نگرشی بر مباحثه های پیرامون توافقنامه دو حزب کردستان ایران
آرش صالح
•
آنچه تمامیت ارضی ایران را تضمین میکند نه تهدید و تحقیر و تخطئه بلکه روح ملی مشترک مبتنی بر احترام متقابل برای شخصیت و مطالبات طرفین است. لذا آنچه باید به آن توجه شود این واقعیت است که مواضع نسنجیده نسبت به مطالبات اقلیتها فضا را به سوی قطبی شدن برده و بیش از هرچیز روح ملی آسیب خواهد دید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۲ شهريور ۱٣۹۱ -
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲
ازجمله مسائلی که هر از چند گاهی تناقضات و چالشهای درونی برخی جریانات و افراد مخالف جمهوری اسلامی را آشکار میکند مسئله اقلیتهای اتنیکی در ایران است که مطالبات خود را از راه احزاب و انجمنهای خود عرضه میکنند. در آخرین نمونه از این مسئله توافقنامه حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران به عنوان دو حزب ایرانی که دارای برنامه مشخص برای آینده ایران هستند مورد حمله برخی قرار گرفت. در این توافقنامه بسیار کوتاه ۲٣ بار نام ایران تکرار شده است و در چارچوب گفتمان دمکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم در جهت برنامهای برای آینده ایران سعی در تبیین شیوه همکاری طرفین توافقنامه با اپزسیون ایرانی دارد. اما این توافقنامه مورد حمله اندکی از افراد خارج از کشور قرار میگرد و از آن به عنوان سندی برای جدایی طلبی یاد میشود.
فارغ از اینکه اساسا" جدایی طلبی به عنوان برنامه ای سیاسی که در بردارنده ارزشهایی چون استقلال طلبی و آزادی خواهیست شایسته احترام و نه توهین است با نگاهی به این توافقنامه بس روشن است کهدغدغه یک آینده دمکرات برای ایرانی آزاد در این توافقنامه موج میخورد. به همین دلیل به نظر میرسد که با توجه به اینکه این توافقنامه حاوی هیچ نشانهای درون متنی برای پذیرش چنین اتهاماتی نیست لذا باید این اتهامات را در متن بزرگتری واکاوی کرد و آنها را مورد سوال قرار داد.
اهمیت این توافقنامه از آنجا ناشی میشود که ارائه دهنده یک سند متقن و روشن از خواست جامعهسیاسی کردستان ایران است و به همین دلیل بیش از هرچیز مورد حمله قرار میگیرد. در بیانیه ها و مواضعی که نه در نقد و یا ابراز مخالفت بلکه در تخطئه مفاهیم مطرح در این توافقنامه صادر شده اند بیش از هرجیز آندسته از مفاهیم عصبیت را برانگیخته که ارتباط مستقیم با مبانی حقوق بشر و آزدیخواهی دارند. بدون شک هر جریان و حزبی این حق را دارد که برنامه خاص خود برای ایران را ارائه داده و خطوط همکاری خود با دیگر جریانات سیاسی را مشخص نماید اما نمیتوان مرزهای حقوق انسان ها را با توسل به تمایلات شخصیت گروهی و یا حتی ملی مشخص نمود. نمیتوان ادعای دمکراسی و حقوق بشر را داشت و حق تعیین سرنوشت جوامع بشری را نادیده گرفت و این مطالبات را با متهم کردن طرف مقابل پاسخ داد.
اصولا" استبدادهای سیاسی از ترساندن مردم به پدیدهای خارجی آغاز میشوند. پدیدهای که خارج از اراده جمعی آنها برایشان جعل شده و مردم را با هشدار به تهدیدی که از جانب این دشمن مردم زندگی جمعی آنها تمامیت ارضیشان و میهن را هدف قرار داده به صورت اتمیزه در آورده و تنوعات سیاسی-فرهنگی را محو و نابود میکنند. یکی از ابزارهای اساسی مناسبات استبدادی در این زمینه پوپولیسم است. این مسئله در کردستان ایران بارها اتفاق افتاده است و این بار هم ریشههایش در حال شکلگیری است. قطعا" دوستان مرکز نشین نباید از خاطر ببرند که سردار رادانها و مکانیزمهای خشن سرکوب ابتدا در کردستان شکل گرفته و توسعه یافته اند.
مناسبات دیرپای استبداد و ساختارهای دیرینه بازتولید کننده روابط هژمونیک در میان تنوعهای اتنیکی در ایران برای حفظ بقای خود از فرایندهایی استفاده میکنند که عموما" بر چهار دسته قابل تقسیم هستند: اولا" نهادینه کردن تبعیض بهعنوان مثال اجازه ندادن به تدریس زبان مادری و ارائه یک زبان دیگر به عنوان زبان برتر و شایسته تر برای همگان. دوم: تحقیر اقلیتها و مطالبات آنها چه در گفتمان رسمی، چه در حوزه عمومی و چه در فرهنگ عامه به عنوان مثال برخورد صدا سیمای ایران با کردها و جوکهای فراگیر درمورد اقلیتها. سوم: برخورد امنیتی با قضیه به عنوان مثال انتصاب نارضایتیها و جنبشهای آزادیخواهانه به بیگانگان و چهارم پاک کردن صورت مسئله است به عنوان مثال تقلیل مسئله به ابعاد اقتصادی و نادیده گرفتن خواست بنیادین مردم برای اعامل اراده خود.
این فرایندها کاملا در برخوردهایی که با توافقنامه مشترک احزاب کومله و دمکرات کردستان ایران شده است نمایان هستند. برخوردهای موردنظر چه به لحاظ روشی و چه به لحاظ محتوایی در چارجوب الگویی میگنجند که جمهوری اسلامی گسترده است. به این معنا که تحدید حقوق انسانها را به مرزبندیهای سیاسی روش خود قرار داده و محتوای آنها را چیزی جز متهم کردن طرف مقابل تشکیل نمیدهد. چرا که این توافقنامه در برنامه مورد نظر احزاب سیاسی کردستان ایران برای آینده ایران صراحت لهجه لازم را داراست و هیچ دلیلی برای واکاوی انگیزه ها و برپایی دادگاهای قرون وسطایی انکیزاسیون در حوزه عمومی وجود ندارد.
در نهایت باید به این نکته اشاره شود آنچه تمامیت ارضی ایران را تضمین میکند نه تهدید و تحقیر و تخطئه بلکه روح ملی مشترک مبتنی بر احترام متقابل برای شخصیت و مطالبات طرفین است. لذا آنچه باید به آن توجه شود این واقعیت است که مواضع نسنجیده نسبت به مطالبات اقلیتها فضا را به سوی قطبی شدن برده و بیش از هرچیز روح ملی آسیب خواهد دید.
آرش صالح
دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه ایالتی نیویورک
|