یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ناتوانی راست یا دروغگویی مهرنامه


سیامک طاهری


• گروهی از راستگرایان ایرانی این روزها می کوشند تا با پوشیدن ردای منطق در ظاهر از اسلاف خود دوری گزیده و چهره ای روشنفکر از خود به جا گزارند. اینان که از یک سو از افرادی چون میلتون فریدمن و یا هایک حمایت می کنند از سوی دیگر از آزادی و حقوق بشر دم می زنند. دو ژستی که با یک من سریش هم به یکدیگر نمی چسبند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۹ تير ۱٣۹۱ -  ۲۹ ژوئن ۲۰۱۲


مهرنامه در شماره ۱٨ خود در نوشته ای با عنوان "ما و بعضی از چپ ها از جمله چنین می نویسد:
"البته ما نشریه چپ گرایی (از دنیا گرفته تا سایت اخبار روز) سراغ نداریم که صفحات خود را در اختیار اندیشه های مخالف قرار دهد. مهرنامه چاپ آرای روشن فکران چپ مانند آقایان رییس دانا؛ محمد علی عمویی ودیگران را وظیفه حرفه ای وعلمی خود می داند."
در نوشته بالا یک سفسطه و یک دروغ آشکار و یک ادعای بزرگ وجود دارد. سفسطه آن جا است که نشریه دنیا ارگان تئوریک کمیته مرکزی یک حزب سیاسی خاص است که به ناچار در آن فقط چاپ مطالبی در چهار چوب تئوریک مورد پذیرش کمیته مرکزی آن حزب و در جهت توضیح و تبلیغ این نظرات امکان پذیر بوده است و طبیعتا نمی توانسته در خدمت آرای سیاسی وعقیدتی گوناگون باشد. با نگاهی کوتاه به سایت اخبار روز نیز می توان دروغ آشکار این نوشته را یافت.
اما ادعای بزرگ این ماهنامه در رابطه با "چاپ آرای روشن فکران چپ"!
با آنکه هرگز ادعای مهرنامه را باور نکردم اما تصمیم گرفتم تا آزموده را باردیگر بیازمایم. از این رو پاسخی به دروغ پردازی های آقای طبیبیان تهیه کرده و برای مهرنامه ارسال کردم. پیش و پس از پاسخ با آقای قوچانی تماس گرفتم تا جای هیچ اما و اگری باقی نماند. در اولین تماس آقای قوچانی از ارسال نوشته استقبال کردند. در دومین تماس (پس از ارسال مقاله) ایشان قول درج آن را دادند. در سومین تماس (پس از انتشار دوشماره مهرنامه) ایشان مدعی درج آن شدند. در چهارمین تماس ایشان مدعی شدند که در آخرین لحظه نوشته در صفحه بندی برداشته شده است. تماس چهارم با آقای اکبر منتجبی بود.
با ایشان از زمانی که مسوولیت صفحه اندیشه در روزنامه اعتماد را داشت آشنایی داشتم و پیشینه مثبتی از ایشان در ذهنم بود. ایشان درخواست ارسال مجدد متن را نمودند. با ارسال مجدد متن و چند بار تماس سرانجام بخشی از نوشته این نگارنده با حذف مهمترین قسمت آن (یعنی آنجا که پاسخ به آقای طبیبیان بود) در شماره ۲۲ مهرنامه به چاپ رسید.
به این ترتیب یک بار دیگر اثبات شد که راست های ایرانی قدرت بحثی منطقی با چپ را ندارند. آری راست ایرانی همیشه با سرکوب حکومت کرده است و ردای دموکراسی زیبنده اندام او نیست.

این حق گردانندگان مهرنامه است که هرچه را که مایلند چاپ و هرچه را که مایل نیستند چاپ نکنند. اما در اینصورت آنان حق ندارند ادعای دروغ کنند. آنان حق ندارند بدون اجازه نویسنده در مطلبی دست ببرند ویا آن را کوتاه و بلند کنند.


راست یا چپ مساله این است
کدام طرفدار واقعی آزادی هستند
سیامک طاهری


راست را مردم جهان با کشتار و آدمکشی می شناسند. دوجنگ جهانی؛ و جنگ های کره؛ ویتنام؛ کامبوج؛ لائوس؛ آنگولا؛ موزامبیک؛ گینه؛ گینه ّبیسائو؛ آفریقای جنوبی؛ الجزایر؛ فلسطین و... و کودتا در ایران؛ اندونزی؛ شیلی؛ کشورهای گوناگون آمریکای لاتین و... و قتل های پاتریس لومومبا؛ سالوادور آلنده؛ رهبران فلسطینی و... زندان و شکنجه؛ در ایران؛ آمریکای لاتین؛ کشورهای آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین که در دوران جنگ سرد گوش به فرمان امپریالیست ها بودند. اما تاریخ آمریکا به عنوان مهد تبه ورزی سرمایه سالاری نیز تاریخ آدمکشی و جنایت است. آمریکا با مهاجرت گروه های گوناگون اروپاییان و به خصوص انگلیسی ها شکل می گیرد. این تازه واردان در اولین گام به کشتار سرخپوستان می پردازند. سپسس با تجارت برده به ثروت اندوزی می پردازند. آنگاه نوبت جنگ های داخلی می رسد. پس از آن دوران نوین نژاد پرستی و لینچ سیاه پوستان فرا می رسد.در این میان جولان گروه های مافیایی را نباید از قلم انداخت. آنگاه دو جنگ جهانی فرا می رسند و پس از پایان آن ها صدور جنایت؛ کودتا؛ شکنجه؛ قتل وغارت منابع جهان سوم. در داخل خود آمریکا هم کارزار مک کارتیسم را داریم که دامن بسیاری از روشنفکران وهنرمندان را – از جمله چارلی چاپلین - را نیز می گیرد. در این میان با تاسیس سازمان سیا؛ این سازمان در کنار اعمال تبهکارانه و قتل وجنایت –توجه کنید به تعداد توطئه های سیا علیه فیدل کاسترو که در کتاب رکوردهای گینتس ثبت شده است. – شعبه ای هم برای تبلیغات و تحریف و جعل واقعیات و صدور دروغ به جهان سوم شکل می گیرد. چند ده برابر نشان دادن تلفات دهه سی در شوروی؛ بزرگ نمایی حوادث چکسلواکی به طور که این حوادث مخوفتر از جنگ ویتنام نشان داده شوند – فراموش نکنیم که این حادثه تاسف آور فقط منجر به مرگ یک نفر به نام یان پالاشت شد که او هم خودکشی کرد.- و در عوض کوچک نشان دادن کشتار در شیلی؛ کودتای اندونزی –که در آن نزدیک به یک میلیون نفر کشته شدند.- نگاه کنید به صدها فیلم وسترن که به کمک سیا ساخته شده است ودر آن قتل عام سرخپوستان توجیه شده است و یا فیلم کلاه سبزها که در آن قتل عام ویتنامی ها به عنوان عملی به حق به نمایش گذاشته می شود. بر آن اضافه کنید فیلم ها و داستان هایی که در باره افراد فقیری که با کار و کوشش میلیونر می شوند .
اما در جهان سوم راست به مفهومی که امروز می شناسیم با پیدایی سرمایه داری شکل گرفته است. از آنجایی که رشد سرمایه داری در این کشورها درون زا نبوده و شکل کج وکوله ای داشته و به بند ناف سرمایه جهانی متصل بوده است ؛ روبنای سیاسی و ایدئولوویک آن نیز همواره ستایشگر غرب بوده است.
در ایران ما این جریان با روی کار آمدن رضا شاه پا گرفت. رضا شاه که در ابتدا با وعده جمهوری خواهی پایه های خود را مستحکم کرده بود در ادامه راه برای فریب مردم چهره مسلمانی به خود گرفت. به هر حال راست به مفهوم امروزی آن در ایران به قدرت رسید. آنچه که از عملکرد سیاسی آن در خاطره ها باقی است کشتار و زندان است. کشتن کسانی چون مدرس؛ ارانی؛ عشقی و...
نیاز چندانی نیست تا از عملکرد راست در دوران پهلوی پسر گفته شود. کلمات ساواک؛ کمیته مشترک؛ اوین و... حزب رستاخیز و.. به اندازه کافی گویا هستند.
پس از انقلاب راست را در قامت حجتیه وموتلفه می شناسیم. در اینجا نیز ضروتی برای بررسی عملکرد این جریانات نمی یابم.
اما در سال های اخیر راست به یک تقسیم کار پرداخته است. از یک سو چهره سنتی خود را در قالب گروه های پیش گفته حفظ کرده است واز سوی دیگر می کوشد چهره ای آکادمیک و گاه آزادی خواهانه به خود بگیرد. اما همان طور که گفته شد از آنجایی که ناف راست با تبلیغات امپریالیستی بریده شده است؛ این جریان ناچار است که همان دروغ ها را تکرار کند وهمان اتهامات را بکار بندد. در ایران آنچه که دو جریان پیش گفته راست را به یکدیگر پیوند می زند؛ از یک سو دیدگاه اقتصادی آنان است – که هر دو در عمل از سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و نیز آموزه های فریدمن وهایک پیروی می کنند – و از سوی دیگر؛ شکل سیاسی؛ چپ ستیزی آنان است.   
گروهی از راستگرایان ایرانی این روزها می کوشند تا با پوشیدن ردای منطق در ظاهر از اسلاف خود دوری گزیده و چهره ای روشنفکر از خود به جا گزارند. اینان که از یک سو از افرادی چون میلتون فریدمن و یا هایک حمایت می کنند از سوی دیگر از آزادی و حقوق بشر دم می زنند. دو ژستی که با یک من سریش هم به یکدیگر نمی چسبند. دستان آقای فریدمن همچون دستان جلادانی چون پینوشه و سرهنگان شیلیایی به خون آزادی خواهان شیلیایی آغشته شده است. نظرات آقای هایک هم نه تنها با آزادی میانه ای ندارد بلکه همانطور که آقای یوسف اباذری به درستی تبیین کرده اند در تضاد بنیادین با این مقوله است.
برای آنکه بهتر به شیوه های داستان سازی های آزادیخواهانه راست بپردازیم به چند نمونه جهانی و یک نمونه از گفتار سخنگویان ایرانی راست بسنده می کنم. به این منظور نگاه کنید به عملکرد راست ها برای دست یابی به قدرت در شوروی سابق و روسیه بعدی. آقای یلستین کاندیدای راست جهانی برای درهم شکستن مقاومت مخالفان خود پارلمان را به توپ می بندد. عملی که در تاریخ نوین جهان به غیر از سرهنگ لیاخوف در جریان مشروطه نمونه دیگری را سراغ نداریم. راست های ایرانی می توانند حتی یک نمونه از اعتراض راست های جهان را به این عمل آزادی کشانه نشان دهند.
در مجارستان راست ها پس از آنکه با شعارهای آزادی خواهانه قدرت را به دست گرفتند کارزار گسترده ای را برای محدود کردن دموکراسی آغاز کرده اند و در آمریکا تعداد دستگیر شدگان جنبش اشغال وال استریت به سرعت به مرز ده هزار تن نزدیک می شود. کجایند معترضان راستگرای طرفدار دموکراسی. آیا به غیر چپ های جهان از اعتراض کنندگان دیگری می توان سراغی گرفت. و اما نمونه ای از داستان پردازی سخنگویان ایرانی راست:
آقای محمد طبیبیان در مقاله "برادر جان جنگ طبقاتی تمام شده"، از جمله چنین مرقوم می فرمایند:
"در آمریکا شش برادر هستند که به برادران والتون مشهورند. این شش برادر در مجموع ۹٣ میلیارد دلار ثروت دارند و جمع ثروت آن ها مساوی جمع ثروت ٣۰ درصد پایین جامعه آمریکا است. یعنی معادل ثروت حدودا ۹٣ میلیون نفر. کسی هم مدعی نیست که چرا؟ چون پدر ایشان از یک بقالی در ایالت آرکانزاس شروع کرد. با تلاش و کوشش فروشگاه های خود را توسعه داد، زیرا شعار او این بود که ما ارزانتر می فروشیم. امروز در سراسر آمریکا و بسیاری از کشورهای جهان این شرکت که نام "وال مارت" است شعبه دارد. این شرکت به حدی بزرگ است که هفتمین شریک تجاری چین محسوب می شود".
این سوال را که چگونه ممکن است از یک بقالی کوچک شروع کرد و در مدت کوتاهی صرفا با کار ونه تقلب و فرار مالیاتی به چنین ثروت هنگفتی رسید را به کنار می گذاریم و به فاکت های غیرقابل انکار می پردازیم. به همین منظور توجه خوانندگانمان را به یک گزارش از سایت رادیو بین المللی چین در مورد تبهکاری های این جریان زنجیره ای جلب می کنم:
" تآسیس اتحادیه های کارگری در شعبه های چینی شرکت خرده فروشی وال مارت
________________________________________
cri
باوجود آنکه شرکت وال- مارت بزرگترین شرکت خرده فروشی در جهان به طور سنتی همواره از عضویت کارکنان خود در اتحادیه های کارگری جلوگیری کرده و شعبه های آن در چین نیز مدت مدیدی از ایجاد اتحادیه کارگری خودداری می کردند، این وضع در دو ماه اخیر دگرگون شده است. به طوری که همه شعبه های وال- مارت در چین اکنون دارای اتحادیه کارگری هستند.
آقای "شیو ده مین" معاون کنفدراسیون اتحادیه های کارگری سراسر چین ۱۲ اکتبر در پکن اعلام کرد که تمامی شعبه های شرکت وال- مارت بزرگترین شرکت خرده فروشی جهان در چین اکنون اتحادیه کارگری تاسیس کرده اند.
شرکت وال- مارت بیش از ۴٣۰۰ شعبه در سراسر جهان دارد و شمار کارکنان آن از یک میلیون و ششصد هزار تن فراتر است. این شرکت از زمان تأسیس خود به طور سنتی با شرکت اعضای خود در اتحادیه های کارگری مخالفت می کرد. از این رو تقریبا هیچ کدام از شعبه های این شرکت در جهان نهادی به نام اتحادیه کارگری ندارند.
قوانین چین به روشنی تصریح می کند: همه زحمتکشان حق تأسیس اتحادیه کارگری را دارند. دو ماه پیش، ٣۰ تن از کارکنان چینی یک شعبه محلی وال- مارت در شهر "جین جیانگ" استان "فوجیان" واقع در جنوب شرقی چین، با بی اعتنایی به سنت شرکت وال- مارت، نخستین اتحادیه کارگری را در این شرکت ایجاد کردند. اکنون دیگر شرکت وال- مارت نیز موضع خود را درباره ایجاد اتحادیه کارگری در شعبه های این شرکت تغییر داده است.
پس از تأسیس اتحادیه های کارگری در پنج شعبه فرعی وال- مارت در چین، شرکت یاد شده مخالفت خود را از ایجاد اتحادیه های کارگری کنار گذاشت. پس از آن طی دو ماه اخیر همه شعبه های شرکت وال- مارت در چین به تاسیس اتحادیه کارگری پرداختند.
با این حال "شیو ده مین" اظهار داشت: ایجاد نهادهای سطح پائین اتحادیه های کارگری در این شعبه ها هدف نهایی اتحادیه کارگری چین نیست. آنها امیدوارند حقوق و منافع کارگران و کارمندان چینی از طریق ایجاد نهادهای سطح پائین کارگری واقعا حفظ و حراست شود.
...
تحلیلگران خاطرنشان می کنند: با وجود آنکه کنفدراسیون اتحادیه های کارگری سراسر چین برای حراست از حقوق و منافع زحمتکشان همواره موسسات دارای سرمایه گذاری خارجی را به ایجاد اتحادیه های کارگری فراخوانده است، اما بسیاری از موسسات یاد شده از ایجاد اتحادیه های کارگری سر باز می زنند. در حال حاضر در یک سوم این موسسات اتحادیه های کارگری تأسیس شده است. ..."
واما نمونه دیگر از روزنامه تهران امروز:
" رشوه فروشگاه زنجیره‌ای وال-‌مارت در مکزیک
مقامات فروشگاه‌ زنجیره‌ای «وال – مارت» آمریکا در مکزیک به پرداخت صدها فقره پرداخت رشوه به ارزش ۲۴ میلیون دلار برای پیشبرد مقاصد تجاری شان متهم شدند. به گزارش فارس، شرکت فروشگاه‌های بزرگ خرده‌فروشی «وال - مارت» در آمریکا تحقیقات داخلی در مورد ادعای مدیر اجرایی پیشین خود مبنی بر پرداخت رشوه گسترده در شعبه مکزیک این فروشگاه‌ زنجیره‌ای برای تسط بر بازار را مسکوت گذاشته است.

به گزارش نیویورک تایمز، مدیر اجرایی پیشین شعبه مکزیک فروشگاه‌های وال- مارت که بزرگ‌ترین شعبه خارجی این شرکت است در نامه‌ای در سپتامبر سال ۲۰۰۵ به وکیل این شرکت نوشته است: شعبه مکزیک وال- مارت برای دریافت مجوز ساخت در این کشور رشوه پرداخت کرده است.
تهران امروز دوشنبه ۴ اردیبهشت
آری وال مارت نه تنها در چین بلکه درخود آمریکا نیز به کارگران خود اجازه تشکیل سندیکا را نمی داد. آیا جلوگیری از تشکیل سندیکا عملی آزادی ستیزانه و استثمار گرانه نیست؟ آیا آنچه در بالا آمد نمونه ای از دروغ پردازی ها و تبلیغات عوام فریبانه ی راست نیست. آیا این همه فقط یکی از رازهای ثروت اندوزی – بخوان استثمار وحشیانه و دشمنی با آزادی - این شرکت که از پرده بیرون افتاده است نیست؟ قضاوت با وجدان های آگاه است. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست