مشروطیت نفی فردسالاری و حکومت مطلقه
سینا علیپور
•
به نظر می رسد اگر بخواهیم همچنان بر یک دست آورد مهم انقلاب مشروطیت در ایران انگشت بگذاربم تردیدی نیست که فکر جمهوری خواهی و حاکمیت دموکراسی (به عنوان راهی برای توسعه سیاسی و اقتصادی) و نفی فردسالاری و حکومت مطلقه همچنان برجسته است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٣ مرداد ۱٣٨۵ -
۴ اوت ۲۰۰۶
اگر چه سرانجام نهضت مشروطه خواهی و ضد استبدادی در ایران عصر قاجار در دهمین سال سلطنت مظفرالدین شاه به پبروزی رسید و مناسبات کهنه سیاسی و ساختار قدرت استبدای دچار تحول و دگرگونی نسبی و تا حدی نو شدن گردید و اکنون که صد سال از آن رویداد می گذرد و ایرانی ها در پس زمینه تاریخ سیاسی اجتماعی خود به راه اندازی چنین نهضتی نوگرایانه بر ضد استبداد مطلقه و کهن بر خود می بالند، اما پس از آن و در مراحل تاریخی بعد، با بازتولید قدرت فردی و وجود اقتصاد معیشتی و سنتی و پر فاصله با اقتصاد مدرن، مناسبات اجتماعی و فرهنگی قدیمی و عدم پیشرفت در نظام آموزشی و ... توفیق چندانی به دست نیامد و اکنون که به گذشته می نگریم، می بینیم که هنوز هم خواست ها و مطالباتی را مورد توجه و تاکید قرار می دهیم که در طی یکصد سال گذشته همواره و در مقاطع تاریخی مهم بر آن پافشاری شده است.
البته ناتوانی در آسیب شناسی تحولات سیاسی ـ اجتماعی یکصد سال اخیر در ایران و حتی دنیا مشکل بزرگ و در پیش روی ماست.
گاهی نگاه ما به تحولات مشروطیت و پس از آن به صورت تک بعدی و صرفاَ مبتنی بر تاریخ نگاری سیاسی است. بنابراین قدرت فردی مسلط را عامل بازدارندگی و واپس گرایی در تاریخ معاصر به عنوان علت اصلی می شناسیم و به زمینه های شکل گیری قدرت فردی اهمیت کافی نشان داده نمی شود. در صورتی که این آسیب شناسی را به ابعاد دیگر زندگی اجتماعی یعنی امنیتی، فرهنگی و مذهبی ایرانی ها تسری دهیم و سطح تحلیل خود را از نگاه تک بعدی به این پدیده به نگاهی چند بعدی ارتقا دهیم، علت های دیگر این ناکامی بر ما آشکارتر می شود. این که تفکر مذهبی در جامعه ما در یکصد سال گذشته و سیر تحول آن درحوزه عقلی ، فلسفی، فقهی و ... چگونه بوده است، این که اقتصاد معیشتی، ایلی و روستایی در گذشته چه نقشی در ساخت سیاسی و حتی باز تولید قدرت فردی داشته است و بنابراین، کوشش ها و مبارزات فردی برای غلبه بر استبداد را ناکام و ناکارا کرده است، این که شرایط جغرافیایی ایران و وضعیت راه ها و جاده ها و کوهستانی بودن و یا کویری بودن مناطق در ایران چه تاثیری بر شکل گیری ساخت سیاسی بسیط و یا فدرالی داشته است؟ همین طور تحولات منطقه ای و بین المللی که نقش آن ها در رویدادهای سیاسی داخلی ایران همیشه با اهمیت بوده است. و همچنین است بررسی حضور و نقش کشورهای بیگانه در سال های پس از نهضت مشروطه در ایران در شمال و جنوب ایران و تاثیر این حضور و اشغال نظامی نسبی بر اقتصاد و سیاست در ایران. بر این اساس این پرسش مطرح می شود که آیا اشغال نظامی کمکی به پیشرفت و تحولات اقتصادی در ایران داشته و توانسته است حداقل پلی باشد بین ایران عقب مانده از پیشرفت با اقتصاد مدرن و صنعتی روز دنیا؟ نگاهی به تاریخ اقتصادی ایران در این دوره نشان دهنده فعالیت های اقتصادی در نتیجه گسترش راه های شوسه، راه آهن، تلگراف و رونق تجارت در ایران بوده است. یا نه، از نگاهی دیگر اگر در دوره اشغال نیز از سوی کشورهای اشغال کننده سرمایه گذاری صورت گرفته، موقتی و فرو ریختنی بوده است. از آن جمله است ورود آزادانه کالاهای خارجی و عدم حمایت از تولیدات داخلی که البته بروز چنین مشکلی ناشی از حاکمیت دولت های مطلقه ای بوده که هم دچار فساد سیاسی بوده اند و هم دچار فساد اقتصادی و به جز در مواردی اندک، در اغلب دوره ها نداشتن برنامه و هدف اقتصادی برای کشور.
به هر حال تحلیل انقلاب مشروطیت و تحولات پس از آن نیازمند نگاهی چند بعدی و چند جانبه است و ما را در شناخت موانع دسترسی ایرانی ها به مهم ترین هدف مشروطه خواهی یعنی حکومت قانون و دموکراسی کمک می کند.
و به نظر می رسد اگر بخواهیم همچنان بر یک دست آورد مهم انقلاب مشروطیت در ایران انگشت بگذاربم تردیدی نیست که فکر جمهوری خواهی و حاکمیت دموکراسی (به عنوان راهی برای توسعه سیاسی و اقتصادی) و نفی فرد سالاری و حکومت مطلقه همچنان برجسته است.
http://alipour-m.blogfa.com
|