از شعر گفتن
یوسف صدیق (گیلراد)
•
سری پیدا،
تنی پنهان در ژرفاها،
کوه یخ را می ماند
شعری که ماندنی ست.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۶ تير ۱٣۹۱ -
۶ ژوئيه ۲۰۱۲
(۱)
سری پیدا،
تنی پنهان در ژرفاها،
کوه یخ را می ماند
شعری که ماندنی ست.
. . . .
نه از سکته ی اندیشه رنج می برد،
نه از ولگردی واژه ها.
نه از سکون تخیل،
نه از نبودن حس.
. . . .
چراغی روشن در خانه ی تاریک
درختی پنهان در سنگ را می ماند
شعری که خواندنی ست.
تیر ماه ۱۳۹۱
(۲)
سمفونی زبان است شعر،
همایش شورانگیز نت هایی که واژه اند.
آوای خاک و باد و آتش و آب.
حجمی سیال که اوج می گیرد
و نگاهت را
به کهکشان تو در توی اندیشه فرا می خواند.
. . . .
بگذار کسانی به تمسخر بگذرند و
بگویند: شعر، ابری ست
که در حاشیه ی زندگی فرو می بارد.
من اما می گویم:
شعر ، نبضی ست
که سبز می زند در تو، در من،
در جانی
که جهان تهی از عشق را بر نمی تابد.
شهریور ۱۳۸۷
|