر رسمی بر علیه سوریه و ایران است. لبنان بعنوان یک هدف انتخاب شده است چون نیرو دفاعی قابل اهمیتی ندارد. جامعه اش از سوریه و ایران شکننده تر بوده و در تیر رس ارتش اسرائیل قرار دارد. این جنگ و تبلیغات پیرامون آن، اجزاء کمپین تروری را تشکیل میدهند که هدف از آن ترساندن دنیا و بخصوص مرعوب کردن کشورهای منطقه خاورمیانه است.
دلایل اصلی جنگ
دلایل این جنگ را نبایستی در به گروگان گرفته شدن دوسرباز، بلکه در فاکتورهای های جهانی تر جستجو کرد. جنگ جاری برعلیه مردم لبنان در واقع یکی دیگر از عوارض شکست سیاست تروریستی دولت آمریکا در منطقه خاور میانه است.
ادعا میکردند که میخواهند دمکراسی برای عراق به ارمغان بیاورند، اما در در عوض با ویران کردن جامعه عراق، و ایجاد جنگ سکتی تنفر بخش متمدن دنیا را برعلیه خود بر انگیخته اند. در زمان حیات یاسر عرفات ادعا کردند که در فلسطین دمکراسی نیست، اما بعد از انتخابات وقتی که حماس برنده شد، نان مردم را گرو گرفتند و میلیونها انسان را بخاطر رائی شان تنبه دسته جمعی کردند. در مصر با وجود انتخابات کنترل شده به پتانسیل تمایلات ضد آمریکائی پی بردند. در افغانستان بعد از بیش از ۵ سال روزبروز فشار بر نیروهای آمریکائی افزایش میابد. جمهوری اسلامی راجع به مسئله انرژی اتمی هر بار جواب سربالا به آمریکا میدهد. این فاکتورها همگی فشار سنگینی به آمریکا و متحد اصلی اش در منطقه یعنی اسرائیل وارد کرده و نشان از به بن بست رسیدن سیاست های قلدر منشانه آمریکا هم در منطقه دارند. قدرتی که میخواست دنیا را در مقابل خودش به کرنش وا دارد، اکنون دارد از گوشه کنار جهان به مصاف طلبید میشود. زن و کودک پیر و جوان لبنانی دارد هزینه این بن بست را میپردازد. این جنگ برای یافتن راهی برای برون رفت از این وضعیت است. مدتها پیش طرح و نقشه آن آماده بود اما اسرائیل دنبال بهانه بود. اقدام حزب الله یک نعمت الهی برای اجرای این پروژ قتل عام از پیش طراحی شده درلبنان را فراهم ساخت.
جنگ افروزی، اقدامات فاشیستی و نژادپرستانه دولتهای آمریکا و انگلیس و اسرائیل تلاشی برای فائق آمدن بر چنین مشکلات سیاسی ای است.
نژاد پرستی عریان
درحالی که این بربریت نظامی در لبنات در جریان است، آمریکا و انگلیس در تدارک سریع برای خارج کردن شهروندان خودشان از آن کشور هستند. اما وقتی به سرنوشت شهروندان خود لبنان میرسد، وقتی در خواست قطع کشتار و ویرانی در آن کشور میشود، بوش و بلر می گویند "نه هنوز وقتش نرسیده است." هنوز انسان به اندازه ای که عطش آنها را سیراب کند، کشته و یا خانه خراب نشده است. انگار جمعیت چند میلیونی لبنان ارزشی ندارد که نگران سلامتشان بود. این موضع گیری غیرانسانی، عمق نژادپرستی دولتهای غربی را نشان میدهد.
نقش واقعی سازمان ملل
از سوئی دیگر، بی عملی سازمان ملل متحد در قبال کشتار بی رحمانه و فاشیستی دولت اسرائیل در لبنان نشان میدهد که آن نهاد بی ربط به مصالح انسانی بوده و تنها ابزاری است در دست آمریکا و انگلیس برای سمت سو دادن دنیا درجهت منافع خودشان. اگر تمام ساختار، برنامه و مصوبات آن سازمان درخدمت اهداف دولتهای صاحب حق وتو نباشد، پشیزی ارزش ندارد.
فاشیسم محصول تعصب ملی است
در این شکی نیست که گروههای اسلامی حزب الله و حماس عملکردهای نامسئولانه و ضدانسانی بسیاری در کارنامه شان ثبت شده است. کشتار غیرنظامیان توسط آنها هم قابل اغماض نیست. اما نبایستی فراموش کرد که تنفر اسلامی و تعصب قومی محصول نژادپرستی و خشونت بی مرز دولت اسرائیل است. کسی که تمام امکانات زندگیش از او گرفته شده، از خانه و سرزمین محل زیستش با تحقیر رانده است و این عمل بیش از ۶۰ سال است ادامه دارد و مرتب تکرار میشود، قطعا از زندگی متنفر و به استیصال میفتد. وضعیت استیصالی هم شرایط را برای عروج جنبش های نا مسئول و انتقامجو فراهم میکند.
بعبارت دیگر، سازمانهایی نظیر حزب الله محصول عملکرد دولت نژاد پرست اسرائیل هستند. ساختار آن دولت بر اساس هویت قومی و دینی یهودی استوار شده است. توجیه گر تمام جنایاتی که سران آن کشور در طول حیات اسرائیل در قبال اعراب مرتکب شده اند، با دفاع از هویت یهودی دولتشان توجیه کرده اند. این تعصب قومی و مذهبی در طول زمان بشدت عمیق شده و اکنون به فاشیسم عریان منجر شده است. کشتار این دولت برای دفاع از هویت قومی یهودی، منجر به بروز جنبش های مقاومت عربی و اسلامی شده است. اگر اسرائیل یک دولت سکولار غیرقومی و غیرمذهبی میبود، احتیاجی به این همه جنایت و آواره ساختن و تحقیر دیگران نمی داشت و زمینه ای هم برای رشد جریانات ارتجاعی اسلامی فراهم نمی شد.
بایستی در مقابل فاشیسم ایستاد
با توجه به ایدئولوژی حاکم بر طرفین این جدال، جنگ و محاصره اقتصادی و برعلیه جوامع عربی ممکن است پیروزی مقطعی برای اسرائیل ببار بیاورد اما در دراز مدت آب به آسیاب جریانات اسلامی میریزد. بربریت کنونی آمریکا و اسرائیل در منطقه، علاوه بر تقویت حماس و حزب الله، موضع جمهوری اسلامی را در رابطه با سرکوب بیشتر مردم آزادیخواه ایران را تقویت کرده است. در مقابل این روند بایستی ایستاد و بازی کنان اصلی آنرا به دنیا معرفی کرد.
روسای دولت های آمریکا، انگلیس و اسرائیل مقصر اصلی این جنگ هستند. ضمن معرفی نقش اینها به افکار عمومی جهانی، بایستی خواستار قطع بی درنگ این وحشیگری شد. برای برون رفت از این سیکل کشتار، و رهائی همیشگی از فاشیسم، لازم است که مردم عدالتخواه و صلحجو چه در دنیای عرب و چه در اسرائیل ضمن اعتراض به دخالت سیاسی نظامی آمریکا در منطقه و همزمان با نقد تعصبات قومی و مذهبی برای ایجاد یک دولت فلسطینی دارای حقوق مساوی با دولت اسرائیل با هم متحد شده و یک جنبش عظیم مدنی را در این مسیر راه بیاندازند.
s.keramat@gmail.com
|