سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کوچ از اسپانیا


اکونومیست - مترجم: سامان


• شاید سیاستمداران با راه افتادن یک بانک منطقه- یورو، یک برون رفت پر از هرج و مرج یونانی، یا فرار از بدهی دولت ایتالیا یکه ای خورده و به تکاپو بیافتند. اما برای رهبران اروپائی بطورافزایشی سخت خواهد بود که مردم را با خود همراه کنند. این ژرف ترین درس کابوس اسپانیاست: تآخیر دارد بقاء هر واحد یورو را بدتر می کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۹ مرداد ۱٣۹۱ -  ۹ اوت ۲۰۱۲



* اسپانیا می تواند برای مدتی دریا کنار باشد، اما بدبختی های آن درس هشداری برای تمام منطقه یورو است

بدترین کابوس ها آنهائی هستند که نمی توانید از دست آنها رها و بیدار شوید. اینرا فقط از اسپانیا بپرسید. یکسال پیش میزان بدهی های دولت اسپانیا بمثابه بیماری واگیر یورو که از یونان، ایرلند و پرتقال شیوع یافت اوج گرفت. به نظرمی رسید که وحشت و نگرانی با دخالت بانک مرکزی و وعده یک دولت نوین اصلاح طلب در مادرید فروکش کند. از آن پس اسپانیا بنحو گسترده ای به خوبی به قولش وفادار بوده است و دولت "ماریانو راجیو" بودجه ها را قطع نموده، بازار کار را آزاد کرده، نقش خود را در گردهمائی های بیشمار "بساز- یا- قطع کن" در بروکسل بازی نموده و حدود ۱۰۰ میلیون یورو (۱۲۱ میلیون دلار) برای حمایت از بانکهای خود تآمین و تضمین کرده است. اسپانیا علیرغم همه تلاشها و دردش هنوز نمی تواند از احساس آن قیامت و سرنوشت شوم بر خود نلرزد. در ۲۵ جولای نتیجه وام و قرضه های ده ساله به رکورد ۷.۵% دوره یورو دست یافت. قرضه های دوساله به بالای ۷% صعود کردند: سرمایه گذاران وحشت دارند که اسپانیا بزودی باید تقاضای واگذاری خود و یا قرارداد کفالتی نماید.
   کابوس اسپانیا یک علامت بیماری ازآنچه است که درمورد تمامی منطقه یورو نادرست می باشد. همچنان که ماهها پشت سرهم سخت می گذرند، بحران عمیق تر می شود. رهبران اروپا از تمام جهان تقاضای اعتماد داشته اند که آنها برای نجات یورو کاری خواهند کرد. آنان همچنین خواستاردادن فرصت بیشتری برای جمع و جورکردن آشفتگی شده اند. وظیفه شان واقعا" سنگین است، اما آنها در قصرهای ییلاقی و ویلاهای ساحلی خود ناپدید و پنهان می شوند، اعتماد درحال فرو ریختن است و زمان دوست آنها نیست.

گاو نر و شاخ ها
شرایط امروز اسپانیا تکان دهنده تر است، زیرا فقط در همین ماه افزایش ۶۵ میلیارد یوروئی مالیات ها و حذف هزینه ها را اعلام کرده بود و پشتوانه هائی مالی را برای نجات بانک هایش برنده شد. این بدان معنا بود که سرمایه گذاران را ترغیب کند به آن که تمام منطقه یورو پیرامون حفظ اسپانیا جدی است. ولی این پیام که دولت پیش بینی می کند رکود تا سال ۲۰۱٣ طول بکشد، و بدتر آنکه مجبور است پولی پیدا کند تا توسط آن مناطقی را که یکباره اعتراف به از پا افتادن کرده اند واگذار نماید، در خبرها حذف شده بود
    پیش بینی بهبود برای اسپانیا یک مسئله غم افزاست. اقتصاد در حال رکود است، بخش عمومی مشغول حذف هزینه هاست و بخش خصوصی نسبت به سرمایه گذاری بی میل است. فقدان تقاضای داخلی تقریبا" تضمین می کند که آقای "راجیو" در رسیدن به هدف کاهش کسری بودجه شکست خواهد خورد. اگر این مسئله اتفاق بیافتد، اسپانیا بازهم به تحمیل ریاضت اقتصادی بیشتری روی خواهد آورد. این مسئله موجب تحلیل رفتن محبوبیت او، که پس از انتخاب شدنش تا حال حاضر در سراشیب سقوط قراردارد خواهد شد. بعلاوه راهکار اسپانیا از توسط ردیف های قطع بودجه بین مادرید و سیاستمداران محلی که ۴۰% هزینه عمومی را کنترل می کنند- کسانی که اگرچه همتای حزبی آقای "راجیو" هستند، حسادت آمیز در مقابل خودمختاری او جبهه می گیرند- آسیب خواهد دید. عدم قطعیت سیاسی به درون اقتصاد باز خواهد گشت، که فقط کار را خراب تر خواهد کرد. و دور باطل ادامه پیدامی کند.
   اسپانیا نمی تواند به تنهائی از این دام رها شود. دولت اقرار کرده که پولی برای ذخیره کردن ندارد، و وام دهندگان دارند به بازپرداخت آنها شک می کنند. یک راه خلاصی از تنوع و آشفتگی ها می تواند وصله پینه کردن آنها به یکدیگر، از طریق پیمانی که با ترکیبی از بانکهای مرکزی اروپائی (ئی، سی، بی) و بنیادهای امداد (اگرچه تکلیف نمونه اصلی آن هنوز موکول به رآی دادگاه قانون اساسی آلمان است، که قاضی های آن به نحو افتضاحی کند هستند) بسته می شود باشد.
اما این فقط خریدن زمان است. شاید نه زیاد. اسپانیا را به قید کفالت آزاد (واگذار) کنید، فورا" سرمایه گذاران به درستی نگران ایتالیا و اینکه آیا بنیادهای امداد به اندازه کافی بزرگ هستند خواهند شد. پیچیدگی های فنی نیز وجود دارند: پول جدید از بنیادهای امداد ممکن است بدهی هنگفتی بشمار آید، این امر بالقوه وضع سایراعتباردهندگان را بدتر می کند و آنها را کنار می گذارد. و از دیدگاه سیاسی: ئی، سی، بی نمی تواند چنانچه آلمان، یعنی سهامدار اصلی اش اعتراض نماید حمایت دخالتگرانه عمده ای بکند.

متحد شوید یا بمیرید
بالاخره، همانطور که بحث کردیم، ارائه یک راه حل، وجود اعضای ارزی را الزام آور می سازد تا برپایه قدرت مرکب خود از طریق دوگانه سازی برخی وام ها و ایستادن پشت بانکهای بزرگ خود آنرا شکل دهند. اما در کنارفدرالیسم بزرگتر، اروپا همچنین نیاز به انجام کاری پیرامون رشد دارد، تعدیل برنامه های ریاضت کشی یک اولویت است (اسپانیا نشان می دهد که آنها چقدر خود- شکست پذیر می توانند باشند)، اما پیگیری اصلاحات ساختاری در جهت استقرار شرکت های موسس و کارگشای آزاد اینچنین است. ازسال ۱۹۷۵ کشورهائی که حالاجزو منطقه یوروهستند فقط یک شرکت درمیان ۵۰۰ شرکت جاری از بزرگترین شرکتهای جهان را بوجود آورده اند (به طعنه آنهم اسپانیائی است: ایندی تکس)؛ برای وضوح مسئله باید گفت که تنها کالیفرنیا ۲۶ نمونه آنرا ایجاد کرده است. خود را از دست قوانین دیوانه ای، که تجارت اروپائی را کوتوله نگهداشته راحت کنید، و این می تواند تقریبا" هر کسی را به شگفتی وادارد.
آن برنامه کار - فدرالیسم بزرگتر، آزاد شدن به قید کفالت (واگذاری) و سیاستهای طرفدار رشد- عمل می کند، اما وقت گیر است. حتی اگر دولت امروزبتواند توافق نماید که چه بکند، در باره جزئیات چانه بزند، رفراندوم هائی انجام دهد و قوانین اساسی را اصلاح کند به آسانی احتمال دارد سه سال طول بکشد. تآخیر در شروع صحیح آن پروسه تنها یک وظیفه مشکل را سخت تر می نماید.
      دردسرآن است که ۱۷ عضو منطقه یورو، صرفنظراز ٣٣٣ میلیون تبعه آنها، نمی توانند با هم بر سرآن به توافق برسند که چه کسی باید قربانی آنچه اجازه ظهور این اروپای جدید را می دهد باشد. آلمان که این هفته پائین آمدن احتمالی میزان وام را هشدار داده بود، کاملا" وحشت کرده که هم الساعه از او تقاضای پرداخت خیلی زیادی شده است. هلندی ها و فنلاندی ها هم دارند کنار می کشند. فرانسه با آلمان بر سراینکه چه تغییراتی در راه ادامه کاری اتحادیه اروپا ضروری است با هم اختلاف نظر دارند. در یونان رآی دهندگان بمثابه بدهکاران دارند از حد وسط به سمت افراط گریهای سیاسی رانده می شوند. در ایتالیا "ماریو مونتی" دهها سال است بهترین نخست وزیر می باشد، اما او انتخاب نشد، عدم محبوبیت رو به رشد، و همواره کم توان در دیدن اصلاحاتی که کشورش نیازمند آن است. در عوض "سیلویو برلوسکونی" به بازگشت فکر می کند- و او بوسیله یک کمدین بین المللی جلوه گری می کند، که ایشان یک پنجم آراء را در تصدی خود دارد. منطقه یورو در حال رکود است (و بریتانیا را نیز با خود بزیر می کشد). بحران آبستن ترکیبی از ریاضت بخش عمومی و عدم قطعیت بخش خصوصی است. سرمایه گذاران عقب می کشند زیرا آنها ریسک باخت بزرگی را ملاحظه می کنند. مصرف کنندگان برای روز بارانی دیگری پس انداز می نمایند. تا زمانی که موضوع فروپاشی فاجعه بار منطقه یورو بعنوان یک احتمال واقعی باقی است، بسیار مشکل به نظرمی رسد که شاهد تغییر آن باشیم.
    شاید سیاستمداران با راه افتادن یک بانک منطقه- یورو، یک برون رفت پر از هرج و مرج یونانی، یا فرار از بدهی دولت ایتالیا یکه ای خورده و به تکاپو بیافتند. اما برای رهبران اروپائی بطورافزایشی سخت خواهد بود که مردم را با خود همراه کنند. این ژرف ترین درس کابوس اسپانیاست: تآخیر دارد بقاء هر واحد یورو را بدتر می کند.


سامان- هلند-آگوست۲۰۱۲ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست