سیاست ما عین دیانت ما است - حمید آقایی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲ شهريور ۱٣۹۱ -
۲٣ اوت ۲۰۱۲
این گفته آیت الله مدرس که "سیاست ما عین دیانت ماست" و تکرار آن توسط آیت الله خمینی سر فصل جدیدی را در روند تحول گفتمانهای سیاسی و دینی مذهب شیعه گشود که در واقع امر از دوران حکومت صفویه آغاز شده بود.
شیعه دوازده امامی با شکل گیری دولت صفوی مذهب رسمی کشور اعلام شد؛ و شاهان صفوی با دعوت از علمای شیعه، که خارج از ایران زندگی میکردند، و با حمایت های سیاسی و اقتصادی از آنان و نیز با تشویق علما به باز تدوین متون دینیِ شیعه عملا شرایطی را فراهم کردند که سرانجام آن تبدیل شدنِ مذهبِ شیعه به یک ایدئولوژی و دینِ سیاسی بود. دینی تمام عیار که حق دخالت در همه امور زندگیِ اجتماعی، سیاسی و حقوقی مردم را داشت. از آن دوران به بعد علمای دین و مراجع شیعه یا در خدمت قدرت و یا در جنگ با قدرت بودند، اما در هر حال و به شکلی درگیر در سیاست و قدرت بودند.
این پروسه سیاسی شدن دین و تبدیل آن به یک ایدئولوژی با تدوین نظریه ولایت فقیه توسط آیت الله خمینی تکمیل تر شد و در دوران انقلاب اسلامی با تکرار این گفته آیت الله مدرس که سیاست ما عین دیانت ما است به نقطه اوج خود رسید.
در واقع از زمانی که مذهب شیعه درگیر در قدرت سیاسی شد، یا در آن مشارکت کرد و یا علیه آن جنگید، نقش بسیار تعیین کننده در سیاسی کردن همه عرصه های اجتماعی و زندگی مردم بازی کرده است. بطوری که به جرات میتوان گفت که در ایران کنونی همه چیز رنگ و بوی سیاست گرفته و بقول معروف جامعه ایران سیاست زده شده است.
سیاسی شدن مناسبات و روابط اجتماعی رابطه بسیار مستقیمی با موضوعِ توزیعِ قدرت سیاسی و نوع رابطه مردم با آن دارد. هراندازه قدرت سیاسی بدلیل نهادینه شدنِ دمکراسی و حضورِ احزاب سیاسی از تمرکز خارج و در بین اقشار و طبقات اجتماعی بیشتر پخش شده باشد تهدید سیاسی شدن همه مناسبات و روابط اجتماعی کمتر خواهد بود. در این شرایط مردم و نهاد های اجتماعی هریک در حوزه مسئولیت خود مشغول بکاروعمل میکنند و نیازی به تقلیل و تبدیل همه مسائل اجتماعی به سیاست نیست.
اما زمانی که قدرت سیاسی متمرکز شده باشد، یا توسط استبداد و حکومت اقلیت براکثریت و یا حاکمیت کاریزماتیک و توتالیتر یک رهبر و یا یک حزب، اثر مستقیم آن سیاسی شدن مردم و همه مناسبات اجتماعی است. تبدیل تودهای مردم به یک توده بی شکل که یا تحت رهبری کاریزماتیک قرار دارند و یا زیر دست استبداد هستند، باعث تقلیل همه چیز به اراده رهبر و تصمیمات سیاسیِ استبداد حاکم میشود. نتیجه درهر حال یکی است: تقلیل و معطوف کردن همه چیز به سیاست و سیاست زده شدن همه ابعاد و مناسبات اجتماعی.
در این شرایط یا در اثر تبلیغات و سیاست های فرهنگیِ نظام توتالیتر یک روح جمعی و گونه ای از اتحاد اجتماعی، اما بسیار مصنوعی، در میان توده های مردم شکل میگیرد و همه علیه یک دشمن فرضی متحد میشوند؛ و یا در اثر استبدادِ حاکم و حاکمیت یک جانبه اقلیت بر اکثریت، توده مردم، بدلیل بی اعتمادی و عدم مشارکت در سرنوشت خود، بتدریج علیه سیستم حاکم متحد میشوند و به اشکال گوناگون با آن مبارزه میکنند. که نتیجه در هر دو حالت یکی است: معطوف کردن همه چیز به سیاست و تصمیمات سیاسی که از بالا و خارج از حوزه اراده مردم گرفته میشود. در این شرایط برای هر واقعه اجتماعی و یا حتی طبیعی یک تئوری سیاسی ساخته میشود و حوادث و عواقب آن به نیروهای خارج از کنترل مردم و بقول معرف از ما بهتران نسبت داده میشود.
اما زمانی که قدرت سیاسی حاکم، نظام توتالیتر و یا رهبرِ کاریزما، ابزارهای ایدئولوژیک و دینی در اختیار داشته باشد سیاست زدگی رنگ و بوی تقدس نیز به خود میگیرد و اعتقادات دینی و مذهبی و بویژه خرافات وارد عرصه تحلیل های سیاسی نیز میگردند. واقعیت و پروسه ای که آغازش با اعلام "سیاست ما عین دیانت ما است" کلید خورد و جامعه ما را وارد دوره ای کرد که سرانجام آن سیاسی و خرافی شدن همه مناسبات و روابط اجتماعی است، از اقتصاد تا آموزش و پرورش گرفته تا حتی مسائل شخصی و خانوادگی مردم.
البته شرایط خاص جامعه ایران و سلطه هزار ساله خلفای عرب بر کشور ما و سپس بی ثباتی، عقب افتادگی جامعه ایران و دخالت دول دیگر در امور کشور، در اثر بی لیاقتی سلسله قاجار، و بدنبال آن انقلاب مشروطه و انقلابهای بعدی نیز در سیاست زده شدن جامعه ایران نقش داشته اند. اما بنظر نگارنده نقش قدرت و توزیع آن و آغشته شدن آن به مذهب عامل اصلی سیاست زده شدن مردم بوده است.
نمونه های این سیاست زدگی ها بسیارند از جمله حضور بسیج در تمامی اماکن و ادارات تجلی همان شعار سیاست ما عین دیانت ما است. نقش هلال احمر در زلزله اخیر در آذربایجان و سپس ورود سپاه پاسداران برای کنترل اوضاع نیز نمونه ای دیگر از این سیاسی شدن همه چیز است. البته نقش هلال احمر که قاعدتا باید محدود به کمک های پزشکی و درمانی باشد همواره فراتر از این بوده است.
مطابق مدارک و شواهد مستند هلال احمر نقش بسیار فعالی در جنگ یوگسلاوی و حمایت های مالی، نظامی و اقتصادی از شیعیان این منطقه داشته داشته است. و یا همواره از مخالفین شیعه در بحرین به اشکال مختلف حمایت کرده است. در واقع هلال احمر جمهوری اسلامی ارگانی وابسته به سپاه پاسداران است و بعنوان یکی از بازوهای اجرایی آن عمل میکند.
شرایط جنگی حاکم بر کشور و اجرای سیاست های اقتصاد جنگی نیز یکی از آثار و نتایج دیگرِ شعار سیاست ما عین دیانت ما است میباشد. شعار و گفتمانی که به مانند خوره همه ابعاد و ارگانهای این نظام را بخود مشغول داشته است؛ بطوریکه مصوبه یا ابلاغیه و یا حتی تحقیقات و مطالعات علمی نمی توان یافت که ردپای سیاست زدگی و تقلیل همه چیز به سیاست در آن دیده نشود.
یکی از نتایج بسیار آشکار این شرایط را میتوان در روزمره گی در سیاست، بی ثمری تصمیمات و کوتاه مدت بودن مصوبه ها و بخش نامه های دولتی دید. ارگانهای این نظام بی ثمری و نازایی تصمیمات و برنامه های اجرایی خود را به گردن یکدیگر می اندازند و هریک را متهم به مخالفت و چوب لای چرخ یکدیگر گذاشتن می کنند. که البته بیان کاملا حقیقی سیاست زدگی این نظام است.
البته جامعه روشنفکری کشور ما نیز از اثرات این سیاست زدگی در امان نبوده است. روشنفکران ما بجای پرداختن به وظیفه اصلی که از یک روشنفکر واقعی انتظار میرود عمدتا در نقش یک فعال و تحلیل گر سیاسی ظاهر میشوند و گفتارها و نوشتارهای خود را صرفا محدود به تحلیل سیاسی وقایع ایران و اختلافات و جناح بندیهای داخلی رژیم جمهوری اسلامی کرده و میکنند.
در جامعه روشنفکری ایران بدلیل همین سیاست زدگی حضور دو عنصر و دو نیرو بسیارِ مهم کمرنگ شده است. فعالین واقعی سیاسی ای که صرفا مشغول تحلیل و رصد کردن شرایط کشور نباشند و واقعا و در عمل دست به کنش سیاسی و مبارزاتی بزنند. و نیز روشنفکرانی که بدون دغدغه های روزمره سیاسی، در حوزه تخصصی خود، به نقد بی امان فرهنگ، سیاست و تاریخ کشور بپردازند و دست آوردهای خود را بدون ملحظات و حسابگری های سیاسی در اختیار مردم قرار دهند.
حمید آقایی
|