عکس العملها به توافقنامه دو حزب کردی!
ندا شهبازی
•
هر چند تجزیهطلبی و حق تعیین سرنوشت جرم نیست و حق است. اما آنطور که از سیاست و اساسنامه اکثر احزاب کرد ایران بر می آید، اصراری بر تجزیه ندارند. من ماندهام اپوزیسیون ایرانی چه اصراری دارد که با تلاش بر انکار هویت ملی کردها، آنها را وادار به استفاده از این حق کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۹ شهريور ۱٣۹۱ -
۹ سپتامبر ۲۰۱۲
توضیح: در این نوشته احتمالا مجبور خواهم شد بعضی جملات را که در نوشتههای قبلی به آنها اشاره کرده بودم عینا تکرار کنم. ظاهرا گاهی تکرار مکررات لازم است.
انتشار توافقنامه مشترک حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران، همانطور که انتظار می رفت به عکس العملهای انتقادی مثبت و منفی و گاها مخرب از سوی افراد و سازمانهای گوناگون انجامید. عکس العملهایی که ضمن در نظر گرفتن نقاط قوت و ضعف این توافقنامه، نشان از اهمیت آن در میان اپوزیسیون کرد و ایرانی دارد.
اما آنچه به صورت تکراری در میان اپوزیسیون ایرانی شاهد آن بودیم، وحشت از واژههای "ملت کرد"، "جنبش رهایی بخش ملت کرد در ایران"، "حق تعیین سرنوشت"، "فدرالیسم" و امثالهم است. وحشتی که گاه آنچنان بالا میگیرد که صاحب فلان تلوزیون حاضر به بوسیدن عرق جبین بسیجیها میشود و مجری بهمان تلوزیون در ظاهر راضی به امضای توبهنامه و طلب عفو از رهبری میشود! و ایرانی باغیرت را به کمک می طلبد. فقط ماندهام این غیرت ایرانی چیست که یا در لباس زیر زنان جستجو میشود و یا در مرزهای فرضی ایران. در عجبم چرا با کشتار کولبران نوجوان کردستان، قتل جوانان هویت طلب آذربایجان و بلوچستان و خوزستان و یا به حجله فرستادن دختربچهها در نقاط محروم کشور، غیرت ایرانی به جنب و جوش نمی افتد.
پیشتر گفتهام و باز هم میگویم که ملت به گروهی بزرگ از مردم اتلاق می شود که دارای زبان، فرهنگ، تاریخ و میراث، بعضا نژاد و سرنوشت مشترک هستند که در یک قلمرو جغرافیایی و نه لزوما یک کشور زندگی میکنند. مردم یک ملت، دارای روحیات و علایق مشترکند و دوست دارند و میخواهند که در کنار هم یک ملت را تشکیل دهند. ملت ممکن است به عنوان یک جماعت فرهنگی و دارای بافت خاص، اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشد. با این اوصاف، ایران تنها یک کشور است. یک واحد جغرافیاییست که در طول تاریخ بارها و بارها دستخوش تحول شده و به کرات، مرزهای آن جابجا شدهاند. چیزی به نام زبان ایرانی وجود ندارد و آنچه به نام فرهنگ و تمدن ایرانی می شناسیم، متعلق به گروههای اتنیکی مختلف ساکن در این سرزمین است. حال اگر به هر دلیل مایلید که این مرزهای صدها بار جابجا شده ثابت بماند، راه آن زورگویی، نگاه از بالا و تحقیر و کوچک شمردن مردم ایران با استفاده از واژههای "قوم" و"اقلیت" و انکار هویت ملیشان نیست.
در دنیای مدرن امروزی که هر کودک شش، هفت سالهای میداند، اگر بخواهد دوستی را برای خود نگاه دارد، باید به حقوق حقهاش احترام بگذارد و دوستش را آنطور که او می خواهد صدا کند، نه با اسامی و کلماتی که خودش می خواهد. بعید است از انسانهای تحصیل کردهای با پیشوند دکتر و مهندس و سرهنگ که سالهاست در دنیای مدرن زندگی می کنند، اما هر کجا به مشکل برمیخورند، در ذهن خود، به دیکتاتوری رضاخانی رجوع می کنند.
هر چند تجزیهطلبی و حق تعیین سرنوشت جرم نیست و حق است. اما آنطور که از سیاست و اساسنامه اکثر احزاب کرد ایران بر می آید، اصراری بر تجزیه ندارند. من ماندهام اپوزیسیون ایرانی چه اصراری دارد که با تلاش بر انکار هویت ملی کردها، آنها را وادار به استفاده از این حق کند.
در پی انتشار این توافقنامه، چند انتقاد اساسی در بین کردها و خطاب به رهبریت این دو حزب مطرح شد. اما به لطف موضعگیریهای تند و بعضا توهین آمیز اپوزیسیون ایرانی، بار دیگر نشانههایی واضح از اتحاد ملی در بین کردهای ایران، فارغ از هر اعتقادی دیده میشود.
چند کلام خطاب به رهبریت این دو حزب، آقایان هجری و مهتدی:
مسلما هر فرد، حزب یا ائتلافی از احزاب حق دارند که پیش نویس یک توافقنامه با محور منافع ملی را تهیه کنند. اما با توجه به اصول شور و دموکراسی، زیباتر آن بود که پیش نویس این توافقنامه به سایر احزاب و روشنفکران کرد، ارائه میشد. به احتمال قریب به یقین و با نگاهی به مفاد این توافقنامه، بیشتر احزاب کرد در ایران به شما می پیوستند. با احترام به زحمات چندین سالهتان، آنچه ضامن بقای هر حزب یا دولتیست، صرفآ قدمت و ریشهداربودنش نیست، بلکه توجه روزبهروز به خواستههای مردمش است. امری که بی شک در شما دیده میشود. موفق باشید.
ندا شهبازی
|