کاک صدیق، الگوی تمام عیار رهبری انقلابی
فواد محمدی
•
با اولین داد و بیدادها، کاک صدیق که متوجه شده بود که هدف نمایندگان حاکمیت اسلامی تازه به دوران رسیده تبرئه کردن خود از جنایاتی است که طی گلوله باران و توپباران شهر مرتکب شده بودند. همانجا از جا بر میخیزد و با قاطعیت اعلام میکند که شما صلاحیت محاکمه من را ندارید و من به هیچوجه حاضر نیستم به شما بازجویی پس بدهم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۲ شهريور ۱٣۹۱ -
۲ سپتامبر ۲۰۱۲
تئوری انسانهای بزرگ و شخصیتهای تاریخ ساز که از ان به عنوان تئوری رهبری یاد میشود. اولین بار توسط کارل لایل مطرح شد. براساس این نظریه رهبر در ساختن تاریخ و تحولات تاریخی نقش اساسی دارد. تا زمانی که در بین گروه رهبر وجود نداشته باشد نه ان گروه میتوانند به صورت منظم با هم همکاری کنند و نه میتوانند به هدف مشترک دست پیدا کنند. هدف گروه صرفا تحت راهنمایی رهبر بدست میاید. بر این اساس رهبر شخصیتی تاریخ ساز دارد. زیرا رهبر است که افراد گروه خود را تنظیم، عملکرد انها را نظارت و انها را به سوی هدف راهنمای میکند. و هم اوست که وسایل رسیدن به هدف را تهیه و تدارک میکند. یکی از افرادی که در تاریخ معاصر کردستان ایران و به خصوص در دوران حساس و سرنوشت ساز انقلاب سال ۵۷ به مانند رهبری تاریخ ساز سربرآورد، صدیق کمانگر معروف به "کاک صدیق" است. بازخوانی رویدادهایی که بعدها به نام نوروز خونین سنندج در سال ۵٨ از آن یاد شد، نقش بی چون و چرای کاک صدیق را به عنوان رهبری انقلابی و هدایت کننده اصلی رویدادها به روشنی نشان میدهد. اقدام هوشمندانه کاک صدیق با مراجعه به رادیو و تلویزیون سنندج و از آن طریق درخواست "ادامه انقلاب" و تصرف مراکز قدرت حاکمیت اسلامی توسط مردم برای فراهم نمودن زمینه ی ایجاد حاکمیتی مردمی که در نهایت منجر به اعزام هیاتی از نمایندگان دولت مرکزی به سنندج و در پی آن برگزاری اولین و آخرین انتخابات آزاد و تشکیل شورای شهر سنندج شد. کاک صدیق با توجه به اهمیت این نظریه ی مارکسیستی که، زمانیکه تئوری به میان توده ها برود تبدیل به نیروی عظیم تغییر خواهد شد. و با توجه به اینکه توده ها برای تحقق یک انقلاب اجتماعی باید دست به عمل بزنند. مردم را به ادامه انقلاب فراخواند و از ان نیز نتیجه گرفت.
کاک صدیق با تشخیص درست شرایط انقلابی و پیش از آغاز اعتراضات گسترده شهریور ماه در تهران. با برپایی تحصن در تیرماه ۵۷ مقابل دادگستری سنندج و به دنبال به خشونت کشیده شدن آن، نقش پیشرو خود را به عنوان رهبری انقلابی و آغاز کننده جنبش انقلابی کردستان تثبیت کرد. پس از آن نیز و در ادامه اعتراضات با سخنرانی های پرشور و آتشین اش، کمترین تردید را در میان مخاطبین خود از بین میبرد و نارضایتی اجتماعی را به حد نارضایتی انقلابی میرساند. بدین صورت نیروی عظیمی را برای پیش برد جنبش انقلابی فراهم میکرد. از ویژگیهای برجسته کاک صدیق تلفیق سیاست انقلابی و سیاست قانونی بود. زمانیکه لازم بود چون رهبری انقلابی ظاهر شد و به وقت خود نیز چون رهبری سیاسی با نمایندگان دولت مرکزی در موضع قدرت به مذاکره نشست. در اینجا به دو مورد از دوراندیشی ها و تصمیمات صحیح کاک صدیق به عنوان رهبری سیاسی و انقلابی میتوان اشاره کرد. از آن جمله هنگامیست که چند نفر که توسط صفدری یکی از ملایان تبعید شده به سنندج به مردم معترض جلوی استانداری تیراندازی میکنند و متعاقب آن فضای شهر به حالت انفجار میرسد و پس از آن افراد وابسته به سازمان ها و احزاب در مقر ستاد لشکر۲٨، "شورای موقت انقلاب سنندج" را پایه ریزی میکنند. کاک صدیق در اینجا بر سر یک دو راهی قرار دارد، او رسما هنوز سخنگو و نماینده کومه له نیست.
وی تا آن هنگام از طرف "جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب" حرف زده است. در ان هنگام که احزاب و سازمان های دیگر نمایندگان خود رامعرفی میکنند و انجا کاک صدیق میماند در روبرو شدن با این واقعیت که دست اندرکاران اصلی و واقعی مبارزات سنندج، رفقای کومه له بوده اند، اما در سطح رهبری سیاسی و در ان هنگام که به گفته خود او در یک مصاحبه رادیویی، بحث دست به دست شدن قدرت در میان است کومه له خود را علنی نکرده و کماکان از پایین با توده هاست. در ان شرایط حساس و سرنوشت ساز با قاطعیت و تشخیص درست اعلام میکند که اسم او را به عنوان نماینده سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران(کومه له) بنویسند. به نظر یکی از دوستان و همرزمان کاک صدیق یکی از دو اقدام مهمی که کومه له را به عنوان حزب و جریانی تعیین کننده در جنبش کردستان مطرح نمود همین تصمیم کاک صدیق بود. اتفاق دیگر نیز رویدادهای مریوان و کوچ مردم آن شهر به نشانه اعتراض بود که کومه له را به عنوان یک نیروی چپ و دارای نفوذ کلام اجتماعی نه تنها در کردستان، بلکه در سراسر ایران مطرح کرد. مورد دوم حضور کاک صدیق در سالن اجتماعات دانشگاه کردستان(رازی آنزمان) است که افراد هیات اعزامی"شورای انقلاب اسلامی" که از طریق توطئه ها و تحریکات جریانات مرتجع با اعلام حکم دستگیری و اعدام صدیق نشست را آغاز میکنند. سخنگوی این پرخاش ابتدا طالقانی است و نفر بعدی بهشتی است که پس از فرورفتن طالقانی در سکوت، حکم اعدام صدیق را دوباره فریاد میزند. با اولین داد و بیدادها، کاک صدیق که متوجه شده بود که هدف نمایندگان حاکمیت اسلامی تازه به دوران رسیده تبرئه کردن خود از جنایاتی است که طی گلوله باران و توپباران شهر مرتکب شده بودند. همانجا از جا بر میخیزد و با قاطعیت اعلام میکند که شما صلاحیت محاکمه من را ندارید و من به هیچوجه حاضر نیستم به شما بازجویی پس بدهم.
سرانجام کار به انجا میرسد که طالقانی توافق میکند که برادرانه مسائل را حل کنند. از جمله انها اینکه شهر سنندج از طریق انتخاب یک شورا توسط مردم اداره شود. و کسانی که در جریان تسخیر پادگان شهر اسیر شده بودند را آزاد کنند که چند نفر از رهبران جنبش نیز جز آزاد شدگان بودند. ظاهر شدن به عنوان یک رهبر سیاسی مدعی "قدرت" و عنصر دخیل در" دست به دست شدن قدرت سیاسی" و متصل کردن این "اراده" فردی به قدرت سازمانی یک حزب سیاسی و در ان مقطع تشکیلات کومه له، فقط با این شیوه کاک صدیق ممکن شد. کاک صدیق با توجه به ویژگی های شخصیتی و اراده انقلابی اش و همچنین دوراندیشی که نسبت به ماهیت ارتجاعی و سرکوبگرنظام تازه به قدرت رسیده داشت در جریان نوروز خونین سنندج بدون دودلی و فوت وقت شرایط انقلابی خلق نمود که نه تنها مبارزان پیشرو دیگر شهرهای کردستان بلکه مردم شهر را نیز برای دفاع از دست آوردهای شان به عرصه مبارزه کشاند. وبدینگونه تشکیلات متبوعش را نیز که در این راه وی را یاری میدادند تقویت و تحکیم نمود. نکته دیگری که میتوان به ان اشاره نمود، جرات و شهامت صدیق در چشم دوختن به واقعیات است. آنجا که متوجه میشود مردم توان ادامه مقاومت تا خلع سلاح پادگان لشکر۲٨ را ندارند، انقلابیگری را با آوانتوریسم اشتباه نمیکند و شجاعانه میگوید حال که امکان گرفتن تمام قدرت و یک دست کردن قدرت سیاسی عملا موجود نیست.همانگونه که خود در مصاحبه ای به ان اشاره نموده به تثبیت "قدرت دوگانه" میاندیشد. و این واقع بینی فقط از اندیشه سیاسی استوار یک رهبر برمیاید. ایشان در عرصه سازمانی نیز بهترین انتخاب ها و تقسیم مسئولیتها را صورت میداد. کاک صدیق پس از ان در ظرفیت دیگری ظاهر شد، او در صفوف پیشمرگان نیز همان صلابت و محبوبیت را داشت و در جریان مبارزات کامیاران با روحیه انقلابی و فداکارانه ای که در وجودش نهادینه شده بود پیشرو و یار و یاور رزمندگان همراهش بود. پذیرش اتوریته معنوی کاک صدیق از جانب برجسته ترین فرماندهان نظامی صفوف کومه له، نشان میداد که صدیق خود نیز یک فرمانده جسور و محبوب صفوف پیشمرگان بود. رابطه دوستانه، برابر و دور از تملق و ظاهر سازی با جمع رزمندگان، و آن احساس ریلکس بودن و خودمانی بودن با او در اذهان بسیاری به ثبت رسیده است. نکته ای که در پایان میتوان به ان اشاره کرد اینست که، رفتار و اقدامات کاک صدیق در طول حیاتش الگوی یک رهبر انقلابی تمام عیار و شخصیتی تاریخ ساز را به ما مینمایاند. و این موهبتی است که افراد معدودی به ان نائل میایند.
|