رویای بازگشت ناممکن سلطنت از روزن انتخابات آزاد - علی نشاط
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۶ تير ۱٣۹۱ -
۶ ژوئيه ۲۰۱۲
اگر تونیستی در عاشقی خام بیا و بگریز از یاران بدنام
شعار انتخابات آزاد به شعار محوری تبدیل شده است. انتخابات آزاد با نقشه راههای متفاوت و رویکردهای گوناگون جمهوریخواهان مدت زمانی است که در دستورکار اپوزیسیون قرار گرفته شده است. طرح استراتزی اتنتخابات آزاد میکوشد تا زمینه هایی برای زبان مشترک بین جریانات جمهوریخواه اعم از چپ، سلطنت و حتی مجاهدین خلق و سکولارهای سبز ایجاد کند. شاید استراتژی مذکور بتواند تکلیف خود رابا آن بخش از علاقمندان به انتخابات آزاد، روشن سازد. در میان باورمندان به انتخابات آزاد جریانات سیاسی بویژه سلطنت طلبان و رضاپهلوی و مجاهدین خلق بدون اشاره به شرائط مشخص و بانگاه کلی اهداف سیاسی خاصی را در نظر دارند. اهداف سیاسی که زیرپوست استراتژی مزبور پنهان شده تا بعد از برگزاری انتخابات موردنظر خود را آشکار نماید.
آنچه که زیرپوست انتخابات آزاد پنهان شده بود وهم اکنون کاملا آشکار شده است، نقش محوری متولیان برگزاری انتخابات می باشد. نقش بانیان برگزارکننده از مناظر رویکردها به انتخابات آزاد متفاوت می باشد. رویکرد سلطنت طلبان دخالت دولت های غربی بویژه آمریکا را خواستاراست و از آنها انتظار کمک به تحولات سیاسی درایران دارد. از زمره پرچمداران دخالت دولت های غربی در برگزاری انتخابات آزاد درایران، می توان از رضا پهلوی و حسن شریعتمداری نام برد. هرکدام بر اساس طینت و ظن سیاسی خویش یار انتخابات آزاد گشته اند. حسن شریعتمداری با دگماتیسم خودویژه تنها و تنها به حضور ناظران نهادهای بین المللی چشم تمنا دارد. چشم داشتی که بخاطر اجرایی کردنش از پاسخ به پرسش مبنی بر اینکه انتخابات آزاد با وجود حاکمیت مستقر کی و کجا دیده ای؟ می گریزد. دربرابرنگاه حسن شریعتمداری (دوست گرمابه و گلستان سلطنت طلبان) موضع رضا پهلوی شگفت انگیز؛ وسلسله اقدامات وی برای عملی ساختن موضع موردنظر خود حیرت انگیز می نماید. درخواست کمک رضا پهلوی از اسرائیل و استمداد حسن شریعتمداری از نهادهای بین المللی جهت برگزاری انتخابات آزاد علامت سئوال بزرگی را در برابر این دو تن و دیگرعلاقمندان و گرویدگان به استراتژی مذکور باز می کند. بدون تردید هر گونه درخواست جریانات سیاسی و عناصر مرتبط از دول غربی بویژه آمریکا و اسرائیل اقدامی است ناپسند و مغایر با موازین نظری سیاسی اکثریت نیروهای اپوزیسیون.
ما به عنوان یکی ازنیروهای عمده بخش چپ جمهوریخواه اپوزیسیون مخالف سرسخت هرگونه گرایشی هستیم که می خواهد تحولات سیاسی در ایران را با تکیه به دولت های غربی اجرائی نماید. جلب نظر و کسب حمایت دول خارجی در معادلات سیاسی کشور اعتماد در بین نیروهای سیاسی را می شکند و آنگاه که رضا پهلوی به آستان بوسی آمریکا و اسرائیل می رود تا به اپوزیسیون کمک نماید و برخی از رفقای ما درسایه رضا پهلوی قرار گیرند. اعتماد بین نیروهای سیاسی دوصد چندان شکننده تر از جلب نظر دول خارجی خواهد بود.
رفقای متوهم ما بیهوده می پندارند و می کوشند تا رضا پهلوی را با چهره ملی دموکراتیک و مخالف استبداد در قاب عکس قرار دهند. از او نمی توان نماینده اپوزیسیون استخراج کرد تا چه رسد به قرار دادن او در مقام رهبر جنبش دمکراتیک مردم ایران. رضا پهلوی تداعی "شیر بی یال و شکمی است کی....." که سالیان سال است می بینیمش. سلطنت در ۲۲ بهمن ۵۷ فرو پاشید. مردم در روز سرنگونی رژیم ستمشاهی پاسخ قاطع به رژیمی دادند که آموزش دیده آمریکا و انگلیس بود.
دل مشغولی گرایشی از اپوزیسیون جمهوریخواه با همه پراکندگی و شکنندگی روابط درونی یافتن راه گشایشی است راهگشایی که از سطح توانمندی برخوردار شود تا اپوزیسیون جمهوریخواه و مسالمت آمیز را به حمایت وا دارد.
پدیده ریزش و بحران ساختارسازمانهای سیاسی چپ؛ بویژه بعد از فروپاشی باعث شده است که جریانات چپ و جمهوریخواه اپوزیسیون درصدد بازیابی موقعیت ماقبل کنونی برآیند. اپوزیسیون خارج کشور هنوز نه پایداری رژیم حاکم ایران را و نه ارتباط نقش ضعیف خود در پایداری رژیم را به جد نگرفته است. با وجود پراکندگی و جو بی اعتمادی مدتی است که زمزمه های شوم جلب نظر و کسب حمایت رضا پهلوی توسط برخی فعالان سیاسی جمهوریخواه به گوش می رسد.
از دیدارهای مخفیانه با رضا پهلوی در جنب نشستها تا حضور در کنار ایشان حاکی از تلاش اندک رفقای چپ ما میباشد که تا حدودی در شرف انجام است. گرچه هنوز سلطنت طلبی مطرود کنشگران واقع بین و فعالان سیاسی می باشد؛ لیکن تلاش مبنی بر جلب نظر؛ کسب حمایت و دعوت به حضور رضا پهلوی در جنب نیروهای سیاسی اپوزیسیون نیز جای تامل دارد. راستی چرا؟ آیا درکودتای سیاه سال ۱٣٣۲ علیه دولت ملی دکتر مصدق شاه و دربار فاسدش نقش نداشت و جریانی مریخی از آمریکا خواست؛ تااولین تجربه دمکراسی سیاسی رادر خاورمیانه ساقط کند! آیا علاقمندان به همجواری و همنشینی خواهان اعمال هژمونیک رضا پهلوی؛ از یاد برده اند که سلطنت پهلوی بستر کافی جهت تسلط آمریکا و انگلیس بر منابع نفتی ایران را فراهم کرد؟ انجام چنین کاری درعرصه ادبیات سیاسی ایران چه نامیده می شود؟ چنگ اندازی برمنافع نفتی ایران مداخله بشردوستانه بود و راه مبارزه برای دموکراسی در ایران را هموار می کرد.
باوجودهمه موارد پرسیدنی که رضا پهلوی با تفرعن شاهزادگی از پاسخ به آنها طفره رفته است، کوشش برای راه دادن به وی در صف طرفداران انتخابات آزاد؛ صرف مخالفت شاهزاده با نظام جمهوری اسلامی گویای نشانه هایی می باشد. باورمندان متوهم خواهان حضور رضا پهلوی در صف جمهوریخواه شاید ندانند که در پشت این نیات سیاسی چه مطامع و منافعی طراحی میشود.
|