سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عکسی بزرگ تر از تمبر پستی


عباس فرحزادی


• استبداد، استبداد است. گاهی رنگ قدسیت و مذهبی می گیرد، گاهی رنگی دیگر. باید با همه نوع استبداد و بازتولید آن ها مقابله کرد. به قول ولادیمیر ناباکوف: هر وقت تصاویر تبلیغ شده رهبران در اماکن عمومی بزرگتر از اندازه تمبر پستی شود خطر دیکتاتوری حتمی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ تير ۱٣۹۱ -  ۵ ژوئيه ۲۰۱۲


در ویدئویی که اخیرا منتشر شده است ، می بینیم که در هفته گذشته ، در جریان یک گردهمائی اعتراضی در استکهلم ، عده ای که خود را طرفدار شاهزاده رضا پهلوی معرفی کردند ، به نظم تصویب شده و گروهی اعتراض تمکین نکردند و به زعم خودشان موفق شدند که تصاویر متعدد رضا پهلوی ( یا به قول خودشان فرتور او را ) را تا به آخر بر فراز سرشان نگه دارند و از این کارزار پیروز بیرون آیند ! گردهمایی در اعتراض به سرکوب و فشار بر زندانیان سیاسی در ایران شکل داده شده بود و از همگان خواسته بودند که عکس کسی را شمایل گردانی نکنند که حمل بر جانبداری سازمانی و گروهی و امثالهم نشود . منطق این است که اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران عمومی است و محدود و منحصر به سبز و قرمز و سفید نیست . گروه مدعی هواداری رضا پهلوی، به قول خودشان برای اولین بار در استکهلم اظهار وجود کرده اند و خواستند که با این عمل عقیده سیاسی خودشان را تبلیغ کرده باشند . این ویدئو نشان می دهد که روند این جریان چگونه با لحن و ادبیات لمپنی آقایان و خانم های سلطنت طلب حاضر در آن جا به ابتذال گرائید. بدیهی است که هر دسته و گروه و فردی مجاز است و حق دارد حرفش را بزند ولی آیا این که عده ای چنین خودسرانه، آن هم در اروپا، تن به قواعد متمدنانه یک گردهمایی ( که مبدع و ارگانیزور آن نبوده اند) نمی دهند، چه معنایی دارد؟ آیا نمی توان خواست بازتولید استبداد دیگری را در رفتار این ها دید؟ همه به یاد داریم حزب الله در جریان انقلاب ۵۷ بارها به تجمعات چپ ها در دانشگاه و خارج دانشگاه حمله ور می شد و سعی می کرد با دشنام و دعوا و کتک کاری تجمعات «غیرخودی» و غیراسلامی را از هم بپاشاند. آن زمان شاید کمتر کسی آن را یک خطر نهادینه و بسیار خطرناک توصیف می کرد. آن چه در سوئد شاهد آن بوده ایم شباهت بسیار با حضور حزب الله دارد. آقای پهلوی در این مورد موضع گیری نکرده است. او اکنون در قدرت نیست و طبیعی است که شعارهای دموکراتیک بدهد (این هم ما را می تواند، مع الفارق، به یاد کس دیگری زیر درخت سیب بیاندازد!)، اما اگر واقعا به اصول تمدنی پایبند است بر اوست که موضع خود را در قبال این افراد اعلام دارد. او در چنین مواردی به طور تکراری بیان می کند که طرفداران من کسانی هستند که مانند من می اندیشند و برنامه ی من را قبول دارند. یعنی پاسخ ایجابی می دهد و از پاسخ سلبی اجتناب می کند. باز هم چنین بیانی برای ما آشناست. خمینی، علیرغم مخالفتش با طیف های مذهبی (مانند شریعتی) هیچ گاه پیش از قدرت به صراحت نگفت که با او مخالف است. حتی مخالفت با مجاهدین را قبل از تغییر ایدئولوژی شان علنی نکرد. البته پرواضح است نه رضا پهلوی، خمینی است و نه اساسا مقایسه رویکرد سیاسی آن ها با هم موجه است، ولی نشانه شناسی میل و اراده معطوف به استبداد را از همین جاها می توان شناخت. در این مورد تنها می توان خمینی را مثال زد. انتظار می رود آقای رضا پهلوی اگر به اصول دموکراتیک پایبند است، موارد زیر را شفاف سازی نماید:
- چرا اجازه می دهد (سکوت رهبران علی القاعده یعنی تائید) که سینه چاکان و ذوب شدگان در سلطنت از او بت بسازند و هیات کوروش و داریوش را در او ببینند؟ آیا او نمی داند که از همین جاهاست که افراد ظل الله و نائب امام زمان و پیشوای عالم اسلام و قبله عالم می شوند؟
- آیا واقعا آقای پهلوی از ادبیات لمپنی و سخیف و پر از دشنام عده ای از کسانی که خود را طرفدار او می نامند در فضای مجازی و واقعی اطلاع ندارد؟ آیا مقالاتی که در آن به مخالفین سلطنت دشنام داده اند را نمی بیند؟ آیا مجریان تلویزیونی که که شبانه روز دروغ می گویند و با کم ترین سواد، تاریخ را به نفع ایدئولوژی خودشان جعل می کنند توجه ندارد؟ موضع او در مقابل این ابتذال چیست؟ اگر واقعا چنان که در مصاحبه با مسیح علی نژاد گفته است، این افراد به او نیز بی حرمتی می کنند، چرا موضعی در قبل آن ها ندارد؟
- چگونه می توان باور داشت که ایشان عمیقا به حکومت مردم سالار اعتقاد دارد ولی موضع گیری هایشان کلی، قابل تفسیر وغیر متقن است؟ آیا شده است که ایشان خود را مبری از نقد و اشتباه نداند تا سر و سینه زنانش بدانند که باید او را در قالب یک انسان سیاسی ببینند نه یک «اهورا مرد آریایی» اسطوره ای؟

ناگفته پیداست توقع شفاف سازی، به معنای ایجاد محدودیت برای هوادارنش نیست، بلکه مساله این است که او در کجای این معادله ایستاده است؟
استبداد، استبداد است. گاهی رنگ قدسیت و مذهبی می گیرد، گاهی رنگی دیگر. باید با همه نوع استبداد و بازتولید آن ها مقابله کرد. به قول ولادیمیر ناباکوف: هر وقت تصاویر تبلیغ شده رهبران در اماکن عمومی بزرگتر از اندازه تمبر پستی شود خطر دیکتاتوری حتمی است.  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست