نامه ی جعفر اقدامی به بازجوی خود
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۲ شهريور ۱٣۹۱ -
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۲
هفتــــــه: شاهین (جعفر) اقدامی، زندانی سیاسی جوانی است که به جرم همدردی با خانوادههای قربانیان اعدام های ۱٣۶۷ دستگیر و به ده سال زندان محکوم شده است، به مناسبت ۱۴۶۰ مین روز اسارت خود در زندان گوهردشت کرج (رجایی شهر) نامهای نوشته که به هفته رسیده است. نامه مذکور خطاب به بازجویان وی آقای محمدی و آقای رحمانی و قاضی پرونده او آقای مقیسه، نوشته شده است. او در این نامه نگاه بازجویانش را درباره امنیت ملی با نگاه خودش مقایسه می کند. عنوان نوشته مذکور «نامهای برای بازجو» است.
نامهای برای بازجو
روز ٨ شهریور وارد ۱۴۶۰مین روز از دوران زندان و اسارت خود را پشت سر گذاشتم. به دلیل شرکت در مراسم یادبودی در خاوران جهت همدردی با خانواده جانباختگان سال ۱٣۶۷ و حضور در مراسم سالگرد قتل پوینده و محتاری در امامزاده طاهر کرج به ده سال زندان محکوم شدهام. به این بهانه تصمیم گرفتم نامه کوتاهی برای باجویانم بنویسم. آقای محمدی، رحمانی و آقای مقیسه که نقش قاضی را ایفا مینماید.
گاهی اوقات در کنج سلول این موضوع ذهن مرا مشغول خود میسازد که اصولا شما بازجوها چگونه فکر میکنید؟ از واژهها و مفاهیمی چون زندگی، انصاف، امنیت و .... چه تعریفی دارید؟
و یا اینکه چرا شما تا به آن حد سنگ حکومت و حاکمان را به سینه میزنید در حالی که حقوق خود را از مردم و بیتالمال دریافت میدارید.
آیا توجه دارید که امنیت ملی از دیدگاه شما تنها در تامین امنیت صاحبان قدرت خلاصه شده؟ و در این تعریف امنیت اقشار مختلف مردم هیچ گونه اهمیتتی برایتان ندارد. در این زمینه اساسا خود را بینیاز از پاسخگویی میدانید!
باید بگویم متاسفانه شما نگاهی کاملا سطحی و غیر اصولی به مقوله امنیت دارید. به گونهای که امنیت ملی را فدای امنیت گروهی خاص در حکومت کرهاید. گروهی که هدفی جز قدرتطلبی و ثروت اندوزی ندارد. به نظر من امنیت ملی یعنی امنیت منِ جوان در مطرحکردن پرسشهایم در فضایی بدون ترس از زندان و فشار؛ امنیت ملی یعنی امنیت ما زنان، کارگران و معلمان در پیگیری حقوق صنفی و مدنی خویش؛ امنیت ملی یعنی امنیت منِ روزنامهنگار در نوشتن، نقدکردن و به چالش کشیدنِ قدرت؛ امنیت ملی یعنی امنیت منِ بهایی، سنی مذهب و زرتشتی در برخورداری از حقوق برابر انسانی و شهروندی خویش؛ امنیت ملی یعنی امنیت من دانشجو در انجام فعالیتهای سیاسی و صنفی؛ امنیت ملی یعنی امنیت ما هنرمندان در خلق آثارمان بدون ممیزی و سانسور و امنیت ملی یعنی امنیت ما مردم در برخورداری از آزادیهای اساسی، تصریح شده در بندهای متعدد قانون اساسی کشورمان، چون آزادی انتخاب و آزادی تجمع!
براستی آیا خدمت به صاحبان قدرت و یا هر هدف دیگری که آن را جستجو میکنید، این رفتار را توجیح میکند که زندگی و سرنوشت جوانانی چون من به بازی گرفته شود؟ بدانید که نه زندان و نه هیچ دیوار و حصار دیگری قادر نخواهد بود تا خواستهها، نیازها و پرسشهای ما را از بین ببرد و خفقان موجود در جامعه امروز ما گواه این مدعاست.
به عبارت خیلی ساده خفقان یعنی عجز و ناتوانی حکومت در برآورده ساختن نیازها و مطالبات مشروع مردم. اخیرا مشغول خواندن کتابی هستم به نام «زبان زندگی» اثر مارشال روزنبرگ. مارشال در بخشی از کتاب عنوان میدارد: نیازهای ما به یکدیگر وابسته است و امنیت حقیقی وقتی حاصل میشود. که اقشار مختلف یک جامعه بتوانند احساس امنیت نمایند.
«زندگی کن و بگذار من هم زندگی کنم»
امیدوارم به جای بغض و کینه عشق به مردم را در دل و ضمیرتان بپرورانید.
شاهین (جعفر) اقدامی
زندان گوهردشت
|