در سوگ پدر
جهانگیر صداقت فر
•
کسی شکست حبابِ مرا به تلنگر ِ درد
شیون کنان
غمی به حریم ِ حرمتِ آرامشم تجاوز کرد.
کسی ز ریشه مرا کند،
با شاخ و برگ و شکوفه بر آتشم افکند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲٣ خرداد ۱٣۹۱ -
۱۲ ژوئن ۲۰۱۲
کسی ستون تنم را ز پایه شکست
اندوه ِ ماتمی به گرانی کوه
ناگه به سینه نشست.
کسی شکست حبابِ مرا به تلنگر ِ درد
شیون کنان
غمی به حریم ِ حرمتِ آرامشم تجاوز کرد.
کسی ز ریشه مرا کند،
با شاخ و برگ و شکوفه بر آتشم افکند.
***
ز خود گسسته شدم من
جدا شدم از بند بندِ خود
شکسته شدم من.
چنان دریچهی کوری به روزگار بسته شدم من.
***
- " ساعت مقدّر است" ، شماطه خبر داد.
- "غروبِ واقعه، اینک" ، جغدی به ناکجای دلم مرثیه سر داد.
چنگی به سینهی تنگم رسوخ کرد؛
منقار ِ کرکسی درید دلم را، جگرم را خورد؛
کسی مرا ، -تمام ِ مرا- به یغما برد.
کسی تکه تکه کرد مرا
بی کفن
به خاک سپرد :
یتیم شدم، آخ، یتیم شدم
امروز
من پدرم مرد .
*********
جهانگیر صداقت فر
بلودر- ۱۷ جون ۲۰۰۲...[دوشنبهی تلخ وداع]
|