یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پزشکان در چنبره‌ی کنکور و آموزش و سرمایه


مزدک دانشور


• نظام بهداشت و درمان ما در فقر شدید سرمایه های انسانی به سر می برد و فقط بر پای کسانی ایستاده است که وجدان خود را تنها ملاک قضاوت می دانند نه آرزوهای سودایی یک جامعه ی سرمایه زده را. جامعه ای که در آن پزشکی چون دیگر مشاغل پول ساز دیده می شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲٨ تير ۱٣۹۱ -  ۱٨ ژوئيه ۲۰۱۲


هر از چندگاهی و با نزدیک شدن موعد کنکور سراسری زمزمه هایی در رابطه با حذف کنکور، ناتوانی و ناکارایی کنکور در برگزیدن علاقه مندان به رشته های مختلف در میان کارشناسان و حکومتگران در می گیرد. رشته‌ی پزشکی البته در این راستا گزینه‌ی حساس تری است و حذف کنکور آن از سوی متولیان دولتی و مجلسی هر از چندگاهی بیان می شود. از اینکه چرا پزشکی حساسیتهای حاکمیت را اینگونه بر می‌انگیزد شاید چیزی به واقع ندانیم ولی می توان رقابت گروههای مرجع را با این "رشته‌ی بالذاته سکولار" یکی از این علل دانست. فارغ از این حدسیات اما، باید دید که آیا انتخاب پزشکان از طریق کنکور امری صحیح است یا مسأله‌ی آموزش پزشکی در ایران با اموری دیگر پیوند خورده است؟   
برای پاسخ به اینکه آیا انتخاب دانشجویان پزشکی در دانشگاههای ایران از روال درستی برخوردار است در ابتدا باید سوالهای دیگری را جواب داد. سوالهایی از این دست که آیا می توان به انتخاب یک جوان هجده ساله برای آینده اش اعتماد کرد؟ آیا می توان پیروزی در یک ماراتن طاقت فرسا به نام کنکور را ملاک این قرارداد که فرد برای تمامی سختیهای آینده ی انتخابش آماده است و یا از دیگر صلاحیتهای لازم شخصیتی و روانی برای شغلی به دشواری پزشکی برخوردار؟ آیا هفت - هشت ساله ی تعلیم و آموزش برای تربیت کسی که قرار است جان و روان انسانها را زیر مهر خود بیاورد کافی است و یا اینکه افراد باید در ابتدا از غربالهای ریزتری به نام گزینش هدفمند عبور کنند تا لیاقت حضور در دانشکده های پزشکی را بیابند؟ و یا آموزشهایی از جنس دیگر ضروری است؟ آیا پزشکی شغل است که از طریق مهارتهای آموزشی به دست می آید یا شأنی است از شوونات قابل کسب؟
به نظر می رسد اگر بخواهیم به بهانه ی خاص بودن شغل پزشکی و این بهانه که پزشکی با جان انسانها سر و کار دارد ورود افراد را علاوه بر گزینش عام بر طبق نگاه موشکاف گزینش خاص بگذاریم، به دام سلیقه محوری و یا گزینش افراد متناسب با قدرت یا جو مستقر می افتیم. چرا که انتخاب کور (بی طرفانه‌ی) افراد به واسطه ی کنکور مکتوب چهارگزینه ای در کشوری که اعمال سلیقه به آسانی راه خود را باز می کند، به نظر بهترین راه برای برقراری عدالت (و یا حداقل موجد شر کمتر) است. خاص بودن رشته ی پزشکی و این بهانه که آنان با جان و روح انسانها سر و کار دارند، نیز برای خاص شدن گزینش دانشجویان پزشکی چندان معتبر به نظر نمی رسد. چرا که در همین راستا می توان ادعا کرد که مهندسان عمران و برق و...نیز باید از گزینش خاصی برخوردار باشند چرا که ساختمانهایی که آنها بر می افرازند و یا شبکه هایی که طراحی می کنند برای کامیابی و لذت انسانهای همان جامعه است و حتی در سلامت و روح بخشی به انسانها موثرند. یا حتی چه کسی می تواند جوهره ی انسانی کار حقوقدانان را انکار کند و یا از جنبه های زیباشناختی کار معماران مغفول باشد؟ و... اما در عین حال می دانیم که کنکور هیچ یک از ملاکهایی را که یک پزشک (یا یک مهندس، حقوقدان، معمار یا ...) باید از آن برخوردار باشد، ارزیابی نمی کند و افراد را مبتنی بر دانش دبیرستانی آنها می سنجد نه پشتوانه های فکری و عملی آنان. پس شاید بتوان گفت که هنجارینه شدن ثانویه و یا آموزش نظام مند است که باید در "تربیت" پزشکان و معماران و مهنسان و حقوقدانان و ... نقش اصلی را داشته باشد. آموزشی که کیفیت در آن نقش اساسی دارد.
بدون اظهار نظر در رابطه با کیفیت آموزش در دیگر رشته های دانشگاهی، حداقل بنا به تجربه ی زیسته، شاید بتوان گفت که آموزش پزشکی برای "تربیت" پزشک به شدت ناکافی است. در سالهای علوم پایه حدود بیست واحد علوم انسانی از جنس اخلاق اسلامی، وصیت نامه ی حضرت امام، متون عربی و ... به دانشجویان ارائه می شود که مدخلی را دررابطه مساله ی بیماری و سلامت نمی گشایند و مسایل خاص پزشکی و سلامت در آنها کوچکترین جایی ندارد. طرفه آنکه در همان بدو ورود درهای اتاقهای تشریح به روی دانشجویان نورسیده گشوده می شود و بدن انسانها در زیر تیغ آنان قرا می گیرد بدون آنکه چگونگی رفتار با این بدن (هر چند مرده) در برنامه ی درسی آنان گنجانده شده باشد. در همان ترمهای اول فارماکولوژی به آنان عرضه می شود بی آنکه از نقش کارخانه های داروسازی در کالایی شدن دارو درمان سخنی رفته شود. پاتولوژی در واحدهای متوالی ارائه می شود بی آنکه از آسیب شناسی نظامهای سلامت و بهداشت حرفی زده شود. از جامعه شناسی پزشکی، انسان شناسی بدن، اخلاق زیستی، اقتصاد سلامت، حقوق و قوانین مربوط به پزشکی و تمامی رشته هایی که میان پزشکی و علوم انسانی پل می زنند خبری نیست. نگاه انتقادی به مساله ای به نام پزشکی نه تنها غایب است بلکه با عمده شدن نگاه زیستی-پزشکی bio- medicine پزشکان را با این دید می پرورانند که همه چیز در ید دارو و درمان و تیغ جراحی است و از طریق آن می توان به رنج بشری پایان داد: نگاهی بنیادگرایانه به علم که در تار و پود دروس پزشکی تنیده شده است و پزشکان را با عینکهایی معوج به درون جامعه ای می فرستد که در آن احکام بازار حاکم است.
شاید اگر نهادهای سلامت و درمان در بالاترین استانداردهای خود قرارداشتند، می توانستند تا حدودی ضعفهای ساختار آموزش را بپوشانند و دروسی را که در دانشکده های پزشکی تدریس نشده در حین کار جمعی به پزشکان جوان بیاموزند. از نسخه نویسی درست تا نحوه ی دادن خبرهای بد به بیمار یا همراهان او، از تن ندادن به قواعد بازاری درمان و تجویز نادرست دارو تا تن زدن از پذیرش سلطه ی شرکتهای معظم داروسازی، از تکیه بر سلامت با مرکز قراردادن تغییر رفتار به جای تاکید بر درمان با محوریت دارو و جراحی، از احترام به تن بیمار تا حرمت گذاشتن به اعتقادات و یا حتی تعصبات او. هر چند که هیچ یک از این آموزشها ی حین کار نمی تواند جایگزین آموزش مدون و برنامه ریزی شده ی دوران تحصیل باشد اما حداقلهایی که یک پزشک جوان برای مواجهه با اجتماع و نهادهای سلامت لازم دارد به او می آموزد.
البته می توان حدس زد که ما در کجا ایستاده ایم. نه انتخاب نظام مند و مبتنی بر اصول، نه آموزشی فراگیر و همه جانبه نگر و نه محیط های کاری ای که جبران هر آنچه نکرده ایم باشند! پس می توان گفت که نظام بهداشت و درمان ما در فقر شدید سرمایه های انسانی به سر می برد و فقط بر پای کسانی ایستاده است که وجدان خود را تنها ملاک قضاوت می دانند نه آرزوهای سودایی یک جامعه ی سرمایه زده را. جامعه ای که در آن پزشکی چون دیگر مشاغل پول ساز دیده می شود و بیماران به مثابه کسانی که باید چرخ اقتصاد پزشکان را بچرخانند. چنین نظام سرمایه محوری حتی اگر از بهترین سامانه های انتخاب دانشجو و پیشرفته ترین و جامع ترین برنامه های آموزشی بهره مند بود نیز نمی توانست بهره وری ای انسانی و بر محور کرامت بشر را حفظ کند...پس خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست