پرواز در قفس
اسد رخساریان
•
پرنده خواب دیده بود
که از قفس رها شده و
به جنگلی سرسبز
پرواز میکند و
ترانه میخواند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۶ مرداد ۱٣۹۱ -
۶ اوت ۲۰۱۲
به یادِ پرندگانی که پس از
پسین پروازشان، وقتی ما قفسهاشان را گشودیم در
پر و بالهای ریخته شان اینجا و آنجا یادگارانی
جاودانه پیدا کردیم.
پرنده خواب دیده بود
که از قفس رها شده و
به جنگلی سرسبز
پرواز میکند و
ترانه میخواند.
هم دیده بود در آبهای زلالی
تن شُسته و
اندوه سالهای اسارت را
از یاد بُرده است.
پرنده سفر میکرد
و داشت خواب سفر، میبُرد
او را به سمت صدایی
در سرزمینی که آنجا قفس نبود
آنجا که از نفسِ نسیمِ آزادی
جنگل و دریا و کوه و دشت
سرشار بودند.
زمان در زمان طی شده بود و پرنده
به سرزمینِ موعود میرسید
و یک بال میزد و به صد آواز
یارانِ دور و دیرگاهان را ندا میداد.
امّا همین که یارِ دیرینش
کنار آمد به قصد بوسه و دیدار
جَستی زد و پرید و بالهای ظریفش
به میله های سرد قفس خورد و باز
آهسته، آهسته
بر گردِ اندام کوچکش فرو خوابید.
و باز دوخت پرنده
نگاهش را
به خالی تاریک روشنِ همیشه و دید
که ناگهان قلبش
کنده شد از سینه و
قفس شکست و
زهم فروپاشید.
|