اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۱ مهر ۱٣۹۱ -
۱۲ اکتبر ۲۰۱۲
بعضا واحد پول یک کشور بعنوان یکی از سمبلهای غرور ملی شناخته میشود. بویژه زمانی که واحد پول با تاریخ و فرهنگ آن ملت پیوند خورده و در گذر تحولات و حوادث ارزش نسبی خود را حفظ کرده باشد. در واقع همین نقش سمبلیکِ واحد پول برخی از کشورهای اروپایی بود که باعث گردید که یا این ملتها به واحد پول مشترک اروپایی، یورو، نپیوندند، برای مثال انگلستان، و یا در زمان پیوستن با مخالفت گسترده مردم خود روبرو شوند. که این مخالفتها در شرایط حاضر که یورو از استحکام سالهای قبل برخوردار نیست، بار دیگر با استفاده از نوستالژی واحد پولِ ملی مجددا رو به رشدند.
اگرچه تجربه واحد مشترک پولی یورو نشان داده است که واحد ملیِ پول برای همه ملتها به یک اندازه نقش سمبلیکِ غرورِ ملی را نمیتواند بازی کند و ملتها ممکن است بنا به اقتضای شرایط و به امید شرایط بهتر اقتصادی حاضرشوند واحد پول خود را عوض کنند؛ اما بسیار قابل تصور و قابل فهم است، آنگاه که یک ایرانی در بازار های مکه و یا سایر کشورهای همجوار با تمسخر فروشندگان روبرو شود: که پول شما بسیار کم ارزش شده است و سپس با احساس درد و خشم از پایمال شدن یکی از سمبلهای غرور ملی اش بازار را ترک کند. و البته این پایمال شدن یکی از سمبلهای غرور ملی توسط نظام حاکم بر ایران نه اولین آن و نه آخرین ضربه به افتخارات ملی ما ایرانیان است.
برخی از تحققیات حکایت از این دارند که غرور ملی و بالیدن به افتخارات ملی و تاریخی رابطه مستقیمی با نحوه معیشت و زندگی مردم یک کشور دارند. به میزانی که مردم از معیشت و بطور کلی زندگی بهتر برخوردار باشند، به همان اندازه احساس مثبتری نسبت به میهن و تاریخ خود خواهند داشت. البته این تحقیقات پا را از این نیز فراتر میگذارند و در تحلیل و بررسی های خود به نقش هویت ملی و رابطه آن با غرور ملی نیز میپردازند. این تحقیقات نشان میدهند که هر اندازه مدنیت در یک جامعه رشد و تعمیق پیدا کرده باشد و هر اندازه مدنیت عامل پیوند و همبستگی ملی شده باشد و هر قدراین همبستگی خود را در هویت ملی نمودار سازد، احساسِ غرورِ ملی نیز قوی تر خواهد شد.(1)
برخی از نظر سنجی های دهه 1990(2) نشان میدهند که مردم کشورهای ایرلند، امریکا، استرالیا، کانادا، اطریش، انگلستان، نروژو فنلاند نسبت به سایر کشورهای مورد نظر سنجی از درجه بالایی از غرور ملی برخوردار هستند.این نظر سنجی ها همچنین نشان میدهند که مردمان کشورهای اسکاندیناوی، هلند، امریکا و کانادا از مغرورترین ملتها هستند.
حضور کشورهایی که قبلا مستعمره انگلستان بوده اند و اصولا مهاجرنشین هستند، در رده بالای این لیست نشانگراین واقعیت است که میزان پیشرفتگی یک ملت و رفاه عمومی از یک طرف، و رشد عنصر مدنیت و دمکراسی از طرف دیگر نفش بسیار موثری دارند در احساس مثبت یک ملت به کشور و تاریخ خود، تا صرفا گذشته تاریخی، فرهنگ و حتی اعتقادات مذهبی مردمان این کشورها.
نظر سنجی های سالهای اخیر نیز (3) نشان میدهند که کشورهای نامبرده فوق همچنان در صدر بالای جدول غرور ملی و احساس مثبت به کشور خود باقی مانده اند. البته به ردههای بالای این لیست کشورهای امریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی نیز اضافه شده اند که بنظر میرسد ناشی از رشد اقتصادی و رفاه بیشتر این کشورها و نقش آنان در اقتصاد و سیاست جهانی باشد.
نکته قابل توجه در این نظر سنجی ها این است که قومی که اکثریت جمعیت یک کشور را بخود تخصص داده است از غرور ملی بیشتری نسبت به سایر اقلیت های قومی و مذهبی همان کشور برخوردار میباشد. که اگر وضعیت معیشتی این اقلیت ها قومی و تبعیض هایی که هنوز نسبت به آنها اعمال میشوند در نظر بگیریم، احساس منفی تر آنان نسبت به کشور محل سکونتشان قابل فهمتر میشود. بعبارت دیگر، رفاه و پیشرفت یک ملت و اشتراک و نقشی هریک از اقوام آن ملت در رفاه عمومی دارند درداشتن احساس عمومیِ مثبت به کشور خود و غرور ملی نقش موثری میتوانند بازی کنند. وهمچنین، هراندازه همبستگی ملی و تداخل فرهنگها و قومیت ها در شکلگیری هویت ملی نقش بیشتری داشته باشند و اجزا و بخشهای مختلف جامعه بطور تاریخی به هم پیوند خورده باشند، احساس مثبت به کشور خود و غرور ملی همگانی تر و عمومی تر خواهد بود. هویت و غرور ملی ای که از درون و تاریخ یک ملت سرچشمه میگیرد تا در اثر عوامل بیرونی.
تجربه کشورهای اروپای شرقی دلیل آشکاری است بر نتایج همین نظر سنجی ها در مورد جایگاه پایین این کشورها در رده بندی اعتماد و غرور ملی. تحمیل یک هویت مشترک توسط شوروی سابق و احساس بیگانگی مردمان اروپای شرقی نسبت به نظامهای سوسیالیستی دست نشانده کشور شوراها و فرهنگ و مناسبات وارداتی، از عوامل بسیار مهم در عدم رشد غرور ملی و احساس مثبت به کشور خود در این جوامع میتوانند باشند.
اگرچه نظر سنجی رسمی در مورد غرور ملی و احساس مثبت ایرانیان نسبت به کشورشان وجود ندارد اما با استفاده از نتایج فوق میتوان نتایج قابل بحث و توجه ای را گرفت.
یکی از عوامل مخرب و نابود کننده غرور ملی و اعتماد بنفس یک ملت تبعیض و شقه کردن تاریخ یک ملت و تقسیم آن بدو دوره خوب وبد و یا مثبت و منفی است. در این رابطه، یعنی تبعیض قومی و مذهبی، جمهوری اسلامی دست بسیار بالایی دارد. از همان ابتدای آغاز شکل گیری این نظام و با اعلام اینکه جمهوری اسلامی "نه یک کلام کم و نه یک کلام زیاد" توسط آیت الله خمینی بنای تبعیض دینی و قومی در میان اقوام و مذاهب مختلف ایرانی پایه ریزی شد و با اعلام شیعه داوزده امامی بعنوان مذهب رسمی کشور این تبعیض و جدایی شکل قانونی بخود گرفت.
بعدها پروژه تبعیض و شقه کردن تاریخ یک ملت با تغییر کتب تاریخی درسی تکمیل تر میشود و ورود اسلام به ایران نقطه آغاز تاریخ ایران معرفی میگردد و در آموزشگاها تدریس میشود. ملتی که برای حفظ استقلال فرهنگی و ملی اش قرنهای طولانیِ پس از هجوم اعراب تلاش کرد که حتی از دین وارداتی اسلام مذهب خاص و وطنی شیعه را بسازد و با وارد کردن عناصر حماسه ای این ملت و سرزمین، آنرا رنگ و بوی ایرانی دهد و با اتکا به آن، تاریخ و سرزمین خود را حفظ کند، اکنون شاهد آن است که همان دینی که خود ساخته بود، دینی که با فرهنگ و سنت های تاریخی اش عجین شده بود و بدون تناقض میتوانست دیوان حافظ و فردوسی و قران را در کنار هم روی سفر هفت سین بگذارد، اکنون بلای جانش شده و نیمی از تاریخ وطنش را نفی میکند. این ملت دیگر چگونه میتواند غرور ملی و تاریخی خود را، که ضمن تفاوت ها و گوناگونی های قومی و فرهنگی و مذهبی موزائیک وار در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته است حفظ کند.
گفته میشود که هرگاه یک جامعه بر اساس مدنیت و حقوق شهروندی اداره شود و قومیت و فرهنگ قبیله ای در آن کمرنگتر باشد مردمان آن جامعه از احساس بهتری نسبت به کشور خود برخوردارند. در زمینه ضربه به این احساس همبستگی و مدنیت که ریشه های عمیقی در تاریخ ایران دارد نیز جمهوری اسلامی ید بالایی دارد. چه در زمینه های سیاسی و چه در زمینه های تقسیم رفاه و امنیت اجتماعی خودی های این نظام همواره بهره های بسیار بیشتری برده اند و نا خودی ها سرشان بی کلاه مانده است. از انتقال آب استانهای دیگر به شهرهای مذهبی گرفته تا تقسیم نا برابر درآمدهای نفتی در بین استانهای کشور. این ملت و اقوام ساکن استانهای محروم چگونه میتوانند به کشورووطن خود افتخار کنند زمانی که نفت زیر پایشان خرج دستگاه عریض و طویل روحانیت میشود ویا بخاطر جاه طلبی های ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه حیف و میل میگردد.
داستان پایمال شدن غرور ملی ما ایرانیان داستان تازه ای نیست، در طول تاریخ بارها با خاک یکسان و به بردگی گرفته شدیم اما باز برخاستیم و مهاجم را در فرهنگ و تمدنمان جذب و هضم کردیم. علی رغم استعمارهزار ساله توسط خلفای سنی در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشتیم و حتی یهودیان و ارامنه و ذرتشتیان و بهاییان در میان ما احساس امنیت بیشتری میکردند تاز زیر شمشیر خلفای اسلام. زبان مشترکی برای مراوده و تبادل با یکدیگر داشتیم و در عین در میان در خانه و میان اقوام خویش از زبان مادری و قومی خود استفاده میکردیم. مدنیتی که قدمتی هزاران ساله دارد و هیچ حکومتی نتوانسته است آنرا به یک جامعه و یک نظام اجتماعیِ قومیتی تبدیل کند. تاریخ تکرار خواهد شد و ما بار دیگر از خاکستر این نظام جهل و خرافه بر خواهیم خاست و بار دیگر اسکناسهای پر ارزشمان را در بازارهای دیگران بنمایش خواهیم گذاشت.
1- Association for Psychological Science, December 2011
2- www.nationmaster.com
3- International Journal of Public Opinion Research,
18 (Spring, 2006)
|