جنبش مدنی آذربایجان و رابطه آن با سایر جنبشهای آزادیخواه در ایران
اویماز تبریزی
•
هویت طلبی ملی و دموکراسی خواهی دو شناسه اصلی این جنبش می باشند و این جنبش با این شناسه ها در درون جامعه شناخته میگردد. همچنین بدیهی است که در درون این جنبش نیز به مانند سایر جنبشها، رویکردهای محافظه کارانه و رادیکالستی وجود داشته باشد و تفاوت و اختلافات داخلی، تنها در این زمینه نمایان است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۲ مرداد ۱٣٨۵ -
٣ اوت ۲۰۰۶
در نوشته هایی چند از سوی فعالان و نخبگان جنبش چپ، شاهد تحلیل ها و اعتراضاتی بودیم مبنی بر عدم حمایت جنبش ملت* آذربایجان از جنش دموکراتیک چپ و یا انحراف جنبش مدنی خلق** آذربایجان توسط فعالین ملی. و البته چنین تحلیل هایی از سوی فعالان سایر نظرات سیاسی نیز بر جنبش مدنی ملت آذربایجان وارد گردیده و می شود .
با نگاهی گذرا به تاریخ تحولات سیاسی در ایران به روشنی درمی یابیم که که ملت آذربایجان از زمان شروع مبارزات سیاسی در ایران، در اکثر موارد بزرگترین ضربات را از سوی جریانات مختلف فکری اعم از چپ و راست متحمل شده و همواره جهت رسیدن به اهداف سیاسی این جریانات به بازی گرفته شده اند و تنها وسیله و ابزاری بوده اند که از احساسات و غیرت و شعور ملی آنان در جهت تامین خواسته های آن جریانات سوء استفاده شده است .
مشروطه خواهی ستارخان، حرکت آزادیستان شیخ محمد خیابانی، حکومت خودمختار فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری، قیام ۲۹ بهمن تبریز، جنبش خلق مسلمان شریعتمداری، واقعه ۲۰ تیر دانشگاه تبریز و حمایت ملت آذربایجان از خاتمی در ۲ خرداد و ... هرکدام از این وقایع با یک نحله فکری خاص و با استفاده از احساسات و غیرت ملی ملت آذربایجان شکل دهی گشته ولی متاسفانه پس از مدتی بر اثر عوامل خارجی و یا داخلی وابسته به آن نحله فکری، به تغییر استراتژی اقدام نموده و با پایمال کردن حقوق ملی ملت آذربایجان به سرکوب و یا فریب آنان پرداخته اند .
بدیهی است که در داخل هر جامعه ای افراد و گروههایی با نگرشهای مختلف وجود دارند و جنبش مدنی آذربایجان نیز از این امر مستثنی نبوده و نخواهد بود. ولی آنچه که در ۱ خرداد ۱٣٨۵ رخ داد به خوبی نمایان ساخت که با تمامی این تنوعات فکری، جنبش مدنی ملت آذربایجان و فعالین حرکت (اعم از چپ گرا، راست گرا، لیبرالیست، مشروطه خواه و...) بدنبال حل مساله ملی با روشهای دموکراتیک و اعتقاد به دموکراسی می باشند .
البته روند دموکراتیک بودن این جنبش نیز به مانند سایر جنبشهای اجتماعی و سیاسی ایران در حال تکامل و شکل گیری نوین می باشد که منبعث از استبداد زده بودن جامعه ما و سایر عواملی است که از لحاظ ساختاری موجبات ضعف دموکراسی در ایران بوده و در حوصله این مقال نمی باشد .
همانطور که عنوان شد و در حرکات اخیر ملت آذربایجان نیز نمایان بود، هدف جنبش مدنی آذربایجان مبارزه با مذهب، جمهوریت، مشروطیت، لیبرالیسم، امپریالیسم، سرمایه و یا اقتصاد دولتی نمی باشد. هدف، هویت خواهی و شناساندن هویت ترکی ملت آذربایجان و دموکراسی خواهی مبتنی بر آن می باشد. از آنروست که ما شاهد قرارگیری افراد و گروهها با گرایشات سیاسی و اقتصادی مختلف و گاه متضاد در درون یک جبهه به نام جنبش مدنی آذربایجان هستیم که برای این جنبش مساله ملی بالاتر از اتحاد کارگران دنیا و یا آزادی سرمایه قرار می گیرد .
البته باید گفت که جنبش مدنی آذربایجان نیز دارای نقاط ضعف و نقص هایی بوده که نیازمند نقد و انتقاد درونی و بیرونی می باشد که در این بین می توان به ضعف رهبری و نداشتن تشکل و سازماندهی مناسب ، منطقی و بر اساس نگرشهای طبقاتی داخلی ، اشاره کرد .***
لذا با توجه به موارد ذکر شده هویت طلبی ملی و دموکراسی خواهی دو شناسه اصلی این جنبش می باشند و این جنبش با این شناسه ها در درون جامعه شناخته میگردد. همچنین بدیهی است که در درون این جنبش نیز به مانند سایر جنبشها، رویکردهای محافظه کارانه و رادیکالستی وجود داشته باشد و تفاوت و اختلافات داخلی، تنها در این زمینه نمایان است. که نوع تقابل حاکمیت، و نحوه تعامل سایر جنبشهای کشور، در تقویت و گسترش هریک تاثیرات بسزایی خواهد داشت .
جنبش مدنی آذربایجان با توجه به تجربیات گذشته در حال رسیدن به بلوغ فکری و سیاسی بوده و ضمن شناساندن خود خواهان همکاری با تمامی حرکتهای دموکراسی خواه و مبتنی بر حقوق بشر می باشد و تمامی حرکات مستبددانه و سرکوب گر و توتالیته را تقبیح می نماید. از این روست که شاهد حمایت از فراخوان اعتصاب غذای آقای اکبر گنجی (علارغم قرار نگرفتن نام هیچ یک از دستگیر شدگان جنبش در لیست اعلامی) و یا حمایت از جنبش زنان از سوی جنبش مدنی آذربایجان می باشیم (که لزوما به معنای قبول تمامی نحله های فکری آنان نمی باشد ).
ولی متاسفانه و علارغم ادعاهای مطرح شده توسط فعالین سایر جنبشها و تحت تاثیر سیاستهای شونیستی سالیان سال، این جنبش از سوی جنبشهای آزادی خواه کشور یا شناسایی و حمایت نگشته و یا بصورت محدود و هدفمند شناسایی و حمایت شده است .
حال که جنبش مدنی آذربایجان با مشخصات و شناسه های خاص و روشن خود و با پشتوانه مردمی غیر قابل انکار به عنوان یک جنبش نوین و در عین حال با سابقه بلند در سطح جامعه ایران مطرح گشته و ابراز وجود نموده است بر سایر جنبشهای مدنی و دموکراتیک فرض است که مبتنی بر اصول پلورالیسم، حقوق بشر و حق تعیین سرنوشت، با شناسایی این جنبش ، مواضع روشن و صریح خود را در مقابل آن اعلام نمایند و در صورت داشتن نقاط اشتراک از فعالیت یکدیگر در راستای اهداف مشترک سود جویند .****
پانوشتها :
* از لحاظ فلسفی واژه ملت بر مردم آذربایجان روا می باشد. رجوع کنید به مقاله "ملت و مفاهیم آن از نظر فلسفی و حقوقی سیاسی"
** جربانات چپ در طول حیات سیاسی خویش، تمامی جریانات و تحولات تاریخی را در کل دنیا در قالب نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس قرار داده و با توجیهات نه چندان منطقی خویش تمامی تحولات را در آن راستا تحلیل می کنند – جهت اطلاعات بیشتر رجوع کنید به کتاب "ما چگونه ما شدیم" نوشته صادق زیباکلام .
*** در زمینه ضعف تشکلها در ایران و آذربایجان و نقاط ضعف جنبش مدنی آذربایجان رجوع کنید به مقاله "بنیانهای تحزب و تشکل"
**** به عنوان مثال در مورد اصول و نحوه روابط آینده حزب مشارکت و جنبش مدنی آذربایجان رجوع کنید به مقاله "جبهه مشارکت ایران اسلامی و جنبش مدنی آذربایجان"
uymaz_azdem@yahoo.com
|