انتخابات ریاست جمهوری: اصولگرایان نامنسجم، اصلاح طلبان نامطمئن
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣۱ خرداد ۱٣۹۱ -
۲۰ ژوئن ۲۰۱۲
اعتماد: در فاصله یک سال مانده به انتخابات ریاستجمهوری، اوضاع دو جبهه اصلاحطلبان و اصولگرایان کاملا متفاوت است.از میان اصولگرایان، آنها که توفیق چندانی در مجلس نداشتند از حالا برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میشوند. طیف بیرونمانده از حلقه قدرت در اصولگرایان شامل دو دسته میشود؛ دسته نخست آنهایی که موفق به حضور در مجلس شدند اما نتوانستند به جایگاه مورد نظر دست پیدا کنند و سهمی در ریاست مجلس داشته باشند یا در هیات رییسه یک کرسی به خود اختصاص بدهند؛ این طیف که جبهه پایداری و رهپویان مهمترین بخش آن هستند، کاندیدای خود در انتخابات ریاست مجلس را گزینه برای کاندیداتوری ریاستجمهوری معرفی میکند. دسته دوم هم اصولگرایان سنتی هستند که در انتخابات مجلس با تابلوی جبهه متحد وارد شدند و فعلا انتخابات رییس مجلس نشان از غلبه آنها بر دیگر اصولگرایان دارد. گروه نخست با مشخص شدن ریاست مجلس دست به کار شده و حتی گزینههای احتمالی خود را معرفی کردند؛ علیاکبر ولایتی، سعید جلیلی و غلامعلی حدادعادل. در بین سه رقیب اما گزینه مورد نظر جبهه پایداری حدادعادل است. ستار هدایتخواه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم و عضو مرکزی جبهه پایداری از «غلامعلی حدادعادل» به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری نام برده و گفته است: نشستهای مستمر جبهه پایداری برای انتخابات ریاستجمهوری یازدهم حدود یک ماه آینده برگزار میشود. وی با بیان اینکه «حدادعادل» دارای پتانسیلهای قابل قبولی برای ریاستجمهوری یازدهم است، گفت: جبهه پایداری دنبال بررسی تمام شاخصههای اصولگرایی برای نامزد خود در انتخابات آینده ریاستجمهوری است. از میان اصولگرایان سنتی هم حزب موتلفه پیش از سایرین وارد عرصه انتخابات ریاستجمهوری شده است. موتلفهییها که در انتخابات مجلس نهم با سایر اصولگرایان سنتی و میانهرو، جبهه متحد را تشکیل داده بودند، نتوانستند از لیست این ائتلاف سهمی در مجلس به دست آورند و حالا به نظر میرسد قصد دارند مستقل از سایر گروهها وارد انتخابات ریاستجمهوری یازدهم شوند. پیش از این گمانهزنیهایی درباره اینکه «یحیی آلاسحاق» گزینه این حزب باشد مطرح شده بود اما دیروز دو چهره سرشناس حزب موتلفه درباره انتخابات ریاستجمهوری دور یازدهم و برنامهریزیهای حزب متبوعشان اظهارات جالب توجهی داشتند. اسدالله بادامچیان، قائممقام دبیرکل حزب موتلفه درباره سوالی مبنی بر اینکه «شما از یک طرف به معرفی نامزد مستقل در انتخابات آینده اصولگرایان اصرار دارید و از طرف دیگر میگویید خواهان وحدت اصولگرایان هستید، این دو چگونه با هم قابل جمع است؟» اظهار داشت: این دو با هم منافات ندارد، اگر قرار بر وحدت و همگرایی باشد، باید در گفتوگوها پیشنهاد مشخص داشته باشیم تا بتوانیم در مذاکرات آن را به بحث بگذاریم، اینگونه بهتر میتوانیم در فرآیند همگرایی حضور یابیم. او همچنین از اهمیت انتخابات ریاست جمهوری و حضور کاندیدایی از موتلفه گفت: وضعیت انتخابات ریاستجمهوری متفاوت است، ما باید اعتمادی ویژه در این مورد داشته باشیم و در آنجا ضرورت همگرایی و وحدت بیشتر احساس میشود. اظهارات بادامچیان درحالی است که حمیدرضا ترقی، دبیر بینالملل این حزب میگوید درباره حضور مستقل در انتخابات ریاستجمهوری در صورت مورد اجماع نبودن گزینه موتلفه هنوز تصمیمی گرفته نشده است. به هر حال پایگاه اجتماعی حزب موتلفه را نمیتوان قوی و فراگیر دانست چرا که این حزب با فعالیت سی و چند ساله مستمر پس از انقلاب اسلامی هنوز نتوانسته است حتی در انتخابات شوراها یا مجلس نهم اقبالی از سوی مردم داشته باشد. هرچند نمیتوان انتخابات مجلس را ملاک رفتار سیاسی مردم دانست، چرا که در لحظات پایانی و حساس تصمیمگیریها به سمت و سوی دیگری سوق پیدا میکند. نمونه بارز آن پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دور نهم است. احمدینژاد پیش از انتخابات ریاستجمهوری، سال ۱٣۷۷ در نخستین دوره انتخابات شورای شهر تهران شرکت کرد، اما رای نیاورد. او در انتخابات مجلس هفتم هم از تهران کاندیدا شد ولی با کسب رتبه ۵۶ از حضور در مجلس باز ماند اما در انتخابات ریاستجمهوری دور دهم در رقابت نهایی با آیتالله هاشمیرفسنجانی با کسب آرای ۱۷ میلیونی پیروز انتخابات شد. از اینرو نمیتوان به طور قطعی پیشبینی کرد که یک حزب یا شخص در انتخابات ریاستجمهوری هم سرنوشتی مشابه با مجلس و شوراها داشته باشد شاید به همین سبب است که گروههای ناکام انتخابات مجلس، قبل از دیگر بازیگران این رقابت وارد میدان شدهاند.
اصلاحطلبان و انتخابات
در روزهایی که گروههای اصولگرا به راحتی از نامزدهای مورد حمایت خود برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده رونمایی میکنند و نامزدهای مربوطه نیز با شرکت در جلسات مختلف به ارائه راهکار برای حل مشکلات کشور میپردازند؛ اوضاع در جناح اصلاحطلب برعکس است. چرا که در میان اصلاحطلبان تشکل و حزب فراگیری باقی نمانده تا به جمعبندی فضا و معرفی نامزد بپردازد.
بلکه در جناح اصلاحطلب این افراد هستند که به اعتبار جایگاه و پایگاه اجتماعی و سیاسی خود باید اعضای احزاب و گروهها را دور هم جمع و آنها را برای انتخابات آتی متشکل کنند. این در حالی است که بسیاری از آنها همچنان فضا را برای فعالیت سیاسی مساعد نمیدانند و پیشگامان اصلاحطلبی قبل از آنکه به فکر معرفی نامزد این جناح باشند، باید بتوانند حامیان جناح خود را برای حضور در انتخابات راضی کنند.
با پایان یافتن انتخابات مجلس نهم چهرههای سرشناس اصلاحطلب از حضور برای انتخابات ریاستجمهوری و عرصههای سیاسی سخن گفتند. محمد خاتمی تلویحا به این موضوع اشاره کرد و گفت بهترین راه، آشتی ملی و گذشت دوطرف از یکدیگر است. پس از آن عبدالله نوری از الزام برای تشکیل اتاق فکر اصلاحطلبی سخن گفت و سایتهای خبری اصولگرا از برگزاری جلسات اصلاحطلبان و تدوین مانیفست اصلاحطلبی اخباری منتشر کردند که تا امروز هیچ کدام از آنها از سوی اصلاحطلبان تایید نشده است.
دیروز ناصر قوامی، نماینده اسبق مجلس و از چهرههای اصلاحطلب، با اشاره به انسجام موجود میان اصلاحطلبان گفت: اصلاحطلبان همانگونه که در مجلس ششم توانستند با ارائه لیست واحد پارلمان را در دست بگیرند، هماکنون نیز مشکلی برای اتفاق با یکدیگر ندارند. در حالی که مشکل آنها این است که برخی اقتدارگرایان به هیچوجه حاضر نیستند اصلاحطلبان در عرصه سیاسی کشور حضور داشته باشند. وی با بیان اینکه اگر مجلس و قوا خاصیت اصلی خود را از دست بدهند، انتخابات هم بیمعنا خواهد شد، تاکید کرد: اگر اصلاحطلبان بخواهند بدون فراهم شدن بسترهای لازم در انتخابات شرکت کنند، دچار اشتباه بزرگی شدهاند.
اما اخباری که در رسانههای منتشر میشود حاکی از آن است که طیفی از اصلاحطلبان که برای انتخابات ریاستجمهوری و حضور در عرصه سیاسی کشور برنامهریزی میکنند، بر سر گزینههای مورد نظر خود هنوز به توافق نرسیدهاند. در این باره حجتالاسلام درایتی، مشاور رییسجمهور در دولت اصلاحات، میگوید: برای ایجاد وحدت رویه میان اصلاحطلبان گزینهیی بهتر از سیدمحمد خاتمی وجود ندارد. او همچنین درباره ضرورت تشکیل اتاق فکر برای اصلاحطلبان تصریح کرد: به نظر میرسد با توجه به حساسیتهای داخلی و بینالمللی و همچنین پیشرو داشتن مساله مهمی همچون انتخابات ریاستجمهوری، شرایط اقتضا میکند هر گروهی که درصدد فعالیت و حرکتی درعرصه سیاسی است، با تدبیر جمعی عمل کند. او گمانهزنیها درباره اینکه عبدالله نوری یا محمد خاتمی محور وحدت اصلاحطلبان خواهند شد، را این طور پاسخ میدهد: علاوه بر این برخی از جمله آقای نوری به آقای خاتمی پیشنهاد تشکیل گروه مشاورین گستردهیی را در کشور ارائه دادند؛ من نیز معتقدم برای اینکه مجموعه اصلاحطلبی سر و شکلی به خود بگیرد و برای ایجاد وحدت رویه میان چهرههای اصلاحطلبان فکر نمیکنم گزینهیی مناسبتر از خاتمی وجود داشته باشد. محمدرضا تابش، یکی از هشت نماینده اصلاحطلب مجلس، نیز پایگاه و جایگاه اصلاحات در جامعه را عظیم و سترگ توصیف کرد و گفت: عدهیی به نحوی سعی نکنند «اصلاحطلب خوانده» درست کنند زیرا مردم از واقعیات جامعه درک خوبی دارند.
این در حالی است که محمدصادق جوادیحصار، از فعالان اصلاحطلب نیز روزگذشته گفت: اگرچه آقای خاتمی با ۲۲ میلیون رای در سال ۷۶ رییسجمهوری کشور شد، اما چون در ادامه همراهی لازم را از جانب برخی جریانهای خاص سیاسی نداشت. بنابراین اصلاحطلبان اگر بدون دیالوگ مشترک وارد صحنه انتخابات شوند، دوباره این مساله تکرار خواهد شد.
با این حال وی با اشاره به اینکه افرادی همچون مصدق که بر آرمانهای اصلاحطلبی ایستادند، ماندگار شدند، در توصیهیی خطاب به اصلاحطلبان متذکر شد: نباید به خاطر ایجاد مشارکت و بسترسازی برای حضور اصلاحطلبان دچار تعجیل شد، بلکه باید با نهایت دقت و حوصله رفتار کرد تا متن جامعه باورش را نسبت به اصلاحطلبان از دست ندهد. به این ترتیب به نظر میرسد اصلاحطلبان پیش از اینکه برای چگونگی ورود خود به عرصه انتخابات چارهاندیشی کنند، باید درباره اصل ورود خود به انتخابات تصمیم واحدی بگیرند؛ تصمیمی که حمایت بدنه اجتماعی و سیاسی این جناح را هم به همراه داشته باشد.
|