یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ تير ۱٣۹۱ -  ۱۲ ژوئيه ۲۰۱۲


 «صف مشترک تل آویو، ریاض، اربیل»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛رژیم صهیونیستی درصدد است تا به جبران موقعیت های راهبردی که از دست می دهد، موقعیت های راهبردی جدیدی را جایگزین کند و به عبارت دیگر، صهیونیست ها در تلاشند تا اگر نتوانند چالش ها را مدیریت کرده و یا به فرصت تبدیل نمایند، موقعیت های جدیدی را از فرصت های بالقوه به وجود آورند و از این طریق موقعیت منطقه ای خود در دهه های گذشته را هرچند در سطحی بسیار نازل تر حفظ نمایند.
سقوط رژیم صدام حسین و روی کار آمدن متحدین ایران در عراق، سقوط رژیم حسنی مبارک و روی کار آمدن اسلام گراها در مصر و خیزش های تونس، یمن، بحرین، لیبی و... که جنبه های ضد صهیونیستی آنان انکارپذیر نیست، موقعیت رژیم غاصب اسرائیل را به خطر انداخته است. تحولات مصر مرزهای جنوبی و جنوب غربی این رژیم را کاملا ناامن کرده است اتفاقات پی در پی در صحرای سینا و بخصوص چندین عملیات در منطقه ایلات در نزدیکی مرزهای این رژیم با مصر و اردن نیز موقعیت امنیتی اسرائیل را بشدت متزلزل کرد این در حالی است که تل آویو نمی تواند از نتایج آنچه در اردن می گذرد و هر روز ممکن است بساط رژیم پادشاهی اردن را برچیند، اطمینان خاطر داشته باشد.
فروپاشی رژیم مبارک در واقع فروپاشی مهمترین رکن امنیت منطقه ای اسرائیل بود چرا که مصر در طول حدود ٣۰ سال گذشته تاثیر عمده ای در بقاء این رژیم داشت. می توان با قاطعیت گفت که اگر فضای حاکم بر مناسبات قاهره- تل آویو شرایط امروز بود یا جنگ های ٣٣ روزه و ۲۲ روزه به وقوع نمی پیوست و یا دامنه مقابله با تجاوز ارتش رژیم صهیونیستی بسیار گسترش و شدت پیدا می کرد و امکانی برای ادامه حیات اسرائیل باقی نمی گذاشت. براین اساس می توان گفت که از این پس اسرائیل هرگز نمی تواند به جنگی مشابه جنگ ۲۲ روزه یا ٣٣ روزه فکر کند همین مسئله تکیه اسرائیل بر ارتش را کم اثرتر می کند و به «وجه امتیاز» آن آسیب می زند.
فروپاشی رژیم صدام حسین و جایگزین شدن متحدین ایران در حاکمیت این کشور، جبهه ضد صهیونیستی را منسجم تر و کارآمدتر کرده است. عراق جغرافیای سوریه، لبنان و فلسطین را به جغرافیای ایران وصل کرده و امکان تحرک این مجموعه را عملی تر کرده است. اتحاد عراق و ایران از یک طرف اقدامات ضد صهیونیستی را تسریع و تسهیل می کند و از طرف دیگر اقدامات صهیونیستی- غربی علیه این جبهه را خنثی می نماید. در این میان سرنوشت آنچه علیه سوریه طراحی و به اجرا گذاشته شد، برای اثبات این نظریه بسیار حائز اهمیت است.
طی ۱۶ ماه گذشته همه ظرفیت بین المللی و منطقه ای پای کارآمد تا نظام سیاسی سوریه را متلاشی کند در این ماجرا آمریکایی ها از حداکثر ظرفیت فشار استفاده کردند تا بشار اسد را از قدرت ساقط کنند اما این کار امکانپذیر نشد و هیچ تردیدی نیست که یکی از عوامل مهم آن کمک عراق به دولت بشار اسد بود اگر دولت عراق که بعد از ترکیه طولانی ترین مرز را با سوریه دارد و بخصوص به استان حساس «حمص» وصل است با آنچه آمریکایی ها به دروغ نام آن را «جامعه جهانی» گذاشته اند، همکاری و مرز استانهای خود را برای عبور تروریزم باز می کرد کار حکومت سوریه بسیار سخت می شد و شاید شدت فشارهای تروریستی کنترل سوریه را از دست ارتش و دولت این کشور خارج می کرد.
عدم همراهی دولت عراق با برنامه ضد سوری آمریکا و اعمال کنترل بر مرزهای خود عملا در زنجیره تروریزم مرزی خلل ایجاد کرد و پس از آن اردن هم به کنترل مرزهای خود با سوریه روی آورد. با این وصف اینک اسرائیل به تجربه دریافته است که همگرا شدن دولت عراق و ایران موقعیت طرح های غربی، عربی و صهیونیستی را به مخاطره جدی انداخته است و به میزانی که معلوم شود عملی شدن چنین طرح هایی علیه مقاومت منطقه با مشکل جدی مواجه است، جرات اقدامات ضد صهیونیستی افزایش می یابد.
رژیم صهیونیستی در تکاپو برای جبران این محدودیت ها، درصدد است موقعیت های جدیدی به دست آورد. با بررسی مجموعه رفتارها و رفت وآمدها می توانیم بگوئیم از نظر محافل استراتژیک اسرائیل سه موقعیت قابل جایگزین در سطح منطقه و در محدوده ای که انقلاب های اسلامی ملت های عرب به وقوع پیوسته است وجود دارد؛ «پان وهابیسم»، «پان کردیسم» و «پان آفریکانیسم»، پان وهابیسم که با القاعده رابطه پدر و فرزندی دارد در منطقه شبه جزیره عربستان و هر کشور اسلامی که اهل سنت آن از «جامع المدینه» تبعیت مذهبی دارند، می تواند مناقشه مذهبی را برانگیزد و جبهه مقاومت که ترکیبی از سنیان و شیعیان است را تحت تاثیر قرار دهد.
از منظر صهیونیست ها پان وهابیسم دارای یک ظرفیت مناسب است و به زعم صهیونیست ها می تواند با یک پیوست اطلاعاتی- امنیتی چالش بزرگی را فراروی جبهه مقاومت بگشاید. کما اینکه پان وهابیسم طی حدود ۴ ماه گذشته محور اقدامات خشن و تروریستی علیه مردم و نظام سوریه بوده و آمارها و ارزیابی ها بیانگر آن است که در ۴ ماه گذشته حداقل ٨۰ درصد عملیات های تروریستی توسط وهابیون (القاعده) صورت گرفته و سهم گروه هایی که تحت عنوان «ارتش آزاد» و... فعالیت می کنند، حدود ۲۰ درصد می باشد.
در عراق و پاکستان نیز ترورها توسط وهابیون و شاخه امنیتی آن (القاعده) صورت می گیرد. برخی از این وهابیون تروریست که در سوریه دستگیر شده اند به ارتباط با رژیم صهیونیستی اعتراف کرده اند و اسنادی که توسط دستگاههای اطلاعاتی لیبیایی منتشر شده نیز از ارتباط عوامل وهابی لیبی (مجالس العسکریه و...) با رژیم صهیونیستی حکایت می کند.
یکی دیگر از نقطه امیدهای صهیونیست ها، «پان کردیسم» است. ارتباط اسرائیل و بعضی از رهبران کردها به زمان شکل گیری رژیم نامشروع اسرائیل در دهه ۱٣۲۰ برمی گردد.
در آن زمان انگلیسی ها همزمان به رهبران آژانس یهود و رهبران کرد وعده تحقق کشوری یهودی و کشوری کردی را داده بودند ولی تحقق وعده آنان به کردها عملا با چالش مواجه گردید و از آنجا که اولویت درجه یک انگلیسی ها هم نبود، به تحقق نپیوست اما سران رژیم صهیونیستی با هدف تضعیف جبهه اسلامی عربی با بعضی از سران کرد در تماس بودند و به آنان در حوزه های اطلاعاتی و تسلیحاتی کمک می کردند.
با شروع انقلاب های اسلامی منطقه، روسای حزب دمکرات کردستان عراق گمان کردند که با اعمال فشار بر دولت بغداد می توانند امتیازات خاصی بدست آورده و احیاناً می توانند جدایی کردستان عراق را محقق نمایند. رژیم صهیونیستی که از آغاز اشغال عراق در قالب شرکت های خصوصی اقتصادی در شمال این کشور حضوری اطلاعاتی داشت، با نزدیک شدن به دولت اقلیم سعی کرد که سران کرد را درباره ایده «کردستان بزرگ» و « دولت مستقل کرد» تحریک نمایند. این مسئله در ماه های گذشته به چالش عمده دولت عراق و دولت اقلیم تبدیل شده است.
هدف عمده آلترناتیو «پان کردیسم» تضعیف همزمان دولت های عراق، سوریه، ایران و ترکیه است که طی ماه های پس از آغاز خیزش اسلام گرایی در منطقه عمدتا به سمت عراق و سوریه کشیده شده است البته درباره سوریه این سیاست چندان موفقیتی دربر نداشت و از این رو «حسکه» طی ۱۶ماه گذشته یکی از استانهای آرام سوریه بود. برخلاف رویکرد «پان وهابیسم» که ماموریتش دامن زدن به مناقشات مذهبی است، رویکرد «پان کردیسم» عمدتا به عنوان اهرم فشار بر دولت های عراق و سوریه عمل کرده و کاستن از قدرت دولت های مرکزی را هدف قرار داده است.
یکی دیگر از امیدهای رژیم صهیونیستی برای عبور از شرایط بحرانی فعلی «پان آفریکانیسم» است. پان آفریکانیسم گاهی در برابر پان عربیسم و گاهی در برابر پان اسلامیسم مطرح شده است و بیش از آنکه ماهیت مذهبی داشته باشد ماهیت قوم گرایانه دارد. این حرکت عمدتا آن دسته از کشورهای آفریقایی را دربر گرفته که ترکیب جمعیتی شان مسلمان- مسیحی است. پان آفریکانیسم بدون آنکه هویت دینی داشته باشد در واقع مسیحی بنیاد و به بیان دیگر، غرب بنیاد است.
رژیم صهیونیستی در طول ۶۰ سال گذشته به جمعیت های مسیحی در کشورهای با اکثریت مسلمان- از شرق میانه تا غرب میانه آفریقا- به چشم یک فرصت مهم نگاه کرده است. در این میان از این حرکت در آن دسته از کشورهای مسلمان آفریقایی که نسبت به آرمان فلسطین حساسیت بیشتری داشته اند، استفاده شده و این دولت ها رابا چالش مواجه گردانیده است.
درگیری های ۶ استان جنوب سودان با دولت مرکزی سودان و درگیری های سه استان غربی دارفور سودان با همین مبنا دنبال شده است. وقتی رهبر سودان جنوبی اولین سفر خود پس از تجزیه جنوب را به تل آویو انجام داد کمترین تردیدی باقی نگذاشت که سلسله جنبان این حرکت پان آفریکانیسم، اسرائیلی ها بوده اند. پان آفریکانیسم فقط به حکومت ها و دولت ها چشم ندوخته بلکه از آنجا که کمربند- از میانه شرقی تا میانه غربی- آفریقا روی نفت و گاز و سایر ذخایر استراتژیک قرار دارد، سیطره اقتصادی بر آفریقا یکی از راهبردهای اساسی پان آفریکانیسم با محوریت رژیم صهیونیستی است.
در یک کلام رژیم صهیونیستی امروز تلاش می کند تا محور جدیدی که هویت امنیتی دارد و بر توسعه شکاف های میان کشورها تاکید می کند را جایگزین محور سنتی نماید و در این میان رژیم عربستان در نقطه میانی آن قرار دارد، رژیم سعودی به غیر از آنکه از طریق وهابیت (و القاعده) خود نقش عمده ای در تعمیق شکاف ها در مجامع اسلامی دارد، پشتیبانی کننده مالی و تسلیحاتی نیروهای شورشی و طغیانگر در کشورهای آفریقایی هم هست و تلاش می کند تا با استفاده از پول مناطق کردی را هم تحت تاثیر قرار دهد.
اما البته خیزش اسلامی- مردمی منطقه پرقدرت تر از آن است که اجازه شکل گیری به این چرخه جدید بدهد کما اینکه تظاهرات ضد سعودی این روزهای مردم عربستان و عقب نشینی مسعود بارزانی از مواضع قبلی و عقب نشینی اخیر نیروهای جنوب سودان نشان می دهد راه برای بازسازی اسرائیل بسته است.

خراسان:غفلت از تولید ملی برای مهار گرانی
«غفلت از تولید ملی برای مهار گرانی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی حسن‌زاده است که در آن می‌خوانید؛سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی به روزهای پایانی چهارمین ماه سال نیز نزدیک می شود و اکنون این پرسش به صورت جدی قابل طرح است که متولیان امر برای تحقق اهداف این سال چه کرده اند؟ سال ۱۳۹۱ با نام گذاری به عنوان «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» این امید را در دل فعالان اقتصادی و عموم مردم ایجاد کرد که امسال گشایش هایی در فضای کسب و کار، ایجاد اشتغال و رونق فعالیت های اقتصادی ایجاد شود. این امیدها به اندازه ای بوده و هست که جنگ روانی دشمن و تحریم های یک جانبه غرب باعث نشد نگاه ها نسبت به اقتصاد ملی نومیدانه شود.
اما آن چه تا کنون در سالی که باید توجه اصلی به تولید ملی و صیانت از فعالیت های اقتصادی متکی بر دانش و توان داخلی باشد، رخ داده است، پررنگ شدن دغدغه معیشت و نوسان گسترده قیمت ها در بازار است. شک نیست که در هر صورت و در هر سالی با هر نامی که نام گذاری شود دغدغه معیشت مردم به ویژه اقشار کم درآمد جزو اولویت های اصلی نظام است اما کم توجهی به رابطه تولید ملی و معیشت مردم می تواند مخاطرات جدی برای هر دو حوزه ایجاد کند چرا که برخی راه حل های یکسویه برای حل مشکل گرانی از جمله تأکید بیش از اندازه بر تعزیراتی شدن بازار بدون توجه به سهم دلالان در گران کردن قیمت ها و از همه مهمتر رشد هزینه های تولید به واسطه هدفمندی و افزایش نرخ ارز جز ضربه زدن به تولید ملی تأثیری ندارد.
البته در این میان سهم گران فروشان و برخی تولید کنندگان که از آب گل آلود بازار آشفته این روزها ماهی صید می کنند را نمی توان از نظر دور داشت ولی توجه به مولفه های افزایش قیمت ها نباید یکسویه باشد.
هم باید افزایش هزینه های تولید را که به استناد گزارش بانک مرکزی ۳۴ درصد است در نظر داشت و هم سوء استفاده عناصر فرصت طلب در نظام تولید و توزیع کشور را از وضعیت بازار. به عبارت دیگر فقط نباید گران فروشی را مدنظر داشت بلکه باید پذیرفت بخشی از افزایش قیمت ها ناشی از گرانی است. در این میان تقویت تولید ملی می تواند در کاهش قیمت ها نقش موثری داشته باشد.
به عنوان مثال بر اساس گفته های رئیس انجمن صنفی صنایع لبنی کشور، این صنایع با حدود ۵۰ درصد ظرفیت فعالیت می کنند. بدون تردید کاهش ظرفیت تولید شیر و لبنیات هم بیکاری و هم گرانی را در پی دارد چرا که هزینه های ثابت با کاهش ظرفیت تولید چندان کاهش نمی یابد اما درآمد هر واحد تولیدی با کاهش ظرفیت فعالیت کاسته می شود و نتیجه آن تولید گرانتر محصولات و بیکاری بخشی از فعالان واحدهای تولیدی است.
لذا یکی از اصلی ترین الزامات سال تولید ملی شناسایی علل کاهش ظرفیت تولید در فعالیت های مختلف و تلاش برای افزایش این ظرفیت است. در این میان دستگاه های مسئول نیز باید گزارش دهند در این حدود ۴ ماه چه اقداماتی برای رونق فعالیت های اقتصادی در کشور انجام داده اند.
به ویژه در چنین شرایطی جای این گله از دولت و اتاق بازرگانی به عنوان متولی اصلی بخش خصوصی و فعالان اقتصادی کشور وجود دارد که چرا تعطیلی جلسات شورای گفت وگوی دولت و بخش خصوصی این قدر به طول انجامیده است و چرا در شرایطی که همفکری مستقیم و شفاف دولت و بخش خصوصی می تواند تأثیر به سزایی در بهبود وضعیت تولید ملی و معیشت مردم داشته باشد به صورت غیررسمی قهر جای مشورت را گرفته است!

جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛روزها از پی هم می‌گذرند و ماه پیامبر، شعبان‌المعظم، به روزهای آخر خود نزدیک می‌شود. به همین لحاظ ایام پیش رو از شرافت و اهمیت خاصی برخوردارند. ویژگی پاکسازی اعمال و آمادگی برای ورود به ضیافت الهی، از ماه شعبان، ایام ویژه‌ای آفریده که ساعات و لحظات باقیمانده آن، بهترین فرصت برای بازگشت به سوی خدا و استغفار از گناهان است. لذا باید آراسته و پیراسته، آماده ورود به میهمانی خدا شد و از هرچه گناه و پلیدی است، پاک و یاکیزه گشت.
واقعیت اینست که در این روزگار پرفتنه که غبار معصیت و انبوه مشکلات، فضا را در برگرفته، بیش از هر زمان دیگری به خلوت در محضر الهی، تقویت روحی و معنوی و پالایش نفس از معاصی نیاز داریم. پس بیائیم در آستانه ماه ضیافت الهی، اسب سرکش نفس را مهار کرده، خود را در محضر الهی بدانیم و پیشانی تسلیم بر آستان او بسائیم.
در این هفته برگزاری رزمایش موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی داشت.
در این رزمایش که از انواع موشک‌های بالستیک دوربرد و میان برد استفاده شد، موشک‌های رادارگریز و موشک‌های زمین به دریا با تعیین هدف‌های فرضی به کار گرفته شد که فرماندهان نظامی از دقت در هدفگیری ابراز رضایت کردند. این رزمایش که در حقیقت اقدامی در جهت ایجاد سیاست بازدارندگی و افزایش توان نظامی جمهوری اسلامی ایران بود، شگفتی رسانه‌های خارجی را در پی داشت و جایگاه ویژه‌ای را در تحلیل سیاستمداران و نظامیان غربی باز کرد.
دشمنان انقلاب هرچند این روزها مشغول شاخ و شانه کشیدن بوده و در راستای جنگ تبلیغاتی مثل همیشه عنوان می‌کنند که گزینه نظامی علیه ایران را همچنان روی میز دارند ولی خود بهتر از همه می‌دانند که جمهوری اسلامی ایران تاکنون هر دستی را که به قصد تجاوز به سوی ایران دراز شده، قطع کرده و تعدیات دشمن را بی‌پاسخ نگذاشته است. بنابر این اکنون نیز هرگونه تجاوز - ولو مقطعی و موردی - را با درس عبرتی همیشگی پاسخ خواهد داد.
در هفته جاری جمهوری اسلامی ایران همچنین به مرکز رایزنی درباره مسائل سوریه تبدیل شد و نشان داد که موضع تهران هرچند که برخی کشورهای غربی و عربی خواستار نادیده گرفته شدن آن هستند، لاجرم وزنه‌ای تأثیرگذار در حل و فصل این بحران است.
کوفی عنان نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه پس از سفر به دمشق و دیدار با بشار اسد به تهران ‌آمد تا ضمن ارائه گزارشی از مذاکرات با بشار اسد، بر اهمیت نقش ایران در صلح و ثبات منطقه تاکید کند. در مذاکرات عنان در تهران، وی گزارشی از اجلاس ژنو را ارائه کرد و اذعان داشت که مشکل سوریه فقط با ابتکار "سوری - سوری" قابل حل است، بدین معنا که این بحران باید در یک گفتگوی فراگیر و ملی به دست مردم سوریه، حکومت آن و معارضین حل و فصل شود و راه حلی غیرسیاسی نیز بر آن متصور نیست.
دیروز بانوان شرکت کننده در اجلاس "زنان و بیداری اسلامی" که از کشورهای مختلف به تهران آمده‌اند با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. در این دیدار رهبر معظم انقلاب طی سخنانی اظهار داشتند: "صد سال است تلاش شده تا زن مسلمان را از هویت خود دور کنند. امروز اگر شما بانوان نخبه اسلامی تلاش کنید و هویت زن مسلمان را دوباره برگردانید، بزرگترین خدمت را به امت اسلامی و بیداری اسلامی کرده‌اید." ایشان خاطرنشان کردند: "حادثه بیداری اسلامی می‌تواند مسیر دنیا را عوض کند و سلطه ظالمانه استکبار و صهیونیسم را در دنیای اسلام قطع کند و امت اسلامی را متشکل کند، به شرط آنکه ادامه پیدا کند."
رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنین درخصوص تحریم‌های غرب، علیه جمهوری اسلامی ایران، یادآور شدند: "ما ٣۲ سال است با دشمنی‌های استکبار مواجه ایم. آنها ٣۰ سال است که ما را مقابل تحریم‌ها واکسینه کرده‌اند. تحریم به ما ضربه نمی‌زند."
این هفته، رویدادهای تازه در جهان اسلام، بخش عمده اخبار و گزارش‌های خارجی را تشکیل می‌داد. در عربستان، قیام مردم شرق عربستان اوج گرفت و نیروی امنیتی عربستان با وحشیانه‌ترین شکل، اعتراضات مردمی علیه ظلم و جور حکومت ریاض را سرکوب کرد که در جریان آن دست کم سه نفر از شیعیان معترض به شهادت رسیده و شمار دیگری زخمی شدند. اعتراضات اخیر، گسترده‌ترین تظاهرات مردم شرق عربستان، علیه رژیم خودکامه عربستان، از آغاز شروع ناآرامی‌ها از دو سال قبل به حساب می‌آید که انقلاب مردم در عربستان را وارد مرحله جدیدی ساخته است.
اوجگیری بی‌سابقه اعتراضات مردمی در منطقه الشرقیه عربستان، رژیم ریاض را به شدت آشفته کرده است. در پی این حوادث نیروهای سرکوبگر دولت عربستان "شیخ نمر" یکی از علمای مبارز شیعه شرق عربستان را مورد حمله قرار دادند که به جراحت شدید وی منجر شد. پس از این حمله نیروهای امنیتی شیخ نمر را به مکان نامعلومی منتقل کردند بگونه‌ای که هیچ خبری از وضعیت وی در دست نیست. برخی گزارش‌ها حکایت از شهادت شیخ نمر دارد. مردم شرق عربستان از دو سال قبل و پس از شروع قیام‌های مردمی در منطقه، اعتراضات مسألمت آمیزی علیه تبعیض و ظلم حکومت آغاز کرده‌اند که با سرکوب بی‌رحمانه و غیرانسانی رژیم ریاض مواجه شده است.
این هفته، دستور "محمد مرسی" مبنی بر لغو حکم انحلال مجلس، شکل جدیدی به تحولات سیاسی مصر داد. دادگاه قانون اساسی مصر که تحت نفوذ و تسلط نظامیان مصر است ماه گذشته در حکمی بحث برانگیز و غیرمنتظره اعلام کرد مجلس مصر منحل است. این دادگاه، استفاده از "سیستم دوگانه در انتخابات" را توجیه اقدام خود عنوان کرد. این اقدام، حرکتی سیاسی برای تحت فشار قرار دادن گروه "اخوان المسلمین" بود که اکثریت مجلس را در اختیار دارد و در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز، این پست را تصاحب کرد.
مرسی در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود درصورت پیروزی، حکم انحلال مجلس را لغو خواهد کرد که روز یکشنبه گذشته به این وعده خود عمل کرد. دادگاه قانون اساسی بلافاصله به این تصمیم مرسی واکنش نشان داد و اعلام کرد حکم انحلال مجلس، قطعی و غیرقابل تجدیدنظر است. این امر، مرسی و شورای نظامی را عملاً رودرروی هم قرار داد.
محمد مرسی که به وضوح می‌داند برای توفیق در کارش چاره‌ای ندارد جز اینکه تکلیفش را با نظامیان روشن کند، با دستور اخیر خود، در واقع می‌خواهد قدرت خود را به رخ نظامیان بکشد و این پیام را بدهد که نفر اول مملکت است. نتیجه این زورآزمایی مرسی با نظامیان می‌تواند تأثیر مهمی در آینده و تحولات مصر داشته باشد.
این هفته، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، بدون اطلاع قبلی به افغانستان رفت. کلینتون در دیداری که با حامد کرزای رئیس جمهوری افغانستان داشت بار دیگر تاکید کرد که آمریکا همچنان در نظر دارد حضور خود را در افغانستان حفظ کنند. کلینتون ضمن تاکید بر اینکه آمریکا افغانستان را رها نمی‌کند، افغانستان را پانزدهمین متحد غیرناتوی آمریکا خطاب کرد. اظهارات اخیر وزیر خارجه آمریکا بار دیگر پرده از اهداف آمریکا در افغانستان و منطقه بر می‌دارد و این موضوع را آشکار می‌سازد که واشنگتن برای افغانستان، برنامه‌های دراز مدتی ترسیم کرده است.
سخنان وزیر خارجه آمریکا درباره حضور طولانی مدت در افغانستان درحالی مطرح می‌شود که آمریکایی‌ها و متحدین آنها در ناتو از چندی قبل تبلیغات می‌کنند که تا پایان سال ۱٣۹٣ افغانستان را ترک خواهند کرد.
این هفته، بحران سوریه نیز شاهد چند تحول تازه بود. دور تازه مأموریت کوفی عنان فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه، اظهارات مقامات ترکیه دایر بر شکست تلاش‌ها برای ساقط کردن حکومت دمشق، تهدید روسیه و چین توسط وزیر خارجه آمریکا به خاطر موضع گیری این دو کشور در قبال سوریه و واکنش‌های مسکو و پکن، و سرانجام آمادگی روسیه برای میزبانی گروههای مخالف دولت سوریه، از جمله رویدادهای تازه در مسئله سوریه بود.
کوفی عنان در چارچوب تلاش‌های تازه برای پایان دادن به خشونت‌ها در سوریه روز دوشنبه وارد دمشق شد و با بشار اسد به گفتگو پرداخت. هم کوفی عنان و هم دولت سوریه، این مذاکرات را "سازنده و مثبت" خواندند. عنان در ادامه مأموریتش وارد تهران شد و سپس به عراق رفت. عنان تلاش می‌کند طرح شش ماده‌ای خود را که تقریباً مورد قبول طرفهای درگیر قرار دارد، بار دیگر زنده کند. چین و روسیه نیز با این طرح موافقت کرده‌اند. با اینحال دست‌هایی هستند که در راه اجرایی شدن طرح کوفی عنان کارشکنی می‌کنند زیرا که طرح کوفی عنان، مستقیماً سقوط حکومت سوریه را خواستار نشده و این چیزی است که برخی دولتهای خارجی از آن ناخشنود هستند.
این دسته از کشورها که مشخصاً می‌توان از آمریکا، برخی کشورهای اروپایی، ترکیه، عربستان و قطر نام برد، از آغاز ناآرامی‌ها، ساقط کردن حکومت سوریه را در دستور کار خود قرار داده‌اند و در برابر هر طرحی که این هدف آنها را تأمین نکند، کارشکنی می‌کنند.
همین رفتار مداخله جویانه و یکجانبه گرایانه آنها، از علل طولانی شدن بحران سوریه و خونریزی‌های بیشتر بوده است. اظهارات تهدیدآمیز اخیر وزیر خارجه آمریکا علیه مسکو و پکن نیز در همین چارچوب قرار دارد که البته این بار با پاسخ تند روسیه و چین مواجه شد.

رسالت:امتحان تحریم ها و نفاق سیاسی- اقتصادی
«امتحان تحریم ها و نفاق سیاسی- اقتصادی»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛تحریم های سیاسی و اقتصادی ایران موضوع جدیدی نیست و طی ٣۲ سال گذشته - از اشغال لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱٣۵٨ تا به امروز- جمهوری اسلامی همواره در معرض تحریم بوده است. مسبوق به سابقه بودن فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران طی سه دهه گذشته تجارب و رهیافت های گرانبهایی را برای زیست اقتصادی در شرایط تحریم ایجاد کرده است.
امروز غربی ها تصور می کنند با افزایش فشار تحریم ها و جنجال آفرینی می توانند ملت و دولت ایران را به زانو دربیاورند در حالی که سخت در اشتباهند چرا که خود آنها نحوه مواجهه با تحریم ها را به ملت ما آموخته اند. به تعبیر مقام معظم رهبری "آنها نمی فهمند که خود آنها در سه دهه گذشته ملت ایران را در قبال تحریم ها واکسینه کرده اند."
تحریم های سیاسی و اقتصادی ایران موضوع جدیدی نیست و طی ٣۲ سال گذشته - از اشغال لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱٣۵٨ تا به امروز- جمهوری اسلامی همواره در معرض تحریم بوده است. مسبوق به سابقه بودن فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران طی سه دهه گذشته تجارب و رهیافت های گرانبهایی را برای زیست اقتصادی در شرایط تحریم ایجاد کرده است. امروز غربی ها تصور می کنند با افزایش فشار تحریم ها و جنجال آفرینی می توانند ملت و دولت ایران را به زانو دربیاورند در حالی که سخت در اشتباهند چرا که خود آنها نحوه مواجهه با تحریم ها را به ملت ما آموخته اند.
به تعبیر مقام معظم رهبری "آنها نمی فهمند که خود آنها در سه دهه گذشته ملت ایران را در قبال تحریم ها واکسینه کرده اند." ویروس ضعیف شده تحریم در ٣۲ سال گذشته فرصت ها و راه حل های جدیدی را پیش روی جمهوری اسلامی قرار داده و عناصر خود محافظتی و مقاومتی را بیدار کرده که امروز به جرات می توان مدعی شد که اساسا ایران ۲۰۱۲ قابل تحریم نیست. ایران امروز به مراتب قوی تر از ایران ٣٣ سال پیش است و تحریم ها کارساز نیست. البته این شکست ناپذیری در برابر تحریمهای سیاسی و اقتصادی اذعان خود سیاستمداران، تحلیلگران و رسانه های غربی است.
به عنوان نمونه شبکه آمریکایی فاکس نیوز اخیرا در گزارشی با اشاره به تحریم‌های غرب به ویژه آمریکا علیه برنامه هسته‌ای ایران تصریح کرد که هیچ گونه از تحریم‌های یکجانبه یا چندجانبه نتوانسته ایران را منزوی کند. واشنگتن پست نیز نوشت: باید خاطرنشان کرد بر اساس شواهد اثر تحریم ها بر روی صادرات نفت در طول زمان روند تصاعدی نخواهد داشت. رسانه های غربی بارها اعتراف کرده‌اند تهران هیچ شباهتی به پایتخت یک کشور تحریم شده ندارد و فروشگاه ها مملو از کالا و مشتری هستند که این نشان می دهد تحریم ها در ضربه زدن به اقتصاد ایران ناکام مانده است.
توطئه اخیر دشمنان انقلاب اسلامی در تشدید تحریم های اقتصادی و سیاسی که توامان با تحریم فروش نفت ایران شده است از جهاتی شبیه به جنگ احزاب است. دشمنان انقلاب جملگی هم قسم شده اند تا با با محاصره اقتصادی و تحمیل فشارهای آن به مردم بر روی فرایندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری در کشور تاثیر بگذارند. در جنگ احزاب تمام قبایل و گروه های مشرکین، منافقین و حتی یهودیان دست به دست هم دادند تا اسلام را به زانو در آورند. در این جنگ به تعبیر پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفت.
بیش از ۱۰ هزار نفر از مشرکین به سمت مدینه حرکت کردند. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) شورای نظامی تشکیل دادند و در این شورا به پیشنهاد سلمان فارسی خندقی در نقطه نفوذپذیر مدینه حفر کردند تا سپاهیان دشمن نتوانند از آن عبور کنند. سپاهیان کفر به همراهی یهودیان حدود یک ماه شهر مدینه را محاصره کردند. محاصره مدینه توسط سپاهیان مشرکین موجی از رعب و وحشت را در دل برخی از ساکنین شهر ایجاد کرده بود.
خداوند متعال در سوره احزاب وضعیت حاکم بر مدینه را در هنگام محاصره اینگونه ترسیم فرموده اند:
ای کسانی که ایمان آورده‏اید نعمت‏خدا را بر خویش یادآور شوید،در آن هنگام که لشکرهای(عظیمی)به سراغ شما آمدند، ولی ما باد و طوفان سخت و لشکریانی که آنان را نمی‏دیدید بر آنها فرستادیم(و به این وسیله آنها را در هم شکستیم)و خداوند به آنچه انجام می‏دهید،بیناست.
به خاطر بیاورید زمانی را که آنها از طرف بالا و پایین شهر شما وارد شدند(و مدینه را محاصره کردند)و زمانی را به یاد آورید که چشمهااز شدت وحشت‏خیره شده بود و جانها به لب رسیده بود و گمانهای گوناگون[بدی]به خدا می‏بردید!در آن هنگام مومنان آزمایش شدند و تکان سختی خوردند.
به خاطر بیاورید زمانی را که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری بود،می‏گفتند خدا و پیامبرش جز وعده‏های دروغین به ما نداده‏اند.
نیز به خاطر بیاورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند:ای اهل یثرب!(مردم مدینه)اینجا جای توقف شما نیست،به خانه‏های خود بازگردید.و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‏خواستند و می‏گفتند خانه‏های ما بدون حفاظ است،در حالی که بدون حفاظ نبود،آنها فقط می‏خواستند(از جنگ)فرار کنند!
آنها چنان ترسیده بودند که اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدینه بر آنان وارد می‏شدند و پیشنهاد بازگشت‏به سوی شرک به آنها می‏کردند،می‏پذیرفتند،و جز مدت کمی برای انتخاب این راه درنگ نمی‏کردند.(احزاب:۹-۱۴ )
در یک ماه محاصره شهر مدینه لحظات بسیار سخت و خطرناکی بر مسلمانان گذشت منافقین در میان لشکر اسلام سخت به تکاپو افتاده بودند تا بتوانند بیمار دلان و سست عنصران را از سپاه اسلام جدا کنند. غافل از اینکه نفس گرم پیغمبر اکرم(ص) چیزی جز امیدواری به آینده و توکل به ذات اقدس اله نبود.
پروردگار بصیری که به هر آنچه بندگانش انجام می دهند آگاه است. خداوند متعال با این امتحان و ابتلا می‏خواست در این غزوه آخرین ضربه را بر پیکر کفر فرود آورد و صف منافقین را نیز از صفوف مسلمین مشخص سازد. سر انجام این غزوه به پیروزی مسلمانان انجامید، امداد های غیبی و توفانی شدن هوا، خیمه و خرگاه و زندگی کفار را در هم ریخت، رعب و وحشت شدیدی در قلب آنها افکند که باعث شد پا به فرار بگذارند.
کشته شدن عمرو بن عبدود که توانسته بود از خندق عبور کند توسط مولای متقیان امیر مومنان(ع) و فرار دیگر مدعیان مبارزه، از میدان نبرد نیز تاثیر زاید الوصفی در تجدید روحیه مسلمانان داشت. البته برخی از تواریخ نوشته اند یکی دیگر از عوامل شکست سپاه دشمن شکافی بود که به واسطه تدبیر پیامبر اعظم(ص) در صفوف دشمن افتاد.انگیزه قبیله‌های غطفان و فزاره برای حضور در جنگ خندق علیه مسلمانان، طمع به محصولات خیبر بود که یهودیان آنجا به آنان وعده داده بودند.
بنابراین پیامبر اکرم(ص) هیئتی را فرستاد که با سران این قبایل پیمانی ببندند که یک‌سوم میوه‌های مدینه برای آنان باشد، به شرطی که با دشمنان همکاری نکنند. همین پیمان باعث شد که آنان از همکاری با دشمنان اسلام خودداری کنند و از تعداد دشمنان اسلام کاسته شود.
تحریم های سیاسی و اقتصادی اخیر نیز یک امتحان بزرگ برای ملت و مسئولان کشور است. در شکست دشمن تردیدی نیست چون ایران بسیار مقتدر و قوی تر از گذشته است و هم صفوف دشمن به مراتب شکننده تر از سابق می باشد. امروز حتی برخی همپیمانان استراتژیک آمریکا حاضر نشده اند زیر بار فشارهای اقتصادی متقابل تحریم های ایران بروند و مطمئنا در صورت کوچکترین احساس خطری بلافاصله صحنه جنگ اقتصادی با ایران را ترک خواهند کرد.
تحلیلگران غربی معترفند که تنگه هرمز اگر تنها ۴٨ ساعت بسته شود بازارهای غرب فرو می ریزد و بحران اقتصادی مثل صاعقه های توفان جنگ احزاب بر سر اقتصاد سرمایه داری و بازارهای بحران زده غرب فرود می آید."گوردون داف" تحلیلگر برجسته نظامی آمریکا معتقد است نتایج اقتصادی چنین اقدامی برای غرب غیر قابل باور است. از سویی آتش بیداری اسلامی هنوز در حال زبانه کشیدن است و دشمن را به انفعال کشانده است.
باری! یکی دیگر از ثمرات و نتایج این امتحان الهی جداسازی صف منافقین از صفوف مسلمین است. منافقین سیاسی و اقتصادی که مانع از کندن خندق های اقتصادی در برابر فشارهای تحمیلی تحریمها به مردم می شوند. اخلالگران اقتصادی که در هر پست و لباس با اخلال در نظام اقتصادی کشور، کهولت ها، رها کردن کارها، بی تدبیری ها و حتی برخی جاها بازی در زمین دشمن به دنبال تشدید فضای تخیلی تحریم ها هستند تا ایده های تخیلی تر خود را به پیش ببرند! امروز انتظار از مسئولان اقتصادی و بخصوص ستاد تدابیر ویژه به عنوان قرارگاه مقابله با تحریم های اقتصادی این است که با اخلالگران اقتصادی برخورد جدی کند. ستاد تدابیر ویژه این روزها بیشتر درگیر توجیه کردن رسانه ها و نخبگان است در حالی که فشارهای اقتصادی که به راحتی می توان بخش زیادی از آنها را کنترل کرد بر مردم وارد می شود.
توجیه نخبگان و مسئولان اعم از مراجع معظم، مجمع تشخیص، ائمه جمعه و ... کار خوبی است اما دردی از مردم دوا نمی کند. دولت باید هر چه زودتر ابتکار عمل را به دست بگیرد و با تکیه بر زیرساخت های داخلی سر و سامانی به وضعیت اقتصاد کشور بدهد. ملت ایران اراده کرده است از عزت ملی و شرافت خود دفاع کند و این نیازمند کار مضاعف دولتمردان است. دولتی که در هدفمندسازی یارانه ها تمام توان خود را به کار گرفت مطمئنا امروز نیز می تواند در برابر فشارهای ناکارآمدغرب سربلند بیرون بیاید.

تهران امروز:ایران تسلیم نمی‌شود
«ایران تسلیم نمی‌شود»عنوان یادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم حجت‌الاسلام سیدرضاتقوی است که در آن می‌خوانید؛ملت ما در ۳۳ سالی که از عمر انقلاب می‌گذرد همواره با تحریم‌های مختلفی روبه رو بوده است و امروز نیز همانند سالهای گذشته ملت ایران مصمم است از آرمان‌ها و ارزشهایی که برای آن شهید داده است دفاع کند. بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره شکست دشمنان اسلام و ایران به واسطه جنجالی که غرب درباره تحریم ایران ایجاد کرده است گویای این نکته است که تحریم‌ها نه تنها تاکنون خدشه‌ای به عزم و اراده ملت ایران وارد نکرده بلکه منافعی را نیز برای کشور ما به همراه داشته است و حتی موجب شد ایران در مسائلی که به کشور‌های دیگر وابستکی داشت به خودکفایی برسد. باید تاکید شود که ملت ایران مقاوم است و با اعمال تحریم‌ها مقاوم‌تر شده است زیرا سالهاست که تحریم‌ها را تجربه کرده‌ایم و در مقابل فشارهای غرب به واسطه ایمان راسخی که در دلهای مردم وجود داد ایستادگی کرده‌ایم.
آنچه نباید فراموش شود این است که دنیای استکبار دنیای نامردی است و قصد دارد با اعمال تحریم‌ها ایمان مردم را تضعیف و نهایتا ناامید کند. بیش از سی سال است که با برنامه‌های مختلف تحریم‌ها را به ملت ایران تحمیل کرده است اما نتیجه‌ای که این تحریم‌ها برای غرب داشته است چیزی جز شکست نبوده است. ملت ایران می‌داند انقلاب اسلامی ایران با آرمان‌ها و ارزش‌هایش رایگان به‌دست نیامده و خون‌های زیادی در پای درخت انقلاب ریخته شده است و این درخت با خون شهدای عزیز ما آبیاری شد تا ایران به استقلال و آزادی رسید. پس باید از خون شهدا پاسداری کرد و این وظیفه همگانی است. آنچه غرب باید بداند این است که اگر همه در‌ها نیز به روی ایران بسته شود، ایران روی پای خود می‌ایستد و مقاومت می‌کند و تسلیم زیاده خواهی‌ها و بی‌عدالتی‌های غرب نمی‌شود. زیرا می‌داند تلاشی که غرب برای تحریم ایران می‌کند برای حمایت از رژیم صهیونیستی و تامین امنیت این رژیم است.
روشن است که مسئولین ایران با مدیریتی جهادی برای بی‌اثر‌تر کردن تحریم‌ها طرح‌هایی در در نظر گرفته‌اند که برای شرایط مختلف مورد بررسی کار‌شناسان قرار می‌گیرد. مردم نیز می‌توانند با صرفه جویی، کم کردن مصرف داخلی و بها دادن به تولیدات داخل در این مدیریت جهادگونه وارد شوند و تحریم‌ها را بی‌اثر‌تر کنند و به خود کفایی ایران کمک بیشتری نمایند.
باید تاکید شود که ایران کشوری با امکانات و توان تولید بالاست و از دانش و تخصص بالایی نیز برخوردار است و با استقامت بار‌ها ثابت کرده است که زیر بار هیچ تهدید و تحریمی نمی‌رود. دنیا نیز از توان بالای ایران آگاه است. ایران هشت سال جنگ تحمیلی را با تمام حمایتی که غرب از رژیم عراق می‌کرد با سربلندی پشت سرگذاشت و سرنوشت صدام نشان داد که غرب تنها به دنبال دستیابی به منافع خود است اما ایران راه خود را انتخاب کرده است و این مرحله را نیز با سربلندی طی می‌کند.

مردم سالاری:چرا کوفی عنان به تهران آمد؟
«چرا کوفی عنان به تهران آمد؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمید خوش آیند است که در آن می‌خوانید؛سفر کوفی عنان نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل متحد به ایران و رایزنی با مقامات کشور از جمله وزیر امور خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی در مورد مسائل سوریه را می‌توان بخشی از ادامه ملزومات جامعه جهانی و تلاش‌های بین‌المللی در راستای حل و فصل بحران سوریه ارزیابی کرد.
این دومین سفر رسمی کوفی عنان نماینده مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب به ایران پس از انتصاب وی به این سمت است. در واقع سفر عنان به تهران که بلافاصله پس از سفر دو روزه وی به سوریه و انجام گفتگوهای مثبت و سازنده با بشار اسد و دست یابی به دیدگاه‌های مشترک درباره بحران سوریه با مقامات دمشق صورت پذیرفته سفری به مراتب «با اهمیت» و در بر گیرنده نکات مهمی بود. حضور کوفی عنان در تهران در ذات خود بیانگر این نکته مهم است که تهران نه تنها به عنوان «وزنه ای تأثیرگذار» در مسئله سوریه به شمار می‌آید بلکه علاوه بر آن با توجه به داشتن مناسبات گرم و دوستانه و روابط استراتژیکی با دولت سوریه و به عنوان یکی از شرکای طراز اول دمشق، از جایگاهی «کلیدی و نقش آفرین» در حل و فصل بحران سوریه برخوردار است.
واقعیت این است که عنان با وقوف کامل به این مسئله که ایران کشوری «موثر» در معادلات سوریه محسوب می‌شود به تهران سفر کرده است. کما اینکه وی می‌داند که جمهوری اسلامی‌نه تنها از قابلیت اعمال نفوذ بر بازیگران شاخص منطقه‌ای در بحران سوریه برخوردار است، افزون بر آن با نیروهای داخلی و مقامات دمشق نیز بدلیل نزدیکی و همسویی دیدگاه‌های ایدئولوژیکی، استراتژیکی و ژئوپلیتیکی درباره مسائل مختلف در ابعاد گوناگون وجودی روابط بسیار گرم و دوستانه‌ای داشته کمااینکه اخیراً نیز با مخالفان و گروه‌های معارض داخلی در سوریه تماس‌هایی برقرار نموده است که استفاده از چنین قابلیت‌های نهفته ای در سیاست خارجی ایران می‌تواند گره از مشکلات زیادی در راهکارهای حل و فصل بحران سوریه بگشاید. بنابراین سفر وی به تهران و رایزنی با برخی از مقامات رسمی از جمله علی اکبر صالحی و سعید جلیلی اساساً سفری کاملاً «هدفمند» و حساب شده تلقی می‌شود که در برگیرنده نکات فراوانی است.
لازم به توضیح است که حضور کوفی عنان در بحران سوریه «انتخابی» کاملاً غربی بوده است که بدون مشورت مقامات دمشق و جلب نظر دولت سوریه انجام گرفته بود. اما عملکرد عنان در زمینه بحران داخلی سوریه نشان داد که وی گرچه یک انتخاب غربی برای مهار بحران سوریه بوده اما برخلاف انتظار آن‌ها که بدنبال استفاده از گزینه‌های سخت افزاری و نظامی برای غلبه بر بحران سوریه بودند دقیقاً در مسیری گام نهاد که با اهداف و رویکردهای کشورهای غربی تعارضات نسبی و گاهاً عمیقی داشته است بویژه اینکه ارائه طرح شش ماده ای وی برای فیصله دادن به بحران سوریه که خواستار حل و فصل آن از طریق مکانیسم‌های مسالمت آمیز بوده و نظر برخی از بازیگران مطرح منطقه ای از جمله روسیه و ایران نیز در آن اعمال شده به وضوح نشانگر این مسئله است که عنان با وجود در دست داشتن اختیارنامه و دستورکار غربی برای مهار بحران سوریه، علیرغم میل درونی آن‌ها بدنبال استفاده از «راه حل‌های شرقی»، سوری، منطقه ای و همچنین نرم افزاری برای پایان دادن به بحران داخلی دمشق بوده است.
البته لازم به یادآوری است که ساختار شخصیتی کوفی عنان نیز که بیش از نیم قرن سابقه حضور در سازمان ملل متحد را در کارنامه مدیریتی خویش ثبت کرده و برای نخستین بار از سال ۱۹۶۲ به عنوان مدیر بودجه سازمان بهداشت جهانی وابسته به ملل متحد فعالیت اجرایی خود در سازمان ملل شروع کرده و از شخصیتی کاملاً دموکراتیک، مدنی، بشردوستانه، ملایم و نفوذناپذیر در مواجهه با بحران‌های متعدد بین المللی برخوردار است در نزدیکی دیدگاه‌های وی در قبال بحران سوریه با ایران و روسیه بی تأثیر نبوده است.
در واقع طرح مسئله به این صورت قابل فهم و درک خواهد بود که حضور عنان در مسئله سوریه به مثابه قرار گرفتن وی بر روی خطی ممتد است که دارای دو انتها و دو «طیف» ناهمخوان، متفاوت و متعارض است. طیف اول که شامل محور غربی- عربی است اساساً خواستار مهار بحران سوریه از طریق مداخله نظامی و برکناری اسد از قدرت است.
در واقع این طیف دخیل در بحران سوریه به چیزی کمتر از برکناری اسد از بدنه حاکمیتی و واگذاری نظام سیاسی دمشق به نیروهای مخالف داخلی رضایت نمی‌دهند. اما طیف دوم که بیشتر در برگیرنده بازیگران منطقه ای و فرامنطقه از جمله روسیه، چین، ایران و عراق است بدنبال حل و فصل بحران سوریه از طریق راهکارهای دیپلماتیک و «مسالمت آمیز» و خویشتن داری در قبال نتیجه دادن طرح صلح کوفی عنان هستند که در چارچوب آن توسل به خشونت و خون ریزی و استفاده از اقدامات سخت افزاری نباید محلی از اعراب داشته باشد. بنابراین با این اوصاف نظر نگارنده این است که کوفی عنان برای خاتمه دادن به بحران سوریه دو بسته متفاوت از ایده‌ها، انگاره‌ها، راه حل‌ها و مکانیسم‌ها را در پیش رو دارد.
بسته اول شامل موضوعاتی است که محور غربی- عربی از جمله آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان، عربستان، قطر و ترکیه بر آن تأکید می‌ورزند که در صدد مهار بحران سوریه از طریق مکانیسم‌های سخت افزاری است و بسته دوم شامل مکانیسم‌هایی است که توسط روسیه، چین، ایران و برخی از بازیگران متنفذ منطقه ای ارائه شده و خواستار استفاده از شیوه‌های دیپلماتیک و روش‌های مسالمت آمیز برای مرتفع سازی بحران در سوریه است که در این بین با توجه به قرابت مفهومی «ایده‌های» ذهنی عنان با راهکارهای شرقی، وی بدنبال تقویت بیش از پیش جایگاه نقش آفرین ایران در مسئله سوریه بوده تا بلکه بحران جاری در دمشق با کمترین هزینه حل و فصل شود.
در واقع سفر عنان به تهران در ذات خویش حاوی این پیام مهم نیز هست که نه تنها نمی‌توان در مسیر حل و فصل بحران سوریه، ایران را دور زد بلکه اساساً ایران «جزو گریزناپذیری» از راه حل‌های بحران سوریه است که باید بصورت بهینه قابلیت‌های موجود در آن را مورد استفاده قرار داد. البته باید این نکته را نیز اضافه کرد که عنان از همان ابتدا خواستار حضور ایران در نشست ژنو که در چارچوب گروه تماس بین المللی در قبال بحران سوریه، هفته پیش در پایتخت سوئیس برگزار شد، بود.
بنابراین از این نکته نظر نیز باید حضور اخیر عنان در تهران را سفری ارزیابی کرد که در آن بدنبال القای این موضوع به جامعه بین المللی است که عدم حضور ایران در نشست‌هایی که در راستای حل و فصل بحران سوریه برگزار می‌شود نه تنها جلساتی ناقص بلکه اساساً بی‌معنی نیز خواهد بود.

آفرینش:دوره سالمندی و لزوم ارتقای سطح کیفی آن
«دوره سالمندی و لزوم ارتقای سطح کیفی آن»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم    زهرا کیان‌بخت است که در آن می‌خوانید؛انسان‌ها در طول زندگی‌ خود مراحل مختلفی را می‌گذرانند، یکی از این مراحل، دوره سالمندی است. بنا بر تعریف سازمان بهداشت جهانی، به دوره گذر از شصت سالگی، دوره سالمندی اطلاق می‌شود. بدیهی است که این مرحله از زندگی نیز مانند سایر مراحل، فراز و نشیب‌های بسیاری را با خود برای انسان به همراه می‌آورد.از جمله تغییرات محسوس و قابل توجهی که در این دوره خود را می‌نمایانند می‌توان به تحلیل رفتن توان جسمانی، اختلالات بینایی و شنوایی، کم‌خوابی یا بی‌خوابی، فراموشی، بروز مشکلات و بیماری‌های مختلف جسمی و حرکتی و... اشاره کرد.
مواجه شدن با چنین تغییرات گسترده‌ای در این دوره از زندگی، می‌تواند سالمندان را به سمت افسردگی و بیماری‌ها و اختلالات روحی و روانی سوق دهد. از این رو، کوشش درراستای بهبود وضعیت فردی و اجتماعی سالمندان در جامعه یک نیاز و ضرورت غیرقابل انکار است. به‌ویژه که در جامعه ما نیز میزان جمعیت سالمندان درحال رشد و فزونی است.
متاسفانه از آن جا که سالمندی، به غلط، دوره ازکارافتادگی تلقی می‌شود، حس نداشتن کارآیی و بی‌هدفی و بی‌انگیزگی برای ادامه زندگی، به گونه وسیعی در میان قشر سالمند مشاهده می‌شود و از آن جا که مشکلات روحی همچون افسردگی، خود زمینه‌ساز ابتلا به بیماری‌‍‌های مختلف جسمی هستند، تنزل روحیه در افراد سالمند، سلامت جسمی این طبقه را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد.
در این میان، مشکلات آن دسته از سالمندانی که تحت پوشش بیمه نبوده و در معرض حمایت‌های بیمه‌ای قرار ندارند، دوچندان است. همچنین باید اضافه کرد سالمندانی که به دلایل مختلف، به تنهایی زندگی کرده و از حمایت‌های عاطفی خانواده و فرزندان خود برخوردار نیستند، با مشکلات بیش‌تری روبه‌رو هستند. در همین رابطه، تغییر نگرش جامعه درمورد پدیده سالمندی و همچنین اتخاذ تدابیر و سیاست‌هایی که منجر به ایجاد رفاه و آرامش در زندگی سالمندان می‌شود، ضروری به نظر می‌رسد. کم نیستند سالمندانی که با وجود بازنشستگی، به دلیل مشکلات معیشتی و اقتصادی که با آن دست به گریبان‌اند، ناچار به انجام کارهای چه بسا چند شیفته هستند.
همان گونه که اشاره شد نباید سالمندی را دوره ازکارافتادگی تلقی کرد، اما در عین حال، واضح است که درگیر بودن سالمندان با شغل‌های با ساعات کاری طولانی و خسته‌کننده که صرفاً با هدف کسب درآمد انجام می‌شوند نیز، مطلوب نیست. می‌توان گفت آن‌چه برای سالمندان لازم است انجام کارهایی است که براساس علاقه خویش و در قالب یک سرگرمی و تفریح به انجام آن مبادرت می‌ورزند، کارها و فعالیت‌هایی که احساس شادابی و از بین بردن کسالت را در سالمندان ایجاد می‌کند.
از همین رو، برنامه‌ریزی درراستای ارتقای سطح زندگی سالمندان، دوره سالمندی را از حالت رکود و جمود خارج کرده و نشاط و سرزندگی را برای آن به ارمغان می‌آورد.
فرهنگ‌سازی در رابطه با قشر سالمند، به عنوان قشری با خواسته‌ها و علایق مستقل، به گونه‌ای که درنهایت به رشد ضریب بهداشت و سلامت روان در سالمندان کمک کند، درنظرگرفتن برنامه‌های تفریحی و آموزشی مختص قشر سالمند، درنظر گرفتن تسهیلات در زمینه‌های بهداشت و درمان سالمندان، به نحوی که افراد سالمند دغدغه هزینه‌های سنگین درمانی را نداشته باشند، توجه به سلامت تغذیه افراد سالمند، تهیه و تدوین برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی مختص افراد سالمند، به عنوان توده وسیعی از مخاطبان صدا و سیما، و... را می‌توان از جمله اقداماتی نام برد که موجب می‌شوند فرد سالمند، احساس جدایی و دورافتادگی از سایر اقشار جامعه نداشته باشد.
از آن جا که همه بخش‌های جامعه با یکدیگر در پیوند بوده و هر قسمتی از پیکره یک اجتماع، سایر بخش‌ها را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد، نمی‌توان انتظار داشت با داشتن سالمندانی اندوهگین و ناسالم، جوانانی شاداب و باانگیزه داشته باشیم.

آرمان:لزوم پیگیری پرونده دیپلمات‌های ربوده‌شده ایرانی
«لزوم پیگیری پرونده دیپلمات‌های ربوده‌شده ایرانی»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم محمد علی سبحانی است که در آن می‌خوانید؛درباره سی‌امین سالگرد ربوده شدن دیپلمات‌های ایرانی که با پاسپورت دیپلماتیک به لبنان سفر کرده بودند، مهمترین مساله توجه به این واقعیت است که زمانی که این افراد در لبنان به اسارت درآمدند یا ربوده شدند، دوسوم کشور لبنان در اشغال اسرائیل بود و منطقه‌ای که اتباع ایرانی در آن ربوده شدند، منطقه ورودی از شمال خاک لبنان به سمت بیروت بوده است. این اتفاق زمانی افتاد که این افراد می‌خواستند به سفارت ایران در بیروت بروند و منطقه‌ای که این اتفاق در آن رخ داد، از سمت دریا تحت اشغال اسرائیلی‌ها بود.
نکته دوم این که زمانی که دیپلمات‌ها بازداشت شدند، لبنان در گونه‌ای از جنگ داخلی نیز به سر می‌برد، یعنی اینکه در زمان این ربایش گروهی از لبنانی‌ها در مقابل اشغال ایستاده بودند و در مقابل، گروهی نیز با اشغالگران همکاری می‌کردند. در واقع آن گروهی که همکاری کردند همان گروهی بودند که پیش از اشغال و در اثنای اشغال و همچنین بعد از اشغال تا زمانی که توافقنامه «هائف» جنگ داخلی را به پایان رساند، این کشور را به سوی جنگ داخلی پیش می‌بردند. حزب کتائف لبنانی که قوات لبنانی نیرو و شاخه نظامی آن بود در آن زمان لبنان از نظر داخلی مسئولیت این ربوده شدن را داشتند، از دیگر رو از نظر حقوق بین‌الملل مسئولیت ربایش اتباع جمهوری اسلامی بر عهده دولت اسرائیل است و توجه به نکات یادشده در بازخوانی پرونده این ربایش بعد از ٣۰سال می‌تواند حائز اهمیت باشد و در این رهگذر اگر نگاهی به گذشته کنیم، درمی‌یابیم که بخشی از مسئولیت این ربایش بر عهده نیرو‌های قوات لبنانی که از هم پاشیدند و برخی از آنها در زندان بودند، است و بخش دیگری نیز به عهده دولت اسرائیل است. البته دولت اسرائیل که یک رژیم اشغالگر و غیرپاسخگو در عرصه جهانی است و این کشور متاسفانه با حمایت برخی از کشور‌های غربی خصوصاً آمریکایی‌ها جنایت‌های فراوانی را در منطقه لبنان و فلسطین اشغالی انجام داده است که مسئولیت سنگین این جنایت‌ها علاوه بر رژیم صهیونیستی بر عهده حامیان این رژیم نیز است.
امروزه مطالبه اصلی خانواده افراد ربوده شده، آزادی اتباع یادشده ایرانی و اطلاع از وضعیت این افراد است اما این به معنای آن نیست که دولت و مجموعه یادشده لبنانی‌ها در آن زمان هیچ‌گونه مسئولیتی بر عهده‌شان نبوده و نیست و این نکته‌ای است که باید همیشه از دولت‌های لبنان مطالبه و به آن پرداخته شود، از دیگر رو مساله‌ای که از روز اول این ربایش با وجود اینکه دولت لبنان در شرایط عادی نبود، ایران همواره این مساله را پیگیری کرده و این پرونده مانند پرونده امام موسی صدر، جزو پرونده‌هایی بوده است که پرونده ملی محسوب می‌شود و همه نیرو‌های داخلی در نظام جمهوری اسلامی تاکنون با مسئولیت‌پذیری خاصی‌ پیگیر این پرونده بوده‌اند، اما با توجه به اینکه لبنان در آن زمان در اشغال نظامی بود، جزو ابهاماتی قرار گرفته که تاکنون زوایای تاریک آن و سرنوشت این اتباع جمهوری اسلامی مشخص نشده است و علی‌رغم ادعاهایی که چه در لبنان و چه در خارج نسبت به شهادت این عزیزان مطرح می‌شود، ادعاکنندگان دلایل کافی و اسناد مستدل برای شهادت آنها را ارائه نداده‌اند و کماکان جامعه بین‌المللی و رژیم اشغالگر اسرائیل و حامیان آن و همچنین دولت لبنان مسئولیت پیگیری جدی این پرونده را دارند.
کمااینکه دولت ایران تا مشخص شدن این موضوع باید با تمام توان پیگیر آن باشد و سعی کند سرنوشت این عزیزان را مشخص کند. همچنین دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی نباید هیچگاه از پیگیری این مساله خسته شود چرا که این امر مطالبه جدی خانواده‌های منتظر و داغدار این عزیزان و ملت ایران در این زمینه است.

دنیای اقتصاد:بررسی وضعیت تورم در خرداد و تیر ۱٣۹۱
«بررسی وضعیت تورم در خرداد و تیر ۱٣۹۱»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم مهران دبیرسپهری است که در آن می‌خوانید؛براساس آمار جدید نرخ تورم در خردادماه امسال ۴/۲۲ درصد بوده که نسبت به ماه گذشته ۲/۰ واحد درصد افزایش یافته است.
بانک مذکور سایر متغیرهای قیمتی خرداد را اعلام نکرده است و از آنجا که نمی‌توان از روی نرخ تورم میانگین، متغیرهای دیگر را به طور دقیق محاسبه نمود، بنابراین در اینجا دامنه‌ای از اعداد شاخص بهای کالاهای مصرفی(سال پایه ۱٣٨٣) را محاسبه می‌کنیم که در این دامنه، نرخ تورم میانگین، معادل ۴/۲۲ درصد می‌شود. جدول شماره ۱ دامنه فوق را نشان می‌دهد.
همان طور که دیده می‌شود چنانچه شاخص در محدوده ۹/٣۲٨ تا ۷/٣٣۱ باشد نرخ تورم میانگین ۴/۲۲ درصد خواهد شد. در این صورت نرخ تورم ماهانه از ۱/۱ تا ۲ درصد و نرخ تورم نقطه به نقطه هم از ٣/۲۴ تا ٣/۲۵ درصد خواهد بود.
البته در اینجا فرض می‌شود شاخص خردادماه ۶/٣٣۰ باشد (مطابق با گزارش دنیای‌اقتصاد مورخ ۲۰/۴/۹۱) که در این صورت نرخ تورم ماهانه و نقطه‌ای این ماه به ترتیب برابر ۷/۱ و ۹/۲۴ درصد خواهد بود.
بر اساس آنچه گفته شد تورم ماهانه در خرداد ماه سال جاری در مقایسه با اردیبهشت‌‌ماه، ٨/۰ واحد درصد کاهش یافته است، ضمن آنکه تورم ماهانه خرداد، کمترین میزان ثبت شده از دی‌ماه سال ۹۰ تاکنون است. بنابراین به نظر می‌رسد بیشتر انرژی تورمی ناشی از افزایش قیمت ارز تخلیه شده باشد یا به عبارت دیگر از ماه آینده، میزان تورم ماهانه به طور خالص و مستقیم ناشی از عملکرد یکساله بانک مرکزی خواهد بود، اما نکته‌ای که باید در اینجا به آن اشاره شود این است که شتاب نرخ تورم میانگین از ماه آینده بیشتر خواهد شد.
به عبارت دیگر حتی اگر شاخص بهای کالاها در تیر ماه، هیچ افزایشی نداشته باشد باز هم نرخ تورم میانگین ٣/۰ واحد درصد افزایش خواهد یافت که نسبت به ماه‌های گذشته بیشتر است. به همین دلیل بعد از اعلام نرخ تورم تیرماه (که قاعدتا یازدهم مردادماه اعلام می‌شود) برای قضاوت اینکه عملکرد بانک مرکزی در مهار تورم چگونه بوده، تنها باید به شاخص تورم ماهانه در تیر ماه توجه شود نه به تورم میانگین یا نقطه به نقطه.
اما برای پیش‌بینی متغیرهای قیمتی تیر ماه، دو گزینه حداقلی و میانی را مطرح کرده و بررسی می‌کنیم. این دو گزینه یا دو فرض در جداول ۲ و ٣ محاسبه شده است. بر اساس فرض اول چنانچه شاخص بهای کالاهای مصرفی بدون تغییر در تیر ماه تکرار شود در این صورت تورم میانگین و نقطه به نقطه به ترتیب ۷/۲۲ و ٨/۲۴ درصد خواهد بود. در فرض دوم رشد شاخص، برابر میانگین رشد در ۱۰ ماه قبل از افزایش نرخ ارز خواهد بود که معادل ٣/۱ درصد است که در این صورت تورم میانگین و نقطه به نقطه به ترتیب ۹/۲۲ و ۴/۲۶ درصد خواهد بود. همان‌طور که مشاهده می‌شود رشد تورم میانگین در هر دو حالت بیشتر از ماه‌های قبل است.

جهان صنعت:دلایل کسری منابع در هدفمندسازی یارانه‌ها
«دلایل کسری منابع در هدفمندسازی یارانه‌ها»عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم علی دینی‌ترکمانی است که در آن می‌خوانید؛ منابع حاصل از درآمدهای ناشی از افزایش قیمت حامل‌های انرژی به میزان حدود ۱۰ هزار میلیاد تومان کمتر از هزینه‌های ناشی از پرداخت یارانه به خانوارها طی ماه‌های گذشته بعد از اجرای این سیاست بوده است، این کسری که طبعا دارای آثار انبساطی پولی است و می‌تواند موجب تورم شود، دلایل مختلفی دارد.
از یکسو، درآمدهای محاسبه شده پیش از اجرای این سیاست برمبنای میزان مصرف حامل‌های انرژی و یارانه پنهان محاسبه شده بود اما بعد از آزادسازی قیمت‌ها میزان مصرف تا حدی و در مورد سوخت اتومبیل تا میزان ٣۰ درصد گزارش شده کاهش یافت که درآمدهای پیش‌بینی شده را تا حدی کاهش داده است.
از سوی دیگر، هزینه‌های ناشی از یارانه نقدی به دو دلیل دچار خطا شده است؛ اول اینکه، یارانه نقدی محاسبه شده برمبنای درآمدهای اولیه پیش‌بینی شده برآورد شد بنابراین میزان آن در مقایسه با منابع درآمدی تا حدی بالا رفته است. دوم اینکه، پوشش تقریبا ۹۰ درصدی جمعیت کشور موجب شده که تمامی منابع صرف پرداخت یارانه نقدی شود و منابعی برای طرف تولید باقی نماند.
در شرایط کنونی برای پرهیز از این کسری سه راهکار وجود دارد؛ ۱- افزایش دوباره قیمت حامل‌های انرژی، ۲- کاهش یارانه نقدی سرانه پرداختی برای مثال به حدود ٣۰ هزار تومان و ٣- کاهش دامنه پوشش جمعیتی دریافت‌کننده و هدفمندتر کردن آن. مورد اول به دلیل به تعلیق درآمدن فاز دوم این سیاست منتفی است، مورد دوم هر چند قابلیت اجرا دارد اما میزان نارضایتی اجتماعی را افزایش می‌دهد و مورد سوم هم که درگیر با مساله شناسایی خانوارها می‌شود با پیچیدگی بیشتر در عرصه اجرا مواجه است.
بنابراین در شرایط کنونی به نظر می‌رسد که گریزی از چنین کسری و تامین آن از طریق استقراض از بانک مرکزی وجود ندارد. سیاست هدفمندسازی یارانه‌ها نشان می‌دهد که موضوعات اقتصادی پیچیده‌تر از آن هستند که معمولا ما تصور می‌کنیم. در اسفند‌ماه ۱٣٨٨ در مناظره‌ای با رییس شورای رقابت عرض کردم که بحث شناسایی به همان اندازه که در طرف تقاضا و خانوارها سخت و همراه با خطاهای اندازه‌گیری قابل توجه است، در طرف عرضه و بنگاه‌های تولیدی هم همین‌طور است.
اکنون موارد مربوط به شناسایی به علاوه عدم تحقق درآمدهای پیش‌بینی شده و کسری پیش آمده ضمن تایید پیچیدگی موضوع هشداری است بر ما که با حزم و احتیاط بیشتری در برآوردها عمل کنیم.

منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست