واکنش های ما در مثلث ارزش، رابطه و ضابطه
حمید آقایی
•
نوع عکس العمل نسبت به منشور ۹۱ نیز از همین نوع است. موضوعات مطروحه در این منشور آنقدر توضیح واضحات و کلی هستند که واکنش جدی ای را بر نمی انگیزند، و بنظر میرسد که کسانی که این منشور را تهیه کرده اند نیز از روابط و همکاریهای سیاسی گسترده ای برخوردار نبوده اند تا همکاری همفکران خود را از قبل جلب و آماده کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣۱ شهريور ۱٣۹۱ -
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲
در زمینه تحلیل و بررسی روابط و رفتار انسانها در هنگام مواجهه با یک موضوعِ حساس و یا یک اتفاقِ ویژه، مدلی طراحی شده است که استفاده از آن میتواند ما را در علت یابی و حتی تا حدودی پیش بینی رفتار ها و واکنش های بعدی انسانها کمک کند.
مطابق این مدل هرگاه گروهی از مردم، که بدلیل زمینه های مشترکِ کاری، فرهنگی، زبانی و.... پیوند مشترک و نسبتا محکمی با هم دارند، مواجه با یک اتفاق بسیار مهم و یا یک مسئله بسیار حساس شوند، بطور طبیعی و با اتکا به اشتراکات، و بدون توجه به احتلافاتشان، وارد همکاری مشترک برای مواجهه و یا مقابله با این حادثه و یا مسئله پیشآمده میشوند.
در مقابل اما هرگاه گروهی از مردم، که اینبار بدلیل نداشتن زمینه های کاری، فرهنگی، زبانی و..... هیچ پیوند وعلاقه مشترکی ندارند، مواجه با یک موضوع بسیار حساس و یا اتفاق بسیار جدی شوند، معمولا بدلیل عدم زمینه مشترک و نداشتن پیوندِ درونی، کارشان به اختلاف و تضادهای درونی کشیده میشود.
دو حالت دیگر نیز از این مدل قابل استخراج است. برای مثال موقعی که گروهی از مردم هیچ پیوند و علاقه مشترکی نداشته باشند و مواجه با یک موضوع و یا اتفاق بی اهمیت شوند، بدون هرگونه توجه ای به موضوعِ مربوطه، از کنار آن میگذرند، گویی که یکدیگر را نمیشناسند و آن موضوع و یا اتفاق نیز برایشان ارزش خاصی ندارد.
حالت چهارم و آخر، زمانی اتفاق میافتد که گروهی از مردم، که پیوند وعلائق مشترک دارند، مواجه با موضوع و یا اتفاق بی اهمیتی شوند. در این حالت، بعلت اینکه موضوع و حادثه مورد نظر از اهمیت چندانی برخوردار نیست، این گروه خود را با شرایط جدید ناشی از این اتفاق ساده تطبیق میدهد و نتایج آنرا میپذیرد. بدلیل اینکه پیوند درونی گروه از درجه اهمیت بیشتری نسبت به آن اتفاق ساده برخوردار است.
این مدل را میتوان برای بررسی برخی از اتفاقات سیاسیِ مربوط به میهنمان و واکنشهای فعالین سیاسی و بطور کلی مردم بکار برد. برای نمونه: چندی پیش منشور ۹۱ توسط برخی از اندیشمندان و کنشگران سیاسی کشورمان، که البته در خارج کشور اقامت دارند، تنظیم و انتشار یافت. از عدم استقبال گسترده و حتی بی تفاوتی نسبت به این منشور میتوان، مطابق این مدل، نتیجه گیری کرد که در رابطه با ضرورت و محتوای این منشور نه یک گروهِ گسترده از فعالین سیاسی که پیوند و علائق مشترک دارند وجود داشته است، تا حداقل به این اعتبار از آن حمایت کنند، و نه موضوع و مسائل مطروحه در منشوراز اهمیت جدی و از حساسیت بالا برخوردار بوده اند.
بی تفاوتی و یا عدم حمایت جدی از این منشور را بدینگونه نیز میتوان توضیح داد. تصور کنید که فردی تابلویی را که روی آن نوشته است "من طرفدار حقوق بشر و مخالف خشونت هستم" حمل کند. واکنش مردمی که او را نمی شناسند، به احتمال زیاد رد شدن از کنار او( بدون عکس العمل) است؛ و یا حداکثر در دلشان میگویند بر منکرش لعنت. مردمی نیز که ایشان را می شناسند حداکثر اعلام میکنند که بله ما هم با نظرات شما موافقیم.
اما اگر همین فرد روی تابلوی خود به مسائل حساستری میپرداخت، برای مثال مخالفت با همجنس گرایی، توهین به عقاید و مقدسات مردم یا حمایت از تروریسم، مسلما با مخالفت های جدی و یا حتی واکنش های مثبت کسانی که با او هم عقیده هستند رو برو می شد.
نوع عکس العمل نسبت به منشور ۹۱ نیز از همین نوع است. موضوعات مطروحه در این منشور آنقدر توضیح واضحات و کلی هستند که واکنش جدی ای را بر نمی انگیزند، و بنظر میرسد که کسانی که این منشور را تهیه کرده اند نیز از روابط و همکاریهای سیاسی گسترده ای برخوردار نبوده اند تا همکاری همفکران خود را از قبل جلب و آماده کنند.
مسائل حساس ایران در این شرایط، حاکمیت جمهوری اسلامی و ضرورت برداشتن این بختک از روی جامعه ستم زده ایران است، موضوع حساس دیگر حضور ابرهای تیره جنگ در آسمان ایران و اختلافات بسیار در میان اپوزیسیون در زمینه نحوه برخورد با احتمال حمله اسرائیل و یا امریکا به ایران میباشد. مسئله مهم دیگر حاکمیت یکجانبه و توتالیتر مذهب شیعه دوازده امامی بر تمامی اقلیت های قومی و مذهبی است. در این منشور به هیچیک از این موضوعات پرداخته نشده است و بنابراین نباید انتظاری داشت که حساسیت و واکنش جدیِ دیگران را برانگیزد.
اما برای دست یابی به یک مدل و راه حل برای ایجاد همکاری های پایدارتر مدل دیگری نیز وجود دارد. این مدل ادعا دارد که هر گاه برای گروهی از مردم یک مسئله و یا یک چیز از ارزش بالایی برخوردار باشد و آن گروه آماده سرمایه گذاری روی آن باشد؛ و هرگاه روابط درونی این گروه قانونمند و مبتنی بر استاندارها و پروتکل های توافق شده باشد، روابط، مناسبات و همکاری های این گروه موفق، متمدن و انسانی خواهد بود
اما اگر همین گروه، در ضمن برخورداری از یک موضوع و یا یک سرمایه با ارزش، فاقد روابط درونی قانونمند و مبتنی بر نرم و پروتکل باشد، روابط درونی اش بسرعت بسوی تنش، تضاد و از هم گسیختگی و حتی جنگ و اختلافات درونی بر سر آن موضوع و یا آن سرمایه با ارزش سیر خواهد کرد. حالت دیگری نیز میتواند وجود داشته باشد برای مثال: یک گروه از مردم را میتوان فرض کرد که ضمن برخورداری از مقررات و قوانینِ گروهی بسیار دقیق، فاقد یک ارزش و سرمایه والا و قابل توجه میباشند. شرایط زندگی در این گروه قابل مقایسه با نظام های توتالیتر و حکومتهایی که با حضور ارتش و قدرت نظامی اداره میشوند قابل مقایسه است.
از عدم استقبال از منشور ۹۱ همچنین میتوان نتیجه گیری کرد که بانیان این منشور نتوانسته اند ارزش افزوده و قابل توجه ای ارائه کنند؛ و نیز موفق نبوده اند که حتی در روابط درونی خود نظم و برنامه ریزی های لازم را برای جلب حمایت فعالین سیاسی و بطور کلی جامعه روشنفکر ی پیاده و اجرا نمایند.
تفاوت اساسی بین منشوری که نلسون ماندلا ارائه کرد با منشور ۹۱ دقیقا همین ازرش والایی است که منشور نلسون ماندلا در اختیار داشت. ارزش والای این منشور نه در محتوایِ آن بلکه در وجود خود نلسون ماندلا خلاصه ومتمرکز بود. ارزشی که منشور ۹۱ و یا منشورهای مشابه آن اساسا فاقد آن هستند.
در واقع امر منشور ۹۱ ، ضمن احترام برای نویسندگان آن، مانند زدن شیپور از دهانه گشاد آن است. بدین معنی که قبل از اینکه ارزش و سرمایه مشترک و قابل توجه ای (برای مثال یک آلترناتیو واقعی و طبیعی مانند نلسون ماندلا) وجود داشته باشد و قبل از اینکه فضا و مناسبات مشترک و قرار دادهای همکاری، بحث و تنظیم شده باشند؛ و همچنین بدون دست گذاشتن روی مسائل حساس و حیاتی جامعه ایران، از جمله ضرورت نفی کامل حکومت ولایت فقیه و حاکمیت یکجانبه علما و مراجع شیعه بر جان و مال مردم، و نیزتهدید آغاز جنگ به مسائل کلی و بدیهی پرداخته شده است، گویی که اکثر نیروهای اپوزیسیون خواهان خشونت و سرنگونی این نظام به هر شکل و قیمت هستند.
|