یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آیا در تدارک ماشین جنگی هستیم؟ - رضا بهرنگ



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ تير ۱٣۹۱ -  ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲


    اینکه چرا صریح و بی‌پرده نمی‌گویم،شاید عادت کرده ایم که بجای خواندن کتاب،قسمتی‌ از سرو ته و بدون فوت وقت جمله آخر را می‌خوانیم،یا مثلا برای سرنگونی حکومتی جابر و ظالم بدون یافتن راهی‌ منطقی‌ و مردمی،شعار مرگ سر دهیم.
    به واسطه همین تعریف بدون اینکه کسی‌ یا چیزی را محکوم یا متهم سازم بجای ارائه نظریات صریح و بی‌ پرده و البته جهت دار و مخدوش،دوست دارم داستان بگویم .
    چندی پیش در جلسه یی بودم،بسیار از ظلمی که بر مظلومین رفته بود،چه اشک‌ها و ضجه از زخمی و زخمهایی کهنه که درمان ندارد.
    در همان جا به یاد دردو دلی‌ با دوستی‌ دیر پا از راه دور افتادم،وحشتی در دلم افتاد وقتی‌ نه فقط از تبعیض، محرومیت و فقر و اعتیاد و فحشا و بیکاری میگفت،از بی‌تفاوتی‌ها میگفت،و فرقی‌ بین این و آن نمی‌‌گذاشت.
    نمی‌دانم چرا،بی‌دلیل احساس کردم در پشت ماشینی جنگی قرار دارم ، با اینکه تمامی افراد حاضر در آن جلسه خواستار آن بودند که قصد انتقام جویی ندارند اما من احساس اینرا داشتم که به جنگی دعوت شده‌ام و پشتیبان ماشینی جنگی هستم، دلم می‌خواست سرم را از پشت این ماشین بیرون کنم،که اینکار را کردم و آنانی‌ را که نشانه گرفته بودند را ببینم.
    تمامی چهره‌ها آشنایان خودم بودند،خودم بودند.
    ظالمان در نقاط دیگر و امن سنگر گرفته بودند و ما و من یک لحظه احساس کردم که از درد او بر درد او خواهم افزود.
    دشنه یی سخت و جانکاه بر قلبشان فرود آمده نامش هر آنچه هست،استبداد دینی، فاشیسم مذهبی‌،بنام دین و مذهب،سالها جنایت صورت گرفته،اما این موضعگیری آیا به عمق فرو بردن هر چه بیشتر دشنه نیست؟ یا تعویض دشنه با فرم و صورتی‌ مدرن نیست؟
    آیا تدارکاتی چنین برای این ماشین جنگی درمان درد است؟
    چرا به این چهره‌های اشنا اعتماد نمی‌‌کنیم، مردم را میگویم،مردم کوچه و بازار،دانشجویان،اساتید،معلمان،اطبا،کارگران،دهقانان ( البته اگر چیزی مانده باشد)،کارمندان و زحمتکشان سراسر کشور,آیا یکبار بجای تهدید و تحریم این آشنایان که هدف لوله توپ و تانگ هستند به توانایی‌ و رأی‌شان رجوع کرده ایم،یا به خواسته و نظرشان گوش داده ایم؟
    تا به کی‌ می‌بایست برایشان نسخه پیچید و خود را داروی دردشان دانست و یا حتا فهمیده تر و دانسته تر.
    می‌بایست و باید دردی و ظلمی که بر این مردم آمده را انتشار داد، باید بغض‌های گرفته را،باید دردهای ناگفته را،باید چرا‌های بی‌ پاسخ را بازگو کرد،چون این درد با مرور ایام نه بخشودنیست و نه فراموش شدنی.
    و باید بجای تدارک ماشین جنگی،تهدید و تحریم که به نظر انی‌‌ترین راه‌ها هستند و خطرناک‌ترین و البته بی‌ ثمر و فاجعه آور ترین، در گوش ملل جهان به خصوص دولتمردان و صاحبان زر و زور که بر هر بیش از آن اصرار و هیج جز آن نمی‌شناسند فرو کنیم که هر ملتی می‌بایست با رأی و همت و نظر خود به آنچه دست یابد که در آرزوی اوست.
    دست آورد هر ملتی ،چه آزادی،چه استقلال و چه عدالت اجتماعی باید از مسیر و در مسیر صلح و آزادی خواهی‌ و حقوق بشر باشد،غیر از آن تحمیلی بیش نخواهد بود.
    و خطرناکتر آنگاه است که صاحبان زر و زور با ظالمان زورگو راه و رسمشان یکیست. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست