حزب الله لبنان بنام عرب، بکام عجم
امیرفرشاد ابراهیمی
•
...در همین هتل بود که مقدمات بزرگترین حادثه لبنان رقم خورد، نیروهای ایرانی عازم لبنان پس از آنکه با غالب مبارزان اسلامی و ملی لبنانی دچار اختلافات ایدئولوژیکی و سازمانی شدند تصمیم به ایجاد یک نیروی مقیم عربی و البته شیعی در لبنان گرفتند و اینچنین بود که «حزب الله لبنان» متولد شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
٨ مرداد ۱٣٨۵ -
٣۰ ژوئيه ۲۰۰۶
با شدت گرفتن درگیریها، پس از آرامشی که قریب به یکسال جسته و گریخته در فلسطین اشغالی حاکم بود آتش به لبنان نیز کشیده شد و ناگهان خبر اسارت دو سرباز اسرائیلی توسط حزب الله لبنان، در صدر اخبار جای گرفت، حزب الله این گروگانگیری را پیروزی بزرگی برای خویش خواند و حملات موشکی خود را نیز برای اجبار اسرائیل به عقب نشینی و آتش بس آغاز نمود، بعد از آن بود که نیروهای نظامی اسرائیل به تلافی این اقدام در کوتاهترین زمان ممکن با گشودن بزرگترین حمله زمینی، هوایی و دریایی در سه روز متوالی در صدو چهارده حمله به شهرهای این کشور و ادامه آن تا امروز، بسیاری از منابع زیر ساختی، تجهییزات و تأسیسات نفتی و مراکز عمده خدماتی، درمانی و ارتباطی مانند شبکه برق رسانی، راهها، پلها، فرودگاه، بندرگاه، و مدارس و دانشگاهها را درهم کوبیدهاند. مجددا حزب الله در پی پاسخ این حملات برآمده واین تبادل آتش تا به امروز ادامه دارد، انسانهای نظامی و غیرنظامی بسیاری از هر دو طرف درگیر این تخاصم جان خود را باخته و یا اعضای خانواده و خانه و کاشانه خویش را از دست دادهاند. و خسارات بی شماری از این تخاصم تا به امروز برجای مانده است. آنچه که بیش از هر چیز در این نبرد غافلگیر کننده بود آن بود که حزب الله از تجهیزات بسیار پیشرفته و موشک های با برد بالا استفاده کرده و شهرهای نهریا، حیفا و حتی عکا را نیز توانست موشک باران کند. به طوری که در طول یک هفته بیش از ۱۵۰۰ گلوله به سمت اسرائیل شلیک کرد و این در تاریخ تشکیل دولت اسرائیل بی سابقه بوده است! از همان هنگام همگان انگشت اتهام را متوجه ایران میکردند که در بالا بردن توان نظامی حزب الله سهیم بوده و موشکهای شلیک شده اهدایی تهران به حزب الله بوده است، این در حالی بود که تهران سیاست سکوت را در پیش گرفته بود اما با شدت گرفتن درگیریها و تهدید و ضرب الاجل ۷۲ ساعته اسرائیل برای حمله به سوریه (که با گذشت این ضرب الاجل هنوز هم اسرائیل آنرا عملی نکرده است) تهران اعلام کرد که با کشیده شدن جنگ به سوریه بر علیه اسرائیل وارد معرکه خواهد شد و از لبنان و سوریه دفاع خواهد نمود اینجا بود که سران اروپایی و شخصیتها و نهادهای بینالمللی جهت خاتمه و یا حداقل محدود نگاه داشتن دامنه بحران در اجلاس رم وارد عمل شدند . آگاهان سیاسی این درگیری را با مسئله بحران اتمی ایران و - نفعی که ایران از جنگ جدید میان لبنان و اسرائیل به دنبال آن است - مربوط دانستند. و ایران را به خویشتنداری و حزب الله را به آتش بس دعوت نموده. اما آنکسی که امروز در خط مقدم است و به زعم بسیاری فرصتها را می سوزاند و به باور دیگرانی فرصت پدید می آورد حزب الله لبنان است! جنبشی سیاسی، نظامی ای که در پناه دره کوههای جبل عامل برنشسته و در حال رقم زدن شاید بزرگترین تحولات منطقه است. حزب الله لبنان امروز در کمال تعجب حتی برای خود دولتمردان لبنانی که صریحاً خود را از این منازعه کنار کشیده اند و همانند ناظری مستقل و معترض و مظلوم به نبرد «حزب الله - اسرائیل» می نگرند. گویی جنوب لبنان به رهبری حزب الله دولتی مستقل از دولت بیروت به حساب می آید چنان که اسرائیل نیز در حمله به پایتخت لبنان بیشتر مناطق شیعه نشین بیروت را در معرض بمب و موشک قرار می دهد و در اعلامیه هایی که بر سر مردم لبنان می ریزد از آنها می خواهد حساب خود را از حزب الله جدا کنند. به هر روی حزب الله هر چند که این روزها در موضع ضعف قرار گرفته اما توانست در هفته های اول تقریبا بیش از یک میلیون نفر از مردم و دولت اسرائیل را در رعب و وحشت فرو ببرد و شهرهای عکا و نهریا و حیفا را در حالت کاملا نظامی قرار داده و شهروندانش را مجبور کند تا در پناهگاه ها زندگی کنند، اکنون سیل جمعیتها برای مهاجرت به سمت نقاط جنوبی اسرائیل افزایش یافته و دور از تصور نیست که اگر دولت اسرائیل همچنان سیاست ضربه و آتش را ادامه دهد تل آویو هم مورد اصابت موشک قرار بگیرد .اگرچه از نظر خسارات و تلفات و تخریب و حجم آتش حملات حزب الله با اسرائیل قابل مقایسه نبوده چراکه به هر ترتیب اسرائیل از توان بسیار بالای نظامی برخوردار است، اما چیزی که در این میان مهم است و یک اتفاق استراتژیک و سیاسی نادر می باشد، این است که حزب الله برای اولین بار توانست وضعیت فوق العاده ای را در کشور اسرائیل به وجود آورد، لازم به ذکر است که اکنون نه یک دولت عربی و یا یک حکومت مستقل در لبنان که یک گروه مردمی - چریکی با ارتش منظم و مقتدر اسرائیل وارد جنگ شده و این کشور را نیمه فلج کرده، امری که هیچ یک از دولت های عربی تا به حال توان انجام آنرا نداشته اند. اسرائیل که با مانور بالای نظامی و تبلیغات بسیار فراگیر و حتی شاید آرزوی فتح جنوب لبنان آتش را گشود و با توجه به نوع بمباران ها و عملیات منظم ارتش کاملا مشهود بود که از قبل برای حمله به لبنان برنامه ریزی کرده بوده و گروگانگیری دو سرباز اسرائیلی بهترین بهانه ممکن برای آغاز جنگ به لبنان بود. اما همچون تمامی صاحب نظران و تئوریسینهای منطقه در ارزیابی توان نظامی حزب الله لبنان دچار یک اشتباه استراتژیک شد. یعنی اسرائیل بر این تصور استوار بود که به بهانه اسارت دو سرباز اسرائیلی وارد لبنان شود و بعد از آن با فشار سنگین و بالابردن هزینه امنیتی – سیاسی در لبنان مردم این کشور را علیه مقاومت حزب الله وارد عمل نماید همچنانکه می بینیم اعلامیه های منتشره برای مردم لبنان از سوی اسرائیل نیز حاوی همین پیام است. و در جبهه دیگری نیز سعی داشته تا دامنه آتش را به سوریه بکشانند و با حرکتی غافلگیر کننده سوریه را از پشتیبانی لجستیک و روانی نسبت به حزب الله برحذر دارد. در واقع اسرائیل بر آن بودتا با یک حرکت سهمگین کاری کند که نه در غزه و رام الله و نه در لبنان هیچ گروهی دیگر جسارت نبرد با اسرائیل را نداشته باشد اما وقتی در همان ابتدای ی ترین روزهای جنگ، آتش حزب الله به حیفا و بعد هم به عکا و نهریا رسید، اسرائیل دچار سردرگمی شد. بعد از آن بود که اعلام نمود نه با حزب الله که با حامیان تروریست جهانی (که تلویحا منظور آن کشور ایران بود) روبروست، استفاده لفظ تروریست جهانی در کلام وزیر دفاع اسرائیل حاوی سیگنال دقیقی بود که به آمریکا و اروپا پیام میداد تا اسرائیل را یاری نمایند تا از این جنگ غافلگیر کننده نجات پیدا نماید آنچنان که می بینیم اسرائیل آتش جنگ را به سمت سوریه در حالیکه اعلام کرده بود ظرف ۷۲ ساعت به سوریه حمله خواهد کرد نکشانید و از آن زمان بیش از ضرب الاجل یاد شده هم گذشت. در نگاهی متفاوت نه کلام وزیر دفاع اسرائیل درست است که امروز اسرائیل با تروریست جهانی طرف است و نه کلام کشورهای عربی همچون قاهره که معتقدند حزب الله با شیطنت و لجاجت خود موجب این وقایع شده، به گمان من دقیق ترین تفسیر از جنگ اخیر را ولید جنبلاط رهبر دروزی های لبنان اظهار داشته است که این جنگ اصلا جنگ اعراب نیست. این جنگ بین اسرائیل، سوریه، ایران و آمریکا است! صرف نظر از آنکه با نگاهی دقیق حزب الله لبنان همان جمهوری اسلامی است اما با توجه به بالا گرفتن بحرانهای عدیده ای همچون بحران هسته ای در تهران و بحران سیاسی ای که درشام از ترور رفیق حریری آغاز شده است خالی از تصور نمی باشد که دولت های اسرائیل و آمریکا، و ایران و سوریه در لبنان آوردگاهی برپا کرده باشند که به تسویه حساب جدی بپردازند؛ بعد هر طرفی که در این تنش شکست خورده و یا عقب نشینی بکند تبعات و آثارش بر پای میزهای دیپلماسی مشهود شود اکنون ایران و سوریه در اتحادی استراتژیک در برابر اسرائیل و آمریکا قرار دارند ایران با بیان دفاع خویش از سوریه ریسک اسرائیل را بالا برده و وی را از تجاوز به سوریه بر حذر داشته. البته این اتحاد فیمابین ایران و سوریه فواید بسیاری برای هر دو دارد و هر دو دولت جنگ با اسرائیل را از ابعاد بین المللی و داخلی برای خودشان مفید می دانند. در سوریه بشار اسد با بحرانهای داخلی و بین المللی روبرو است. بعد از ماجرای عبدالحلیم خدام و ماجرای اخوان المسلمین و اعتراضات گسترده ای که در سوریه برای تغیر حکومت علوی سوریه آغاز شد، مشروعیت اسد بشدت کم و زیر سئوالی جدی رفت. در ایران هم بحران هسته ای با اروپا و ایالات متحده آمریکا بالا گرفته است و در این میان لابی اسرائیلی بر علیه ایران بسیار فعال بوده. پس هم تهران و هم شام می دانند در این منازعه اگر سوریه وضعیت بغرنجی پیدا کند و مجبور به عقب نشینی شود نوبت ایران می رسد. اما اگر هر دو کشور در این جبهه همگام و متحد مقاومت کنند هم از حمایت داخلی برخوردار خواهند بود و تا حدی وفاق ملی را بالا خواهند برد و مشروعیتی برای خویش کسب می کنند و دیگر اینکه در این منازعه بین المللی دست کم هزینه های کمتری را نسبت به مسایل حقوق بشر و تروریس م و مساله هسته ای خواهند پرداخت. این همان سیاستی است که از سوی طیف اقتدار طلب در تهران هم به شدت دنبال می شود که با آغاز این جنگ فرآیند مذکور را پی گیری کنند که به باور من، هم اروپا و هم آمریکا از این موضوع آگاه هستند و تلاش می کند که اسرائیل را هم به گونه ای کنترل کنند که رفتار معقولی از خود داشته باشد و البته اسرائیل هم با زیرکی تمام این موضوع را درک و از گسترش جنگ به سمت سوریه خودداری کرده. و علیرغم رجزخوانی های بالا اما بسیار مشتاق آتش بس است گواه این مسئله موج فعالیت های دیپلماتیک اروپایی ها و لابی های آمریکا در بیروت برای آتش بس می باشد. اما نقش ایران در این میانه چیست و صورت مسئله اصلی ماجرا یعنی حزب الله لبنان از کجا سر برآورده است ؟
تاریخچه
صرفنظر از وابستگی های بسیار کهن مذهبی و سنتی میان شیعیان لبنان با حوزه علمیه قم و بسیاری از رهبران و مراجع مذهبی ایران و وقوع انقلاب اسلامی و ارتباطات ایدئولوژیک میان مقاومت لبنان و فلسطین و ایران، در پیش از انقلاب هم، در هم تنی د گی هایی میان شیعیان جنوب لبنان و آزادیخواهان فلسطینی وجود داشته و ایران و لبنان و فلسطین از دیر زمانی است که بر سرنوشت یکدیگر تاثیرات به سزایی داشته اند، آیت الله خمینی رهبر انقلاب ضدسلطنتی ایران از همان اوان مبارزه خویش حملات کلامی بسیاری به اسرائیل داشت و یکی از عمده اعتراضاتش به نظام پهلوی داشتن رابطه دیپلماتیک در حد عالی و حمایت ایران از اسرائیل بود، پیش از آن نیز تعدادی از روحانیون و مبارزان رادیکال اسلامی همچون نواب صفوی ارتباطات تنگاتنگ و حتی سازمانی ای را با نیروهای آزادیبخش فلسطینی و بطور مشخص با یاسر عرفات برقرار نموده بودند، در زمانی هم که بخشی از مبارزان ضدرژیم پهلوی وارد فاز نظامی شدند مبارزان فلسطینی بودند که در اردوگاههای سازمان آزادیبخش فلسطین به اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و بعضا و بسیار محدودتر به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران آموزشهای نظامی و چریکی دادند. در لبنان نیز که امام موسی صدر و دکتر مصطفی چمران چه در بعد از پیروزی انقلاب و چه قبل از آن جایگاه ممتاز و برجسته ای داشتند. با پیروزی انقلاب و حاکمیت آیه الله ها در ایران از اولین میهمانان رسمی نظام جمهوری اسلامی ایران یاسر عرفات رهبر فلسطینان بود. عرفات که از اولین بیعت کنندگان با آیت الله ها بود آنچنان با تهران انقلابی در هم پیوست که حتی وعده داده بود با اعزام کماندوهای خود به محل استقرار شاه سابق ایران وی را ربوده و برای محاکمه به ایران عودت خواهد نمود و در همان ایام بود که سفارت اسرائیل در تهران برچیده شد و پرچم فلسطین در آن به اهتزاز درآمد و تحویل سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف »گردید، وی اما گرچه از اولین رهبران حامی ایران بود از اولین کناره گیران از دولت انقلابی نیز بود و تا آخر عمر قهر و سکوت خود را نسبت به ایران ادامه داد و در بعد از آن به جز دوبار که آنهم میهمان ایران در کسوت ریاست سازمان کنفرانس اسلامی بود دیگر ارتباطی با جمهوری اسلامی نداشت .
با شدت گرفتن حملات اسرائیلی ها و اشغال جنوب لبنان توسط آنها در سال ۱٣۶۱ خورشیدی (۱۹٨۲ میلادی) در حالی که ایران خود نیز درگیر جنگ با رژیم بعثی عراق بود آیت الله خمینی پایان جنگ را در عراق اعلام نکرده و آزادی قدس را نیز طالب شده و فرمان حمایت همه جانبه را از لبنان را که درگیر جنگ با اشغالگران اسرائیلی بودند صادر کرده، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که بزرگترین نهاد نظامی مولود انقلاب بود نیز با اختصاص بخش مشخص و ویژه ای کار حمایت از مبارزان در لبنان و فلسطین را با نام سپاه لبنان آغاز نمود و بلافاصله یک تیپ از رزمندگان سپاه پاسداران عازم شرق و جنوب لبنان شدند. ایرانی ها در لبنان در بعلبک در هتلی قدیمی و متروک سازماندهی شدند وآنرا اولین ستاد رسمی خویش در لبنان نمودند، در همین هتل بود که مقدمات بزرگترین حادثه لبنان رقم خورد، نیروهای ایرانی عازم لبنان پس از آنکه با غالب مبارزان اسلامی و ملی لبنانی دچار اختلافات ایدئولوژیکی و سازمانی شدند تصمیم به ایجاد یک نیروی مقیم عربی و البته شیعی در لبنان گرفتند و اینچنین بود که «حزب الله لبنان» متولد شد .
تولد حزب الله لبنان
در ابتدای امر سپاه کار خود را با جنبش امل آغاز کرده بود . به دلایلی که اصلی ترین آن اختلافات مذهبی و پس از آن شیوه مبارزه بود فکر ایجاد سازمان سیاسی و نظامی جدید شیعی دیگری را در سر پروراند، علی اکبر محتشمی سفیر وقت ایران در سوریه که به دلیل اخراج سفیر ایران از لبنان بطور غیر رسمی عهده دار سفارت ایران در لبنان نیز بود و حاج احمد متوسلیان که در عین حالی که فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسول الله بود با حفظ سمت فرمانده تیپ اعزامی سپاه به لبنان نیز بود در کنار محسن موسوی که کاردار سفارت ایران در لبنان بوده توانستند با ایجاد شکاف و اختلاف در جنبش امل که حاضر به مزدوری برای سپاه نبود و همچنین جذب تعدادی از جوانان و روحانیون شیعه صاحب نفوذ در جبل عامل همچون صبحی الطفیلی (که اولین دبیرکل حزبالله لبنان بود و هم اکنون از مخالفان سرسخت ایران و حزب الله است)، سید عباس موسوی (دبیرکل بعدی حزب که توسط اسرائیل ترور شد) شیخ نعیم قاسم (نماینده فعلی خامنهای در لبنان) سید حسن نصرالله، شیخ قاووق و شیخ صفیالدین و... حزب الله لبنان را تشکیل دهند .
خط مشی ای که برای حزب الله لبنان در نظر گرفته شده بود همانی بود که در ایران و در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام می گرفت، یک نیروی چند جانبه که هم توان جنگی و نظامی داشته باشد و هم توان و قدرت سیاسی، این کپی برداری ازسپاه پاسداران برای حزب الله لبنان از آرم و نشان رسمی گرفته تا سازماندهی کادرها و نوع آموزشهای نظامی و ...بطور فاحشی محسوس می باشد که تا به امروز هم رعایت شده است. سیدعلی اکبر محتشمی تاسیس حزب الله لبنان را در کتاب خاطرات خود اینچنین توضیح می دهد :
یکی از برنامه هایی که ما در نظر داشتیم و شروع کردیم، کار روی لبنان بود که جمهوری اسلامی بتواند در لبنان به عنوان پایگاهی مهم حضور داشته و فعال باشد و کار کند. البته کار کردن در لبنان بسیار مشکل بوده و هست و در آینده نیز مشکل خواهد بود. در همان سال اول که به سوریه رفته و کار کردیم به نتایجی رسیدیم. با توجه به بافت حکومت سوریه و وجود رابطه عاطفی بین مسئولین علوی سوریه با مردم ایران و از طرف دیگر ویژگی های مشترکی چون روحیه ضدصهیونیستی، اسرائیلی و ضدآمریکایی که بین دو کشور و دو حکومت وجود داشت سبب شد زمینه برای فعالیت و نزدیک شدن به مقامات سوریه مساعد باشد. لذا ما خیلی سریع با مسئولین سوریه اعم از وزرا، مسئولین، نمایندگان مجلس، مقامات نظامی و... آشنا و نزدیک شدیم و رابطه تنگاتنگی را با آنها برقرارکردیم. محتشمی از موافقتنامه ای میان ایران و سوریه خبر می دهد که براساس آن سالانه ۹ میلیون تن نفت در اختیار سوریه قرار می گرفت که یک میلیون تن آن مجانی برای کمک به ارتش سوریه و هشت میلیون تن با تخفیف ۵/۲ دلار زیر قیمت های بین المللی برای هر بشکه و پنج میلیون تن نفت به صورت تهاتری بود. پس از جنگ پنجم ژوئن ۱۹۸۲ مصادف با ۱۵خرداد ۱۳۶۱ که طی آن ارتش اسرائیل وارد لبنان شد و جنوب لبنان را به اشغال درآورد نیز هیاتی مرکب از وزرای دفاع و خارجه وقت ایران به همراه فرماندهان سپاه و ارتش وارد سوریه شدند. نام های آشنایی مانند محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه پاسداران)، علی اکبر ولایتی (وزیر وقت امور خارجه)، محسن رفیق دوست (وزیر وقت سپاه پاسداران) و احمد متوسلیان که به عنوان فرمانده کل سپاه در لبنان معرفی شده بوده در فهرست این هیات به چشم می خوردند :
این هیات طی یک هفته اقامت در سوریه دو ملاقات با حافظ اسد داشت. اعضای هیات در ملاقات اول مطرح کردند که از طرف رهبری ایران آمده ایم تا نیروهای ارتش و سپاه ایران را به کمک ارتش سوریه در جنگ با اسرائیل وارد کنیم و برنامه این است که یک لشکر با تجهیزات وارد سوریه شود و در خطوطی که ارتش سوریه مشخص می کند خطی به عهده ایران گذاشته شود. همچنین مطرح شد که یک مرکز فرماندهی مشترک تشکیل شود و هدایت جنگ و عملیات را به عهده گیرد. در بعد از این توافق می باشد که نیروهای سپاه پاسداران به قصد لبنان وارد خاک سوریه می شوند :
اولین هواپیما پس از گذشت ۲۴ ساعت از ملاقات با حافظ اسد وارد دمشق شد و در تاریخ بیست و یکم یا بیست و دوم خرداد ۱۳۶۱ اولین هواپیمای ایران که حامل ۵۰۰ نفر از نیروهای سپاه پاسداران بود در دمشق بر زمین نشست .
بیست و دوم خرداد روزی بود که نیروهای اسرائیل وارد بیروت شدند. یعنی جنوب را گرفته، می خواستند وارد بیروت شوند. نیروهای سپاهی و بسیجی ساعت ۱۲ شب تکبیرگویان وارد سوریه شده و به زیارت زینبیه رفتند. مردم شاهد تکبیر سپاهیان اسلام بودند که روز بعد هم در رسانه های گروهی منعکس شد. در این زمان اسرائیل و آمریکا موضع گرفته و در همان روزها بود که بگین نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد که اگر نیروهای ایران بخواهند به مرزهای اسرائیل رسیده و از طریق عراق عبور کنند، در صحرای رتبه و قبل از اینکه به مرزهای اردن و فلسطین برسند، ما آنها را به وسیله نیروی هوایی می زنیم. اما به دلیل ناهماهنگی پس از سه ماه تیپ ارتش ایران از سوریه بازگشت و سپاه باقی ماند. سپاه نیزالبته هیچگاه وارد مبارزه مستقیم با اسرائیل نشد و به جای آن ترجیح داد به آموزش لبنانی ها بپردازد، در داخل خاک لبنان در خط مرزی در کنار شهر «نبی شیث» پایگاهی به نام «جنتا» قرار دارد که پایگاه آموزشی جنبش امل بوده. بعد از انشعابی که در حرکت امل به وجود آمد، این پایگاه به دست نیروهای امل اسلامی به رهبری ابوهشام افتاد. سپاه همچنانکه پادگان بعلبک را در اختیار داشت و از آن به عنوان ستاد عملیاتی خویش استفاده می نمود پایگاه جنتا را برای آموزش نیروهای لبنانی در اختیار داشت و حرکت آموزشی اش را شروع و اعلام کرد که از جوانان لبنانی برای آموزش نظامی، سیاسی، عقیدتی ثبت نام می کند. سیل جوانان به طرف دفاتر سپاه در لبنان برای نام نویسی سرازیر شد. بیمارستانی در بعلبک بود که در اختیار سپاه قرار گرفت و سپاه آنجا را مرکز کارش قرار داده، و همچنین هتل متروکه ای هم در بعلبک بود که آنجا هم یکی از مراکز سپاه شد. لبنانی ها به این مرکز مراجعه کرده و نام نویسی و گزینش می شدند و دوره های دوماهه در «جنتا» می دیدند. هر دوره ای ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر آموزش نظامی، عملی و آموزش های اخلاقی و ایدئولوژیک می دیدند و بعد از پایان هر دوره این نیروها به عنوان هسته های مقاومت اسلامی در لبنان در مناطق مختلف مشغول به کار می شدند. چون این نیروها هم از جنوب، هم از بیروت و هم از بقاع بودند. اندکی بعد در سال ۱۳۶۲ حزب الله لبنان رسما اعلام موجودیت و طی نامه ای سرگشاده مواضع سیاسی خود را اعلام کرد. محتشمی که تا مدت ها نفوذی قابل ملاحظه بر حزب الله لبنان داشت مهم ترین عملیات این گروه را این گونه معرفی می کند :
۱. ۲۳ سپتامبر ۸۲ (اول مهرماه ۶۱) ساعت ۶ صبح پایگاه تفنگداران آمریکا در کنار فرودگاه بین المللی بیروت و پایگاه نیروهای فرانسه در ساعت ۶ و ۵ دقیقه در غرب بیروت به وسیله دو کامیون حامل مواد منفجره در دو سری عملیات استشهادی منهدم شد که جمعاً بیش از ۶۰۰ نفر از نیروهای آمریکایی و فرانسوی کشته شدند .
۲. ۱۴ نوامبر ۸۲ مطابق با ۲۳ آبان ۶۱ مقر افسران نیروهای نظامی امنیتی در ساعت ۶ صبح منفجر و بیش از ۴۰۰ نفر از نیروهای ورزیده صهیونیستی به هلاکت رسیدند و ساختمان ۸ طبقه با خاک یکسان شد .
٣. ۱۸ آوریل ۸۳ مطابق با ۲۹ فروردین ۶۲ سفارت آمریکا در ساعت ۱۰ صبح هنگامی که قرار بود فیلیپ حبیب نماینده مخصوص ریگان در خاورمیانه در یک جلسه سری در سفارت آمریکا شرکت کند، منفجر شد .
۴. در بهار سال ۶۲ پس از اقامه نماز جمعه، مردم حزب الله بعلبک به طرف پادگان ارتش لبنان به نام «سکنه ملاعبدالله» هجوم برده و پس از دو ساعت آن را فتح کردند، این پادگان به نام پادگان امام علی (ع) نامگذاری شد .
البته اگر بخواهیم دقیقتر به کارنامه جنبش حزب الله لبنان نگاه اندازیم باید ربودن ویلیام باکلی رئیس ایستگاه CIA در بیروت و انتقال او به تهران، و همچنین به اسارت درآوردن ران آراد خلبان اسرائیلی و آلمانی الاصل و انتقال وی به سوریه و سپس تهران را نیز یاد آور شویم، البته در این میان حزب الله لبنان در کشتن شماری از شهروندان غربی و روشنفکران لبنانی از جمله متفکر بزرگ شیعه حسین مروّه و همچنین آتش افکنی و ایجاد اختلاف و درگیری میان جنبش امل و فلسطینیها و مسیحیها و... را نیز باید ذکر نمود .
سازمان حزب الله لبنان
همچنانکه ذکر شد سازمان تشکیلاتی حزب الله لبنان دقیقا گرته برداری از روی سازمان سپاه پاسداران بوده است ، صرفا به جای آنکه در صدر سپاه پاسداران ما شاهد عنوان فرمانده کل می باشیم برای حفظ وجهه سیاسی بودن حزب الله از آن به عنوان دبیرکل یاد می شود، حزب الله لبنان تاکنون سه رهبر سیاسی داشته است :
اول- شیخ صبحی طفیلی که همچنانکه ذکرش رفت امروزه از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان است .
دوم- سیدعباس موسوی که توسط دولت اسرائیل ترور شد .
سوم- سیدحسن نصرالله که هم اکنون رهبری حزب الله را برعهده دارد .
از همان ابتدا سعی بر آن بود که دبیر کل (و یا همان فرمانده کل) کار ساماندهی و سازماندهی جنبش را بر عهده داشته باشد و در کنار آن فرد دیگری همچون ولی فقیه در ایران و سپاه پاسداران مار رهبری دینی را بر عهده داشته باشد، از همان ابتدای تاسیس حزب الله لبنان این وظیفه را سیدمحمدحسین فضل الله برعهده داشته است. فضل الله در سال ۱۳۵۴ هجری قمری در نجف به دنیا آمد و پس از ورود به حوزه علمیه قم شاگرد آیت الله خویی شد و در محضر استادانی چون او به درجه اجتهاد رسید. سفر او به لبنان به درخواست گروهی از شیعیان لبنان از مراجع نجف بود که دو تن از مراجع یعنی آیت الله حکیم و آیت الله خویی علامه فضل الله را به عنوان وکیل راهی لبنان کردند. علامه فضل الله در لبنان مدیریت حوزه علمیه را برعهده گرفته و همکاری هایی را در همان اوان با امام موسی صدر و سپس دکتر مصطفی چمران آغاز نمود. با ورود نیروهای ایرانی به لبنان و بعد از آن تشکیل جنبش حزب الله لبنان همواره وی به عنوان فقیه و رهبر عقیدتی حزب الله عمل نموده .
توان نظامی حزب الله لبنان
جمهوری اسلامی ایران در چندین رده در بالا بردن توان دفاعی و تهاجمی حزب الله کمکهای تسلیحاتی نموده است، ورای ارسال ده ها نوع سلاح سبک و نیمه سنگین و همچنین ارسال تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی بسیاری از موشکهای ساخت و یا مونتاژ خود را به جنوب لبنان ارسال نموده است که شرح آنها می رود :
نام سلاح ساخت کشور برد مفید وزن کلاهک طول موشک
راکت کاتیوشا روسیه ۲۰ کیلو متر ۵۰ کیلو تی ان تی ۱.۵ متر
موشک رعد ایران ۵۰ کیلو متر ۱۰۰ کیلو سی چهار ۲ متر
شاهین ۲ ایران ۲۰ کیلو متر ۱۹۰ کیلو تی ان تی ٣.۵ متر
عقاب ۴ کیلو متر ۱۵۰ کیلو تی ان تی ۴۵ متر
زلزال ( اسکاد ) ایران – روسیه ۱۵۰ کیلو متر ۲۰۰ کیلو تی ان تی
زلزال یک ایران ۱۵۰ کیلو متر ۶۰۰ کیلو تی ان تی ٨ متر
زلزال دو ایران ۲۰۰ کیلو متر ۶۰۰ کیلو تی ان تی ٨ متر
خیبر ایران ۱۰۰ کیلو متر ۵۰ کیلو تی ان تی ٣ متر
راکت روح الله ایران – کره شمالی ۵۰ متر ۴۰ کیلو باروت ۱.۵ متر
العباس ایران ؟ ؟ ؟
استعداد نظامی
حزب الله هم اینک دارای سه لشگر نظامی می باشد که هر لشگر آن بین یکهزار تا یکهزارو پانصد کماندو در آن سازمان یافته اند، مدل نظامی این لشگرها همان گردانهای سید الشهدایی است که در ایران و در غالب نیروهای بسیجی ما شاهد آن هستیم، ورای این تعداد نیروهای شبه نظامی حزب الله دارای سه هزار کادر غیر نظامی و تخصصی است که عمدتا در نهادهای دیگر رسانه ای، بهداشتی، زنان، شهدا و جانبازان، بخش ایدئولوژی و… میباشد. همچنین جنبش حزب الله یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای بنام المنار و دو شبکه رادیویی محلی و سراسری دارد .
موخره
د ر اینکه جنبش حزبالله لبنان با اشاره تهران و یا با توصیه همان طیفی که در سپاه و جناح اقتدار طلب ایران آرزوی جنگ را در سر دارند اقدام به کشتن پنج سرباز اسرائیلی و به اسارت درآوردن ۲ سرباز آن نموده است قریب به یقین چنین است، اما همه در تحلیلهای خویش به خطا رفتند هم تهران که به آسانی بهترین کارت خود را سوزاند و شاهدیم که قطعنامه اخیر ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل این کارت برنده ایران را سوزاند، این خطای استراتژیک ایران بود. واما خطای اسرائیلی ها این بود که در تحلیلهای خود نسبت به توان حزب الله دچار اشتباه شده بودند. خطای حزب الله هم این بود که بدون برآورد سیاسی و امنیتی لازم وارد گود مبارزه شد و با وارد شدن به خاک اسرائیل و گروگانگیری بهترین بهانه را دست اسرائیل داد تا نسبت به تهاجمی همه جانبه به لبنان اقدام کند و اکنون این حزب الله به عنوان آغازگر تهاجم محکوم است هر چند که اسرائیل با سبعیت تمام هم نسبت به این تجاوز پاسخ گفته باشد ...
farshadebrahimi.blogspot.com
|