از اصلاح طلبی تا مصلحت طلبی
بار دیگر دفاع از نظام و شعار شرکت در انتخابات
رضا فاضلی
•
اعلام شرکت اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال اینده؛ پیام تاج زاده از زندان برای صف ارایی برای جمهوری اسلامی در برابر نظامیان را چگونه می توان بررسی کرد. اگر این تکریم و تسلیم در برابرحاکمیت تلقی نشود با چه کلامی می توان به توصیف این موضع گیری ها پرداخت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ تير ۱٣۹۱ -
۲۱ ژوئن ۲۰۱۲
اعلام شرکت اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال اینده (۱)؛ پیام تاج زاده از زندان برای صف ارایی برای جمهوری اسلامی در برابر نظامیان (۲) را چگونه می توان بررسی کرد. اگر این تکریم و تسلیم در برابرحاکمیت تلقی نشود با چه کلامی می توان به توصیف این موضع گیری ها پرداخت. چرا اصلاح طلبان حکومتی در برابر سرکوب افزاینده حاکمیت چنین رفتاری را در پیش گرفته اند؟ ایا اقای خاتمی؛ عبدالله نوری و دیگران خبرهای اعدام را نمی خوانند؟ ایا این اقایان از حملات وحشیانه علیه زنان وجوانان ایران بی خبر هستند؟ ایا پاسخ به سرکوب؛ عقب نشینی است؟ نوشته ذیل سخنی است کوتاه با اصلاح طلبان و برخی جمهوری خواهان نزدیک به این جریان برای مقابله با طرح تسلیم برای بازگشت.
از اصلاح طلبی تا مصلحت طلبی
بنظر من بسیاری از اصلاح طلبان؛ نه جدا شدگان از حاکمیت بلکه اخراج شدگان از حاکمیت می باشند. دزدی؛ تقلب و سرکوب از همان اغاز شکل گیری نظام و با خمینی اغاز شد. اما گروهی از اصلاح طلبان تنها زمانی که از حاکمیت اخراج شدند دست به اعتراض علیه تقلب؛ دزدی و سرکوب زدنند. از همین رو اخراج این جریان نه ریزش حاکمیت است و نه نشانی از دفاع از حقوق مردم دارد. این گروه در پی سهم خود از حاکمیت است و نه حقوق مردم ایران. از همین رو جای تعجب هم ندارد که عبدالله نوری و امثال او با سخن گفتن از انتخابات و دفاع از نظام جمهوری اسلامی در برابر حاکمیت به کرنش می پردازند.
این طبیعی است که جریان اصلاح طلبان مانند دیگر جریان های سیاسی دچار چند دستگی است. این جریان هم در میان روشنفکران طرفدار دارد و هم در میان اقشار سنتی بازار و از همین رو مواضعی یکدست توسط این جریان ارایه نمی شود. اما بخش اصلی این جریان را نیروهای روحانی طرفدار خط امام و سرمایه داران حکومتی که غالبا در بخش صنایع سرمایه گذاری نموده اند تشکیل می دهند.
این طیف پس از انقلاب و کوچ سرمایه داران صاحب صنایع از ایران؛ به پر کردن جای خالی سرمایه داران مهاجر پرداخت. این گروه در طی دوران جنگ بخاطر تحریم ها؛ نیازهای کشور و سیطره این جریان به ابزارهای سیاسی به رشد قابل توجه ایی دست پیدا کرد. تا پایان جنگ و حتی دوران هاشمی تمامی پروژهای بزرگ و قردادهای اقتصادی در اختیار این بخش بود. این اقایان با چنین تجربه ایی صحبت از بازگشت به دوران طلایی امام را می کند. این همان دورانی است که سپاهیان در ابتدای ان راننده و محافظ خط امامی ها بودند.
ریشه های اقتصادی شکست اصلاح طلبان
دوران اصلاحات اقتصادی از دوران اقای هاشمی اغاز و بسیاری ار طرح ها اقتصادی رژیم گذشته مانند مترو؛ فرودگاه بین المللی جدید تهران؛ پروژه اتمی بندرعباس توسط گروه او دنبال گشت. حتی در زمینه سیاست خارجی نیز اصلاح طلبان تلاش هایی در جهت بهبود روابط با غرب و امریکا نمودند. اما با انتقال تدریجی قدرت از هاشمی – خامنه ایی به خامنه ایی – سپاه و تحولات جهانی؛ این جریان بطور روزافزون در تنگا قرار گرفت. این گروه چندین بار تلاش کرد تا با استفاده از شعار اصلاحات و نیروی مردم به حفظ جایگاه خود بپردازد. اما بخاطر انکه نخواست نظام را دچار مخاطره نماید؛ نهایتا به عقب نشینی وادار گردید.
بنظر من یکی از معضلات اصلی که به شکست اصلاح طلبان انجامید؛ اقتصاد ایران است. صادرات نفت با ایجاد درامدی قابل توجه؛ به افزایش قیمت تولید در کشور می انجامد در حالیکه در کشورهای تولید کننده رقیب مانند چین و هند تولید کالا با قیمت بسیار پایین امکان پذیر است. در چنین شرایطی امکان رقابت در تولید برای صنایع ایرانی تنها در شرایط "اقتصاد ازاد" و تغییر سیاست برای پاسخگویی به نیازهای اقتصادی تولید ممکن است. چینی ها با وجود انکه در عرصه ازادی های سیاسی از تحولات بزرگ پرهیز کرده اند اما بر سر سیاست نوعی از "اقتصاد ازاد" توافق کرده اند.
شکی نیست که ایران و چین دارای شباهت هایی ساختاری مانند استفاده از ابزارهای سرکوب برای مخالفت با گسترش ازادی های سیاسی و یا پاسخگویی به برخی مشکلات اجتماعی می باشند. اما این وجوه مشترک بسیار محدود است و نمی توان از انان برای توجیه الگو برداری از سیاست های اقتصادی چین بهره برداری نمود.
انچه در اقتصاد چین امکان دارد در اقتصاد جمهوری اسلامی بدون تحولات بزرگ سیاسی غیر ممکن است. امنیت سرمایه تامین نیست؛ و مظاهر یک زندگی مدرن به عنوان دشمن نظام شناخته شده است؛ حاکمیت با امریکا واورپا دشمنی می کند؛ و اقتصاد یعنی فروش نفت و سیاست حتی علیه منافع اقتصادی بکار گرفته می شود. در چین هم امنیت سرمایه تضمین شده است و هم روابط با جهان غرب حیاتی تلقی می شود.
در کشور ما حرکت بسوی "اقتصاد بازار ازاد" با دشمنی های بسیاری روبروست. بازار سنتی ایران یکی از این دشمنان است. بازار در ایران؛ با استفاده از ابزارهای سیاسی نه تنها بخش توزیع کلان کالا را در اختیار گرفته بلکه بطور غیر مستقیم به کنترل واردات و تولید در ایران می پردازد. بازار از همان فردای انقلاب تا کنون با افرادی نظیر محسن رضایی؛ رفیق دوست و دیگر سردمداران حاکمیت همکاری کرده و کالاهای وارداتی انان را در ایران توزیع می کند. این شیوه همکاری هم برای سرمداران حکومت و هم برای بازار بسیار پرسود است. این جریان با تجربه از اقتصاد دوران محمدرضا شاه؛ با تکرار شرایطی که در ان مجبور شود با شرکت های زنجیره ایی و یا تولید کنندگان به رقابت بپردازد مخالفت نشان می دهد. اقتصاد ازاد بدون در هم شکستن انحصار بازار ممکن نیست.
روحانیون نیز یکی دیگر از دشمنان اقتصاد ازاد و درهای باز می باشند. نمی توان اقتصاد کشور را دچار تحول نمود اما جامعه را نیمه طالبانی نگه داشت. محرومیت از ازادی های سیاسی در چین به معنای محرومحیت مردم چین از ازادی های فردی و زندگی مدرن نیست. معرفی شکل نوینی از اقتصاد جامعه را متحول خواهد نمود و این بخش بزرگی از روحانیت را نیز دچار تشویش جدی می کند.
توانایی های روزافزون سپاه و نقش خامنه ایی
اخبار سیاسی – اقتصادی گواه ان است که قدرت اقتصادی - سیاسی سپاه بطور روزافزون گسترش می یابد. سپاه امروز قدرت بلامنازع در عرصه سیاست و اقتصاد است. این قدرت تا کنون تلاش کرده است که گسترش قدرت خود را با شعار دفاع از ولایت فقیه مشروعیت بخشد. خامنه ایی نیز در برابر این اعطای مشروعیت؛ از توانایی های سپاه در جهت منافع خود استفاده کرده است. این یک شراکت پایدار است. اما این شراکت با تسلط خامنه ایی بر سپاه متفاوت است.
بنظر من در شرایطی کنونی نه خامنه ایی و نه هیچ نیروی دیگری "بدون حمایت مردم ایران" قادر نیست تا از گسترش روزافزون قدرت سپاه جلوگیری نماید. حتی اگر بپذیریم که خامنه ایی امروز هنوز از توانایی کنترل سپاه برخوردار باشد؛ پذیرش ادامه چنین توانایی بسیار خوشبینانه است.
ادامه روند چند ده سال گذشته نشان دهنده ان است که اگر جمهوری اسلامی سرنگون نشود؛ حاکمیت ایران تماما بدست نظامیان خواهد افتاد. و خامنه ایی نهایتا به کفتاری بی چنگ و دندان تبدیل خواهد گشت که تنها زوزه ایی برای حفظ نظام از او بجای خواهد ماند.
در چنین شرایطی؛ اصلاح طلبان بدون در نظر گرفتن انکه امروز سپاه به صاحب اصلی حاکمیت است؛ با شعار "صف ارایی جمهوری اسلامی در برابر نظامیان" تلاش می کنند که بتوانند با توافق با خامنه ایی به قدرت بازگردند . چنین توافقی بدون در نظر گرفتن قدرت سپاه منطقی نیست. حتی اگر بپذیریم که سپاه بنا به توصیه خامنه ایی و یا دلایلی دیگر (نظیر سقوط حکومت اسد در سوریه)؛ این رانده شدگان را بپذیرد؛ پذیرش اینکه اصلاح طلبان بتوانند دست به اصلاحات بزنند یا حتی به توافقی پایدار با سپاه دست پیدا کنند؛ شرط خردمندی نیست. سپاه نیازی به وجود این جریان ندارد. حاکمیت بدون دلیل دست به تقسیم قدرت و ثروت نخواهد زد.
اصلاح طلبان و شکست پروژه اصلاحات
بنظر من بسیاری از اصلاح طلبان امروز دریافته اند؛ که دیگر چاره ای جز تسلیم و یا عبور از خط قرمز نظام ندارند. شکست دعوت اخیر اصلاح طلبان از مردم به راهپیمایی؛ بسیاری از اصلاح طلبان را را دچار تردید جدی کرده است. میلیون ها مردمی که به این اقایان رای دادند؛ به خیابان امدند؛ کتک خوردند و مورد تجاوز قرار گرفتند امروز حتی حاضر به دو ساعت قدم زدن خاموش درپارکها نیستند. این دعوت هم برای مردم کم هزینه بود وهم در اغاز تابستان گرم ایران نمی توانست با مشکل چندانی روبرو باشد.
این شکست؛ نه تنها به جنبش اسیب رساند بلکه اصلاح طلبان را در موقعیت بسیار ضعیفی برای مذاکره با حاکمیت قرار داد. اصلاح طلبان دیگر نمی توانند ادعا کنند که نمایندگی میلیون ها ایرانی را بر عهده دارند تا از این برگ برای امتیاز گرفتن از حاکمیت استفاده نمایند.
اعلام امادگی برای شرکت در ریاست جمهوری؛ یعنی تسلیم و پرداختن غرامت "شرکت در انتخابات" به خامنه ایی؛ در ازای بازگشت به سفره "غارت ملت" است. بنظر من این تلاش بدون تردید به شکست دیگری روبرو خواهد شد. این بسیار بعید است که همه اصلاح طلبان از چنین سازشی حمایت کنند. ضمن انکه توجیه چنین عملی برای مردم ایران در شرایط کنونی بسیار دشوار خواهد بود.
کدام فاشیسم و کدام جمهوری؟
شعار صف ارایی و دفاع از جمهوری اسلامی توسط اقای تاج زاده از زندان اوین بسیار تاسف بار است. ایشان خواستار دفاع از کدام جمهوری اسلامی در برابر نظامیان هستند؟ ایشان از مکانی پیام می فرستد که هزاران ایرانی توسط در دوران طلایی و پس از ان حبس؛ شکنجه و اعدام شده اند. این قربانیان خشونت مردم ایران بودنند. ایا اوین و شکنجه حق دیگران است و نه اقای تاج زاده؟ اگر فرزند؛ برادر؛ خواهر؛ پدر؛ مادر و یا دوستان ایشان هم اعدام شده بودنند؛ ایشان شعار دفاع از جمهوری اسلامی را مطرح می کرد؟ اگر ایشان کمونیست؛ سلطنت طلب؛ بهایی؛ یهودی؛ سنی؛ درویش؛ کرد؛ بلوچ؛ عرب بود؛ باز هم شعاردفاع از جمهوری اسلامی را در برابر نظامیان را سر می داد؟
ایا این شرم اور نیست که ایشان از درون اوین به مقایسه جمهوری فرانسه و جمهوری اسلامی می پردازد و دفاع از جمهوری اسلامی را با دفاع از جمهوری فرانسه یکی می داند؟ جمهوری اسلامی حکومت سی و چند سال زندان و شکنجه دگر اندیشان است. مقایسه جمهوری اسلامی با جمهوری فرانسه جهل و نادرستی است.
شعار "صف ارایی برای نجات جمهوریت اسلامی در قبال خطر ظهور فاشیسم نظامیان" بی معناست. این خود نظام جمهوری اسلامی است که سبب روی کار امدن نظامیان است.
نظام فاشیسم نیز یعنی نظام دیکتاتوری متکی به زور. اساس نظام جمهوری اسلامی بر پایه زور است. سالها پیش خط امامی ها؛ با زور دولت بازرگان را ساقط؛ بنی صدر را مجبور به فرار و چپ و دگراندیش ایرانی را شکنجه و اعدام کردند.
دیروز خامنه ایی به گریه افتاد؛ امروز خط امامی ها از دست نظامیان گریه می کنند. در نظام جمهوری اسلامی هر کس که زورش بیشتر است حکومت می کند. امروز زور سپاه بیشتر است. مشکل این نظام نه احمدی نژاد؛ نه سپاه و نه حتی خامنه ایی است. مشکل این نظام؛ حکومت بر پایه زور و زورگویی و سیلی زدن به دیگران است. این بسیار طبیعی است که در چنین نظامی هر کس گردنش کلفت تر است و دشنه اش تیز تر صاحب حکومت شود.
بجای صف ارایی برای نظام و علیه نظامیان باید به صف مردم؛ علیه نظام زور پرداخت. اقای تاج زاده ایا خمینی فرمان شکستن قلم ها و بریدن زبان ها را نداد؟ ایا شما در ان دوران با نظام همکاری نکردید؟ کدام فاشیسم و کدام صف ارایی؟ اگر مردم ایران به دعوت شما وقعی نمی گذارند بی دلیل نیست. مردم ایران بخوبی دریافته اند که شما چه می خواهید و دعوای شما با نظامیان بر سر چیست.
ان سبو بشکست و ان پیمانه ریخت
مردم ایران سی سال پیش بخاطر انکه امثال خمینی زندانی و تبعیدی بودند فریب انان را خوردند. در ان دوران از جبهه ملی تا مجاهدین و کمونیست ها به دفاع از روحانیت پرداختند. اما امروز دیگر ان دوران نیست؛ نه روشنفکر ایرانی و نه مردم دیگر بخاطر انکه کسی در زندان و تبعید است فریب نخواهند خورد. سعید امامی هم زندانی سیاسی- امنیتی جمهوری اسلامی بود؛ اگر زندان رفتن مبنای ملی گرایی باشد؛ پس سعید امامی را باید قهرمان ملی دانست.
تاج زاده ها تا دیروز بخشی از این نظام بودند و امروز هم حامی این نظام هستند. این افراد صد برابر از سعید امامی ها بدتر و خطرناک ترند. اینان بجای مقابله با سرکوب به تولید نظریات عوام فریبانه؛ جهل می کنند تا نظام سرکوب و اعدام را حفظ کنند. این اقایان تا زمانی که بر سر کار بودنند نه تنها به زندان و اعدام مخالفتی نکردند بلکه با ان همکاری و همصدایی نمودنند. احمدی نژاد و همکارانش هم پس از دست دادن قدرت شعار "تاج زاده ها" را تکرار خواهند کرد. این بسیار منطقی است که از قدرت رانده شدگان برای بازگشت به قدرت تلاش کنند. این افراد با "خدمات" بسیار خود این نظام را تولید کرده اند و تلاش برای بازپس گیری ان بسیار طبیعی است.
این هم بسیار طبیعی است که افرادی که خدمتگزار و شریک تبهکاری نظام بوده اند؛ با هراس از فردای سرنگونی؛ شعار دفاع از نظام جمهوری اسلامی را سرمی دهند. اما انتظار پذیرفتن این شعار ها از سوی مردم ایران خیال پردازی است.
سربلند از هر فرصتی استفاده خواهیم کرد
دوستان چپ؛ دوستان ملی گرا؛ دوستان جمهوری خواه؛ شما که هنوز بر اهمیت همکاری با اصلاح طلبان پایفشاری می کنید؛ شما امروز وظیفه دارید تا به این جریان فشار وارد ساخته تا این جریان با رفتارهای نادرست خود بیش از این به جنبش ضربه نزند. عقب نشینی خاتمی ها در حالیکه رژیم هر روز چند جوانان سربلند ایرانی را در گوشه و کنار میهن ما اعدام می کند قابل توجیه نیست.
بجای تسلیم شدن و کرنش کردن؛ زمان ان رسیده است که به رژیم گفت که با اعدام هر ایرانی یک خانواده و یک تبار را به دشمنی بیشتر دعوت می کند. با هر حمله به جوانان یک محله؛ یک شهر و یک نسل را به خشم بیشتر فرا می خواند. دختران و پسران کتک خورده؛ تحقیر شده؛ تبعید شده را می توان به زور خاموش نمود اما این نسل این ظلم را هرگز فراموش نخواهند کرد
خانواده جانباختگان؛ اعدام شده گان ممکن است که امکان مقابله با سرکوب گران را نداشته باشند اما دیر یا زود فرصت بدست خواهد امد. این رژیم هر چه فشار را بیشتر کند؛ بیشتر مورد نفرت مردم ایران قرار خواهد گرفت. هر دستگیری؛ اعدام؛ حمله؛ بی حرمتی عزم ما را برای سرنگونی جزم تر خواهد کرد. ما نه عقب نشینی بلکه در پی هر اعدام صدای خود را بلند تر کرده و محکم تر در برابر این جنایات خواهیم ایستاد.
دوستان من که قلب و جانتان برای ایران و مردم ان در طپش است. دیر یا زود شرایط تغییر خواهد کرد و مردم ایران با نفرتی که این رژیم هر روز به ان دامن می زد به خیابان ها خواهند امد و این رژیم را به پرداخت تاوان این همه ظلم و ستم وادار خواهند کرد. در کنار این مردم محکم وسربلند بایستید و انان را برای پیروزی یاری رسانید.
سربلند و سرافراز باشید
به امید پیروزی
رضا فاضلی
علیخانی از گزینه های ریاست جمهوری اصلاح طلبان می گوید
www.entekhab.ir
و برای نجات جمهوریت در قبال خطر ظهور فاشیسم و ضمن حفظ همه تفاوتهای هویتی، صف جمهوری اسلامی را مقابل اردوگاه حکومت نظامیان تشکیل داد.
news.gooya.com
|