شرکت ها و موسسات سیاسی
حمید آقایی
•
در اکثر اتحادهای سیاسیِ شناخته شده اما پروسه شناسایی و آگاهی به خود و اهداف مورد نظر خویش، تازه پس از ورود به این اتحادها آغاز میشود. پروسه ای که بخش اعظم انرژی های اتحاد ها را بخود اختصاص داده و میدهد. پروسه ای که سرانجام آن بجای اتحاد بیشتر، انشعاب و تولد سازمانها و واحدهای جدید بوده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ تير ۱٣۹۱ -
۱۴ ژوئيه ۲۰۱۲
حدود هشت سال پیش اولین همایش اتحاد جمهوری خواهان تشکیل شد و توجه بسیاری از کنشگران عرصه سیاست را بخود جلب کرد و مورد استقبال بخش وسیعی از سازمانها و شخصیتهای مخالف جمهوری اسلامی قرار گرفت. متاسفانه اما به همان سرعت که این اتحاد مورد استقبال قرار گرفت، به همان سرعت نیزاز محبوبیت و گستردگی اش کاسته شد.
از آن زمان تا کنون ما شاهد شکل گیری اتحادهای سیاسی و استراتژیک گوناگونی بوده ایم که سرنوشتی شبیه به اتحاد جمهوری خواهان داشته اند و یا پیش بینی میشود که چنین سرنوشتی داشته باشند.
در این یادداشت کوتاه قصد نگارنده تحلیل سیاسی و یا روانشناسانه پروسه شکل گیری و اوج و افول این اتحاد های سیاسی نیست. در این زمینه تحلیل های بسیار ارزنده ومفیدی ارائه شده است و ضرورتی به تکرار آنها نمی باشد. هدف این یادداشت، البته در حد توان نگارنده، ارائه یک چهارچوب و روش علمی برای بررسی شرایط و راه کارهای های شکل گیری یک اتحاد سیاسی بین شخصیت ها، سازمانها واحزاب سیاسی است.
در این رابطه بنظر میرسد که مناسب ترین مدل علمی و تجربه شده برای بحث مورد نظرِ این یادداشت، مدل اتحاد و همکاریهای حرفه ای ما بین شرکتهای مالی، صنعتی و یا تجاری باشد. دلیل انتخاب این مدل در این واقعیت نهفته است که در حقیقت، هدف اصلی فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی، در نهایت امر، کسب قدرت و یا مطالبه سهمی از قدرت سیاسی است. آزادیهای اجتماعی - سیاسی، عدالت و برقراری یک سیستم دمکراتیک، واز این قبیل اهداف و آرمانهای سیاسی و یا ایدئولوژیک، همه و همه از محصولات بعدی ونتایج بلافصل حاکمیت یک قدرت سیاسی میباشند.
حیاتی و ضروری ترین ابزارلازم برای رسیدن به این هدف همانا حمایت های گسترده اجتماعی و سیاسی از کنشگرانی است که پا به عرصه مبارزه برای کسب قدرت میگذارند و خود را در احزاب و اتحادها تشکل و سازمان میدهند.
این حمایت ها یا خود را در میزان آرا مردم (البته در یک شرایط دمکراتیک) و یا در میزان شرکت آنان در تجمع های اعلام شده توسط این اتحادها؛ و یا حمایت و استقبال از طرحها و برنامه های ارائه شده توسط احزاب و سازمانها و یا در میزان کمکهای مالی نشان میدهند. حمایت و کمکهایی که قابل اندازه گیری وارزیابی دقیق نیز میباشند.
بعبارت دیگر فعالیت اینگونه احزاب و اتحادهای سیاسی که یک هدف خاص، یعنی کسب و یا مشارکت در قدرت را دنبال میکنند، و معیار سنجششان برای موفقیت، میزان حمایت و استقبال مردم از آنان است؛ قابل مقایسه با شرکتهای تجاری و تولیدی که هدفی جز سود و بنابراین استقبال هر چه بیشتر مصرف کنندگان از محصولاتشان ندارند میباشد. به همین علت شاید بتوان از الگوها و راه و روشهایی که برای همکاریهای استراتژیک ما بین شرکتهای تجاری بکار گرفته میشود بهره برد و از آنها نمونه برداری کرد.
در زمینه شرایط شکل گیری همکاریهای استراتژیک بین موسسات مالی و تجاری بر استقلال واحدهای شرکت کننده در این اتحاد وهمکاری جدید تاکید بسیار میشود. سوال اصلی پیش از پیوستن به یک اتحاد جدید این است که تا چه اندازه واحدهای علاقمند به این همکاری دارای استقلال هستند؟ وتا چه حد از سرمایه و منابع و ابزارهای لازم برای پیوستن به این همکاری جدید برخوردارند؟ مطابق این مدل،لازم است که واحدهای علاقمند به پیوستن به یک اتحاد، پروسه شناساییِ جایگاه و ارزش اقتصادی خود را مستقلا و قبل از پیوستن به همکاریهای اقتصادی طی کنند و به سرانجام برسانند و نه پس از پیوستن به یک مجموعه واتحاد جدید.
باور نگارنده بر این است که این پروسه دراکثر اتحادهای سیاسی بین سازمانها و شخصیت های مخالف جمهوری اسلامی، که در سالهای اخیر شکل گرفته اند، دقیقا برعکس طی شده است. به این معنی که بسیاری از شخصیت ها و گروها، تازه پس از پیوستن به یک اتحاد، پروسه شناسایی جایگاه خود و حتی دریافت و درک اینکه واقعا چه هدفی را دنبال میکنند آغاز کرده اند.
یکی دیگر از شاخصه های مهم یک همکاری و اتحاد جدید بین شرکتها و موسسات تجاری و صنعتی قدرت افزوده جذب مشتریان و مصرف کنندگان محصولات و خدمات این اتحاد و همکاریهای جدید است. قدرت جاذبه ای که حتی بایستی از جمعِ سادهی قدرتِ جذب تک تک واحدهای پیوسته به اتحاد نیز بیشتر باشد.
موقتی بودن اینگونه از اتحادها وپاسخ به ضرورتهای خاص زمانی و جغرافیایی ودنبال کردن اهداف روشن و مشخص از ویژیگیهای دیگر اتحاد وهمکاریهای اقتصادی است. به این معنی که یا پس از دست یابی به اهدافِ از قبل تعیین شده و یا پس از شکست و عدم دستیابی به این اهداف، اتحاد مورد نظر ضرورت وجودی خود را از دست میدهد و منحل میگردد.
مقایسه این مدل با پروسه شکل گیری و افول اتحادهای سیاسی نشان میدهد که در این زمینه نیز بر خلاف این اصول عمل شده است. به این معنی که قدرت جاذبه اکثر اتحادهای سیاسی افزایش چندانی نسبت به قدرت جاذبه تک تک واحدهای پیوسته به این اتحاد نشان نمیدهد. و نیزهنگامی که این قدرت رو به افول میگذارد و استقبال از آن کاهش مییابد بجای انحلال اتحاد و بدون یک ارزیابی علمی و دقیق، از درون اتحاد مزبور سازمانها و واحدهای سیاسی جدید متولد میشوند.
در مدل اتحادها و همکاری های اقتصادی و تجاری به چند فاز برای شکل گیری یک همکاری جدید اشاره میشود. از جمله: شناسایی خود و تصمیمات استراتژیک توسط تک تک واحد ها و افرادی که قصد پیوستن به اتحاد را دارند. مرحله ای که می بایست قبل از پیوستن به اتحاد و بطور مستقل طی شود. تماس، ارتباط و انتخاب واحدهایی که آماده پیوستن به اتحاد هستند فاز مهم دیگری از پروسه شکل گیری یک اتحاد است. در این رابطه سوال اصلی این است که بایستی افراد و واحدهایی که قصد پیوستن به این اتحاد را دارند از چه شرایطی برخوردار باشند؟ و آیا زمینه های مشترک لازم برای آغاز همکاری وجود دارند یا خیر؟
نکته بسیار قابل توجه در رابطه با فازها و مراحل شکل گیری یک اتحاد، تعیین و مشخص کردن شراط برای پایان دادن به اتحاد و همکاری این است. همانطور که یک اتحاد و همکاری بعلت شرایط خاص و برای پاسخگویی به ضرورتهای خاصی متولد میشود، پس از دست یابی به اهداف مورد نظر و یا عدم دست یابی به انها به پایان طبیعی و منطقی عمر خود نزدیک میگردد.
اما همانطور که در سطور بالا آمد، پروسه آغاز و تداوم حیات اتحاد های سیاسی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی کاملا بر خلاف این مدل طی شده است.همانطور که گفته شد، یک اتحاد سیاسی و استراتژیک در نهایت در راستای کسب قدرت سیاسی تلاش میکند و محصولات نهایی آن شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است که مطلوب و مورد نظر آن اتحاد است؛ محصولاتی که مصرف کنندگان و بهروران آن مردم و کلیت جامعه میباشد. بنابراین از این نظر تفاوت اساسی ای بین اتحاد های سیاسی و یا همکاری های اقتصادی و منطقه ای دیده نمیشود.
در اکثر اتحادهای سیاسیِ شناخته شده اما پروسه شناسایی و آگاهی به خود و اهداف مورد نظر خویش، تازه پس از ورود به این اتحادها آغاز میشود. پروسه ای که بخش اعظم انرژی های اتحاد ها را بخود اختصاص داده و میدهد. پروسه ای که سرانجام آن بجای اتحاد بیشتر، انشعاب و تولد سازمانها و واحدهای جدید بوده است. پروسه ای که بجای نقطه پایان گذاشتن بر آن، با ارزیابی های صرفا سیاسی و یکدیگر را مقصر شکست و عدم موفقیت اتحاد دانستن، منتهی به تولد واحد ها و سازمانهای جدید گشته و میگردد؛ و روز از نو، روزی از نو آغاز میشود.
|