درباره ی توافقنامه ی دو حزب کردی
احمد صفا
•
دوستان باید کردها و خواستههاشان را آنطور که میخواهند و برایش مبارزه میکنند بشناسند نه با خیال های غیرواقعی و بکارگیری واژههای فرسوده که با واقعیات کنونی سازگار نیست. هجوم تبلیغاتی آنان علیه وحدت و خواست کردها به جمهوری اسلامی خدمت کرده و نتیجهای جز شکاف و ایجاد اختلاف در بین کل اپوزیسیون نخواهد داشت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۲ شهريور ۱٣۹۱ -
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲
بیان نامه ی عدهای از شخصیتهای ایرانی در مخالفت با سند همکاری دو حزب کردی که ازفعالترین بخش اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران میباشند در چند هفته پیش منتشر شد، طیف ناهمگون امضا کنندگان این فکر را که بهشکلی در افکار عمومی اهالی کردستان جا گرفته است دوباره در من زنده کرد که مخالفین ارمانهای ملت کرد باهمهی تنوع و جدایی جایگاه، در برخورد با حقوق ملی مردم ما دارای یک موضع میباشند که آنهم از تفکر شوونیستی و غرق شده در نوستالوژی عظمت گذشته، نژاد آریایی و تا حدی هم انقلاب مشروطه ریشه گرفته است، غافل از اینکه تحولات جاری این دوران را نمیتوان با این دیدگاهها سنجید، این دوستان مدعی دشمنی با جمهوری اسلامی میبایست از وحدت نیروهای کرد بیشتر خوشحال شده و گروهها و احزاب دیگر را در این مسیر تشویق میکردند، اگر هم در مواردی اختلاف نظر احساس میکردند با گشودن زمینهی دیالوگی دوستانه در رفع آن میکوشیدند، مشکل اصلی این دوستان عدم شناخت کافی از مبارزات ملی کردها در سالهای اخیر، میباشد. دوستان تاحال زحمت خواندن برنامه و اساسنامهی این احزاب را بهخود نداده تا متوجه این نکته شوند که انچه در این سند همکاری مطرح گشته و مورد انتقاد شدید آنها هم هست، قبلا در تمام اسناد حزبی آنان اعلام شده و چیز تازهای نیست، آنچه تازگی دارد تعهد همکاری این دو حزب میباشد، متاسفانه دوستان بر مواردی ایراد گرفتهاند که امروزه از اصل های اساسی مبارزه در راه حقوق بشر و دموکراسی است. من به ذکر مواردی از بیاننامهی آنان و حاشیه نویسی اقای بنی صدر اشارهای میکنم:
١ / آنان نگرانند که مردمی با وسعت خاک مشخص تاریخی و جمعیتی افزون که بین چهار کشور ایران و عراق و ترکیه و سوریه تقسیم شده، و در ٥٠ سال اخیر پیشرو مبارزه با حکومت های ستمگر در هر جهار کشور بودهاند، ملت نامیده شود. ملتی که سابقهی ٥٠٠٠ ساله سکونت بر سرزمین کنونی خود را دارد، گویا اگر کرد ملت نامیده شود از عظمت قدیمی ایران باستان خواهد کاست،
٢ / از اعلام واحد جغرافیایی و خواست فدرالیسم وحشت کردهاند، که اگر کردها در مناطق مسکونی خودشان به عنوان کردستان شناخته شوند، فاتحهی ایران واحد با قدرت مرکزی سرکوبگر خوانده خواهد شد، همان حربهی محمدرضا پهلوی که با آن صدها جوان مملکت را بهپای دار برد و یا تیرباران نمود، همان حربهای که اخلاف بعداز او هم آنرا بکار میگیرند، داستان تجزیه طلب خواندن کردها همچنان ادامه دارد، گویی میراثی است که باید دست بدست شود و انگی که کردها را از آن خلاصی نیست.
٣ / خواست حق تعین سرنوشت، خواب را در چشم آنان حرام کرده است، که کردها خودشان حق ندارند سرنوشت خود را بدست بگیرند، یا حتی در مورد آن سخنی بگویند، کسی نیست از این آقایان نشسته در رختخواب بپرسد که شماها چگونه میتوانید سرنوشت دیگرانی را که سالهاست در برابر دشمن خود جان حراج میکنند تعین نمایید،
موارد بالا نقاط اساسی مورد اعتراض این دوستان می باشد، آنچه در بیان نامهی ایشان مقداری عجیب بهنظر میرسد رادمرد خواندن رئیس جمهور شهید کردستان پیشوا قاضی محمد میباشد که فکر میکنم از سر ناجاریست، درحالیکه در همین بیان نامه تشکیل حکومت کردستان را توطئهی روس خوانده و اشارهای هم به رژیم شاه نکرده که رهبران جمهوری را اعدام کرده است، آنان خودرا به خواب زده و از برپایی جوخههای اعدام وسیلهی ویسی ها و برپایی دادگاههای صحرایی سالهای ٤٦ و ٤٧ کردستان برای ادامه دهندگان راه قاضی محمد و آرمانش سخنی نگفتهاند، در ناخشنودی سرسام آور خود از وحدت این دوحزب تا جایی پیش رفتهاند که این همه جنایات جمهوری اسلامی را در نیم سطری با لحن ملایم بصورت سیاست خشن و سرکوب گروهی تبعیض آمیز بیان نمایند، آیا جز اظهارتاسف برای این دوستان چیز دیگری باید گفت، آیا سخن گفتن از تجزیه طلبی کردها تکرار ادعاهای رژیم شاه و جمهوری اسلامی نیست، آیا رژیم شاه سرکوب مردم را بهانهی ایرانستان شدن قرار نداده بود، آیا جمهوری اسلامی مبارزهی کردها را فتنهی خارجی و توطئهی دشمن برای تجزیهی ایران نمیداند، آقایان رویکرد فکری شما و عملکرد رژیم شاه و جمهوری اسلامی در یکسو نیست، آیا کردها حق ندارند پس از عمری مبارزه و جان باختن با یک حساب سرانگشتی از خود بپرسند که سالها در چارچوب جغرافیای یادشده غیر از فلاکت و ویرانی چه دستاوردی داشتهاند؟ دوستان عزیز وحدت خودخواسته است، با توجیهات تاریخی نمیتوان تا ابد ملتی را سرکوب کردو در یک حدود جبری قرار داد، از این گذشته کردها با دیگر بخش های خاک خود در کشورهای دیگر پیوند مبارزاتی، ملی، خونی دارند، این مسئله را نمیتوان نادیده گرفت، هم اکنون علیرغم میل شما در بخشی از این خاک که در جمهوری عراق قرار دارد حکومت محلی کردها با سیستم انتخاباتی جدا و پارلمان مخصوص و رئیس منتخب و معترف در قانون اساسی عراق برپاست، در ترکیه کردها امکان مانور سیاسی تعین کنندهای را بدست آوردهاند که باید منبعد معادلات سیاسی در مورد کردها مورد توجه قرار گیرد، هم اکنون کردها در سوریه نقش مهمی در آیندهی رژیم اسد دارند، این درحالیست که کردها در ایران پیشگام "نه"گویی به جمهوری اسلامی بودهاند.
نکتهای که درآخر یادآوری میکنم دربارهی یادداشت جناب بنی صدر است، او که بر سر قدرت با امام راحلش درگیر بود متخخص بند پوتین است و در زمان ریاستش بیشترین دشمنی را با کردها داشته و از عاملان کشتار سنندج می باشد، هم اکنون هم کاری جز تفرقهافکنی درمیان احزاب کردی ندارد، کومله را متهم و دمکرات را تبرئه، و یا بالعکس و بهاین خاطر او درمیان کردها هیچ وجههای نداشته سخنش هم سندیتی ندارد، هم اکنون سازمان حقوق بشر کردستان در پی جمع آوری اسناد برای جنایاتی است که در دوران ریاستش علیه کردها مرتکب شده است، من خوشحال خواهم شد که بهجای هجوم بی اساس به نیروهای کردستان طرح این مسائل فتح بابی باشد برای دیالوگی که بهشناخت واقعی همدیگر و درک ضرورت های فعلی درمبارزه با جمهوری اسلامی کمک نماید، دوستان باید کردها و خواستههاشان را آنطور که میخواهند و برایش مبارزه میکنند بشناسند نه با خیال های غیرواقعی و بکارگیری واژههای فرسوده که با واقعیات کنونی سازگار نیست. هجوم تبلیغاتی آنان علیه وحدت و خواست کردها به جمهوری اسلامی خدمت کرده و نتیجهای جز شکاف و ایجاد اختلاف در بین کل اپوزیسیون نخواهد داشت.
احمد صفا - روزنامه نگار
|