Blasphemy
جهانگیر صداقت فر
•
دراز راه شیری
ز خلوار اوراد ِسربی ِ سوخته کِدر می نمود؛
و بهشت را
دوزخْ دوزخْ سنگسار آتش
به چلیپا کشیده بود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۶ شهريور ۱٣۹۱ -
۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲
بیدار باش
طبل ِ رعد آذرخشی بود
بر تشتِ سرب
که غوکی را حتّا
در مردابِ خوابْ خرفتی ِآدمیان برنیاشفت.
در دیرگاه نیمروز
رسالتِ آفتاب
خوی کرده گوی ِ یخی را می مانست
فرود آمده در حجابِ آزرم.
□□□
میان اندر عرصه ی محشر،
صفوفِ پیمبران
گریزگاهی نمی یافت:
یتیم
در اوج های عروج
ـ تا رهْ روزن ِامیدِ رجعت ـ
مرکب را عنان برتافته بود.
دراز راه شیری
ز خلوار اوراد ِسربی ِ سوخته کِدر می نمود؛
و بهشت را
دوزخْ دوزخْ سنگسار آتش
به چلیپا کشیده بود.
□
در دودناک افلاک
هجای ِتقدّس
ازسنگِ تفیده ی الواح ِشهادت محو شد.
□□□
اکنون
طنین ِسنگین قهر ِگام ِخدا بود
ـ که اندیشناک ِانکار ِتجّلی ِقرون ِتکامل ـ
بر رواق ِسوده ی خاک
لرزه بر می انداخت.
□□□
غریو انفجار ِطاقت بر طاق ِبوناک سفینه گذشت
و آن گاه
ابراهیم
تبر بر زمین نهاد
و بُت ِبزرگ را به سجده درآمد:
شوق ِدیدار ِیهُوَه
دریقین ِبی شایبه ی مرد
مرده بود.
□□□
و آسمان ِشکسته را در شش سوی فضا نمی بر جگر بنماند
و حفره ی کوهی حنجر به خشمآتش نگشود.
□□□
لوس آنجلس ـ ۱۲ نوامبر ۲۰۰۱
|