سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از شماتت پیاده رو می گریزم


دکترتورج پارسی


• شاید برگ ها ی زرد و سرخ
زیر پای رهگذران
نفرین می کنند خزان را
درختان در چشمانم جاریند . ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ مهر ۱٣۹۱ -  ٨ اکتبر ۲۰۱۲


 شاید برگ ها ی زرد و سرخ
زیر پا ی رهگذران
نفرین می کنند خزان را
درختان در چشمانم جاریند .
به تو فکر می کنم بانوی دور و دورتر
به تو
هوا ابری است همچون دل من
و چشمم بی دریغ می بارد ،
و حتا می نالد درد ویرانه های فردا را
از شماتت پیاده رو می گریزم
کفش هایم هیاهو می کنند
کلافه می‌شوم
باز به تو فکر می کنم بانو ی دور و دورتر
به یاد سیمفونی ایامی می افتم
که در کنار آن همه افق باهم گوش می کردیم
از شماتت پیاده رو می گریزم
کفش هایم هیاهو می کنند .
توفان بر سرزمینم سایه انداخته است
و چشمم بی دریغ می بارد ،
و حتا می نالد درد ویرانه های فردا را .


پنجم اکتبر دوهزار دوازده اپسالا/سوئد

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست