یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

همه جنایت کردیم!


مهدی حسین زاده


• اگرچه یک یکمان را با درفش کین به یکایک میل های زندان تحجرتان به بند کشید و بر دهانهایمان مهر سکوت مرگ زنید، و باری دیگر دست در دست کاوه زادان برنا به البرزکوه تان باز خواهیم گرداند، هر چند امروز جسدها برخاک مانده ولی ایده ها برپاست و شاهدید صورت بی صورتی را با سیرت ماندگار رفته گانمان و امروز بکارید بادها که فردای روز توفان درو خواهید نمود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ مرداد ۱٣٨۵ -  ٣ اوت ۲۰۰۶


به خاطرات زنی چپ خواندم که همبندش پس از تحمل ٣٣ روی اعتصاب غذای تر و تحمل ۵۵۰ ضربه شلاق ارتجاع کور (بواسطه هر وعده نماز نگزارده در هر روز ۵ ضربه شلاق تعزیر شده بود.) به زندان اوین در گذشت. مقامات زندان گواهی مرگ خودکشی صادر کردند! و مدعی شدند چون او بوده که تصمیم مربوط به خودداری از گزاردن نماز اتخاذ کرده است! خونش به پای خود اوست. باورم نیامد، چراکه اینان گفته بودند کلام مقدس را به شما خواهیم آموخت و دین عطوفت و مهر را ارزانیتان خواهیم نمود. تا اینکه دیدم همبند دیروز و همرزم سالیان گذشته مان را همان گونه بیرحمانه کشتند و بدن بی جانش را هم به تیغ کین آلاییدند، و فردای روز نیز مدعی خواهند شد که خودکشی یا خودزنی کرده است. حال بر باورم راسخ تر شده ام که مرتجعین جمود فکر به این دکان دین که گشوده اند چه ارزان متاع سیاست به دین تاخت می زنند.
هرچه می خواهم بنویسم ولی نوشتن از دوستی که دیگر بین ما نیست برایم سخت است، نوشتن از دوستی که سالها خاطره است سخت است، نوشتن با چشمان خیس سخت است، ولی دیگر من بر او اشک نمی ریزم که بر او رشک می برم، که چو نخل ایستاده جان به جان آفرین تسلیم کرد و تسلیم هوس ِهوس پرستان دوران نگشت تا جایی که بدن بی جانش را تیغ کین تحجر شرحه شرحه کرد و چه مظلومانه جاودانه گشت.
خدایش داند و خدایمان داند که این فتوی از گور کدامین ضحاک سفاک مار به دوش برون جست که این اژدهای جوان مغز خوار قصد او کرد.
گفتند، آژی دهاک را به البرزکوه دربندی گران دربند فریدون است و او دیگر به افسانه پیوسته است، و از این پس جوانان این مرز و بوم به میانسالی خواهند رسید و پیری را تجربه خواهند نمود، حال آنکه بادهایی که از سوی ایران زمین می آیند پیاپی خبر می رسانند که ضحاک دربند که فریدونش به البرزکوه دربند کشیده بود به یکباره زنجیرها گسسته و از بند دیرین خود گریخته است و هیولای جوان مغزخوار در جبهه اهرمن، کاوه زادان برنا را یک به یک به کام می کشد و هوسش را دگر هیچ کنترل نیست!
آری که بینم در این بین، نشستن و لب فرو بستن خیانت است، چرا که همه مان جنایت کردیم که زنگی مست را شراب دوگانه دادیم و او جام نزده سر کشید! و سوال است که چرا هم اکنون پس از هفت سال از شبیخون فاشیستی شان به حریم دانشگاه حکم را در پس پرده به سان قتل عام سال ۶۷ (که شرح آن جنایت مفصلاً خواهم نوشت) اجرا کردند؟   چرا با سابقه ترین دربند دانشگاه را به یکباره به دنبال یک حرکت جمعی جهانی که رژیم را کـَکـَش هم نگزید سلاخی کردند؟ بیاد آورید این ناقوس مرگ را پیشترها هم شنیده بودیم، این همان آوازجغد شومی است که هفت سال پیش بانگ برآورد "وای اگر رهبری حکم جهادم دهد!" امروز حکم جهاد صادر شده است و آتش آن دامان هر که را بدان امید داشت می سوزاند، از ایران تا لبنان! اتاق فرمان دستور "جنگ من با همه" را صادر کرده است هر که با من نیست بر من است! استراتژی و تاکتیکشان شده!
و اما چرا به این باغ محمدی را گلچین کردند؟ از پیش ترها مارک زده بودند، آنان محرکان اندیشه های خارج در داخل کشورند! و آنگاه که حرکتی خارج از ایران جهت دادخواهی از زندانیان سیاسی ابراز شد به یکباره شاخکهای رژیم به سوی او چرخید، و از آنجاکه ضربه شصتی هم نشان داده باشند، به دنبال بازداشتهای اخیر که مورد نگرانی همه گشت، او را نیز به اندرزگاهشان بازگرداندند تا سناریویی که کلیدخورده ولی هنوز به نمایش درنیامده کامل کنند، یاد دارید گفته بودیم اینان چون از درک ناتوانند کنند آنچه را که توانند! این را هم بهوش باشید که هنوز نقطه عطف کلیپ باقی است که درآینده ای نزدیک نمایش عمومی می شود!
بیایید بنشینیم و آسیب شناسی کنیم که چرا سلاح از دست زنگی مست نستانده شرابش دادیم؟ ما که این بدمستان را می شناختیم و آثار نشئگی و بدمستیشان بروی بدن های ماست، چرا سراسیمه تحریکشان کردیم تا گلهای این گلستان یک به یک بچینند؟ آنروز اکثراً مخالف آن حرکت بودیم، ولی آن روز من هم آمدم پس من هم جنایت کردم، تو هم که نیامدی تو هم جنایت کردی که اردوگاه رقیب را رونق بخشیدی.
آقای گنجی! شما که امروز قبای گشاد روشن فکری به تن کرده و کفشهای بزرگان بر پای می کنی و تظلم نامه ها به هر سوی گسیل می داری که از این قافله بازنمانی و فردای روز متهم نشوی که چرا سکوت مرگبار کردی و می نگاری که از مرگ اکبر در بهت فرورفتی، دانی که چه موقع من در بهت فرو رفتم، من آن موقع به بهت فرو رفتم که مقابل سازمان ملل گفتی با همین وزارت اطلاعات می توان کار کرد! تو از غده چرکین سرطانی توقع معجزه داری؟ غده ای که خاتمی جراحی اش نکرد بلکه جابجایش کرد و امروز هم پاجوش های آن نضج یافته و تو هوس ِعب ث همکاری با آن در سر می پرورانی؟ این گوی و این میدان، نشانمان ده که چگونه با سربازان ضحاک کنار خواهی آمد؟
از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز، جانا!
دوستی از لندن پیپ روشن فکری چاق می کند که چون اکبر محمدی جوان بود حال جوانی کرده و باید رژیم درصدی از گذشتی که در حق جانی سعید عسگر کرد در حق او نیز به جای می آورد! حال آنکه قیاس بلامحل می کنی، جانا! حال که پیپ روشن فکری ات ته کشید و فنجان قهوه ات سر کشیدی گوش کن، چه می گویمت! آن روز که سوار بر ارابه مرگ به سوی ارمنستان می رفتی و خسرو براتی عامل وزارت اطلاعات رژیم فتوی تخلیه همه تان در گردنه حیران - آستارا را در برگه عبورش داشت، امثال اکبر محمدی ها هیچگاه نگفتند آنان که به جوانی کودکانه اندیشیدند و ایران به پای تازیان سر بریدند در راه ارمنستان به کام مرگ رفتند، تو نیز امروز به کهنسالی گزیده تر سخن گو که آن عزیز رفته را دگر یارای پاسخ نیست.
امید است ماندگان آزاده که همه روزی بدین رفته گان خواهیم پیوست یادش به نیکی گرامی داریم هرچند بی مهری ها بر این عزیز ماندگار به عمر کوتاهش هم از سوی ما رفت.
و به پاسخ آن اژدی هاک جوان مغزخوار تازی صفت که افعی های پستش هر روز مغز جوانی می درند همین بس که ما را باکی نیست، بیفزایید بر اوراق کتاب اتهاماتمان که به تقدس برگ برگ کلام مقدسمان که تک تکمان بازخواهیم گشت اگرچه یک یکمان را با درفش کین به یکایک میل های زندان تحجرتان به بند کشید و بر دهانهایمان مهر سکوت مرگ زنید، و باری دیگر دست در دست کاوه زادان برنا به البرزکوه تان باز خواهیم گرداند، هر چند امروز جسدها برخاک مانده ولی ایده ها برپاست و شاهدید صورت بی صورتی را با سیرت ماندگار رفته گانمان و امروز بکارید بادها که فردای روز توفان درو خواهید نمود.
و تاریخ چه نیکو پاسخ تو و نیاکانت داد آنروز که گفت:
تو گفتی میخواهی ما را به سوی خداوندت الله اکبر هدایت کنی، بدون دانستن این حقیقت که ما که هستیم و ما چه چیز را پرستش می نماییم!
شگفت انگیز است که تو در جایگاه خلیفه تازیان تکیه زده ای! با اینکه خردت به مانند یک ولگرد پست تازی است، ولگردی در بیابان تازیان، و مانند یک مرد قبیله ای بادیه نشین!
مردک! تو به ما پیشنهاد می کنی که یک ایزد یگانه و یکتا را پرستش نماییم بدون اینکه بدانی هزاران سال است که پارسها ایزد یکتا را پرستش نموده و پنج نوبت در روز او را عبادت می نمایند! سالهاست که در این سرزمین فرهنگ و هنر، این راه عادی زندگی بوده است. زمانی که ما میهمان نوازی و کردارهای نیک را در گیتی پایه گذاری نموده و پرچم “پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک” را برافراشتیم، تو و نیاکانت بیابان گردی می کردید، سوسمار می خوردید زیرا که چیز دیگری برای تغذیه خود نداشتید و دختران بیگناه خود را زنده بگور می نمودید! مردم تازی هیچگونه ارزشی برای آفریدگان خداوند قائل نیستند! شما فرزندان خدا را گردن می زنید، حتی اسیران جنگی را، به زنان تجاوز می کنید، دختران خود را زنده بگور می نمایید، قتل عام می کنید، زنان مردم را دزدیده و اموال آنها را به یغما می برید! قلب شما از سنگ ساخته شده، ما تمام این اعمال اهریمنی را که شما مرتکب می شوید محکوم می کنیم. چگونه شما می توانید به ما راه خدایی را تعلیم داده در حالیکه این گونه اعمال را مرتکب می شوید؟ تو به ما می گویی پرستش آتش را متوقف کنیم! ما، پارسها عشق آفریدگار و نیروی او را در روشنی آفتاب و گرمای آتش مشاهده می نماییم. روشنی و گرمای آفتاب و آتش، ما را قادر می سازد تا نور حقیقت را مشاهده نموده و قلبهایمان را به آفریدگار و به یکدیگر شعله ور نماییم. به ما کمک میکند تا به یکدیگر مهر ورزیم، ما را روشن نموده و قادر می سازد تا شعله مزدا را در قلبهایمان زنده نگاه داریم. خداوندگار ما اهورامزداست و عجیب است که شما مردم نیز، او را تازه کشف کرده و او را به نام الله اکبر نامگذاری نموده اید! اما ما مثل شما نیستیم، ما با شما در یک رده نیستیم. ما به نوع بشر کمک می کنیم، ما عشق را در میان بشریت می گسترانیم، ما نیکی را در زمین می گسترانیم، هزاران سال است که ما در حال گسترش فرهنگ خود بوده اما در راستای احترام به فرهنگ های دیگر گیتی، در حالیکه شما به نام الله سرزمین های دیگر را مورد تاخت و تاز قرار میدهید! شما مردم را قتل عام می کنید، قحط و قلا می آورید، وترس و فقر برای دیگران، شما به نام الله اهریمن می آفرینید. چه کسی مسئول این همه بدبختی است؟ این الله است که به شما فرمان می دهد تا بکشید، غارت نمایید و تخریب کنید؟ آیا این شما رهروان الله هستید که به نام او این اعمال را انجام می دهید؟ یا هر دو؟ شما از گرمای بیابانها و سرزمین های سوخته بی حاصل و بدون منابع برخاسته، شما می خواهید از طریق لشکرکشی و زور شمشیرهایتان به مردم درس عشق به خدا دهید، شما وحشیان بیابانی هستید، در حالیکه می خواهید به مردم شهرنشین مانند ما که هزاران سال است در شهرها زندگی می کنند، درس عشق به خدا بدهید! ما هزاران سال فرهنگ در پشت سر داریم،که براستی یک ابزار نیرومند میباشد! به ما بگویید، با تمام لشکرکشی هایتان، توحش، کشتار و قحط و قلا به نام الله اکبر، شما به این ارتش اسلامی چه آموخته اید؟ شما چه چیز به مسلمانان آموخته اید که بر آن ابرام می ورزید تا آنرا به دیگر ملل غیرمسلمان نیز بیاموزید؟ شما چه فرهنگی از این الله خود آموخته اید، که حالا می خواهید به زور آنرا به دیگران تعلیم دهید؟افسوس، آه افسوس ....که امروز ارتش های پارسی اهورا از ارتش های الله پرست شما شکست خورده اند. اکنون، مردم ما میباید همان خدا را پرستش نمایند، همان پنج نوبت در روز را، اما با زور شمشیر که او را الله صدا کنند و او را به عربی عبادت نمایند، زیرا که الله شما تنها عربی می فهمد! پیشنهاد می نمایم، تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع نموده و به بیایان های خود به جایی که در آن زندگی می کردید برگردید. آنهارا به جایی برگردان که در آن عادت به سوختن در گرمای آفتاب را دارند، زندگانی قبیله ای، خوردن سوسمار و نوشیدن شیر شتر. ما اجازه نخواهیم داد که تو و دار و دسته راهزنت در سرزمین های حاصلخیز، شهرهای متمدن و ملت شکوهمند ما این “جانوران قسی القلب” را آزاد گذاری. برای قتل عام مردم ما، دزدیدن زنان و فرزندان ما، تجاوز به زنان ما و فرستادن دختران ما به عنوان اسیر، آزاد مگذارشان! به آنها اجازه نده تا به نام الله اکبر مرتکب اینگونه اعمال شوند، به رفتار جنایتکارانه خود پایان ده. آریایی ها بخشنده ،گرم، میهمان نواز، و مردمی نجیب بوده و هر جایی که رفته اند، آنها بذر دوستی خود را گسترانده اند. ما از تو درخواست می کنیم که با الله اکبر خودت در بیابانهایت بمان، زیرا که اعتقادات تو “خیلی مهیب” و رفتارت “بسیار وحشیانه” می باشد.
 
*فعال سیاسی دانشجویی- نیویورک


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست