دکتر قاسملو با رهبری کاریزماتیکش جمهوری اسلامی را به چالشی جدی کشید
گفتگو با مجید حقی
سوسن محمدخانی غیاثوند
•
یکی از انتقادهای عمدهای که به دکتر قاسملو و حزب ما وارد است، سری بودن مذاکره و دور بود آن از دید ناظری بدون طرف بود. رهبری حزب دمکرات نمی بایست زیر بار پیشنهاد جمهوری اسلامی و میانجی هایی که توانایی حفظ توازن در روابط را نداشتند می رفت و مذاکرات را سری شروع می کرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۱ مرداد ۱٣۹۱ -
۱ اوت ۲۰۱۲
۲٣ سال از ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دمکرات کردستان ایران در پای میز مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی می گذرد.
دکتر قاسملو یک شخصیت برجسته سیاسی بود اما از وی به عنوان فعال حقوق بشر و پیامبر صلح و آشتی یاد می شود.
مجید حقی، عضو سابق رهبری حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) و سردبیر روزنامه ی اینترنتی MyMedia۲۴* در فنلاند درباره ی ویژگیهای دکتر قاسملو می گوید: قاسملو از نادر رهبران اپوزیسیون ایران و کردستان بود که با رهبری کاریزماتیکش و با نوع نگاهش به مسائلی همچون دمکراسی، حقوق بشر و مسئله ملی در ایران، رژیم جمهوری اسلامی را به چالشی جدی کشید.
عضو سابق رهبری حزب دمکرات کردستان ایران همچنین اضافه می کند: قاسملو با شناختی که از ماهیت رژیم ایدئولوژیک داشت، حزب تحت رهبری خود و مردم کردستان را به سوی تحریم رفراندم جمهوری اسلامی هدایت کرد.
اما دکتر قاسملو که براساس اظهارات مجید حقی از ماهیت جمهوری اسلامی شناخت داشت چرا تن به مذاکره آن هم به صورت مخفی با نمایندگان جمهوری اسلامی داد؟
مجید حقی در همین رابطه می گوید: یکی از انتقادهای عمدهای که به دکتر قاسملو و حزب ما وارد است، سری بودن مذاکره و دور بود آن از دید ناظری بدون طرف بود. رهبری حزب دمکرات نمی بایست زیر بار پیشنهاد جمهوری اسلامی و میانجی هایی که توانایی حفظ توازن در روابط را نداشتند می رفت و مذاکرات را سری شروع می کرد.
وی درخصوص مدارک حزب دمکرات کردستان ایران درباره ی دست داشتن جمهوری اسلامی در ترور دکتر قاسملو اظهار می دارد: تنها جمهوری اسلامی ایران و رهبری حزب دمکرات کردستان ایران از چنین مذاکراتی خبر داشتند، بنابر این دلیلی برای اینکه نیروی دیگری در ترور دکتر قاسملو نقش داشته باشد دیده نمی شود. قاسملو غیر از جمهوری اسلامی دشمن دیگری نداشت. از طرف دیگر جمهوری اسلامی از سال ١٩٨٣ تا ١٩٩٢ بیش از شصت عملیات تروریستی در اروپا داشته و تا سال ١٩٩٦ بیش از ٣٠٠ نفر از مخالفان خود را در خارج از کشور ترور کرده است.
پرونده ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو پس از ۲٣ سال هنوز مختومه اعلام نشده است اما عوامل ترور هم علیرغم مدارکی که بر علیه جمهوری اسلامی وجود دارد هنوز در اتریش معرفی و دادگاهی نشده اند.
این فعال سیاسی کرد درباره اقدامات حزب دمکرات کردستان ایران برای پیگیری مسئله ترور دکتر قاسملو در وین می گوید: از آنجایی که حزب دمکرات یک حزب قانونی نبوده و در کشور ایران منحله اعلام شده است، این حزب هیچگونه موقعیت حقوقی در سطح بین المللی نیز نداشته و بنابراین برایش بسیار دشوار و تقریبا ناممکن بود که مستقیماً دولت اطریش را وادار به تحقیق پیرامون ترور و کشاندن عاملین آن به دادگاه کند.
اما جامعه ی مدنی کرد هم چندان پیگیر مسئله ترور دکتر قاسملو نبوده است. این جامعه از توانش برای تحت فشار گذاردن نهادهای بین المللی و دولت اتریش جهت شناسایی، معرفی و دادگاهی عوامل ترور استفاده نکرده است.
مجید حقی، عضو سابق رهبری حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) و سردبیر روزنامه ی اینترنتی MyMedia۲۴* در فنلاند در این خصوص نیز می گوید: جامعه مدنی کرد یک جریان اجتماعی تازه است، که هنوز نتوانسته آنگونه که باید پایههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را در میان جامعه تثبیت کند. این امر نیاز به زمان، آموزش و از همه مهمتر فضایی دمکراتیک دارد که در چهارچوب جمهوری اسلامی ایران اگر ناممکن نباشد بسیار سخت است.
ترور دکتر قاسملو، علت و اتفاقات پس از آن بهانه ی گفتگویی شد با مجید حقی، عضو حزب دمکرات کردستان ایران که می توانید آن را در ذیل بخوانید.
سوسن محمدخانی غیاثوند
Kurdnews۴@gmail.com
علت بوجود آمدن درگیری میان حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری دکتر عبدالرحمن قاسملو و جمهوری اسلامی چه بود؟
در پی پیروزی انقلاب خلقهای ایران در سال ١٩٧٩ ، مردم کرد که همگام با دیگر بخشهای ایران در مبارزه علیه دیکتاتوری پهلوی شرکت کرده بودند، خواستهای ملی خود را که از بدو انقلاب پایمال شده بودند با سران حکومت تازه تاسیس شده جمهوری اسلامی مطرح کردند. خمینی به بهانه اینکه همه مسلمانیم و در امت اسلامی همه با هم برابرند جواب رد به این خواستها داده و با استفاده از سلاح مذهبی شروع به سرکوب همه رنگهای مخالف و خواستهای ملل تحت ستم ایران کرد. بدنبال چندین ماه مذاکره و تاکید کردها بر خواستهایشان و از آنجایی که مردم کردستان بنا به سرشت مبارزهجویی و ستم ستیزیشان، رفراندم دوازده فروردین جمهوری اسلامی را تحریم کردند، خمینی از این موضعگیری سیاسی مردم کردستان خشمگین شده و در ٢٨ مرداد ١٣٥٨ فرمان جهاد علیه مردم کردستان اعلام کرد. قبل از آن نیز نیروهای جمهوری اسلامی در سنندج، نقده و ارومیه به مردم کردستان حمله کرده و جنگ اعلام نشدهای را علیه مردم کردستان برپا کرده بود.
جنگ جمهوری اسلامی ایران علیه مردم کردستان به رهبری حزب دمکرات کردستان ایران، ادامه همان تجاوز و اشغالگری بود که در زمان پهلوی بر مردم کردستان تحمیل شده بود و حکومت تازه تاسیس شده می پنداشت با سلاح مذهبی و اعلام فرمان جهاد می تواند خواستهای مردم کردستان را در نطفه خفه کند. اکنون پس از حدود٣٣ سال از آن تاریخ هنوز هم جهاد خمینی در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی بر مردم کردستان پیاده می شود.
چرا جمهوری اسلامی در آن مقطع هیچ گاه با پیشنهادهای مذاکره از سوی دکتر قاسملو موافقت نکرد؟
البته قبل از صدور فرمان جهاد خمینی، مذاکراتی با هیات نمایندگی کرد انجام شد اما هدف این مذاکرات تنها صرف وقت و در واقع سازماندهی نیروهای جمهوری اسلامی برای حمله به کردستان و یک سره کردن "غائله کردستان" بود. بعداز فرمان جهاد خمینی و مقاومت قهرمانانه مردم کردستان که به جنگ سه ماهه معروف است، و به دلیل غافلگیرشدن خمینی و جمهوری اسلامی، دوباره برای سازماندهی نیرو و تلف کردن وقت، مذاکرات دیگری شروع شد که نتیجه آن از یک طرف اختلاف انداختن بین نیروهای مبارز کردستان و از طرف دیگر گسترش حمله نیروهای رژیم به همه نقاط کردستان بود.
پیشنهاد مذاکره ی سال ۱۹٨۹ چگونه به حزب دمکرات و دکتر قاسملو داده شد؟
پس از پایان جنگ ایران و عراق و نوشیدن جام زهر از طرف خمینی، رئیس جمهوری وقت آقای رفسنجانی از طریق واسطه های خودش ظاهراً برای «حل مسالمت آمیز مسئله کرد در ایران» پیشنهاد مذاکره به حزب دمکرات کردستان ایران داد. این پیشنهاد از طریق "دیپلمات – تروریستهایی" بود که ظاهراً هدفشان برقراری ارتباط با رهبران نیروهای مخالف برای جذب و بازگشت آنها به ایران و در واقع برای کشیدنشان به دام ترور بود. متاسفانه رهبری حزب دمکرات کردستان ایران اولین قربانی این طرح بود.
چرا مذاکره برای صلح باید به صورت مخفی انجام می شد؟ و آیا مخفی بودن مذاکره، پیشنهاد جمهوری اسلامی بود یا دکترقاسملو و حزب دمکرات؟
یکی از انتقادهای عمدهای که به دکتر قاسملو و حزب ما وارد است، سری بودن مذاکره و دور بود آن از دید ناظری بدون طرف بود. رهبری حزب دمکرات نمی بایست زیر بار پیشنهاد جمهوری اسلامی و میانجی هایی که توانایی حفظ توازن در روابط را نداشتند می رفت و مذاکرات را سری شروع می کرد. سری بودن مذاکرات، جمهوری اسلامی را در رسیدن به هدفش که از میان برداشتن دکتر قاسملو بود موفق تر کرد و هم ترور ایشان را برای جمهوری اسلامی بدون هزینه کرد.
نقش اتحادیه میهنی و شخص جلال طالبانی در مذاکرات وین چه بود؟
اتحادیه میهنی و شخص مام جلال نقش میانجیگر در مذاکرات داشته اند. چنانکه آخرین مذاکره وین با شرکت دکتر فاضل رسول از یاران اتحادیه میهنی انجام شد. متاسفانه بدلیل ناتمام ماندن تحقیقات مربوط به ترور دکتر قاسملو، نقش اتحادیه میهنی و جلال طالبانی در ابهام مانده است.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی تصمیم به ترور دکتر قاسملو گرفت؟
دکتر عبدالرحمن قاسملو یکی از بزرگترین تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران بود. وی با شناختی که از ماهیت رژیم ایدئولوژیک داشت، حزب تحت رهبری خود و مردم کردستان را به سوی تحریم رفراندم جمهوری اسلامی هدایت کرد. پس از اولین انتخابات مجلس خبرگان جمهوری اسلامی، قاسملو توانست اکثریت آراء را در آذربایجان غربی اخذ نماید. صرف نظر از عدم شرکت قاسملو در مجلس خبرگان، خمینی گفته بود "چرا این قاسملو نیامد تا هرگز بر نمی گشت".
قاسملو از نادر رهبران اپوزیسیون ایران و کردستان بود که با رهبری کاریزماتیکش و با نوع نگاهش به مسائلی همچون دمکراسی، حقوق بشر و مسئله ملی در ایران، رژیم جمهوری اسلامی را به چالشی جدی کشید. بینش سیاسی قاسملو در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی، مسئله عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانه قدرت سیاسی و اقتصادی، رابطه با جهان خارج، مبارزه وی علیه تروریسم و جانبداری از صلح بین المللی از عواملی بود که قاسملو را به خطری جدی علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرده بود. قاسملو هم انقلابی بود هم دمکرات، هم مبارز بود و هم عاشق زندگی و اینها همه از وی شخصیت ویژهای ساخته بودند که جمهوری اسلامی تحمل وجودش را نمی کرد. جمهوری اسلامی در ترور دکتر قاسملو سه هدف عمده را دنبال می کرد؛ از طرفی با حذف فیزیکی دکتر قاسملو، جدی ترین رهبر مخالفان جمهوری اسلامی از بین خواهد رفت.
از طرف دیگر بنا به طبعیت رهبر مرکزی جنبش کردستان، با از میان رفتن قاسملو، جمهوری اسلامی در این خیال واهی فرو رفته بود که جنبش مردم کردستان را به زانو در خواهد آورد و کردها باید دهها سال دیگر در انتظار رهبری تازه بمانند تا بتواند مبارزهشان را رهبری کند. و سر انجام با از میان برداشتن قاسملو جمهوری اسلامی نگرانی خود را مبنی بر اینکه رهبری بتواند نیروهای دمکرات و مخالف جمهوری اسلامی را دور هم متحد کند تا چند صباحی از دست خواهد داد. صلح دوستی و مذاکره جویی قاسملو خود نیز یکی از عوامل بهچالش کشیدن ماهیت آشتی ناپذیر جمهوری اسلامی بود و برای اینکه این مانع از سر راه برداشته شود، همانا از بین بردن قاسملو بهترین راه برای جمهوری اسلامی بود.
حزب دمکرات پس از اطلاع از مسئله ترور دکتر قاسملو چه اقداماتی برای پیگیری آن انجام داد؟
حزب دمکرات کردستان ایران بدنبال جنایت ترور دکتر قاسملو با توجه به امکانات حقوقی، انسانی و سیاسی خود از طرفی سعی در افشای ترور دولتی جمهوری اسلامی در سطح بین اللملی کرد و از طرف دیگر تلاش کرد از طریق کانالهای حقوقی، عاملین این ترور به دادگاه کشیده شوند. از آنجایی که حزب دمکرات یک حزب قانونی نبوده و در کشور ایران منحله اعلام شده است، این حزب هیچگونه موقعیت حقوقی در سطح بین المللی نیز نداشته و بنابراین برایش بسیار دشوار و تقریبا ناممکن بود که مستقیماً دولت اطریش را وادار به تحقیق پیرامون ترور و کشاندن عاملین آن به دادگاه کند.
آیا دادگاهی برای پیگیری مسئله ترور دکتر قاسملو در اتریش تشکیل شد؟
با تلاش حزب دمکرات کردستان ایران و اقدام خانم هلن قاسملو، همسر شهید قاسملو سعی در تشکیل دادگاهی در اطریش شد و چندین جلسه دادگاه نیز در اطریش بدون شرکت متهمین اصلی که از طرف دولت وقت اطریش به ایران فرستاده شده بودند تشکیل شد که در واقع دادگاه با بستن پروند قتل قاسملو به نفع جمهوری اسلامی رای داده و خانواده دکتر قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران را در این روند محکوم کرد.
از مذاکره دکتر قاسملو با نمایندگان جمهوری اسلامی سه نوار کاست گویا در دست حزب دمکرات است. این کاستها و دیگر اسناد مربوط به مذاکره چگونه در اختیار حزب دمکرات قرارگرفته؟ با توجه به اینکه دولت اتریش ظاهراً در آنزمان تلاش زیادی داشته تا عوامل ترور «شناسایی، معرفی و دادگاهی» نشوند؟
تا آنجا که من خبر دارم، این کاستها از طریق پلیس اطریش در اختیار حزب دمکرات کردستان ایران قرار گرفته است. این کاستها شامل صدای مذاکره دکتر قاسملو با «دیپلمات – تروریستهای» جمهوری اسلامی است که در مورد خواست مردم کرد و شیوه و راه حل مسئله ملی با نمایندگان جمهوری اسلامی سخن می گوید. این کاستها به خودی خود دلیل موثق و پلیسی نیستند که بتوانند ثابت کنند قاتلان همان مذاکره کنندگان هستند. و بگمانم دلیل اینکه پلیس اطریش این نوارها را در اختیار حزب قرار داده بیشتر صدای دکتر قاسملو بوده است. نوارها نمی توانند مدرک مستندی برای شناسایی و معرفی عاملین باشند. یعنی نوارها برای دولت اطریش دردسر ساز نیستند از همین رو پلیس اطریش این نوارها را در اختیار حزب دمکرات کردستان ایران قرارداد.
آخرین صحبتهای مطرح شده توسط تیم مذاکره کننده در این نوارکاست چه بود؟ منظورم هم صحبتهای دکتر قاسملو هست و هم صحبتهای نمایندگان جمهوری اسلامی؟
در این نوارها دکتر قاسملو در مورد حل مسئله ملی و رابطه آن با عدالت اسلامی و اجتماعی که چهارچوب ایدئولوژی جمهوری اسلامی نیز می باشد سخن می گوید. نمایندگان جمهوری اسلامی بر این اصرار دارند که چنین کاری امکان ندارد و مشکلات زیاد سیاسی برای "کشور" ایجاد خواهد شد. دکتر قاسملو با توجه به نفوذ ولایت فقیه و جایگاهش در جمهوری اسلامی می گوید که رهبرجمهوری اسلامی می تواند این کار را با یک فتوا و در یک سخنرانی در نماز جمعه به مردم اعلام کند و حکم شرعی آن را صادر کند. آنچه از متن سخنان دکتر قاسملو و نمایندگان ج.ا بخاطر دارم این است که دکتر قاسملو سیر تاریخی حل مسئله ملی در کشورهای گوناگون و رابطه آن با توسعه و پیشرفت کشور را توضیح داده و در رابطه با ضرورت حل مسئله ملی در سراسر ایران سخن می گوید. وی می گوید که "خودمختاری برای کردها یک اصل و یک ارزش معنوی می باشد، که مردم کردستان به کمتر از آن نمی توانند راضی باشند". وی در این کاست از انواع اُشکال حق تعیین سرنوشت از استقلال، فدرالیزم و خودمختاری صحبت کرده و فدرالیزم را بهترین گزینه برای آینده ایران می داند. دیپلمات - تروریستهای جمهوری اسلامی نیز، با ظاهری جدی سعی می کنند این مسئله را به نظام و مذهب رسمی کشور پیوند دهند و نشان دهند که چنین چیزی امری ناممکن است.
مدارک حزب دمکرات برای دست داشتن جمهوری اسلامی در حادثه ی ترور دکتر قاسملو چیست؟
تنها جمهوری اسلامی ایران و رهبری حزب دمکرات کردستان ایران از چنین مذاکراتی خبر داشتند، بنابر این دلیلی برای اینکه نیروی دیگری در ترور دکتر قاسملو نقش داشته باشد دیده نمی شود. قاسملو غیر از جمهوری اسلامی، دشمن دیگری نداشت. از طرف دیگر جمهوری اسلامی از سال ١٩٨٣ تا ١٩٩٢ بیش از شصت عملیات تروریستی در اروپا داشته و تا سال ١٩٩٦ بیش از ٣٠٠ نفر از مخالفان خود را در خارج از کشور ترور کرده است. دادگاه میکونوس نیز، که به پرونده ترور رهبران حزب دمکرات کردستان ایران دکتر صادق شرفکندی و همراهانش رسیدگی می کرد، در جریان تحقیقات خود نقش رهبران جمهوری اسلامی ایران را در این عملیات ثابت کرده و مقامات وقت جمهوری اسلامی که رهبر، رئیس جمهور، وزیر کشور و وزیر خارجه ایران بودند به توطئه برای ترور رهبران کرد محکوم کرد. با همه گذشته تلخی که متاسفانه در مقطعی از تاریخ بین نیروهای سیاسی در کردستان وجود داشته است، هیچ کدام از این نیروها ترور را به عنوان راهی برای از بین بردن مخالفان خود برنگزیده اند. جمهوری اسلامی بنا بر استراتژی دفاع از ارزشهای "انقلاب اسلامی" و صدور این انقلاب و فلسفه وجودیش که مخالفان خود را در هرجا باید به سزای "اعمالشان رساند" از تروریسم دولتی ابایی نداشته است. سران حکومت در این باره بارها اظهار نظر کرده و ترور را به عنوان سلاحی برای رعب و وحشت بین اپوزیسیون و ایجاد حس عدم امنیت اجتماعی و جانی حتی در خارج از کشور استفاده کرده است.
گویا مدارکی هم وجود دارد در خصوص اینکه ریاست جمهوری فعلی ایران، محمود احمدی نژاد در حادثه ی ترور دکتر قاسملو نقش داشته است. چه اسنادی در این مورد وجود دارد؟
اولین بار در این مورد پیتر پلز سخنگوی حزب سبز اتریش اعلام کرد که احمدینژاد در ترور عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران در وین نقش داشته است. آقای پیترز پلز با استناد به شهادت روزنامه نگاری که توسط آقای بنی صدر اولین رئیس جمهوری ایران به او معرفی شده بود ، مدارکی را در اختیار دستگاه قضایی اطریش قرار داد تا تحقیق در این باره آغاز و صحت و یا سقم آن معلوم گردد. دولت جمهوری اسلامی نیز نقش رئیس جمهوریش در مورد اتهامات وارده به وی را رد نکرده است. این اتهام تنها توسط دو نفر از چهرههای اطلاعاتی اصلاح طلب، سعید حجاریان و علی ربیعی (عضو شورای عالی امنیت ملی) تکذیب شد.
جمهوری اسلامی چگونه توانست دولت اتریش را برای عدم پیگیری مسئله ترور دکتر قاسملو تحت فشار قرار دهد؟
دولت اطریش یکی از بزرگترین شرکای بازرگانی ایران در اتحادیه اروپاست. مرکز ترانزیت پست جمهوری اسلامی ایران از سال ١٩٩٠ به اطریش منتقل شده و سالانه صدها میلیون دلار کالای تجاری بین ایران و اطریش خرید و فروش می شود. در هنگام حادثه ترور دکتر قاسملو، صدها تَن از اتباء اطریشی در ایران به عنوان کارشناس، تاجر و غیره فعالیت می کردند. دولت اتریش در آن موقع نیز اعلام کرده بود که بخاطر تحقیق در مورد ترور دکتر قاسملو نمی تواند "جان شهروندانش" را که در ایران هستند به مخاطره بیندازد. سال ٢٠٠٩ میزان بازرگانی اتریش با جهان در حالی ٢٠ درصد کاهش یافته بود که بازرگانی اش با ایران در همان سال به میزان ٦ درصد رشد پیدا کرده بود. اتریش در طول سالهای گذشته بارها مانع رای گیری و تحریم یک طرف اتحادیه اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. این نشان از ماهیت مماشات طلبانه دولت اطریش در مورد رسیدگی به پرونده قتل رهبران حزب دمکرات کردستان ایران و جنایتهای دیگر این رژیم می باشد که در راه حفظ "منافع ملی خود" آماده زیر پا گذاشتن ارزشهایی است که قوانین این کشور بر پایه آن بنا نهاده شدهاند و اتریش بنا به این قوانین عضوی از اتحادیه اروپا و امضا کننده کنوانسیونهای بین المللی در مورد حقوق بشر می باشد.
ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر دست داشتن احزاب مخالف و یا حتی حزب بعث در توطئه ی ترور دکتر قاسملو بر چه اساسی مطرح می شد؟
جمهوری اسلامی هیچ وقت مسئولیت ترور رهبران مخالف خود را حتی بدنبال صدور حکم دادگاه میکونوس هم نپدیرفته است. این سرشت رژیم حاکم بر ایران است که از طرفی رهبران کرد را با حذف فیزیکی از میدان به در کند و از طرف دیگر برای ایجاد اختلاف و فضای عدم اعتماد بین نیروهای اپوزیسیون، دیگر احزاب و سازمانها را به نقش داشتن در ترور متهم کند.
جمهوری اسلامی درمورد توطئه ی ترور دکتر قاسملو انگشت اتهامش را به سمت اسرائیل هم دراز کرد. فکر می کنید چرا باید اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در ترور دکتر قاسملو بشود؟
جمهوری اسلامی برای گمراه کردن افکار عمومی دست به هر ترفندی می زند. از آنجاییکه رژیم حاکم بر ایران از نفوذ سیاسی و معنوی قاسملو بر جنبش کردستان و مردم کرد با خبر بود لذا انگشت اتهام دراز کردن به سوی اسرائیل، خوراک تبلیغاتی و جنگ روانی کم هزینه ای بود برای تحریک مردم کردستان علیه اسرائیل. مردم کردستان برغم تبلیغات جمهوری اسلامی، حق تعیین سرنوشت مردم اسرائیل را به رسمیت شناخته و به موجودیت کشور اسرائیل احترام گذاشته و بر این اعتقاد بودهاند که ملتهای اسرائیل و فلسطین حق حیات و برخورداری از صلح، آرامش و کشورهای مستقل را دارند. جمهوری اسلامی در مقابل می خواهد ضمن پروژه صدور انقلاب، اسرائیل را نیز از نقشه جهانی حذف کند. بنابراین تحریک افکار عمومی علیه اسرائیل و گم کردن رد پا از ترفندهای عوامفریبانه جمهوری اسلامی است.
چند ماه پیش مصاحبه ای را از عرفان قانعی فرد با شبکه اندیشه دیدم که تلاش می کرد گزینه های دیگری را هم به عنوان عامل ترور دکتر قاسملو معرفی کند و به نوعی در تلاش برای تحریف ذهن مخاطب بود. چه پاسخی می توانید به وی بدهید و اصلا چرا چنین مسئله ای از سوی ایشان باید مطرح شود؟
آقای قانعی فرد تا آنجا که من خبر دارم باید کارشان تحقیق در مورد مسائل تاریخی و تاریخ نویسی باشد نه نظریه پرداز سیاسی و حقوقی که حوزه کارشان نیست. ایشان محقق جوانی هستند که می توانند برای خود و جامعه خود مفیدتر بوده و کاری کنند که کتابها و آثارشان جاودانگی بیشتری در میان مردم داشته باشند. به عنوان یک فرزند کرد، انتظار آن می رود که ارزشهای انسانی و ملی خود را فدای منافع کوتاه مدت نکند. یک انسان هرچند به خاطر حفظ جان یا منافع خود ناچار به انجام کاری شود که با ارزشهای وی در تضاد باشد اما از نظر اخلاقی این امکان را دارد که در مسیر دیگری جز از دست رفتن ارزشهایش خصوصاً ارزش کارهای آکادمیکش قدم بردارد. در این مورد که جمهوری اسلامی آمر و عامل ترور قاسملو و بیش از سیصد ترور خارج از کشور بوده است هیچ شکی ندارم ولی منطق حکم می کند که بپذیرم هیچ حقیقتی مطلق نبوده و انسانها باید حق این را داشته باشند نظری مخالف نظر و حقیقت مورد باور ما حتی در مورد چنین مسئله حساسی ابراز دارند. از بهترین و مهمترین ویژگیهای قاسملو و درسی که می توانیم از ایشان فرابگیریم، احترام به نظر مخالف و حتی کسانی بود که سر دشمنی با دیدگاههای وی را داشتند. اگر امروز نتوانیم تحمل این نگاهها و دیدگاههای مخالف را داشته باشیم در فردای پس از جمهوری اسلامی، نمی توانیم آلترناتیوی بهتر از این رژیم برای مردم به ارمغان بیاوریم.
واکنش کشورهای اروپایی به مسئله ترور دکتر قاسملو در آن مقطع چه بود؟
از آنجایی که هیچ دادگاه عادلانه ای این جنایت جمهوری اسلامی را بررسی نکرده و عاملان این ترور محکوم نشدند، کشورهای اروپایی واکنشی در این مورد از خود نشان ندادند. قاسملو قربانی منافع ملی و روابط اقتصادی دولت اطریش با جمهموری اسلامی شد. در آن موقع میزان مبادلات بازرگانی بین جمهوری اسلامی و اطریش از مرز ٦٠٠ میلیون دلار در سال تجاوز کرده بود. همچنین مرکز ترانزیتی پست و تلگراف جمهوری اسلامی از آلمان به وین منتقل شد که این خود به معنی میلیونها دلار درآمد برای کشور اطریش بود.
واکنش جامعه ی روشنفکر غیر کورد، و رسانه های جمهوری اسلامی در آن زمان به ترور دکتر قاسملو چه بود؟ آنها چه کسی را عامل ترور می دانستند؟
جمهوری اسلامی برای گمراه کردن افکار عمومی و همچنین با استفاده از روش "تفرقه بینداز و حکومت کن"، این ترور را بخشی از تسویه حساب بین نیروهای اپوزیسیون کرد تبلیغ کرد و مدعی شد که ترور قاسملو بدست جریان انشعابی از حزب و بعداز کنگره هشت صورت گرفته است. جریانهای اپوزیسیون "سراسری" و روشنفکران غیر کرد، در فضای اجتماعی و سیاسی وقت، چندان واکنش قابل توجه و درخور ستایشی ازخود نشان ندادند. جریانهای تمامیت خواه و مخالف حقوق مردم کرد و پلورالیزم ملی – فرهنگی در ایران نیز، غرق در شادی ترور جدی ترین رهبر روند دمکراسی در ایران، تنها به بیانیه هایی سطحی اکتفا کردند. تعدادی از نیروها نیز حرکت قاسملو برای هرگونه مذاکره را محکوم دانستند. از نظر آنها مبارزه مسلحانه و "قهر انقلابی" تنها راه گذار از جمهوری اسلامی بود.
۲٣ سال از ترور دکتر قاسملو می گذرد. در طول این مدت برای بازگشایی پرونده ترور ایشان و تحت فشار قراردادن دولت اتریش جهت شناسایی و معرفی عوامل ترور چه اقداماتی توسط حزب دمکرات صورت گرفته است؟
حزب دمکرات کردستان ایران تا آنجایی که توانسته است از طریق کانالهای دیپلماتیک و انسانی سعی در بازگشایی پرونده ترور قاسملو کرده است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، بدلیل همکاری سیاسی و اقتصادی دولت اطریش با ایران، این اقدام حزب تا کنون نتیجه ای نداشته است و جمهوری اسلامی هنوز نیز شریک اقتصادی بزرگی برای دولت اطریش بوده و طبیعی است که منافع اقتصادی و "ملی" این کشورها همیشه بر حقوق بشر، عدالت و مبارزه علیه تروریسم ارجحیت دارد.
چرا حزب دمکرات در عرض سه سال توسط جمهوری اسلامی دوتا از بهترین رهبرانش را از دست می دهد اما چنین اتفاقی برای رهبران کومله نیفتاد؟ آیا انتخاب جمهوری اسلامی اینگونه بوده و یا باید گفت حزب دمکرات در تامین امنیت جانی رهبرانش نهایت دقت را به کار نگرفته؟
از اینکه کومله و سازمانهای دیگر اپوزیسیون، رهبرانشان قربانی تروریسم جمهوری اسلامی نشدهاند جای خوشحالی است. ترور رهبران حزب دمکرات کردستان ایران قبل از اینکه به مسئله تامین امنیت جانی رهبران توسط حزب مربوط باشد، به وزن سیاسی و نفوذ اجتماعی این نیروها در کردستان ارتباط پیدا می کند. پر واضح است حزب دمکرات کردستان ایران با سابقه طولانی فعالیت و نیز با سابقه تاسیس جمهوری کردستان در سال ١٣٢٥و اتوریته معنوی در بین مردم کردستان و به عنوان حزبی محوری در جهت مبارزات ملی و الگو برای دیگر ملل تحت ستم در ایران، خطری بالقوه و بالفعل برای جمهوری اسلامی و بهچالش کشیدن ایده تمرکز گرا و تمامیت خواه شونیسم حاکم و شکست خورده است، از این رو رهبران حزب همیشه هدف ترور جمهوری اسلامی و دولتهای مرکزی در ایران بودهاند. رژیم شاه با اعدام پیشوا قاضی محمد و ترور سلیمان معینی در دهه شصت میلادی و رژیم جمهوری اسلامی با ترور دکتر قاسملو و شرفکندی و قتل حدود بیست و پنج تن از اعضاء رهبری حزب، سعی در به زانو در آوردن حزب دمکرات کردستان ایران و مبارزات مردم کردستان نموده است. بار سنگین مبارزهای که حزب دمکرات آنرا رهبری می کند، البته که قربانیان زیادی می طلبد و متاسفانه رهبران ما که در راس مبارزه و خط مقدم نبرد با جمهوری اسلامی قرار داشته و دارند از قربانیان تروریسم جمهوری اسلامی بودهاند.
فکر می کنم جامعه ی مدنی کرد در خصوص پیگیری مسئله ترور دکتر قاسملو چندان فعال نبوده. به نظر شما علت آن چه می تواند باشد؟
جامعه مدنی کرد یک جریان اجتماعی تازه است، که هنوز نتوانسته آنگونه که باید پایههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را در میان جامعه تثبیت کند. این امر نیاز به زمان، آموزش و از همه مهمتر فضایی دمکراتیک دارد که در چهارچوب جمهوری اسلامی ایران اگر ناممکن نباشد بسیار سخت است. آنجه جامعه مدنی در کردستان و ایران انجام داده است باتوجه به امکانات و میدان مانورشان جای خوشحالی و تقدیر دارد.
در دیاسپورا هنوز جامعه مدنی کرد در ابتدای کار خود است. علتش نیز این است که مردم در کل جامعه سیاست زده کرد که بیشترین فعالانش از نیروهای احزاب سیاسی و بویژه حزب دمکرات کردستان ایرانند با مسئله جامعه مدنی و سازمانهای غیر دولتی نا آشنا یا آشنایی خیلی کمی دارند. ذهنیت سنتی تحزب خود یکی از موانع اصلی در جهت پیشرفت جامعه مدنی کرد در دیاسپورا شده است. جامعهای که تشکیل نشدهاست، نمی تواند مسئله حقوقی – سیاسی و استراتژیکی چون ترور دکتور قاسملو را پیش ببرد.
دکتر قاسملو یک شخصیت برجسته ی سیاسی و رهبر یک حزب مسلح بود اما زیاد دیده ام که از ایشان به عنوان فعال حقوق بشر نام می برند و یا ایشان را پیامبر صلح و آشتی معرفی می کنند. در دکتر قاسملو چه ویژگیهایی بود که به چنین جایگاهی رسید؟
حزب دمکرات کردستان ایران یک حزب مسلح نبوده است و به عنوان آخرین گزینه ناچار به دفاع مسلحانه از حقوق مردم کردستان و پیشبرد این مبارزه در کردستان ایران شده است. حزب دمکرات از بدو تاسیس در سال ١٩٤٥ جهت توسعه جامعه مدنی اقدام به تاسیس اتحادیه جوانان و اتحادیه زنان کردستان کرد که هنوز هم فعال بوده و برغم همه سرکوبهای جمهوری اسلامی هنوز نفوذ درخور توجهی در میان جامعه دارند.
دکتر قاسملو از نادر رهبران جنبش آزادی بخش کردستان است که در دورانی که گفتمان جنگ مسلحانه و قهر انقلابی حاکم بود از لزوم حل مسالمت آمیز مسئله کرد در کردستان سخن می گفت، وی در کتاب کردستان و کرد که در سال ١٩٦٤ نوشته بود حل مسئله کرد را به گسترش روند دمکراتیزاسیون در کل خاورمیانه ربط داده و برای توسعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منطقه پیشنهاد تاسیس کنفدراسیون خاورمیانه را می دهد که در آن فدراسیون کردستان یکی از بخشهایش باشد. با شروع جنگ جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان، قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران همیشه بر سیاست دیالوگ و لزوم مذاکره برای حل مسالمت آمیز مسئله کرد در ایران تلاش کردهاند. علاوه بر این قاسملو طرفدار فعال توسعه همبستگی و صلح اجتماعی در کردستان و ایران بوده و تلاشش بر این بود که نیروهای اجتماعی حول حداقل قرارداد اجتماعی برای توسعه دمکراسی و تفاهم اجتماعی قرار بگیرند. قاسملو همچنین برای حل مسئله کرد به شیوه مسالمت آمیز در بخشهای دیگر کردستان نیز تلاش زیادی انجام داد. بهعنوان نمونه میانجی گر گفتگوهای صلح بین مام جلال، رهبری اتحادیه میهنی کردستان با حکومت بغداد در سال ١٩٨٣ در بغداد بود. وی در شرایط جنگ مسلحانه نیز، سعی در پیشبرد ارزشهای اومانیستی و انسانی داشت و مخالف سرسخت هرگونه برخورد و رفتار غیر انسانی با اسیران جنگی و بی احترامی به جنازه کشته شدگان جنگ بود. چندین پیشمرگ و فرماندهان حزبی بخاطر بدرفتاری با اسیران جنگی از طرف حزب تحت رهبری قاسملو مجازات و حتی اخراج شدهاند. پیشبرد مسئله حقوق بشر در کردستان و مبارزات ملی یکی از ارزشهای بالای دکتر قاسملو بود. همه اینها از وی مردی کاملا استثنایی در شرایط جنگ مسلحانه و خشونت انقلابی ساخته بود که بهحق می توان وی را از اولین فعالان حقوق بشر در کردستان ایران و پیامبر آشتی دانست.
جمهوری اسلامی در یک مقطعی دست به ترور مخالفان خود در خارج از کشور زد. کدام عوامل چنین امکانی را برای جمهوری اسلامی فراهم کردند؟
در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران کسانی که برای سرنگونی و تغییر جمهوری اسلامی فعالیت می کنند به عنوان "مفسدالفی الارض" شناخته شده و حکم آنان کشته شدن، اعدام و به دار آویخته شدن است. جمهوری اسلامی ایران برای حفظ موجودیت خود و به قول خمینی "حفظ نظام" از انجام هیچ جنایتی چشم پوشی نکرده و هر نیرو و گروهی که این رژیم را به چالش بکشاند با سیاست ترور و سرکوبش روبرو می شود. با ترور مخالفان، جمهوری اسلامی تنها موفق به حذف فیزیکی این افراد نشده بلکه ترورها باعث ایجاد فضای رعب و وحشت بین مخالفان این رژیم شده و حس امنیت و اعتماد به نفس خود را برای مبارزه در برابر رژیم از دست داده اند. آنچه یک رژیم را به ترور مخالفانش در خارج تشویق می کند، ترس از سرنگونی و تغییر است و ترس از نیرو و نفوذ این مخالفان. در مورد جمهوری اسلامی آنچه این رژیم را در ادامه ترورهایش در خارج از کشور تا صدور حکم تاریخی میکونوس تشویق کرد، بکار گیری سلاح اقتصادی – دیپلماتیکی بود برای فشار بر شرکای اقتصادیش یا عقد قراردادهای هنگفت تجاری با چنین کشورهایی برای انجام تروریسم دولتی. رژیم جمهوری اسلامی، ترور را در خارج از کشور به عنوان یکی از پایههای صدور انقلاب اسلامی خود برگزیده و آنرا اجراء کرده است.
کشورهایی که جمهوری اسلامی در خاک آنها دست به ترور زد چقدر در این ترورها نقش داشتند؟
این کشورها به خاطر منافع اقتصادی و مقطعی شان با در پیش گرفتن سیاست سکوت و سرپوشی بر اعمال تروریستی رژیم، از طرفی مشوق این رژیم بودند تا با خیال آسوده دست به قتل مخالفان خود بزند و از طرفی با عقد پیمانهای اقتصادی به بهای خون قربانیان ترور جمهوری اسلامی، شریک جنایتهای این رژیمند.
|