تحلیلی بر اتحاد و راهکارهای آن
کاوه آهنگری
•
لازم به تاکید است که احزاب، سازمانها، گروهها و اشخاص متمایل به پیریزی اتحاد میبایست التزام عملی و اخلاقی به سه اصل دمکراسی، آزادی و برابری داشته و آن را مبنای کار خود قراردهند تا در هر صورت و شرایطی، ویژگی ’’ظرف بودن دمکراسی’’ محفوظ بماند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ مرداد ۱٣۹۱ -
۱۵ اوت ۲۰۱۲
اتحاد میان مخالفان جمهوری اسلامی بحثی تازه نیست و از بدو تاسیس جمهوری اسلامی تا بحال این موضوع یکی از نکاتی بوده که در دستور کار کنفرانسها و گردهمائیها و همایشهای ایرانیان خارج از کشور بوده و خواهد بود. موضوعی که مورد مطالعه افراد- با گرایشهای سیاسی و غیرسیاسی مختلف- و احزاب و سازمانهای گوناگون مخالف رژیم حاکم بر ایران بوده است. در کنفرانس بروکسل که تحت عنوان ''اتحاد برای پیشبرد دمکراسی'' برگزار شد، اتحاد و راهکارهای آن نیز یکی از مواردی بود که سخنرانان در یکی از پنلها به آن پرداختند. من هم بعنوان یکی از شرکت کنندگان در همین خصوص بطور فشرده و مختصر مطالبی را بیان کردم که در این نوشتار بصورت مشروح ارائه خواهد شد.
ماروین مینسکی (Marvin Minsky) بسیار ظریف و دقیق در رابطه با قدرت خلاق تنوع مینویسد: چه ترفند جادوییای ما را هوشمند میکند؟ ترفند این است که هیچ ترفندی وجود ندارد. نیروی هوش و خرد از تنوع عظیم خود ما است نه از اصل مجرد و مشخصی.(Marvin Minsky, The Society of Mind, p. 308)
ماروین در این ایده بسیار درست به برکت تنوع و تکثر اشاره کرده که مایه رشد انسان و جامعه انسانی میگردد. بر همین اساس تنوع نه تنها جای نگرانی نیست بلکه باعث پیشرفت چندبعدی انسان و جامعه انسانی میگردد و با کنترل و مدیریت دمکراتیک تنوع و تکثر، میتوان جلوی استبداد که همان تکخوانی و تک بعدی کردنی زندگی اجتماعی است را گرفت.
اتحاد: ویژگیها، ضرورت و کارکردهای آن
وقتی که از اتحاد سخن به میان میآوریم، بدین معناست که کس یا کسان دیگری نیز مد نظر هستند، چونکه اتحاد در اساس با دیگری اتفاق میافتد و عملی است فی مابین دو یا چند شخصیت حقیقی یا حقوقی. پس با این اوصاف شرط اول اتحاد قبول غیرخود است. با قبول غیرخود تغییری رخ خواهد داد که دومین شرط اتحاد و آنهم اعتراف و تقبل تنوع (Diversity) است که شرط لازم برای پایداری اتحاد است. در غیر این صورت اگر از دو شرط اول چشم پوشی کنیم، دچار استبداد، خودپسندی و هژمونیطلبی خواهیم گشت. به همین دلیل بر این باورم که این دو شرط همچون دو عامل استراتژیک در این خصوص نقش بازی میکنند. در غیر اینصورت بدون آزادی و دمکراسی در میان مجموعهای متنوع نمیتوان اتحاد بدست داد مگر با استفاده از زور و خفقان که در اینصورت نمیتوان چنین نوعی از بودن را ''اتحاد'' نام نهاد.
با نظری به نمونههای انجام شده در تاریج معاصر و قدیم، از ویژگیها و کارکردهایی همچون: نیاز، پیوستگی کاری و کارکردی (مدل ارگانیک)، امنیت و آسایش، همکاری با هدفی مشخص و تعیین شده، قویتر شدن، ارزش و هنجارهای مشترک و غیره در برقراری یا برای متحد گشتن یاد کرد. البته ناگفته نماند که اتحاد یا وحدت نتیجهی یک کار ارگانیک و مهندسی است. ساختن، پیریزی، شکلدادن و ایجاد شبکه ارتباطی میان کارکرد و ویژگیهای اعضای یک مجموعه است.به همین دلیل اتحاد یک پروژه است که نمیتوان آن را تنها با هم بودن محسوب کرد بلکه فراسوی با هم بودن، مکانیزمی برای چگونه باهم بودن است. به تعبیری سادهتر، قبول تفاوتها و بدست دادن سازوکار و ساخت و ساز این تفاوتها در یک سیستم با رعایت و احترام متقابل و با داشتن خصلت استمرار و پایداری است.
به محض رسیدن به اتحاد، برای اعضای دخیل در این پروژه، شکل دیگری از بودن بوجود خواهد آمد، البته این به آن معنا نیست که عضوی دیگر '' خود'' نخواهد بود بلکه با نگهداشت ''خود'' نوع دیگری از ''بودن'' به میان خواهد آمد. بعنوان مثلا میتوان به نمونه اتحادیه اروپا اشاره کرد. که با نگهداشت ویژگیهای وجودی هرکدام از اعضا، نوعی دگر از بودن هم به پیش کشیده شده است.
برای ما ایرانیها نیز مادام بقول ''کانت'' ناچار به با هم بودن و در جوار هم بودن هستیم پس نیازمند یک مدل و مکانیزم متناسب با آن نیز هستیم که متاسفانه تابحال از بدست دادن چنین مدلی دمکراتیک و آزاد که بتوان در پی چنین سیستمی با نگهداشت تنوع از یک سوی، به یک تقویت و توسعه همه جانبه در کشور از سوی دیگر دست یافت، ناکام ماندهایم. با نگاهی استراتژیک به این موضوع، فراسوی تقسیم بندی فعلی، هموطن بودن یا نبودن است، بیشتر نهادینه کردن منش، رفتار و تعامل دمکراتیک در رابطه با همدیگر و دیگری مدنظر خواهد بود که در درازمدت برای تمامی منطقه مفید به نظر میرسد.
انواع اتحاد:
برای نوعشناسی اتحاد به گمان من به خود جامعه بایست نگاه کرد. چون ما چیزی خارج از جامعه را نمیخواهیم متحد نماییم. چگونگی، نوع و ویژگیهای اتحاد هم به همین جامعهای مرتبط است که واحد مطالعه ما است. من در این قسمت از ایده جامعهشناس سرشناس و کلاسیک فرانسوی ''امیل دورکهایم'' کمک گرفتهام، وی جامعه را بر اساس ویژگیهایش به دو نوع مکانیکی و ارگانیک تقسیمبندی کرده است. بر این باورم که ما نیز با در نظر گرفتن نوع جامعه میتوانیم نوعشناسی اتحاد را بر همان سیاق انجام دهیم. قابل ذکر است که این تقسیم بندی بر اساس باور به وجود رابطه مستقیمی میان نوع جامعه، نوع احزاب و سازمانها و فاکتورهای دخیل در سرنوشت سیاسی و راهکارهای پیشرو برای رسیدن به اتحاد که در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهم پرداخت، انجام گرفته است.
به این ترتیب دو نوع اتحاد وجود دارد که عبارتند از:
١- اتحاد مکانیکی
٢- اتحاد ارگانیک
اتحاد مکانیکی (Mecanic Unity)
اتحاد مکانیکی همچون جامعه مکانیکی دارای ویژگیهایی است که میتوان به: نقش فرد در یک سیستم هیرارشیک، وجود کاریزما و قدرتهای خارقالعاده، دادن محوریت به ارزشها، سنتها شعایر قدیمی و هژمونی متافیزیک و... غیره اشاره کرد. اتحاد مکانیکی بر اساس ''شباهت'' (similarity) استوار است. همه یا مثل هم هستند یا باید مثل هم باشند و در واقع این شباهت است که آنها ر اگرد هم میآورد نه مکانیزم خاصی که برای چگونه باهم بودن متفاوتها بدست داده میشود. در اتحاد مکانیکی سعی بر نگهداشت یا پاسداشت یکرنگی و شباهت یا همان ارزشهای دیرینه است و این راز ماندن و بودن است.
اتحاد ارگانیک (Organic Unity)
بر خلاف اتحاد مکانیکی، اتحاد ارگانیک بر مبنای تمایز و با در نظرگرفتن تفاوتها بوجود میآید. این نوع از اتحاد بر این باور استوار است که یک چیز مشتق از بخشها و اعضاء مستقل است، برای نمونه بدن انسان که متشکل از اعضاء گوناگون و مستقل است یا یک جامعه که متشکل از نقشهای اجتماعی جدا از هم است (دورکهایم). چنین اتحادی بدون خرد جمعی Collective wisdom)) و اهمیت مشارکت همگانی با در نظر گرفتن تفاوتها و تمایزات، میسر نمیگردد. برای همین باید مبنا ایجاد پیوستگی همراه با وابستگی باشد. به تعبیری دیگر اعضاء در عین داشتن استقلال کاری، همه برای یک ''کلیت'' کار خواهند کرد. بعنوان مثال بدن انسان که هر عضوی نام و کارکرد خاص خود را داراست ولی در نهایت همه برای به حرکت درآوردن یک بدن کار میکنند. در چنین اتحادی که شکلی از همزیستی است، بدلیل تاثیر و تاثر پدیدهها بر هم، تغییر کم و کیف نیازها، ارتباطات گسترده و همه جانبه، توسعه و نوآوری و عوامل تاثیرگذار دیگر در گذر زمان، لازم است که قانون – قرارداد - زمینی و قابل تغییر باشد تا بتوان در مقاطع مختلف به تطبیق، بازسازی و نوسازی آن پرداخت.
همچنانکه عنوان شد تمایز و گوناگونی ویژگی برجستهی این نوع جامعه و اتحاد آن است که در این صورت برای پیشبرد مستمر و پایدار میبایست در میان نقش و کارکرد اعضای این اتحاد بالانس سازندهای بوجود آید که منتهی به برابری و اعتدال خواهد گشت.
اتحاد برای ایران از چه نوعی خواهد بود و از کجا باید شروع کرد:
صحبت از ایران و انتخاب نوع اتحاد برای آن با توجه به مطالبی که بیان گردید، زیاد مشکل و پیچیده نیست. با نگاهی اجمالی به ایران، سرزمین مشترک ملیتها و ادیان و فرهنگهای گوناگون- گوناگونی و تنوع وجه ذاتی ایران است- ما را تنها به سوی اتحاد از نوع ارگانیکی آن سوق میدهد. اما تاکنون در ایران شاهد اجرای چنین پروژهایی نبودهایم. در گذشته و بویژه پس از تاسیس رژیم پهلوی از طرف رضاخان، توسل به برخورد مکانیکی برای ایجاد همرنگی و یکسانی تحت لوای ''وحدت ملی'' و پس از انقلاب ٥٧ توسط سردمداران مذهبی آنهم تحت عنوان ''وحدت کلمه''، هرکدام از این دو رژیم در پی حذف و ستردن تنوع و تکثر ذاتی و موجود در ایران و میان ایرانیان گام برداشتهاند. با نگاهی به واقعیت ایران به راحتی میتوان پیبرد که ایران نیازمند یک اتحاد ارگانیک است نه مکانیکی. اما بدست دادن و ارائه چنین پروژهای کار آسانی نیست آنهم بیشتر بدلیل نبود یک شبکه و سیستم ارتباطی مستمر و دمکراتیک میان گونههای متفاوت فرهنگی و مذهبی آن. اما به باور من کار شاق و نشدنیای هم نیست، کافیست که فاکتورهای موثر و دخیل در سیاست و آنانکه نگران فردای ایران هستند، در یک سلسله بحثهای سازنده، راهبردی با قصد رسیدن به یک پلاتفرم مشترک دور هم جمعشده و طرحهای خود را در یک سلسله مناقشه و گفتگوی دمکراتیک و سازنده با حضور کارشناسان، مطرح و در نهایت طرح نهایی برآمده که نتیجهی اولیه این تلاش است را به عموم مردمان ایران و مجامع بینالمللی عرضه نمایند. بدون تردید چنین اتحادی به غیر از ابعاد سیاسی، دیگر زوایای زندگی ایرانیان همچون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دینی را نیز در برخواهد گرفت.
راهکارها و سرانجام
برای رسیدن به اتحاد از نوع ارگانیک برای ایران ضروریات و شرایطی لازم است تا ایمنی روند کار بیشتر، نتیجه قابل دسترستر و استمرار و پایداری چنین اتحادی نیز بیشتر تامین گردد که در ادامه و در حد توان خود به آنها خواهم پرداخت.
به باور من برای چنین کار درازمدتی باید دموکراسی، آزادی و برابری به مثابه استراتژی سیاسی انتخاب گردند. البته در این حالت دمکراسی ''ظرفی'' است که امکان و مجال حضور و وجود ''آزادانه و برابر'' را برای تمامی اعضای یک مجموعه فراهم مینماید. آزادی هم به معنی دانستن حد و حدود خود و شناخت حق و حقوق دیگری. با چنین نگاهی به دمکراسی و آزادی میتوان امنیت بیشتری برای روند کار فراهم نمود و میزان مشارکت و انگیزهی مشارکت را بالا برد. برای همین قدم اول در اجرای چنین پروژهای اعتراف به وجود همدیگر از هر نوع طیف سیاسی- فکری، عقیدتی و دینی در چهارچوب یک ظرف دمکراتیک است. قدم دوم همچنانکه عنوان شد در پی یک زنجیره نشست با دخالت دادن کارشناسان، بدست دادن مکانیزم مناسب با هم بودن تنوع غیرقابل انکار ایران در یک مدت زمان محدود. طبعا در چنین شرایطی با ایجاد گروه کار و گفتگو که منتخب نمایندگان فکری و سیاسی (احزاب، سازمانها، گروههای حاضر در صحنه مبارزه) که میتوان از آن بعنوان ''پارلمان در تبعید مخالفین جمهوری اسلامی'' یا هر نام مناسب دیگری یاد نمود (ایدهی پارلمان از د. شهریار آهی) به روند کار سرعت بیشتری داد.
در قدم سوم و حتی همزمان انتخاب گروه کارشناسی برای بسط فکری- سیاسی و عملی استراتژی برگزیده است تا در سطح عموم مردمان ایران و جامعه بینالملل به ترویج و شناساندن آن بپردازند.
لازم به تاکید است که احزاب، سازمانها، گروهها و اشخاص متمایل به پیریزی اتحاد میبایست التزام عملی و اخلاقی به سه اصل دمکراسی، آزادی و برابری داشته و آن را مبنای کار خود قراردهند تا در هر صورت و شرایطی، ویژگی ’’ظرف بودن دمکراسی’’ محفوظ بماند.
به باور نگارنده این شیوه برخورد با وضعیت کنونی و فردای ایران مناسبتترین و کم هزینهترین روش برای تغییر است، در غیر این صورت کلیه روشهای دیگر که خارج از کنترل مخالفین جمهوری اسلامی خواهد بود، میزان هزینه و پیآمدهای آن نیز باب طبع احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانی خارج نشین نخواهد بود. اینجاست که نگرانی و دلشوره مردم که همزاد پرسشی بجا و منطقیای در رابطه با آینده و چگونگی تحولات آتی است، توان همراهی یا میل به همراهی با سازمانها و احزاب را به پائیینترین سطح تنزل خواهد داد و پرشسهای بی جوابی را گریبانگیر داعیهداران خواهد نمود.
کاوه آهنگری
آگوست ٢٠١٢
|